جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


کمک در بچه داری


کمک در بچه داری
فرزند ثمره مشترک ازدواج زن و مرد است.هر دو نفر در پیدایش کودک دخالت داشته اند،و در منافع و زیانهایش نیز شریک میباشند.
بنابراین بچه داری نیز یک وظیفه مشترک زن و شوهر است.نه وظیفه زن تنها.درست است که مادران با میل و رغبت از بچه نگهداری میکنند وامور نظافت و تر و خشک کردن و تغذیه و شیر دادن و دیگر امور مربوط به کودک را از جان و دل می پذیرند.
و برای پرستاری و نگهداری او هر گونه رنج و زحمتی را تحمل مینمایند.برای پرستاری از کودک چه شبهائی راتا صبح بیدار میمانند و گریه و جیغ و شیون و نحسیهای او را تحمل میکنند.لیکن شوهر هم نباید فداکاریها و زحمات همسرش را نادیده بگیردو بگوید:بچه داری وظیفه زن است.و من در این باره مسؤولیتی ندارم.
وقتی دید بچه آرام نمی گیرد،مادر را با بچه بگذارد و خودش برود در اتاق دیگر راحت بخوابد. نه،برادر!این بچه مشترک بین شما است.پرستاری و نگهداری از او نیز یک وظیفه مشترک است.مگر تو عاطفه و وجدان نداری؟
آیا انصاف است که تو بروی در گوشه ای استراحت کنی، وهمسرت را در این غوغا تنها بگذاری؟آیا این رسم زنداری و مهر و صفای خانوادگی است؟اگر تو روز کار کرده و خسته هستی همسرت نیز در تمام روز بکارهای خانه داری اشتغال داشته و خسته است.اگر تو خوابت می آیداو نیز خوابش می آید.اگر جیغ و شیونهای بچه اعصاب ترا خسته میکند، مادر بیچاره هم همینطور است لیکن جز تحمل چاره ای ندارد.
برادرم!انصاف و عاطفه و اخلاق اسلامی و رسم همسرداری اقتضا دارد که در چنین مواقع حساسی در بچه داری همسرت را کمک کنی.
یا با هم بچه را آرام کنید سپس بخوابید.یا مقداری از شب را توبخواب و همسرت از بچه پرستاری کند آنگاه تو از بچه پرستاری کن وهمسرت بخوابد.و اگر همسرت در اثر کم خوابی،بعد از نماز صبح استراحت کرده انتظار نداشته باش مانند دیگر روزها صبحانه را برایت حاضر کند.
چه مانع دارد خودت چای و صبحانه حاضر کنی،خودت میل کنی و بیرون بروی و برای همسرت نیز آماده باشد.وقتی می خواهید به سفر یا مهمانی بروید ضرورت ندارد که همیشه همسرت بچه را بغل کند،در جاهای مناسب تو این عمل را انجام بده و در این باره همکاری نمائید.وبطور کلی در همه حال در پرستاری و نگهداری از کودک تعاون و همکاری داشته باشید.رسم زنداری و اخلاق اسلامی چنین است.به زندگی شماصفا و محبت و رونق میدهد.
البته به بانوان نیز توصیه میشود که در این باره از شوهرانشان انتظارات زیاده از حد نداشته باشند.گرفتاریها و مشکلات کسب و کار وتامین نیازمندیهای زندگی را همواره منظور داشته باشند.و بدانند که مرددر خارج منزل با صدها مشکل روبروست و با اعصاب خسته،و بمنظوراستراحت بمنزل می آید.و انتظار نداشته باشند که وقتی بمنزل آمدلباسهایش را در آورد و فورا مشغول بچه داری و امور خانه داری شود.دراین مورد بیش از مقدار ضرورت و در مواقع غیر عادی،توقع کمک نداشته باشند.
● زود به منزل بیا
مرد مادامیکه زن نگرفته آزاد است.می تواند دیر به خانه بیاید یازود.اطلاع بدهد کجا می روم یا نه.اما هنگامی که ازدواج کرد خواه ناخواه باید برنامه اش را تغییر دهد و زودتر به منزل بیاید.
باید توجه داشته باشد که همسرش از صبح تا غروب در منزل زحمت کشیده خانه را مرتب نموده،غذا پخته،لباس شسته،منزل را تمیزکرده اکنون چشم براه است که شوهرش به منزل بیاید،با هم بنشینندصحبت کنند و از انس و محبت لذت ببرند.
بچه هایش نیز همین انتظار رادارند.دور از انسانیت و انصاف است که مرد شب دنبال خوشگذرانی وشب نشینی برود و همسر بیچاره و کودکانش را در انتظار بگذارد!!
مگر زن داری فقط به این است که غذا و لباسش را بدهی؟زن شریک زندگی است نه لفت بدون مزد و مواجب.به خانه شوهر نیامده که شبانه روز زحمت بکشد و لقمه نانی بخورد. بلکه بدان امید آمده که انیس وهمنشین دائم داشته باشد.
بعض مردها واقعا انصاف و عاطفه و شعور ندارند.زن پاکدامن وعفیف و فرزندان معصوم خویش را در خانه میگذارند و شب تا به سحردنبال عیاشی و ولگردی میروند.
پولهایی را که باید در خانه خرج کنند در خارج منزل بیهوده تلف میکنند.این بیچاره ها هنوز لذت انس و محبت را درک نکرده اند که عیاشیهای کثیف را خوشگذرانی می شمارند.هیچ فکر نمی کنند که با این رفتار آبرو و حیثیت خویش را از دست میدهند.و در نزد مردم، افرادی هوسباز و سبک مغز معرفی می شوند.خودشان را بدبخت و بیچاره و زن و فرزندشان را بدبخت تر میگردانند.کاری میکنند که همسرانشان از دردناچاری تقاضای طلاق و جدایی میکنند و کاخ زناشویی را متلاشی می سازند.
به داستانهای زیر توجه فرمایید:
مردی که زنش را طلاق داده بود در دادگاه گفت:در ابتدای ازدواج به خاطر جوانی و معاشرت با دوستان بد هر شب همسرم...را تنها در خانه میگذاشتم و برای تفریح و خوشگذرانی از خانه بیرون می رفتم و نزدیک صبح به خانه می آمدم.همسر جوانم که از رفتار من ناراحت بود عاقبت بستوه آمده طلاق گرفت.ده فرزند داشتیم قرار شد ماهی دو مرتبه آنها راببینم.مدتی بدین نحو گذشت ولی اکنون مدتی است از من مخفی شده اند.
برای دیدن فرزندانم خیلی ناراحت هستم. (۱)
زنی می گوید:از تنهایی دیگر حوصله ام سر رفته دارم دق میکنم.
شوهرم اصلا به فکر من و تنهایی کشنده من نیست،هر شب تا بعد از نیمه شب در پی تفریح و شادی خودش است. (۲)
آقای محترم،تو که دارای زن و بچه هستی دیگر حق نداری مانندسابق بی قید و بند باشی.به فکر آینده خودت و خانواده ات باش.دست ازولگردی و عیاشی بردار.دوستان ناباب را رها کن. از کار که فارغ شدی یک سر به خانه بیا.با زن و فرزندانت بنشین،کانون خانوادگی را گرم وبا صفا کن و از لذت انس و محبت برخوردار شو.ولگردی و شب نشینی برفرض اینکه سالم و بدون مفسده هم باشد باز به حال تو سودی ندارد وزندگی ات را متلاشی می سازد.
● باوفا باش
وقتی میان زن و مرد پیمان زناشویی بسته شد زندگی انفرادی آنان به یک زندگانی مشترک اجتماعی تبدیل می شود.آن پیمان مقدس بدان معنا است که زن و شوهر قول میدهند که تا آخر عمر با هم باشند.در اداره زندگی تشریک مساعی کنند.برای رفاه و آسایش همدیگر کوشش نمایند.
یار و مونس و غمخوار هم باشند.در جوانی و پیری،در توانایی و ناتوانی،در موقع سلامت و بیماری،در سختیها و خوشیها،در حال فقر و غنا،در همه حال با هم باشند.
انسانیت و شرافت اقتضا دارد که زن و شوهر تا آخر عمر بدین پیمان مقدس وفادار باشند.و در مشکلات زندگی و حوادث روزگار عهدخویش را فراموش نکنند.دختری که در موقع جوانی و شادابی خواهان دارد دست رد به سینه همه می زند و هستی خویش را تنها در اختیار شوهرقرار میدهد بدان امید که تا آخر عمر در پناه او زندگی کند.رسم مردانگی نباشد که در موقع پیری و زوال شادابی همسرش را تنها بگذارد و به فکرتجدید فراش یا ولگردی برآید.
در موقع نداری و تنگدستی با شوهرش می سازد و در خانه اش زحمت می کشد و بخور و نخور میکند بدان امید که زندگی آنان سر و صورتی پیدا کند و تا آخر عمر در رفاه و آسایش باشند، رسم وفانباشد که مرد وقتی وضع اقتصادی خویش را مرتب دید و ثروتی ذخیره کردبه فکر زن گرفتن بیفتد یا همسرش را در خانه گذاشته دنبال خوشگذرانی برود.
در موقع سلامت و توانایی بدون مزد و مواجب به اندازه چند کلفت در خانه شوهر زحمت می کشد بدان امید که بهنگام ناتوانی و بیماری ازکمکها و پرستاریها و دلجوییهای او برخوردار گردد نه اینکه او را رها کندو به فکر خوشگذرانی خودش باشد.
بعضی مردها واقعا عاطفه و مردانگی ندارند.در موقعی که همسرشان جوان و شاداب و سالم است از او استفاده میکنند لیکن بعدا اورا رها کرده دنبال خوشگذرانی می روند.یا به بهانه های بسیار پوچ او راطلاق میدهند.به نمونه های زیر توجه فرمایید:
مردی زنش را به بهانه شومی طلاق میدهد.زیرا بعد از عروسی پدرشوهر وفات میکند و دایی او به ورشکست مبتلا میگردد. (۳)
مردی در بیان علت طلاق زنش میگوید:چه علتی بهتر از اینکه ترادوست ندارم.با اینکه قبلا به عنوان عشق با او ازدواج نموده بود (۴) .
زنی به نام...علیه شوهرش شکایت کرد که مدتها با بود و نبودشوهرم ساختم و با نهایت تلاش به او خدمت کردم.اما حالا که بیمار شده ام مرا از خانه بیرون کرده میگوید:زن بیمار نمی خواهم (۵) .
آقای محترم،تو حیوان نیستی که جز خودخواهی و خوردن وشهوترانی چیزی سرش نمی شود.تو انسان هستی.انسان باید وجدان ورحم و عاطفه و از خودگذشتگی داشته باشد.
دختر معصومی بخاطر تو دست از پدر و مادر و تمام خویشان برداشت و جوانی و شادابی و سرمایه عفت خویش را در اختیار تو نهاد.
بهتر از کلفت در خانه ات زحمت کشید،با دار و ندار تو ساخت و هر گونه رنج و محرومیتی را تحمل کرد،آیا سزاوار است او را رها کنی و دنبال عیاشی بروی؟بدین عمل به او ستم میکنی و ستمکار در همین دنیا سزای اعمالش را خواهد دید.
اگر تجدید فراش کنی در مقابل چند دقیقه لذت،آسایش روحی و آسودگی خاطر را از دست میدهی.به صدها گرفتاری وفشارهای روحی مبتلا خواهی شد.آبروی خویش را از دست میدهی و درنزد مردم مردی خودخواه و بی عاطفه معرفی خواهی شد.
فرزندانت از این کار رنجیده خاطر می شوند و هر روز به یک جوراسباب مزاحمت و ناراحتی برایت فراهم خواهند ساخت.اگر همسرت بیمار است معالجه اش کن تا سالم شود و از فرزندانش پرستاری کند.اگرهم قابل علاج نیست مردانگی و فداکاری نشان بده و تا زنده است زن دیگر نگیر.وجدانت راضی نشود آن بیچاره را آزرده خاطر گردانی.
اگرخودت جای او بودی و به بیماری سختی مبتلا می شدی چه انتظاری از اوداشتی؟او هم همین انتظار را از تو دارد.
اگر موقع بیماری تو همسرت بنای ناسازگاری را بگذارد و تقاضای جدایی کند آیا کار خوبی میکند؟یا اینکه نزد تو و سایرین زن خودخواه وبی وفایی معرفی می شود؟
اگر وفاداری و از خودگذشتگی خوب است تو هم وفادار باش.
● تعلیم و تربیت
دختری که وارد خانه شوهر می شود مسؤولیت اداره یک منزل بر عهده اش می افتد.و برای اداره یک منزل اطلاعات مختلفی لازم است.
باید غذا پختن،لباس شستن،روفت و روب،اتو کردن،دوخت و دوز،مرتب کردن اثاث منزل، آداب مهمانداری،آداب معاشرت و رفت و آمد،شوهرداری،و بالاخره بچه داری،و دهها مانند اینها را بداند.مرد از همسرتازه واردش انتظار دارد همه اینها را بداند و یک زن تربیت یافته کامل عیار باشد.لیکن متاسفانه این همه انتظار جامه عمل نمی پوشد و تازه عروس یا اصلا آداب زندگی را بلد نیست یا اگر چیزی بلد باشد خیلی محدود است.
چه کنیم؟این هم یکی از نواقص اجتماعی ما است.نه پدر و مادرمقید هستند آداب زندگی را به دخترشان یاد بدهند،نه برنامه آموزش وپرورش دختران چنان است که به جای مطالب بی ثمر،آداب زندگی را به دختران بیاموزد.به هر حال چاره ای نیست،باید در صدد علاج بر آمد.
مرد چون می خواهد عمریرا با همسرش زندگی کند ناچار است درتعلیم و تربیت او کوشش نماید تا نواقص و عیوبش را برطرف سازد.اتفاقامرد هم از جهت سن بر همسرش فزونی دارد هم از لحاظ تجربیات واطلاعات.
اگر قدری صبر و حوصله بخرج بدهد می تواند نواقص او رابرطرف سازد و مطابق دلخواه تربیت کند.کارهایی را که خودش بلد است با زبان خوش و نرمی به او یاد بدهد.در این باره می تواند از زنان کاردان وبا تجربه ای که در خانه هستند مانند مادر و خواهر و عمه و خاله، استفاده کندو از راهنماییهای آنان بهره مند گردد.می تواند کتابهایی را که در فن طباخی، خانه داری،مهمان داری،شوهرداری،آداب معاشرت،نوشته شده تهیه کند و در دسترسش قرار دهد.
کتابهای اخلاقی را خریده به خواندن تشویقش نماید.آداب معاشرت و رفت و آمد را به او یاد بدهد.اگر بد اخلاقی و خلاف ادب دید بازبان خوش و دلسوزی متذکرش سازد.لیکن باید از روی تفاهم و به صورت دلسوزی و مهربانی باشد نه به عنوان اعتراض و ایراد و نق نق و الاممکن است عکس العمل خوبی نداشته باشد.
مرد اگر در یکی دو سال اول زناشویی صبر و حوصله به خرج بدهدو با عقل و تدبیر به تعلیم و تربیت همسرش همت گمارد می تواند او رامطابق دلخواه تربیت کند اگر هم موفقیت او صد در صد نباشد اما بدون شک می تواند تا حدودی او را تکمیل کند.
درست است که برای این کار صرف وقت و صبر و حوصله لازم است لیکن هر چه در این باره عنایت بخرج بدهد ارزش دارد.زیرا شریک زندگی و مربی فرزندانش را تکمیل نموده و تا آخر عمر از ثمرات این کاربهره مند خواهد شد.
یکی از موضوعات مهمی که مرد باید بدان توجه داشته باشد اینست که همسر تازه عروسش که یک نفر مسلمان است و قاعدتا باید احکام وقوانین دین اسلام را بداند غالبا از آنها بی اطلاع است.حتی احکام ودستورات ابتدائی اسلام مانند وضو و نماز و غسل و تیمم را بلد نیست.
البته قبلا پدر و مادر وظیفه داشتند که دخترشان را با احکام و قوانین اسلام آشنا سازند و وظائف دینی را به او یاد بدهند لیکن اکنون که آنان در انجام وظیفه کوتاهی نموده اند و دوشیزه ساده لوح بیگناهی را به خانه بخت فرستاده اند این وظیفه سنگین بر عهده تو می افتد. باید او را به وظائف دینی آشنا سازی و واجبات و محرمات اسلام را یادش بدهی.عقائد و اخلاق اسلامی را به طوری که مطابق فهم او باشد تعلیمش کنی.اگر خودت می توانی این کار را بر عهده بگیری چه بهتر.و الا باید با مشورت اهل اطلاع کتابها و مجلات سودمند علمی و اخلاقی اسلام را تهیه نموده دراختیارش بگذاری و به خواندن تشویقش کنی.
رساله عملیه ساده ای را در اختیارش بگذاری.و در صورت لزوم می توانی یک شخص متدین مورد اعتماد اهل اطلاع را برای تعلیم وتربیتش انتخاب کنی.
به هر حال،امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد و راهنمایی زن وظیفه حتمی شوهر است.اگر بدین وظیفه عمل کرد همسری متدین وعفیف و مهربان و خوش اخلاق و دانا و زندگی کن خواهد داشت که علاوه بر ثوابهای اخروی در همین دنیا نفعش عائد او خواهد شد.و اگر در انجام وظیفه کوتاهی نمود در این دنیا همسر بی اطلاع و ضعیف الایمانی خواهدداشت که مصونیت دینی و اخلاقی ندارد و در قیامت نیز مورد بازخواست خداوند قهار قرار خواهد گرفت.
خداوند بزرگ در قرآن مجید می فرماید:
ای کسانی که ایمان دارید خودتان و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگ است محفوظ بدارید. (۶)
امام صادق علیه السلام فرمود:وقتی آیه مذکور نازل شد یکی ازمسلمانان گریه می کرد و می گفت:من عاجزم که نفس خودم را از آتش محفوظ بدارم در عین حال مامور شده ام که اهل بیتم را نیز از دوزخ نگهدارم!!پیغمبر اکرم (ص) فرمود:همین مقدار کافی است که آنان را امرکنی به کارهایی که خودت ماموریت داری آنها را انجام دهی و نهی کنی ازکارهایی که خودت باید آنها را ترک کنی. (۷)
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:مرد به سرپرستی خانواده گمارده شده است و هر سرپرستی نسبت به زیردستانش مسؤولیت دارد (۸) .
رسول خدا (ص) زنها را یاد نموده فرمود:پیش از اینکه شما را به کارهای بد وادار کنند،به کارهای نیک دعوتشان کنید (۹) .
۱-اطلاعات ۱۱ تیر ماه ۱۳۴۹.
۲-و نمیدانند چرا؟ص ۱۳۸.
۳-اطلاعات ۲۵ دیماه ۱۳۵۰
۴-اطلاعات ۲۶ شهریور ۱۳۴۸.
۵-اطلاعات ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۱.
۶-سوره تحریم آیه ۶
۷-وسائل ج ۱۱ ص ۴۱۷.
۸-مستدرک ج ۲ ص ۵۵۰
۹بحار ج ۱۰۳ ص ۲۲۷
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید