جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ICT


ICT
نقش ICT در آموزش ترین تعهدات است. شکست در این میان به معنی بیشتر شدن شکاف دانش و عمیق شدن نابرابری های موجود اقتصادی و اجتماعی است.
● چگونه ICT می تواند به توسعه دسترسی به آموزش کمک کند؟
ICT یک ابزار بالقوه نیرومند برای توسعه فرصت های آموزشی، چه رسمی و چه غیررسمی برای حوزه های قبلاً ذکر شده (جمعیت های متفرق و روستایی) اقلیت های قومی، زنان، دختران، افراد ناتوان، پیران و گروه های به طور سنتی محروم از آموزش به دلایل فرهنگی یا اجتماعی هستند، همچنین همه افرادی که به دلایل مالی یا محدودیت زمانی قادر به ثبت نام در مراکز آموزشی نیستند. هر زمان و هر جا (خصیصه تعریف کننده ICT) توانایی ICT در سبقت از زمان و مکان است. ICT آموزش غیر همزمان یا آموزش با مشخصه یک تأخیر زمانی بین ارائه آموزش و پرورش آن توسط فراگیران را ممکن می سازد. برای مثال مواد درسی دوره ای online ممکن است در سراسر روز یا هفته در دسترس باشند. ICT الزام همه فراگیران و مربیان نسبت به بودن در یک مکان فیزیکی را رفع می کند. به علاوه انواع معینی از ICT مانند تکنولوژی کنفرانس از راه دور این امکان را می دهد که آموزش در یک زمان به وسیله فراگیران متعدد و از نظر مکانی پراکنده مورد استفاده قرار می گیرد.
دسترسی به منابع آموزش از راه دور. معلمان و شاگردان دیگر مجبور نیستند فقط به کتاب های چاپ شده و دیگر وسایل رسانه ای فیزیکی موجود در کتابخانه ها (که به مقدار محدود در دسترس هستند) برای نیازهای آموزشی خود متکی باشند. با اینترنت و شبکه جهانی وب، وسایل آموزشی زیادی تقریباً در همه موضوعات و با تنوع رسانه ها می تواند در هر جا و در هر مدت از روز و توسط تعداد نامحدودی از مردم قابل دسترس باشد. این موضوع خصوصاً در خیلی از مدارس کشورهای در حال توسعه یافته که منابع کتابخانه ای آنها محدود و منسوخ شده اند اهمیت دارد.
ICT همچنین دسترسی افراد و مراجع (مربیان، خبرگان، پژوهشگران، متخصصان، رهبران و اشراف) را در همه جهان تسهیل می بخشد.
● کاربرد ICT در آماده کردن افراد برای محیط های کاری
یکی از شایع ترین دلایل ذکر شده برای به کارگیری ICT در کلاس، بهتر آماده کردن نسل فعلی دانش آموزان برای یک محیط کاری است که در آن ICT خصوصاً کامپیوتر، اینترنت و فناوری های مرتبط، روزبه روز بیشتر رواج می یابند. لذا سواد تکنولوژیک یا توان به کارگیری مؤثر و بهینه ICT، به عنوان یک اصل رقابتی در بازار کار در حال جهانی شدن به نظر می آید. البته سواد تکنولوژیک فقط مهارت ارائه خوب کارها طبق خواست اقتصاد جدید جهانی نیست.
آزمایشگاه آموزشی منطقه شمالی ایالات متحده آمریکا، آن چیزی که مهارت های قرن ۲۱ نامیده می شود را چنین شناسایی کرده است:
سواد قرن دیجیتال (خود شامل سواد عملکردی، سواد بصری، سواد علمی، سواد تکنولوژیک، سواد اطلاعاتی، سواد فرهنگی و هشیاری و آگاهی جهانی)، تفکر اختراعی، تفکر در رسیدن به رتبه بالاتر، استدلال کامل، ارتباط مؤثر و بهره وری بالا.
● کاربرد ICT در پیشرفت کیفیت آموزشی
پیشبرد کیفیت آموزش و پرورش یک نکته حساس است. ICT می تواند کیفیت آموزش را از چندین راه تقویت کند:
▪ به وسیله افزایش انگیزه:
ورود فراگیران به صحنه اشتغال به وسیله تسهیل در کسب مهارت های پایه ای و ارتقای تربیت مربی. ICT همچنین ابزاری انتقال دهنده ست که وقتی به طور صحیح به کار برود، می تواند ابتکار را در یک محیط دانش آموز محور ارتقا دهد. انگیزه برای فراگیری: ICTهایی از قبیل ویدئو، تلویزیون و نرم افزارهای چندرسانه ای که متن صدا و تصاویر متحرک را در هم ادغام کرده اند می توانند برای ایجاد مضمونی معتبر و مبارزه جو که دانش آموز را در فرآیند آموزش دخالت می دهد، به کار بروند. همچنین امواج متقابل و ارتباطی رادیویی، افکت های صوتی، ترانه ها، نمایشنامه ها، نمایش های کمدی و دیگر رسوم و سنت های اجرا برای وادار کردن دانش آموزان به گوش دادن و درگیر شدن آنها در ارائه دروس به کار می روند. همینطور بهتر از هر نوع ICT، کامپیوترهای شبکه ای با اتصال به اینترنت می تواند انگیزه فراگیران را با ادغام توانگری رسانه ها و تعامل دیگر ICTها با ایجاد فرصت اتصال به جهان واقعی و مشارکت در وقایع جهان افزایش دهند.
▪ تسهیل فراگیری مهارت های پایه ای:
انتقال مهارت های پایه ای و مفاهیمی که زیربنای مهارت های فکری درجه بالاتر و خلاقیت هستند می توانند به وسیله ICT به صورت شفاهی و عملی تسهیل شود. برنامه های آموزشی تلویزیون، ابزار تکرار و تقویت را برای تعلیم الفبا، اعداد، رنگ ها، اشکال و دیگر مفاهیم پایه ای به کار می برند. بیشتر کاربردهای اولیه رایانه برای تعلیم آموزش مبتنی بر تسلط مهارت ها، تقویت و تکرار محتوای درسی بود.
▪ ارتقای تربیت معلمان:
ICT همچنین برای پیشبرد دسترسی به تربیت معلمان و کیفیت آن به کار رفته است. مثلاً مؤسساتی مانند مراکز تربیت معلم شبکه ای (CTTC) در کره جنوبی در حال بهره برداری از اینترنت برای ارائه فرصت های بهتر توسعه و پیشرفت تخصصی معلمان، به صورت ضمن خدمت است. این مرکز که از طرف دولت تأمین هزینه شده، در سال ۱۹۹۷ تأسیس شد و دوره های آموزشی مبتنی بر شبکه جهانی وب را برای معلمان مقاطع ابتدایی و راهنمایی ارائه می کند. این دوره ها شامل «کامپیوترها در جوامع اطلاعاتی»، «اصلاح آموزشی» و «جامعه آینده و آموزش» هستند. دوره های اختصاصی online نیز همراه با بعضی از دوره های کنفرانس رودررو برگزار می گردد. در چین آموزش های فراگیر مبتنی بر رادیو و تلویزیون معلمان، برای چندین سال است که توسط دانشگاه مرکزی رادیو و تلویزیون هدایت می شود. در دانشگاه می ایندراگاندی هند سیستم کنفرانس یک طرفه دیداری و دو طرفه شنیداری مبتنی بر ماهواره در سال ۱۹۹۶ به وجود آمد که به وسیله مطالب چاپی ویدیویی ضبط شده و ارائه می گردد. نقش ICT در انتقال محیط آموزشی به یک محیط دانش آموزمحور
تحقیق نشان داده که کاربرد مناسب ICT می تواند تغییر مکان را در مضمون و در فن آموزشی (پداگوژی) که در قرن ۲۱ در قلب اصلاحات آموزشی جای داند تسریح کند. آموزش پشتیبانی شده ICT اگر به خوبی طراحی و اجرا شود می تواند کسب دانش و مهارت های مورد نیاز یادگیری مادام العمر دانش آموزان را ارتقا دهد. ICT (خصوصاً کامپیوتر و فناوری اینترنت) اگر به طور مناسب به کار بروند، به جای اینکه فقط به معلمان و دانش آموزان اجازه دهند که آنچه قبلاً انجام می دادند را به طور بهتری اجرا کنند راه های جدید تعلیم و تربیت را فراهم می کنند. این راه های جدید تعلیم و تربیت به وسیله تئوری های آموزش تعلیم گرایان و ایجاد یک انتقال از علم تربیت معلم محور به فن تربیت دانش آموز محور ایجاد شده است.
تأثیرات، هزینه، تساوی و قابلیت تحمل پذیری چهار نکته وسیع و در هم پیچیده است که باید در زمان در نظر گرفتن تاثیر کاربرد ICT در آموزش عنوان شوند.
● اثربخشی ICT
تأثیر آموزشی ICT بستگی به این دارد که چگونه و برای چه منظور به کار برود. ICTها مانند هر ابزار آموزشی یا روش ارائه آموزشی دیگر برای همه و همه جا به یک صورت کار نمی کنند.
▪ ارتقای دسترسی:
تعیین مقدار و درجه ای که ICTها به توسعه دسترسی به آموزش پایه ای کمک کرده اند مشکل است. چرا که بیشتر فعالیت ها برای این هدف در مقیاس کوچک گزارش نشده بودند.
▪ کیفیت بالارونده:
تحقیقات در مورد اثر پخش برنامه های آموزشی رادیو و تلویزیونی بر کیفیت آموزش پایه ای کم است. اما همان بررسی جزئی نشان می دهد که اثربخشی آموزشی آن از کلاس های سنتی بیشتر است. تحقیقات نشان داده است که کاربرد کامپیوتر به عنوان مربی در ترکیب با آموزش سنتی برای تعلیم و تمرین و ارائه آموزش، باعث افزایش یادگیری دردوره های سنتی و مهارت های پایه ای می شود. دانش آموزان همچنین سریع تر یاد می گیرند، حافظه بیشتری نشان داده و اگر با کامپیوتر کار کنند به بهتر آموختن تشویق می شوند. هنوز مدرک مهمی درباره اینکه محیط جدید تعلیم، بازده یادگیری را افزایش می دهد وجود ندارد.
● هزینه
کمابیش می گویند، پخش برنامه های آموزشی تلویزیون و تعلیمات بر اساس کامپیوتر و خطوط آنلاین خیلی گرانتر از پخش برنامه های رادیویی هستند.به عبارتی برآورد هزینه به علت فقدان داده ها، گوناگونی برنامه ها، مشکلات عمومی سازی و مشکل تعیین مقدار بازده آموزشی مشکل است.یک اشتباه رایج در برآورد هزینه آموزشی ICT، تمرکز خیلی زیاد روی هزینه های ثابت اولیه، خرید تجهیزات، ساخت یا تعمیر تولید مواد اولیه و غیره است. اما مطالعات درباره کاربرد کامپیوتر در کلاس، به طور مثال نشان داده که نصب سخت افزار و ترمیم امکانات فیزیکی بین ۴۰ تا ۶۰ درصد هزینه کامل کاربرد کامپیوتر یا هزینه کل مالکیت است.در حقیقت ممکن است در یک برآورد اولیه به نظر برسد که خرید اولیه نرم افزار و سخت افزار پرهزینه ترین قسمت کار است. اندازه کل هزینه مالکیت در طول زمان گسترده شده و با مخارج پشتیبانی و تعمیر و نگهداری (که به عنوان هزینه های متغیر یا برگشتی شناختهمی شوند) بین ۳۰ تا ۵۰ درصد هزینه کل نرم افزار و سخت افزار را تشکیل می دهند. هزینه توسعه تخصصی نیز که یک هزینه متغیر است در طول زمان انباشته می شود. لذا برای رویکردهای مبتنی بر کامپیوتر، هزینه کلی مالکیت شامل موارد زیر می شود:
▪ هزینه های ثابت
۱) تهیه امکانات فیزیکی
۲) سخت افزار و شبکه بندی
۳) نرم افزار
۴) ترفیع (upgrade) و تعویض (در حدود پنج سال)
▪ هزینه های متغیر یا برگشتی
۱) توسعه تخصصی
۲) اتصالات شامل دسترسی به اینترنت و تلفن
۳) نگهداری و پشتیبانی شامل هزینه های برق، تلفن و تدارکات
به منظور راندمان هزینه ها، هزینه های ثابت باید از هزینه های متغیر متمایز شوند و بین آنها موازنه برقرار شود. اگر هزینه های ثابت یک پروژه فناوری بالاست، ولی هزینه های متغیر پایین است پس در اینجا هزینه بر مقیاس افزایش خواهد داشت.در مدارس ابتدایی ممکن است هیچ دلیل محکمی برای سرمایه گذاری روی کامپیوترها وجود نداشته باشد ولی در مدارس متوسطه، این دلیل وجود دارد، اما این کار باعث افزایش چشمگیر هزینه کلی مدرسه خواهد شد. یک بعد دیگر هزینه، محل پروژه است و اینکه چه کسی و به چه بهایی آن را پرداخت خواهد کرد. در پروژه هایی که در آن کامپیوترها به اینترنت متصلند، مدرسه یا دانش آموز یا هر دو هزینه های متغیر مربوط به عملیات نگهداری و تعمیر، هزینه اینترنت و مخارج خط تلفن را متحمل می شوند.
● برابری دسترسی به ICT
صرفنظر از اختلافات گسترده در دسترسی به ICT بین کشورهای غنی و فقیر و بین گروه های مختلف در کشورها، نگرانی هایی وجود دارد کخ چالش کاربرد ICT در آموزش را همراه با اختلافات موجود در میان خطوط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و جنسیت را گسترده تر خواهد کرد. از لحاظ شایستگی هر کس فرصت برابری برای مشارکت لازم را دارد ولی دسترسی به عوامل مختلف، چه به عنوان کاربر و چه به عنوان تولیدکننده به واسطه منابعشان مشکل و سنگین است. لذا تفاوتهای ابتدایی تقویت و حتی بزرگ می شود.در نتیجه برنامه ریزان آموزش بین المللی با یک چالش سخت مواجه هستند و آن چگونگی حل مسأله و کمک به توسعه آن است. رواجICTدرآموزش وقتی که بدون بررسی دقیق انجام شود می تواند باعث در حاشیه قرار گرفتن آنهایی شود که دارای شرایط نامساعدتری هستند. مثلاً زنان درمقایسهبامردان، به علت بی سوادی، عدم آموزش عالی، فقدان زمان و تحرک و فقر دسترسی به ICT و فرصت های کمتری برای آموزش مربوطه دارند. ولی عجیب نیست که بگوییم که پسران بیشتر از دختران تمایل به کار کامپیوتر دارند.
در گزارشی از انجمن آمریکایی زنان دانشگاهی آمده است که «گرچه دختران بعضی از شکاف های جنسیتی مهم را محدود کرده اند، اما تکنولوژی روزمره تکنولوژی باشگاه پسران در مداس عمومی است و در حالیکه مشکلات و برنامه های خود را حل و فصل می کنند، دختران کامپیوتر را برای پردازش لغات به کار می برند». به عنوان نمونه بیشتر بازیهای کامپیوتری که ساخت می شود با روحیه و شرایط بدنی پسران انطباق دارد تا با روحیه دختران!!
به علاوه در حالیکه دختران بیشتراز پسران در رابطه با اجرای پیشرفته آکادمیک و مهارت های ارتباطی ازبرنامه بهره مند می شوند ولی پسران بیشتر از آنها قادر به انجام مهارت های تکنولوژیک خود بودند.یک مجموعه از عوامل اقتصادی، سازمانی و فرهنگی، اجتماعی در این تفاوتها دخیل هستند (نسبت بالای دانش آموزان به کامپیوتر، سیاست هر کس اول آمد اول به کار گرفته می شود، باب میل دختران نیست.) دختران محدودیت رفت و آمد در ساعات اولیه روز و مسئولیت کارهای روزمره خانه را دارند، که این امر دسترسی آنها را محدود می کند. عقاید پدرسالاری بومی نیز باعث چیره شدن پسرها در محیط آزمایشگاه کامپیوتر می شود.
از جمله اقدامات پیشنهادی برای رفع این تبعیضات، تشویق مدارس به ایجاد راهبردهای «استفاده منصفانه» در آزمایشگاه های کامپیوتر و برپایی جلسات هدایت حساسیت های جنسی و دفاع از کاهش وظایف بعد از مدرسه دختران است. ارائه دسترسی به ICT فقط یک قسمت کوچک از اقدامات ایجاد مساوات است. توجه برابر نیز باید اعمال شود تا مطمئن شویم فناوری حقیقتاً به وسیله فراگیران به کار می رود و از چه راه هایی به خوبی نیازهای آنها را رفع می کند. یک برنامه تقویت شده آموزشی که از رویکرد کلی را نشان می دهد برنامه دو زبانه (Enlace Quiche) «در برگرفتن سریع» است. این برنامه درصدد استقرار مراکز آموزش دوزبانه فناوری برای آموزگاران، دانش آموزان، استادان، والدین و اعضای جامعه است. تیم های فنی برای هر مرکز از ۳ دانش آموز، ۲ معلم و مدیر مرکز یک دانش آموز مؤنث و یک معلم مؤنث هستند. یک مثال رویکرد کلی به کاربرد ICT در آموزش، پروژه آموزش رادیویی WomanسsGobi مغولستان است که در صدد ارائه تخصصی و ساختار آموزشی پیرامون دروس مورد علاقه زنان چادرنشین و ایجاد فرصت های درآمدزا برای آنها است. این برنامه دارای موضوعاتی از قبیل پرورش دام، حمایت خانواده (برنامه ریزی خانواده، بهداشت، تغذیه)، ایجاد درآمد با کاربرد مواد خام موجود در محل و مهارت های پایه ای شغلی برای یک بازار جدید است.
● پایداری و دوام پروژه های آموزشی ICT
قابلیت تحمل و دوام یکی از جنبه های برنامه های توسعه ICT در آموزش است که اغلب ازآن غفلت می شود. خیلی از پروژه ها و برنامه ها با یک باد آمده و با یک نسیم می روند و به سرعت فراموش می شوند و این در مورد خیلی از پروژه های مبتنی بر ICT صدق می کند. در خیلی از موارد این پروژه ها به وسیله شخص ثالثی از قبیل مؤسسات بین المللی یا شرکت ها شروع می شود ولی توجه کافی به ایجاد یک مکانیسم پایدار که به وسیله آن مؤسسات آموزشی یا جامعه دخیل در امر بتواند پروژه را تحت پوشش گرفته و تعقیب کنند یا با سایر مراکز پشتیبان کننده شریک شوند، نمی شود. اما هزینه و امور مالی تنها موانع برسر راه تداوم پروژه ها نیستند. طبق گفته مجریان این امر تداوم برنامه های ICT چهار جزء دارد: اجتماعی، سیاسی، فنی و اقتصادی.
▪ قابلیت تحمل اقتصادی:
دلالت برتوان یک مدرسه و جامعه برای تأمین مالی یک برنامه فراهم شده ICT در درازمدت تأثیر برهزینه نقش کلیدی دارد. از آنجا که سرمایه گذاری های فناوری درازمدت است و در خیلی از موارد قابل برگشت است ، برنامه ریزان باید هزینه کلی مالکیت را در نظر بگیرند و با مشارکت های پرسود با جامعه همه مخارج را در دراز مدت جبران کنند. نیاز به ایجاد کانال های متعدد مالی از طریق مشارکت جامعه، تداوم اقتصادی را پایدار و به تداوم سیاسی و اجتماعی گره می زند.
▪ تداوم اجتماعی:
فرآیند دخالت جامع است. برای یک پروژه ICT مدرسه به تنهایی دوام نمی آورد، توفیق در جلب مشارکت مالی والدین، رهبران سیاسی و اصناف و دیگر سرمایه گذاران ضروری است. ابداع و نوآوری فقط در صورت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم همه افراد بالا امکان پذیر است و اینکه بدانند چرا چنین نوآوری باید انجام شود و چه تأثیری بر زندگی آنها دارد و همچنین چه نقشی برای اطمینان از موافقت آن، می توانند ایفا کنند. برنامه های مبتنی بر ICT در نهایت باید بتواند نیازهای جامعه را برآورد کنند، لذا رایزنی در سطح جامع و بسیج عمومی، پروسه های حیاتی برای تداوم هستند. خلاصه اینکه برای حصول این تداوم یک حس مالکیت پروژه باید در میان همهدست اندرکاران به وجود آید.
▪ تداوم سیاسی:
پیامدهای سیاسی و رهبری، مقاومت نسبت به تغییرات یکی از بزرگترین تهدیدات نسبت به پروژه های ICT است. مثلاً اگر معلمان از کاربرد ICT در کلاس درس خودداری کنند، کاربرد ICT شکست می خورد و از صحنه خارج می شود. به علت طبع نوآورانه پروژه های ICT رهبران باید یک فهم صحیح از فرآیند نوآوری داشته و نیازهای متناظر جهت اقتباس موفق را شناخته و طرح ها و اقدامات را بر طبق آنها هماهنگ کنند.
▪ قابلیت تداوم تکنولوژیک:
یعنی انتخاب فناوری که در دراز مدت مؤثر باشد. برنامه ریزان در یک محیط با تغییرات سریع فناوری، باید با خطر کهنگی فناوری مقابله کنند. در همین زمان گرایش در به دست آوردن آخرین فناوری ها نیز وجود دارد. هرچند برنامه ریزان کلاً باید با سیستم های آزمایش شده جلو بروند ولی اصرار در باقی ماندن در وضعیت فعلی به فناوری های جدید آسیب می رساند. این قاعده وجود دارد که به اهداف یادگیری اجازه دهیم، فناوری ها را انتخاب کند نه برعکس. آخرین فناوری ها ممکن است مناسب ترین وسیله برای رسیدن به اهداف مطلوب آموزشی نباشند. هنگامی که اهداف فناوری احراز گردید برنامه ریزان نه تنها باید هزینه ها، بلکه باید قابل استفاده بودن فضای قسمت ها و پشتیبانی فنی را هم در نظر بگیرند.
● چالش های کلیدی در ادغام ICT در آموزش
با اینکه دروس ارزشمند ممکن است از طریق بهترین تجربیات در سراسر جهان آموخته شوند، هیچ فرمولی برای تعیین بهترین سطح ادغام ICT در سیستم آموزشی وجود ندارد. مهمترین چالش هایی که سیاست گذاران، برنامه ریزان، مدیران، مربیان و دیگر دست اندرکاران باید در نظر بگیرند عبارتند از خط مشی های جامع آموزشی و برنامه ریزی، زیرساخت ها، زبان و ظرفیت سازی و امور مالی است.
● خط مشی و برنامه ریزی آموزشی
برای رسیدن به ارتقا و اصلاح آموزش از طریق ICT بایستی اهداف صریح و روشن، خطوط راهنما، بسیج منابع مورد نیاز و الزامات سیاسی در همه سطوح برای فهم هدف اولیه، مد نظر قرار گیرد. بعضی از عناصر ضروری برنامه ریزی برای ICT در زیر فهرست شده است:
۱) یک تحلیل دست از وضعیت فعلی سیستم آموزشی. تأثیرات ICT باید عنوان ترتیب و روش های نهادینه جاری در نظر گرفته شوند، خصوصاً آنهایی که ICT را به جلو می رانند، موانع آن باید شناسایی شوند، همچنین آنهایی که مربوط به برنامه آموزشی و فن ترتیب هستند، زیرساخت ها، ظرفیت سازی، زبان و محتوا و امور مالی.
۲) تعیین اهداف آموزشی در سطوح مختلف آموزش و پرورش، همچنین وجوه مختلف کاربرد ICT که می توانند به بهترین وضع در تأمین این اهداف به کار روند. سیاست گذاران باید درک و فهم پتانسیل ICTهای مختلف را در زمانی که برای مفاهیم و اهداف مختلف به کار می روند داشته باشد. همچنین همانند بهترین تجربیات در سراسر جهان، درباره تقدم نیازهای آموزشی و مالی و ظرفیت منابع انسانی و تنگناهای موجود در کشور هشیار باشند و اینکه چگونه این تجربیات می تواند برای نیازهای خاص کشور اقتباس شوند.
۳) شناسایی دست اندرکاران و هماهنگی اقدامات در میان گروه های ذینفع مختلف
۴) هدایت مدل برگزیده مبتنی بر ICT، حتی بایستی مدل های با بهترین طرح و یا آنهایی که ثابت شده می توانند در دیگر زمینه ها به کار روند، در یک مقیاس کوچک تست شوند. چنین هدایت هایی برای شناسایی، تصحیح، قابلیت اجرا و غیره ضروری است.
۵) شناسایی منابع مالی موجود و تمهید استراتژی هایی برای تولید منابع مالی جهت تقویت کاربرد ICT در درازمدت.
● چالش های زیرساختاری در آموزش مبتنی بر ICT
قبل از اینکه هر برنامه مبتنی بر ICT به اجرا درآید یک زیرساخت تکنولوژی آموزشی کشور در
بالای زیرساخت اطلاعات و ارتباطات از راه دور قرار می گیرد. سیاست گذاران و برنامه ریزان باید به دقت موارد زیر را در نظر بگیرند:
۱) در اولین مرحله آیا اتاق ها و ساختمان های مناسب برای جای دادن فناوری وجود دارد. در کشورهایی که ساختمان مدارس آنها خیلی قدیمی است، یک تعمیر گسترده برای اطمینان از سیستم های سیم کشی برق ساختمان،سرمایش و گرمایش، تهویه مناسب و ایمنی لازم است.
۲) مورد دیگر برق و تلفن است.
در کشورهای در حال توسعه، مناطق وسیعی هنوز فاقد برق مناسب بوده و نزدیکترین ایستگاه تلفن از آنها چندین کیلومتر فاصله دارد.
در بعضی از کشورهای آفریقایی از تکنولوژی بی سیم استفاده می شود هرچند رویکرد گرانی است ولی سایر کشورهای در حال توسعه با ارتباطات راه دور ضعیف می توانند این راه حل را امتحان کنند.
۳) سیاست گذاران باید همچنین حضور انواع مختلف ICT در کشور را به طور عام و در سیستم آموزشی (در همه سطوح) به طور خاص، مورد بررسی قرار دهند.
مثلاً یک نیاز اولیه در آموزش مبتنی بر ICT (با استفاده از کامپیوتر و از طریق آنلاین) دسترسی به کامپیوتر و سرویس های اینترنتی در سطح جامعه، به خصوص مدارس و خانواده ها است. در مجموع، کاربرد ICT در آموزش باید پیرو کاربرد آن در جامعه باشد نه اینکه آن را هدایت کند.
▪ چالش های ظرفیت سازی
چالش های گوناگونی باید در سراسر سیستم آموزشی برای موفقیت یکپارچگی ICT صورت گیرد.
معلمان
پیشرفت تخصصی معلمان باید پنج محور داشته باشد:
-مهارت در کاربردهای ویژه
- ادغام در برنامه های درسی موجود
- تغییرات برنامه های درسی در ارتباط با کاربرد IT (شامل تغییرات در طراحی آموزشی)
- تغییرات در نقش معلم
-پشتیبانی از تئوری های آموزشی
به طور ایده آل این موارد باید در آموزش های قبل از خدمت معلمان مطرح شده ودر ضمن خدمت نیز ارتقا یابند. در بعضی کشورها مانند سنگاپور، مالزی و انگلستان به رسمیت شناختن تعلیمات درسی مستلزم کاربرد ICT است. ICT با سرعت فناوری ها را متحول می کند و در این میان حتی نخبه ترین معلمان ICT نیاز به ارتقا مهارت هایشان داشته و از آخرین پیشرفت ها و بهترین تجربیات استقبال می کنند.هرچند اولین کانون توجه -مهارت های با کاربرد ویژه- است، ولی چهار کانون دیگر از نظر اهمیت بزرگتر نباشند، با آن مساویند. پژوهش درباره کاربرد ICT در زمینه های مختلف آموزشی در سال ها و به صورت یکنواخت، ناتوانی معلمان را به عنوان یک مانع موفقیت طرح، در درک اینکه چرا آنها باید از ICT استفاده کنند و چگونه به درستی از آن کمک بگیرند تا بهتر تدریس کنند نشان می دهد. متأسفانه، بیشتر پیشرفت تخصصی معلمان در ICT، در زمینه آموزش ابزارها و تأکید بر کاربرد آنها در آموزش بوده است.با دانش آموز محور شدن فرآیند یادگیری، اضطراب معلمان از کنار زده شدن توسط فناوری یا از دست دادن اقتدارشان در کلاس، می تواند به عنوان یک مانع در صورتی که معلمان یک فهم عمیق و احساس شدید نسبت به تغییر نقش خود نداشته باشند، مطرح شود.
● آیا ICT جای معلمان را خواهد گرفت؟
جواب یک «نه» قاطع است. در حقیقت، با رواج ICT در کلاس نقش معلم در فرآیند یادگیری حتی مهمتر می شود. آنچه می تواند و باید تغییر یابد، نوع نقشی است که معلم ایفا می کند. نقش دانش آموز نیز متقابلاً توسعه می یابد و از آنجا که ICT می تواند درهای کلاس را به جهان خارج باز کند، جامعه هم می تواند یک نقش جدید در کلاس داشته باشد. از آنجا که آموزش از مدل معلم محور به مدل دانش آموزمحور انتقال می یابد، معلمان اقتدار منحصر به فردشان کمتر شده و بیشتر به عنوان تسهیل کننده، ناظر و مربی (از فرمانروای مطلق به راهنمای راه) شناخته می شوند. وظیفه ابتدایی معلم، آموختن به دانش آموز است که چگونه سوال بپرسد و مسأله مطرح کند، فرضیه بسازد، اطلاعات برساند و سپس به صورت ضرورت اطلاعات یافته در رابطه با مسائل مطرح شده را ارزیابی کند و از آنجا که آموزش ارتقا یافته ICT یک تجربه جدید، حتی برای معلمان است، معلمان هم از فرآیند آموزش یاد می گیرند و چیزهای تازه ای در میان دانش آموزان کشف می کنند.
به علاوه این غیر عادی نیست که ببینیم دانش آموزان در یک کلاس مبتنی بر ICT نقش رسمی و غیررسمی معلم را برای دوستان خود و دانش آموزان کوچکتر و گاهی حتی برای معلمانشان، به عهده بگیرند. معلمان و دانش آموزان از مدارس مختلف، کارشناسان، والدین، رهبران جامعه و مشاغل، سیاستمداران و دیگر قسمت های ذینفع هم در فرآیند آموزش به عنوان افراد منبع، منتقد، ناظر و تشویق کننده دخیل هستند. آنها همچنین مشتریان عمومی و ضروری برای کار منتشر شده دانش آموزان بر روی وب یا دیگر رسانه ها هستند. هنوز خیلی از معلمان و استادان نسبت به کاربرد ICT بی میل هستند، خصوصاً کاربرد کامپیوتر و اینترنت. چند دلیل که برای این بی میلی وجود دارد عبارتند از: طرح ضعیف نرم افزار، بدبینی نسبت به تأثیر کامپیوتر در ازدیاد بازده آموزشی، عدم حمایت مدیریتی، زمان و اقدامات افزایش یافته برای یاد دادن فناوری و چگونگی استفاده از آن برای آموزش و ترس از دست دادن اقتدارشان در کلاس همانطور که دانش آموز محورتر می شوند.
اینها نکاتی هستند که باید توسط آموزش قبل از خدمت و برنامه های توسعه حرفه ای ضمن خدمت معلمان مطرح شوند. در سطح ضمن خدمت، توسعه حرفه ای معلمان ICT، باید در درازمدت، با هدایت معلم و تا حد امکان انعطاف پذیر باشد. برای خیلی از معلمان فقدان شرایط لازم و با حقوق کم در کشورهای در حال توسعه، اقتباس مؤثر ICT منوط به اعطای فرصت های لازم برای یادگیری چیزهایی است که آنها طبق تجربیات خاص خود لازم می دانند که یاد بگیرند. انگیزه و حمایت معلمان برای پیگیری طرح توسعه تخصصی معلمان نیز ضرورت دارد. که می تواند به صورت ترفیعات برای معلمانی که ابتکاراتی با ICT در کلاس دارند یا اطمینان از دسترسی کافی معلمان به فناوری بعد از آموزش باشد. پیشرفت حرفه ای معلمان به عنوان اساس کاربرد آموزشی ICT در سال ،۱۹۹۷ در کشور اوگاندا، برای پیوندهای جهانی برای توسعه (WORLD)، تحت حمایت بانک جهانی به وجود آمد. هدف آن کمک به دولت برای آوردن اینترنت و وب جهانی به مدارس متوسه کشور بود.
این برنامه ۳ جز دارد: اتصال و پیوند، آموزش، نظارت و ارزیابی. از آنجا که خیلی از سازمان های محلی و بین المللی بر روی ارائه فناوری جهت مدارس تکیه دارند، این برنامه در طول سال ها یک شهرت جهانی به عنوان یکی از ارائه کنندگان اصلی خدمات پیشرفت حرفه ای معلمان، مدیران مدارس و سیاستگذاران در همه کشورهای در حال توسعه پیدا کرد. برنامه توسعه حرفه ای برای معلمان که در ابتدا به صورت حضوری توسط اساتید محلی و بین المللی ارائه می شد و با سرویس آنلاین دنبال شده است، دارای پنج مرحله است:
۱) مرحله صفر- سواد کامپیوتر هدف، آشنایی با اساس فناوری کامپیوتر و کمک به شرکت کنندگانی که مهارت و دانش کامپیوتر نیاز دارند.
۲) مرحله یک- آشنایی با اینترنت برای یادگیری و آموزش هدف، آشنایی با مفاهم پایه فناوری ها و مهارت های لازم برای معرفی فناوری شبکه و اینترنت برای یادگیری و آموزش مباحث اولیه امکانات جدید و ایجاد پروژه های ایمیل.
۳) مرحله دو- آشنایی با پروژه های همکاری از راه دور هدف، آشنای با همکاری از راه دور آموزشی از طریق ساختارهای فعالیتی جهت ایجاد، طراحی، اجرا و پخش و انتشار پروژه های اصلی.
۴) مرحله سه- ادغام فناوری و برنامه های آموزشی هدف، پیشبرد مهارت ها و درک چگونگی ایجاد، ترکیب و تسهیل تمرینات ابتکاری کلاسی که در آن فناوری شبکه و دوره های آموزشی با هم ادغام می شوند.
۵) مرحله چهار- نوآوری ها: فن آموزش (پداگوژی)، فناوری و توسعه تخصصی
هدف، پیشبرد مهارت ها و فهم چگونگی ارزشیابی و نشر تمرینات ابتکاری کلاسی، مادامی که روابط اجتماعی و قومی را مد نظر دارند.
این برنامه همچنین مدل های پیشرفته آموزشی برای سیاستگذاران درباره مدیریت آموزش ICT و مدیریت مراکز دور دست ارائه می دهد. این پروژه اخیراً در بیش از ۲۰ کشور آفریقا، آمریکای لاتین و جنوب آسیا فعال است.
● مدیران آموزشی
در اقدام ICT و آموزش، مدیران آموزشی رهبری یک نقش کلیدی را به عهده دارند. در اغلب موارد به دلیل عدم حمایت، خیلی از پروژه های آغاز شده توسط معلمان یا دانش آموزان تحلیل رفته اند. برای اینکه برنامه های یکپارچه سازی ICT مؤثر و بادوام باشند، باید مدیران خودشان صلاحیت کاربرد فناوری را داشته و یک درک عمیق از ابعاد فنی، درسی، مدیریتی، مالی و اجتماعی کاربرد ICT در آموزش داشته باشند.
● متخصصین پشتیبانی فنی
چه از پرسنل مدرسه باشند و چه از سرویس دهندگان خارجی یا هر دو، متخصصین پشتیبانی فنی برای دوام حیات کاربرد ICT در مدارس لازمند.
از آنجا که در نهایت، نیازهای پشتیبانی فنی یک مؤسسه بستگی به چگونگی گسترش و کاربرد فناوری دارد، صلاحیت های کلی که مورد نیاز نصب، اجرا، نگهداری تجهیزات (شامل نرم افزار)، مدیریت و امنیت شبکه است، باید وجود داشته باشد. بدون پشتیبانی فنی، پول و وقت زیادی بر اثر خسارت های فنی هدر می رود. به عنوان مثال در کشور فیلیپین یکی از موانع عمده بهینه سازی کاربرد کامپیوتر در دبیرستان ها فقدان پشتیبانی به موقع فنی بوده است.
در بعضی موارد در مدارس مناطق دور دست تعمیر کامپیوترهای از کار افتاده به علت عدم وجود تکنسین فنی در آن اطراف و اینکه کامپیوترها برای تعمیر باید صدها کیلومتر دورتر برده شوند، چند ماه وقت می گیرد.
● سازندگان محتوا
توسعه محتوای یک منطقه ضروری است که اغلب از آن چشم پوشی شده است.
امروزه اکثریت محتوا موجود بر پایه ICT به زبان انگلیسی است، یا اینکه رابطه کمی با آموزش در کشورهای در حال توسعه دارد در نتیجه یک نیاز به ایجاد محتوای اصلی آموزشی وجود دارد مثل برنامه های رادیویی که مواد آموزشی تعاملی چندرسانه ای روی ICT یا DVD است یا دوره های مبتنی بر وب و غیره. تغییر محتوای موجود و برگرداندن محتوای چاپی به رسانه های دیجیتالی مواردی هستند که متخصصان توسعه از قبیل طراحان آموزشی، نمایشنامه نویسان، متخصصان تولید سمعی و بصری، برنامه نویسان، مؤلفین آموزش های چندرسانه ای و تهیه کنندگان وب، نیاز دارند.
چالش موجود در محدوده زبان و محتوا زبان غالب در اینترنت انگلیسی است.
یک برآورد نشان می دهد که ۸۰ درصد محتوای آنلاین به زبان انگلیس است. همچنین یک سهم بزرگ از نرم افزارهای آموزشی تهیه شده در بازار جهان به زبان انگلیسی است. یک مانع جدی برای به حداکثر رساندن استفاده از وب جهانی در کشورهای در حال توسعه و مناطق خارج از شهرهای بزرگ رواج نداشتن زبان انگلیسی است. حتی در کشورهایی که زبان انگلیسی یک زبان ثانوی است (مثل سنگاپور، هند، فیلیپین و مالزی) ضروری است که مواد تعلیم و تعلم که نیازهای ملی دوره های درسی را برآورد می کند و مندرجات درسی از نظر محلی، ترجیحاً به زبان محلی ایجاد شوند.
باید اطمینان حاصل شود که وب یک فضای چند فرهنگی است یعنی مردم با فرهنگ های مختلف یک نقش و یک صدا در جوامع آموزش و پرورش آنلاین داشته باشند. بنابراین توجه به نیازهای خاص قشر روستایی دور افتاده و اقلیت های فرهنگی و زبانی به طور کلی ضروری است.
▪ مثالی از اهمیت محتوا
سه سال بعد از ایجاد پروژه شبکه مدرسه تایلند (School Net)، پروژه ای مشترک توسط شرکت الترونیک ملی، مرکز فناوری کامپیوتری (NECTEC)، سازمان تلفن تایلند، امور ارتباطات و وزارت آموزش عالی تایلند که با یک زیربنای شبکه آموزشی ۱۵۲ مدرسه متوسطه را به اینترنت وصل کرده بود خودش را با یک چالش غیرمنتظره مواجه دید، کشف شد که مدارس به سختی از اینترنت به عنوان یک ابزار یادگیری و تعلیم استفاده می کنند. به زودی معلوم شد که عدم کیفیت منابع آموزشی آنلاین به زبان محلی -تایی- باعث عدم رغبت به استفاده از اینترنت در میان معلمان و دانش آموزان شده است. شبکه مدرسه تایلند از آن پس مجور شد برنامه «دسترسی عمومی» را برای گنجاندن محتوای زبان تایی گسترش دهد. در سپتامبر ۱۹۸۸ شبکه مدرسه تایلند با دانشگاه Kaset start و مؤسسه ارتقای علم تعلیم و فناوری برای ایجاد وب سایت هایی به زبان تایی در زمینه های ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، مهندسی، محیط زیست و علوم کامپیوتر، برای مقاطع متوسطه رایزنی کرد.
این وب سایت که در مجموع به عنوان کتابخانه دیجیتال نامیده شد تقریباً سال بعد به کار افتاد. همچنین شبکه مدرسه یک راهنمای کاربرد ساده وب به نام جعبه ابزار کتابخانه دیجیتال تألیف کرد که به معلمان امکان می داد دروس بر مبنای وب و به زبان تایی ایجاد کنند و به معلمان و دانش آموزان هم آموزش هایی درباره ایجاد صفحات وب داده شده بود. در می ۲۰۰۱ کتابخانه دیجیتال ۱۱۱۳ موضوع درسی که اغلب توسط معلمان ایجاد شده بود را در خود داشت. پروژه تکمیلی کتابخانه دیجیتال به نام «معلم تایی ۲۰۰۰»، تولید مواد چند رسانه ای توسعه حرفه ای شامل یک راهنمای چاپی، یک نوار ویدئو و یک CD بود.همچنین از یک پروژه ملی ایجاد اسناد، منتشر شده توسط دفتر کمیسیون ملی-فرهنگی به نام «سیستم اطلاعات فرهنگی» بهره مند شد.
این برنامه اقدام به جمع آوری اطلاعات درباره فرهنگ تایی و نشر آن در میان دیگران از طریق CD و اینترنت کرد. هم اکنون شبکه مدرسه دارای حدود ۴۰۰۰ مدرسه در شبکه خود است و بیش از ۹۰۰ مدرسه از صفحات وب خود به زبان تایی استفاده می کنند. پیش بینی می شود در سال های آینده تعداد مدارس به ۳۴۰۰۰ عدد برسد که به ایجاد محتوای بیشتری به زبان محلی منجر می شود.
کشورهایی مانند استرالیا، فنلاند، فرانسه، ژاپن، کانادا، تایلند، غنا، آفریقای جنوبی هم شبکه مدرسه دارند. برنامه Enlaces در آمریکای لاتین مدارسی از کشورهای اسپانیولی زبان مانند شیلی، پاراگوئه، کاستاریکا، کلمبیا و پرو را در خود جای داده است. در آسیای جنوب شرقی اخیراً اقداماتی برای راه اندازی شبکه های مدرسه در فیلیپین، اندونزی، کامبوج، لائوس، برمه و ویتنام انجام شده تا آنها را به شبکه های مدرسه موجود در سطح آسیا متصل کند.
در آموزش مبتنی بر وب استانداردسازی فنی محتویات یک مطلب مهم است. استانداردسازی به برنامه های مختلف امکان می دهد که در محتوا و سیستم آموزشی سهیم شوند. ویژگی هایی که محتوا، ساختار و نوع های آزمایشی در نظر گرفته شده اند که قابلیت اجرای متقابل بین سیستم های مدیریت مختلف را امکان پذیر می سازد. در نتیجه در هزینه مقداری صرفه جویی می شود. استانداردها باید به قدر کافی کلی باشند تا همه انواع سیستم های آموزشی و مفاد آنها را پشتیبانی کنند. استانداردهایی از قبیل سیستم مدیریت آموزشی (IMS)، مدل پیشرفته توزیعی آموزشی (ADL/SCORM)، کمیته آموزشی صنعتی مبتنی بر کامپیوتر هوانوردی (AICC) و پروژه اروپایی ARIADNE.
سادگی مفاد آموزشی مبتنی بر وب در ذخیره شدن، ارسال، تکثیر و اصلاح موجب حفظ حقوق استعدادهای فردی شده است. از آنجا که مدارس و دانشگاه ها ممکن است صریحاً کاربرد مواد آموزشی معینی را برای اهداف کلاسی تصویب کنند، ولی این توافقنامه ممکن است آنقدر گسترده نباشد که ارسال در ارتباطات راه دور ویدیویی با توزیع مواد دوره درسی را فراتر از مجموعه کلاسی آماده کنند.
سازمان جهانی استعدادهای فردی سازمان ملل در حال رهبری اقدامات بین المللی برای تهیه استانداردهای جهانی در جهت حفظ حقوق استعدادهای فردی است تا در یک زمان دسترسی و سهیم شدن در اطلاعات محدود نشود. برای معلمان و دانش آموزان و همه آنهایی که ناشر مواد درسی چندرسانه ای هستند و کارهای دیگران را ترکیب می کنند، آموزش و اطلاعات لازم درباره کاربرد اخلاقی اموال و استعدادهای فردی باید یک جز مهم از برنامه های مبتنی بر ICT باشد.
چالش های مربوط به تأمین مالی، هزینه استفاده از ICT
یکی از بزرگترین چالش ها در کاربرد ICT در آموزش، موازنه اهداف آموزشی با واقعیت های اقتصادی است.
ICT در برنامه های آموزشی، سرمایه گذاری کلان می طلبد و کشورهای در حال توسعه باید در تصمیم گیری راجع به اینکه چه مدل هایی از ICT و کاربردشان رایج شود، محتاط و درباره نگهداشتن توازن اقتصادی هوشیار باشند در نهایت این موضوع مطرح ست که آیا ارزش افزوده کاربرد ICT هزینه را متعادل می کند یا نه. از جهت دیگر آیا آموزش مبتنی بر ICT مؤثرترین استراتژی برای اهداف مورد نظر آموزشی هست یا نه و اگر هست شروط و مقیاس اجرا که می تواند صرفنظر از منابع مالی موجود انسانی وغیر آن، آن را پشتیبانی کند چیست؟
مدیران مالی منابع بالقوه مالی و برنامه های کاربردی ICT زیر را پیشنهاد می کنند:
۱) کمک های بلاعوض
۲) یارانه های عمومی
۳) کمک های بخش خصوصی که بالا برنده میزان تنخواه است.
۴) حمایت جامعه
۵) پشتیبانی تجهیزات و افراد داوطلب
۶) حق عضویت اعضا
۷) درآمدهای به دست آمده از کارهای مرکزی و اصلی
- اتصالات (تلفن، فکس، اینترنت و صفحات وب)
- دسترسی مستقیم کامپیوتر برای کاربران
- خدمات اداری (فتوکپی، اسکن و کمک های سمعس و بصری)
۸) درآمد فعالیت های فرعی
- سرویس های خدماتی (پردازش لغات، تهیه صورت های مالی، آماده سازی بودجه، چاپ و خدمات پذیرش)
- خدمات آموزشی (آموزش غیرحضوری و دوره های تربیتی)
- خدمات اجتماعی (اتاق های همایش، وقایع اجتماعی و اطلاعات محلی)
- کار غیرحضوری و مشاوره
- فعالیت های خاص (پزشکی از راه دور)
- خدمات فروش
یک استراتژی رایج در وزارتخانه های آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه، شراکت بخش خصوصی و عمومی در راهبرد یا دنبال کردن سریع پروژه های مبتنی بر ICT است. این شراکت ها اشکال مختلفی دارد مانند کمک های بلاعوض بخش خصوصی همراه با کمک متقابل دولتی، اهدا تجهیزات و اجزی آموزشی توسط شرکت ها به مدارس دولتی، ارائه کمک های فنی برای برنامه ریزی، مدیریت و تحکیم وسایل و منابع انسانی در سطح محلی. اما بعد از اتمام کمک های مالی، تست برنامه های مبتنی بر ICT حیاتی است. خیلی از برنامه های آموزشی ICT که بر پایه کمک های آژانس خیریه بنا شده اند نمی توانند زیاد دوام داشته باشند. زیرا دولت در کمک های مالی خود موفق نبوده، در این وضعیت هیچ کدام از جوامع محلس برای تأمین منابع خود احتیاج به ادامه این برنامه ها ندارند. در اینجا استراتژی دولایه «دولت حمایت کند و جوامع محلی حرکت کنند» کلیدی خواهد بود. از آنجا که قرن ۲۱ قرن گسترش حمایت از تحصیلات جوانان در آسیا است، یافتن راه های قابل تحمل برای پل زدن به عصر دیجیتال در کشورهای جنوبی آسیا یک تقدم واقعی است و این کار از طریق شراکتی که رهبران محلی و خبرگان آن را هدایت می کنند می تواند برای همیشه دوام داشته باشد.
منبع : روزنامه ابرار اقتصادی


همچنین مشاهده کنید