شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


دن کیشوت از قفس پرید


دن کیشوت از قفس پرید
فکر کردن به «سلطان کالیفرنیا» وسوسه انگیز است، یک کمدی جدی که به عنوان ادامه یی بر نوع فیلم هایی چون «دیوانه از قفس پرید» از خیلی جهات درست عمل می کند. مایکل داگلاس که تهیه کننده «دیوانه از قفس پرید» بود در این ساخته مفرح و مستقل مایکل کاهیل دل به دریا می زند و نقشی بازی می کند که بی شباهت به مک مورفی در آن فیلم نیست.
برای اطمینان، شخصیت آقای داگلاس، چارلی، دیوانه وارتر از مک مورفی ظاهر می شود. آنچه جک نیکلسون به شدت به آن تجسم بخشیده بود شخصیتی کاریزماتیک از یک بیمار اجتماعی یاغی بود. چارلی آدم خیالباف، پریشان مو و پریشان چشمی است که بعد از دو سال از یک موسسه شهرستانی در جنوب کالیفرنیا اخراج شده و حالا در جست وجویی دیوانه وار برای یک گنج دفن شده است. چارلی احتمالاً باید شخصیتی به دور از عقل سلیم توصیف شود، با نوسانی به سمت دیوانگی.
فیلم که توسط میراندا (اوان راشل وود) دختر ۱۶ ساله تقریباً عصبانی ولی مهربان چارلی روایت می شود، از روح آزاد چارلی که در ذهن آشفته اش شعله می کشد دفاع می کند، با همان شور و حالی که «دیوانه از قفس پرید» جنگ جنون آمیز مک مورفی علیه اقتدار را تحسین کرد. نیروی ظلم و ستم در اینجا پخش شده است، به جای آنکه در یک دشمن منفرد اقتدارگرا مثل پرستار راچد جمع شود. هر جایی که چارلی طی جست وجویش می رود از سوی پلیس و نیروهای امنیتی متوقف می شود و مورد سوال قرار می گیرد. خود محیط کالیفرنیای جنوبی چنان تصویر شده که به لحاظ روحی خفه کننده است، جایی که درختان مرکبات جایشان را به مراکز خرید شلوغ داده اند.
اما چارلی که در حال طی کردن بخش دیوانه وار یک چرخه دوقطبی است، عملاً به هر کس که سر راهش قرار می گیرد بی توجه است. موقعی که دارد در املاک خصوصی حفاری می کند، یک پلیس زن به او اخطار می دهد، چارلی با او خوش و بش می کند و شماره تلفنش را می دهد. مایکل داگلاس که بهترین بازی اش را بعد از «پسران عجیب» ارائه می دهد، تصویر شخصیتی به شدت احساساتی را خلق می کند که در گسستی به سر می برد که در یک زمان هم الهام بخش است و هم دیوانه کننده. جست وجوی چارلی تنها آخرین نمونه از روند ناملایماتی است که او امیدوار است در آنها بتواند به خود و دخترش، ثابت کند که می تواند با وجود شرایط غیرمتعارفش به چیزی برسد. یک نوازنده آماتور، که تند و تلخ ترین تصویر فیلم است به دخترش از زمانی می گوید که سازش را گرو گذاشته و ناامید شده بوده تا زمانی که دوباره آن را به دست آورده است. گنج مورد بحث صندوقچه یی از سکه طلای اسپانیایی است که فرضاً توسط جهانگردی اسپانیایی در قرن هفدهم میلادی در این منطقه دفن شده است. چارلی اینها را در مجلاتی که در موسسه داشته خوانده است. او فکر می کند که یک کد مخفی و سری از مجلات درآورده که او را مستقیماً به گنج می رساند. او در حالی که با یک فلزیاب و یک نقشه قدیمی مسلح شده است، جست وجویش را آغاز می کند. جست وجویی که عاقبت او را به جایی می رساند که تصور می کند سکه های طلا دقیقاً شش فوت زیر زمین بتونی جایی که مشخص کرده است، هستند. با وجود اینکه چارلی می ترسد، اما مصمم است که گنج را به دست بیاورد.
به دستور چارلی، میراندا که به صورت دو شیفته در مک دونالد کار می کرد، در فروشگاهی به عنوان متصدی شغلی پیدا می کند. او سیستم امنیتی آنجا را کنترل می کند و حتی یکی از کلید های اصلی را می دزدد. چارلی با جمع آوری تجهیزات حرفه یی زمین پیمایی و ابزارهای حفاری، عملیات مخفی شبانه یی ترتیب می دهد با همراهی میراندا و پی یر، عضو سابق دسته از بین رفته جاز، در نقش دیده بان. در میان کاستی های زیاد داستان، اینکه چارلی در طول شب از آن تجهیزات گران استفاده می کند، زیاد مهم نیست. «سلطان کالیفرنیا» ممکن است فیلمی رئالیستی دانسته شود، اما فیلم در واقع حکایت دن کیشوت مانندی است درباره ناهمواری و دنبال کردن رویای غیرممکن ات تا به آخر.
میراندا با وجود اینکه تربیت پدر و مادری تاسف باری داشته است، به خلوص رویایی پدر دیوانه اش اعتماد می کند. دختری متین و زبر و زرنگ که به تمام موسسات حمایت از کودکان که فکر می کرده اند دارند او را مشاوره می کنند پوزخند زده است. او باور می کند که خیا ل پردازی های پدرش ممکن است غیرواقعی نباشند. تا جایی که به داستان های نوجوان- والدین مربوط می شود، «سلطان کالیفرنیا» به طرزی کنایه آمیز خلاف قاعده این فیلم ها عمل می کند. دقیقاً برعکس خانم وود در فیلم «سیزده»؛ میراندا اینجا دیوانه نمی شود. او کسی است که مسوولیت پذیر است، اما با شرایط خودش. بچه سرپرست پدر و مادر است؛ پدر و مادری که ممکن است ابله باشند، اما در عین حال ابله هایی دوست داشتنی هستند .فیلم درجه PG-۱۳ (همراهی پدر و مادر به شدت توصیه شده) گرفته است. بعضی جاها زبان فیلم تند است.
استیون هولدن
ترجمه؛ سیدحسام فروزان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید