شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


آرامش در روز مجازات


آرامش در روز مجازات
سومین فیلم مازیار میری در مقام کارگردان، بازهم خط اصلی جست و جو، سفر و تنهایی آدم های اصلی داستان را با خود به همراه دارد. بینندگان دو کار قبلی این کارگردان سینمای ایران را خوب بخاطر دارند که در قطعه ناتمام (نخستین ساخته میری) یک محقق، جست و جویی را برای یافتن یک خواننده ترانه های سنتی آغاز می کند، جست و جویی که تا پایان داستان نیز ادامه می یابد. این روند در به آهستگی (فیلم دوم مازیار میری) نیز ادامه مییابد که جست وجوی سرشار از سو» ظن شوهری نسبت به همسرش را روایت میکرد و اینبار در سومین ساخته وی، مخاطب شاهد جست وجوی اکبر منافی (با بازی پرویز پرستویی) برای یافتن حقیقتی است که وی آن را به دلیل عوارض مجروحیت ناشی از جنگ فراموش کرده و تنها یک نکته را به خاطر میآورد که قاتل یکی از همرزمانش به نام یحیی در زمان جنگ بوده و همین مساله سبب میشود تا مخاطب به همراه اکبر سفری را در دل جامعه و آدم های بیست سال پس از جنگ آغاز کند.
طرح و ایده اولیه پاداش سکوت، از کتاب من قاتل پسرتان هستم (نوشته احمد دهقان) آمده و فرهاد توحیدی آن را به شکل فیلمنامه کنونی درآورده است. داستان فیلم با طرح موضوعی مربوط به دوران سال های دفاع مقدس، کنکاشی واقعی را در زندگی رزمندگان آن دوران اما بیست سال پس از پایان جنگ دارد. افرادی که نمونه های عینی و فراوانی از آنها را همه روزه در زندگی و ارتباطات اجتماعی خود به چشم میبینیم; محمد سلیمی (آتیلا پسیانی) رزمنده ای که مجروح شیمیایی است و روزگار خود را با کار در یک تراشکاری میگذراند و زندگی ساده و محقری دارد و هنوز هم به یاد روزهای جبهه و جنگ، اورکت بر تن میکند.عبدالله مشکاتی (فرهاد اصلانی) که فردی با نفوذ و سرمایه دار است و البته با ارتباطات خاص!، عباس ساجدی، مدیر نشریهای که در زمان جنگ نام خاکریز را بر پیشانی خود داشته و اینک تبدیل به نشریهای عامه پسند و زرد تبدیل شده، جواد باز قلعهای، دیگر رزمندهای که مدارج بالای علمی را پیموده و ظاهرا پست مهمی در یک دستگاه دولتی دارد و البته حاج احمد ایروانی (رضا کیانیان) فرمانده دوره جنگ که اینک در یک آسایشگاه مخصوص جانبازان جنگ، بیمار و بدون صدا روزگار میگذراند. و عجبا که همه این اشخاص، در تنهایی خود سیر میکنند. حتی شخصی مثل عبدالله مشکاتی با آن همه خدمه و دستگاه و تشکیلات، باز هم تنهاست و این تنهایی آدم ها وجه مشترک و مورد علاقه فیلم های مازیار میری است.
خط داستانی پاداش سکوت البته از نوعی است که طرحش، پرداختش، بیانش و به تصویر کشیدنش، جسارت و شهامت خاصی را میطلبیده و به نوعی البته حرکت بر لبه تیز تیغ بوده است. چرا که به جز چند فیلم اندک همچون قارچ سمی، آژانس شیشهای و به نام پدر، کمتر سینماگری این جسارت و شهامت را به خرج داده تا لحن تند و صریحی در انتقاد از ناهنجاریهای اجتماعی و ارائه تصویری متفاوت از زندگی رزمندگان در اجتماع امروز را برای فیلمش انتخاب کند و البته این مساله در پاداش سکوت با ظرافت و هنرمندی هرچه تمام تر چه در فیلمنامه و چه در ساختار به تصویر کشیده شده تا مخاطب، تفاوت ها و نابرابری های اجتماعی را با باریک بینی ویژهای به تماشا بنشیند.
از دیگر سو در ساختار فیلم نیز چنین لحن هنرمندانهای را شاهد هستیم. آنجا که اجتماع و زندگی اجتماعی تلاش میکند تا اکبر منافی و امثال او را به فراموشی بسپارد و این مساله در شغل اکبر (بلیط فروشی در یک ایستگاه اصلی اتوبوس) و محل زندگی او (دخمهای در یک زیر زمین) و تفاوت زندگی و کارش با افرادی همچون مشکاتی، ساجدی و بازقلعهای به راحتی مشهود است.
نکته قابل توجه دیگر در داستان پاداش سکوت، پرهیز کاملا آگاهانه از اضافه کردن شاخ و برگ و افراد ریز و درشتی است که بر مبنای مقتضیات فیلمنامه یا شاید بنا به مصلحت روزگار! به داستان تحمیل میشوند و خوشبختانه عدم وجود چنین حشو و زوائدی در پاداش سکوت سبب میشود تا مخاطب به شکل مناسب تری با داستان همراه شود و ارتباط راحت تری با کلیت اثر برقرار سازد. البته نقطه طلایی این اثر همان مالک یوم الدین نماز اکبر است که سبب میشود تا او هیچ گاه نتواند نمازش را به پایان برساند مگر در پایان کار که تلاش اکبر به نتیجه رسیده و واقعیت تلخی آشکار شده، واقعیتی که دیگران و ازجمله پدر یحیی را دچار مشکلات میکند اما این بار سنگین را از دوش اکبر بر میدارد تا بتواند با الله اکبر پایانی، نمازش را خاتمه دهد و مخاطب آرامش اکبر را در روز جزا پیش بینی کند.
در خصوص ساختار فیلم نیز باید اذعان داشت که سومین تجربه مازیار میری به نسبت دو کار قبلی او بسیار پخته تر و یکدست تر از کار درآمده; بازی بازیگران که به درستی برای ایفای نقشهای محوله انتخاب شده اند، ستودنی است و البته در این میان، فرهاد اصلانی (مشکاتی) استاد جعفر والی (پدر یحیی) و آتیلا پسیانی (سلیمی) بازیهای بسیار درخشانی را ارائه داده اند. البته پرویز پرستویی (اکبر منافی) نیز بهترین گزینه برای ایفای این نقش بوده و الحق از پس اجرای آن به خوبی برآمده اما چون نقشهای مشابه دیگری از وی را در فیلم های دیگر پیش از این شاهد بوده ایم، شاید تصویری تکراری از بازی پرستویی را بر روی پرده تصور میکنیم. البته اغراق در بازی دو کاراکتر سردبیر مجله جوان (مهتاب کرامتی) و مسوول دفتر جواد بازقلعهای (سیما تیرانداز) به حدی است که منجر به ارائه تصویری به شدت کلیشهای و غیرواقعی میشود که با روح کلی داستان و فیلم منافات غریبی دارد وای کاش این دو کاراکتر اینگونه تصویر نمی شدند تا داستان و ساختار، ملموس تر و واقعی تر باشند.
فیلمبرداری و نورپردازی یکدست فیلم، به ویژه صحنههای زیر آب، بسیار ستودنی است و البته جلوههای ویزه تصویری هم که واقعا یک سر و گردن بالاتر از ظرفیت سینمای ایران است و البته مقدار زیادی هم مایه مباهات; موسیقی نیز اگرچه در برخی لحظات، خود را به کار تحمیل کرده اما به هر حال در کلیت فیلم به کمک آن آمده و وظیفه خود را به عنوان یکی از ارکان فرعی به خوبی به انجام رسانده است.
در مجموع باید گفت پاداش سکوت یکی از تجربههای بدیع و مناسب در سینمای ایران است که جرئت، جسارت، منطق و واقعیت را در هم آمیخته و در مقابل دیدگان تماشاگر قرار داده است. اگر چه این ترکیب مورد پسند خیلی افراد خاص! واقع نشود یا حتی در جشنواره فیلم فجر نیز داوران به راحتی از کنار آن بگذرند.
نویسنده : مصطفی محمودی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید