شگفتی ساز «یورو ۲۰۰۸»

۲ پیروزی ۰-۱ در برابر فرانسه و پشت سرگذاشتن ایتالیا در جدول رده بندی گروه دوم اروپا، کار بزرگ الکس مک لیش بوده است.با وجود حضور ایتالیا و فرانسه قهرمان و نایب قهرمان جهان در گروه دوم انتخابی مسابقه های فوتبال جام ملتهای اروپا ،۲۰۰۸ این اسکاتلند است که در صدر جدول نشسته و به تبع آن بیشترین بخت را برای صعود از این گروه به مرحله نهایی دارد و این از شگفتی های مسابقه های امسال قاره سبز بوده است.
جالب تر این که اسکاتلندی ها در هر ۲بازی رفت و برگشت خود با فرانسه به پیروزی رسیدند و هر ۲ بار هم نتیجه ۰-۱ بود. شاید ادعا شود که اسکاتلند در هر ۲ نوبت مجری یک فوتبال تدافعی و بسته و محتاطانه بوده است، اما فرانسه سال پیش با فوتبال هایی از همین دست و با روشی بالنسبه مشابه به فینال جام جهانی رسید و فقط با ضربات پنالتی تسلیم ایتالیا شد و از قهرمانی دور ماند.
اسکاتلند دور مقدماتی «یورو» را با ۲ مربی متفاوت سپری کرده است. در دور رفت که این تیم در زمینش فرانسه را با یک گل برد مربیگری تیم را والتراسمیت برعهده داشت اما وقتی قرار شد وی دوباره مربی تیم باشگاهی سابقش (گلاسکو رنجرز) شود، الکس مک لیش که از قضا او هم مربی سابق رنجرز است هدایت اردوی ملی را در دست گرفت و وی نیز مانند اسمیت و شاید فراتر و بیشتر از او درکارش موفق بوده است. در مسابقه اخیر فرانسه - اسکاتلند در پاریس، مک لیش تیمش را به لحاظ تاکتیکی چنان خوب هدایت و نفرات آن را در زمین مستقر کرد که ناظران به یاد مسابقه رفت ۲ کشور و وقوع اتفاقی مشابه در زمان مربیگری والتر اسمیت افتادند و انگار همان سناریو تکرار شده است.
مک لیش تصمیم گرفت در شبی که بازی دفاعی حرف اول را در تیم اسکاتلند می زد فقط از یک مهاجم استفاده کند و جیمز مک فیدن را برای این مهم برگزید و او را در این راه بر کریس بوید ارجح شمرد. این یک انتخاب اصلح را نشان داد زیرا همین مهاجم بود که تک گل مسابقه را در دروازه خروس ها جای داد و ورزشگاه را خاموش و دنیای فوتبال را متحیر و منفجر کرد.
به تصمیم مک لیش، در آن شب گراهام الکساندر پرتجربه در سمت چپ خط دفاعی به بازی گرفته شد و بسیار هم به کار آمد و پل هارتلی و بری فرگوسون بر توان خط میانی تیم افزودند و بازی اسکاتلند براثر این تدابیر و تاکتیک ها خطرناک تر، تیزتر و کارگشاتر شد.تعویض های سرنوشت ساز تعویض های مک لیش در جریان مسابقه ها هم خوب و مؤثر و راهگشا بوده است.
به عنوان مثال در مسابقه اخیر با لیتوانی، ورود شون مالونی و مک فیدن به میدان به عنوان نفرات ذخیره، شرایط را به سود اسکاتلندی ها تغییرداد و از مهمترین اتفاق های این مسابقه بود. در پیکار پاریس نیز مک لیش، مک فیدن را به موقع و زمانی که وی پس از گلزنی و دوندگی زیادش خسته شده بود، از زمین بیرون کشید و جای وی را به گری اوکانر سپرد تا یک مهره دونده تر و سرحال تر به کمک تیم بیاید و توان جسمانی تیم را دوباره افزون سازد.
گزینش استیفن پیرسون به جای «دارن فله چر» مصدوم نیز اقدام صحیحی بود، زیرا فرد انتخابی او در شکل گیری بازی پیوسته و محکم اسکاتلندی ها سهیم بود.مک لیش در ایام جوانی مدافع وسط باشگاه آبردین بود و با استحکام و دقت در زمین کار می کرد و از زمانی هم که مربی شده، همان دقت را (و حتی با ابعادی وسیع و افراطی) ضمیمه کارش کرده است.
آنهایی که با او کارمی کنند، نیک می دانند چه وقت و توان عظیمی را صرف بررسی همه امور و تک تک مسائل می کند و گاهی آن قدر روی جزئیات دقیق و حساس می شود که به نظر می رسد ۲۴ ساعته درحال فکر کردن روی آنها است.
برهمین اساس او از هم اینک مشغول طراحی و برنامه ریزی روی مسابقه های مهرماه تیم ملی اسکاتلند است که درچارچوب همان جام (ملتهای اروپا) و در برابر اوکراین و گرجستان صورت می پذیرد و اولی در خانه و دومی در زمین حریف (شهر تفلیس) خواهندبود. اگر اسکاتلند این ۲ بازی را ببرد، آن گاه یک تساوی در برابر ایتالیا در «همپدن پارک» شهر گلاسکو در آبان ماه نیز برای قطعیت صعود اسکاتلندی ها کفایت خواهدکرد. این می تواند اعلام قطعی پایان دوران بد فوتبال اسکاتلند باشد. دورانی که بخش هایی از دهه ۱۹۹۰ و قسمت هایی از دهه جاری را هم دربر گرفت و طی آن اسکاتلند واقعاً به جمع تیم های درجه سوم اروپا سقوط کرده و مهارت های فنی و تاکتیکی اش نیز به اعتراف خودی و غریبه به حداقل رسیده بود.

منبع: Scotsman

منبع : روزنامه ایران