جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


قهر نکن


قهر نکن
● برایش مادری کن
انسان در مواقع گرفتاری و بیماری احتیاج به پرستار و غمخواردارد،دلش میخواهد کسی با وی همدردی کند،به وسیله نوازش و دلجویی دردهایش را تسکین دهد.به وسیله دلداریها و تقویتهای روحی اعصابش را آرامش بخشد،مردها همان کودکان سابق هستند که بزرگ شده اند،هنوزهم احتیاج به نوازشها و محبتهای مادر دارند،مرد وقتی با زنی پیمان زناشویی بست انتظار دارد که در مواقع گرفتاری و بیماری درست مانندیک مادر مهربان از وی پرستاری و دلجویی کند.
خانم محترم،اگر شوهرت مریض شد بیش از سابق مهربانی کن،اظهار همدردی و تاسف کن، چنان وانمود کن که از بیماری او شدیداناراحت هستی،دلداریش بده،اسباب استراحت را برایش فراهم ساز،بچه ها را ساکت کن تا اعصابش آرام گردد،اگر احتیاج به دکتر و دارو داردوسیله اش را فراهم ساز،هر غذایی را که میل دارد و برایش خوبست فوراتهیه کن،دم به دم از او احوالپرسی و دلجویی کن.
سعی کن هر چه بیشتر درکنار بسترش بنشینی،اگر از شدت درد خوابش نمی برد سعی کن تا میتوانی بیدار بمان،وقتی بخواب رفتی گاهی که بیدار میشوی سری باو بزن و اگرخواب نیست احوالپرسی کن،اگر شب را به بیخوابی گذرانده بامداداظهار ناراحتی کن،در روز اتاق را خلوت کن شاید خوابش ببرد،نوازشهاو دلسوزیهای تو دردهایش را تسکین میدهد و در بهبودیش کمک میکند،به علاوه،این قبیل کارها را از علائم وفا و صمیمیت و محبت حقیقی می شمار،در نتیجه،به زندگی دلگرم میشود،نسبت به تو علاقه بیشتری پیدامیکند،اگر مریض شدی همین عمل را نسبت به تو انجام میدهد. آری این عمل یک نوع شوهرداری است و رسول خدا فرمود:«جهاد زن اینست که خوب شوهرداری کند (۱) ».
● راز نگهدار باش
معمولا خانمها میل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاع شوند،میخواهند از وضع کسب، مقدار درآمد،موجودی،اسرار کسبی،تصمیمات آینده اش با خبر شوند.و بطور خلاصه از شوهرشان انتظار دارندکه تمام اسرارش را در اختیار آنها بگذارد و چیزی را پنهان نکند،بر عکس اکثر مردها هم حاضر نیستند تمام اسرارشان را در اختیار همسرشان قراردهند،و همین موضوع گاهی سبب دلخوری و حتی بدبینی میشود.
خانم شکایت میکند که شوهرم به من اعتماد ندارد،اسرارش را ازمن مخفی میکند،با من یک رنگ و صریح نیست،گویا سر و سری دارد.
نمیگذارد نامه هایش را بخوانم،درآمد و مقدار موجودی خودش را به من نمیگوید،با من درد دل نمیکند،در جواب سؤالهای من طفره میرود و حتی گاهی دروغ میگوید،اتفاقا مردها هم بی میل نیستند که اسرار و رموززندگی شان را در اختیار همسرشان قرار دهند.
لیکن عذرشان اینست که زنها راز نگهدار نیستند،دهانشان در و دروازه ندارد،ظرفیت ندارند مطلبی را به طور کلی کتمان کنند،هر چه را شنیدند فورا برای دیگران بازگومیکنند،با اندک بهانه ای ممکن است اسرار انسان را فاش کنند و اسباب دردسر او را فراهم سازند.اگر کسی بخواهد اسرار انسان را کشف کند به آسانی می تواند همسرش را فریب داده به وسیله او به مقصد خویش نائل گردد،ممکن است بعض خانمها از دانستن مطالب سری سوء استفاده نمایند و حتی آنها را اسباب نفوذ در شوهر قرار داده در صورت عدم تمکین اسباب گرفتاری او را فراهم سازند.
البته عذر مردها تا حدودی موجه است،زنها زودتر از مردها تحت تاثیر عواطف و احساسات قرار میگیرند،معمولا احساساتشان بر تعقلشان غلبه دارد،وقتی عصبانی شوند خویشتن داری برایشان دشوار است،درآنمواقع ممکن است از دانستن اسرار سوء استفاده نموده اسباب گرفتاری مرد را فراهم سازند.شاید خوانندگان از این قبیل حوادث زیاد سراغ داشته باشند لیکن از باب نمونه به داستان زیر توجه فرمایید:
«زنی بنام...راز شوهرش را فاش کرد و او محکوم به یک سال زندان شد،خانم میگوید:من شوهرم را از جان و دل دوست دارم ولی اخیرابه من کم محبت شده بود،این کار را کردم تا از این به بعد بیشتر دوستم بدارد،این خانم گردنبند گرانقیمت خواسته بود ولی...زیر بار نرفت.او هم تقلب در ازدواجشان را فاش کرد تا بزندان بیفتد (۲) ».
بنابراین اگر زن میل داشته باشد که شوهرش کاملا یک رنگ بوده چیزی را از او مخفی نکند باید بقدری راز نگهدار و با احتیاط باشد که بدون اجازه شوهرش برای هیچکس و در هیچ حال چیزی را نقل نکند،حتی برای خویشان و دوستان صمیمی خودش اسرار شوهرش را فاش نکند،در راز نگهداری این مقدار کافی نیست که اسرارش را به دیگری بگوید و سفارش کند به کسی نگو،زیرا او هم به طور حتم دوستانی دارد،ممکن است اسرار شما را در اختیار آنها قرار دهد و سفارش کند به کسی نگویید،یک وقت انسان متوجه میشود که اسرارش فاش شده است.
بنابراین شخص عاقل اسرارش را به احدی نمیگوید.
▪ حضرت علی علیه السلام فرمود:«سینه عاقل صندوق اسرارش میباشد (۳) ».
▪ علی علیه السلام فرمود:«خوبیهای دنیا و آخرت در دو چیز جمع است:راز نگهداری و دوستی با خوبان،و تمام بدیها در دو چیز جمع شده:
فاش کردن اسرار و دوستی با اشرار» (۴) .
● مدیریت او را بپذیر
هر مؤسسه یا اداره یا کارخانه یا کارگاه و بالاخره هر تشکیلات اجتماعی احتیاج به یک مدیر مسئول دارد.گر چه باید بین افراد آن مؤسسه تعاون و همکاری وجود داشته باشد لیکن به هر حال بدون مدیر بخوبی اداره نخواهد شد.اداره یک منزل یقینا از اداره هر مؤسسه ای دشوارتر وبا ارزش تر است و احتیاج بیشتری به مدیر دارد.
در این جهت تردید نیست که باید در بین اعضای یک خانواده تفاهم کامل و تعاون و همکاری وجود داشته باشد لیکن وجود یک سرپرست عاقل و با تدبیر هم برایشان ضرورت دارد،هر خانه ای که یک مدیر با تدبیر و نافذ الکلمه ای نداشته باشد به طور حتم اوضاع منظم ورضایتبخشی نخواهد داشت،سرپرستی خانه یا باید به عهده مرد باشد و زن از او اطاعت کند، یا به عهده زن باشد و مرد فرمانبرداری کند،لیکن از آنجا که اینکار غالبا از مردها بهتر ساخته است چون تعقلاتشان بر احساساتشان غلبه دارد خداوند حکیم این مسؤولیت بزرگ را بر دوش او نهاده در قرآن شریف میفرماید:
«مردان سرپرست زنانند،زیرا خدا بعض افراد را بر بعض دیگربرتری داده است و برای اینکه از مالهای خویش خرج کرده اند.پس زنان شایسته فرمانبردارند (۵) ».
بنابراین صلاح خانواده در اینست که مرد را به عنوان بزرگ وسرپرست خانواده بشناسند و با نظر و صلاحدید او کار کنند،این موضوع بدانمعنا نیست که مقام زن کوچک شده باشد بلکه حفظ نظم و انضباطمنزل چنین اقتضائی را دارد،اگر خانمها احساسات خام و تعصبهای بیجارا کنار بگذارند وجدان خودشان نیز بدین موضوع قضاوت میکند.
خانم...میگوید:ما در ایران رسم خوبی داشتیم که متاسفانه به تدریج خلل یافته است.سنت این بود که همیشه مرد در خانواده ایرانی رئیس خانواده بود ولی امروز وضع منزل متزلزل شده و خانواده در موردانتخاب رئیس سرگردان مانده است.ولی بهتر است زن امروزی که دربسیاری از موارد اجتماعی حقی برابر با مرد یافته است در خانه مرد را به عنوان رئیس قبول داشته باشد...باید به همه کسانی که میخواهند ازدواج کنند این فکر قدیمی توصیه شود که وقتی قدم به خانه بخت میگذارند بالباس عروسی وارد خانه شوهر شوند و با کفن خارج شوند (۶) ».
البته این مطلب هست که گرفتاریهای زندگی و مشاغل روزانه مردغالبا اجازه نمیدهد که در تمام امور خانواده دخالت کند و در واقع می توان گفت که قسمت عمده کارها عملا در اختیار کدبانوی خانه است و اکثریت قریب به اتفاق کارها بر طبق میل و اراده او انجام میگیرد لیکن به هر حال حق حاکمیت و سرپرستی مرد باید محترم شمرده شود.
اگر در جایی اظهارعقیده و دخالت کرد و لو در امور جزئی خانه داری باشد نباید در مقابل پیشنهادش استقامت بخرج داد و بدینوسیله حق حاکمیت او را مورد انکارقرار داد،و الا به شخصیتش لطمه وارد شده خودش را مسلوب الاراده و همسرش را یک زن بی ادب و حق نشناس و لجباز حساب میکند،اززندگی دلسرد و به همسرش کم علاقه میشود.چون شخصیتش جریحه دارشده ممکن است در صدد تلافی و انتقام بر آید و حتی در مقابل خواسته های بجا و معقول همسرش سر سختی نشان دهد.
▪ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«زن خوب به حرف شوهرش گوش میدهد و مطابق دستوراتش عمل میکند». (۷)
زنی از رسول خدا پرسید:«زن نسبت به شوهرش چه وظیفه ای دارد؟فرمود:باید از وی اطاعت کند و از فرمانش تخلف ننماید (۸) ».
▪ پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:«بدترین زنها زن لجباز ویک دنده است (۹) ».
رسول خدا فرمود:«بدترین زنها کسانی هستند که هم نازا و هم کثیف و لجباز و نافرمان باشند (۱۰) ».
خانم گرامی،شوهرت را به عنوان بزرگ و سرپرست خانواده بپذیر،با نظر و مشورت وی کارها را انجام بده،از دستوراتش تخلف نکن،اگر در کاری دخالت کرد در مقابلش سرسختی نشان نده،و لو اینکه از امور خانه داری باشد که تو بهتر از آن اطلاع داری،شوهرت را عملایک فرد مسلوب الاختیار قرار نده،بگذار گاه گاه در کارها دخالت کند وبدین ریاست صوری دلخوش باشد،موضوع ریاست او را عملا به فرزندانت نشان بده،به آنها تذکر بده در کارها از پدرشان اجازه بگیرند واز فرمانش تخلف ننمایند.از کودکی آنها را بدین رفتار عادت بده تا حرف شنو و فرمانبردار و با ادب بار آیند،و احترام تو و شوهرت محفوظ بماند.
● در سختیها سازگار باش
دنیا برای هیچکس یکسره نمیرود،و چرخ روزگار همیشه بر طبق دلخواه نمی چرخد،زندگی هزاران نشیب و فراز دارد،ممکن است انسان به بیماری سختی مبتلا شود،ممکن است بیکار و خانه نشین گردد،ممکن است مال و ثروتش را از دست داده تهیدست شود،و صدها از این قبیل حوادث که برای همه کس امکان وقوع دارد.
زن و شوهری که دست بیعت را به هم داده پیمان زناشویی را امضامیکنند بدان منظور است که در همه حال با هم و یار و غمخوار همدیگرباشند،باید پیمان زناشویی چنان استوار و رشته الفت و محبت به قدری نیرومند باشد که در همه حال بر سر عهد و پیمان خویش باقی بمانند، در خوشی و ناخوشی با هم باشند،در بیماری و سلامتی،در حال وسعت وتنگدستی با هم باشند.
خانم محترم،اگر روزگار با شوهرت نساخت و تهیدست شد مباداغمی بر غمهایش بیفزایی و بنای ایراد و ناسازگاری را بگذاری.اگر به بیماری سختی مبتلا شد و مدتی در خانه یا بیمارستان بستری گشت رسم وفاداری و انسانیت چنان است که مانند سابق بلکه بیشتر اظهار محبت نموده با کمال صفا از وی پرستاری کنی.
از پرستاری و خرج کردن دریغ نکن،اگر شوهرت ندارد لیکن تو داری باز هم از اموال خودت برای بهبوداو خرج کن،اگر تو مریض میشدی او تا قدرت داشت از مال خودش برای معالجه تو صرف میکرد تا بهبود حاصل کنی، اکنون که او ندارد لیکن توداری آیین وفاداری و عاطفه اقتضا دارد که اموالت را در راه او صرف کنی،اگر در این موقعیت حساس بدادش نرسیدی ترا یک زن بی وفا وخودخواهی می شمارد که مال دنیا را بر وجود شوهر ترجیح میدهد،در اینصورت مهر و علاقه اش نسبت به تو کم میشود،و حتی ممکن است به قدری دلسرد شود که ترا لائق مقام همسری ندانسته طلاق را ترجیح دهد.
▪ به داستان زیر توجه فرمایید:
«مردی...به دادگستری آمده بود تا همسرش را طلاق گوید.اظهارداشت:بیمار بودم دکتر گفته بود باید تحت عمل جراحی قرار گیرم.از زنم خواستم پس انداز خود را به عنوان وام در اختیارم بگذارد حاضر نشد و ازخانه من قهر کرد.ناچار در یک بیمارستان دولتی تحت عمل جراحی قرارگرفتم و اینک که بهبود یافته ام محال است با او زندگی کنم.چون پول را برمن ترجیح داد و چنین زنی را نمی توان یک همسر نامید (۱۱) ».
هر فرد با وجدانی تصدیق میکند که حق با مرد مذکور بوده است.
چنین زن خودخواهی که در یک چنین موقعیت حساسی که جان شوهرش در معرض خطر بوده حاضر نشده پس انداز خویش را برای نجات شوهرش خرج کند،او را رها کرده و به خانه پدرش رفته لایق مقام محترم همسری نیست.
خانم محترم،مواظب باش در چنین مواقعی انسانیت و عاطفه را ازدست ندهی،اگر شوهرت به بیماری سختی مبتلا شد که تا آخر عمردامنگیر اوست یا به زندان محکوم شد مبادا با زور قانون طلاق بگیری و اوو فرزندانت را تنها و بی سرپرست رها کرده کنار بکشی،آیا وجدانت راضی میشود که شوهر بیچاره ات را که در ایام خوشی با هم بوده اید اکنون که درمانده گشته تنها رها کرده بروی؟از کجا که خودت چند روز دیگر به همین بلیه گرفتار نشوی؟
بر فرض اینکه طلاق گرفتی و شوهری هم پیداکردی از کجا که برایت بهتر بشود؟ دست از خودخواهی و هوسبازی بردار.از خود گذشتگی و فداکاری بخرج بده،عاطفه و وجدان داشته باش،برای رضای خدا و برای حفظ حیثیت و شرافت خودت با شوهر وفرزندانت به هر حال بساز،بردباری و صبر داشته باش،فرزندانت راخوب تربیت کن و عملا به آنها درس فداکاری و سازگاری بیاموز،ومطمئن باش که در دنیا و آخرت بهترین پاداش را خواهی داشت، زیرا این عمل تو بهترین مصداق شوهرداری است که در ردیف جهاد قرار داده شده است.
▪ پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:«جهاد زن در اینست که خوب شوهرداری کند (۱۲) ».
● قهر نکن
معمول بعضی زنها اینست که وقتی از دست شوهرشان ناراحت شدند قهر میکنند،صورتشان را در هم کشیده حرف نمیزنند.در گوشه ای نشسته دست به هیچ کاری نمی زنند.غذا نمی خورند، بچه ها را میزنند،یواش یواش غرولند میکنند.به عقیده آنها قهر و دعوا بهترین وسیله ای است که میتوان بدان متوسل شد و از شوهر انتقام گرفت،لیکن برنامه مذکور نه تنها شوهر را تنبیه نمیکند بلکه ممکن است عواقب بسیار بدی رادر برداشته باشد،زیرا ممکن است شوهرت نیز مقابله به مثل نموده قهرکند،در اینصورت تا چند روز باید با حالت ناراحتی زندگی کنید.
تو غربزنی او غر بزند،تو اوقات تلخی کنی او اوقات تلخی کند،تو حرف نزنی او حرف نزند،تا بالاخره خسته شوید و به وساطت یکی از خویشان یادوستان یا با یک بهانه دیگر با هم آشتی کنید،اما این آخرین قهر و دعوای شما نیست بلکه طولی نمیکشد که باز از دست شوهرت ناراحت میشوی وقهر و دعوا شروع میشود یعنی یک عمر را باید با حالت قهر و دعوا و کینه و کدورت زندگی نمایید،بدینوسیله هم خودتان را بدبخت خواهید کرد هم فرزندان بیگناهتان را به بدبختی و سیه روزی خواهید انداخت.
اکثر جوانانی که از خانه و زندگی فرار میکنند و در دامهای رنگارنگ فساد واقع میشوند از فرزندان همین خانواده ها هستند.
▪ از باب نمونه به داستانهای زیر توجه فرمایید:
«جوانی بنام...گفت:پدر و مادرم هر روز با یکدیگر دعوا میکنند،و هر کدام از آنها به خانه یکی از بستگانشان میروند،من نیز ناچار درکوچه و خیابان سرگردان میشوم.کم کم گول دیگران را خوردم و بدزدی دست زدم ».
دختر ده ساله ای بنام...به مددکاران اجتماعی گفت:درست بیادم نیست ولی همینقدر میدانم که یک شب پدر و مادرم دعوایشان شد.روز بعدمادرم رفت و چند روز بعد پدرم مرا به عمه ام سپرد.مدتی نزد عمه ام بودم تااین پیره زن مرا از عمه ام گرفت و به تهران آورد.چند سالی است نزد اونگهداری میشوم.آنقدر رنج می برم که دیگر نمیخواهم به خانه اش بروم.
خانم آموزگار گفت:امسال هم مثل همیشه سال تحصیلی آغاز شد و دبستان...از عده ای از دانش آموزان نام نویسی کرد...این دختر هم یکی از آنهابود.سال تحصیلی به آرامی میگذشت و شاگردان مشغول تحصیل بودند.
ولی...در کلاس آرام نبود و نمی توانست درس بخواند.دائم مانند اشخاص مریض سرش را میان دستها میگذاشت و به فکر فرو میرفت.حتی چند روزبعد از ظهر که مدرسه تعطیل شد در گوشه ای از حیاط نشست هر چه اصرار کردیم به خانه برود قبول نکرد.پریروز هم این صحنه تکرار شد.به آرامی علت به خانه نرفتن او را پرسیدم.گفت:نزد پیر زنی به نام...
نگهداری میشوم.مرا اذیت میکند.دیگر نمی خواهم به خانه باز گردم.
پرسیدم پدر و مادرت کجا هستند؟چند دقیقه گریست سپس گفت آنها از هم جدا شدند.و من به دست این پیره زن افتادم » (۱۳)
ممکن است شوهرت در مقابل قهرهای تو عکس العمل شدیدتری نشان داده به ناسزاگوئی و کتک کاری برسد.آنگاه تو ناچار شوی به عنوان قهر به خانه پدرت بروی و شکایت او را نزد آنها ببری.و با دخالت آنهااختلافات شما شدیدتر و عمیق تر گردد،ممکن است شوهرت از این قهر و دعواهای متوالی بستوه آید و جدایی را بر این زندگی کثیف ترجیح بدهد.
در اینصورت هم شوهرت را بدبخت کرده ای هم خودت را لیکن به طورحتم تو بیشتر از او متضرر خواهی شد،شاید ناچار شوی تا آخر عمر تنهابمانی یا سر بار پدر و مادرت گردی.حتما بعدا پشیمان خواهی شد لیکن پشیمانی سودی ندارد.
«زنی میگفت:با جوانی ازدواج کردم اما زندگی ما دیری نپایید.نه من از رموز شوهرداری اطلاع داشتم،نه او راه و رسم زنداری رامیدانست،دائما با هم کشمکش داشتیم،یک هفته من قهر میکردم و هفته بعداو،فقط جمعه ها با پا در میانی بستگان با هم آشتی میکردیم،این قهر وآشتی ها سبب دلسرد شدن شوهرم شد،و به تدریج به فکر پیدا کردن همسردیگری افتاد،من هم به علت کمی سن اهمیتی به طلاق نمیدادم و حاضر به تجدید نظر در رفتارم نبودم،از هم جدا شدیم،اطاقی برای خودم اجاره کردم و به تنهایی زندگی میکردم،خیلی زود متوجه خطرات شدم،اغلب کسانی که با هم آشنا میشدیم در صدد اغفالم بودند،تصمیم گرفتم با شوهرم آشتی کنم،به خانه اش رفتم.در آنجا با خانمی روبرو شدم که خود را همسراو معرفی نمود،با چشم گریان به اطاقم بازگشتم » (۱۴)
«زن جوان ۲۲ ساله ای که با وجود یک فرزند طلاق گرفته و به منزل پدرش رفته بود شب عروسی خواهرش دست بخودکشی زد» (۱۵) .
بنابراین قهر و دعوا نه تنها دردیرا دوا نمیکند بلکه ممکن است صدها گرفتاری و دردسر بوجود آورد.
خانم محترم،از قهر و دعوا جدا اجتناب کن،اگر از شوهرت عقده ای داشتی قدری صبر کن تا حواست جمع شود،آنگاه با نرمی وملایمت موضوع ناراحتی خودت را با شوهرت در میان بگذار،مثلا با زبان خوش نه به عنوان اعتراض بگو:تو در فلان مجلس به من توهین کردی، یافلان حرف را به من زدی،یا به فلان پیشنهاد من عمل نکردی،آیا سزاواراست نسبت به من اینقدر کم لطف باشی؟با این قبیل حرفها هم عقده ات حل میشود،هم شوهرت تنبیه میگردد. و به طور حتم در صدد تلافی بر خواهد آمد.ترا یک خانم با وفا و خوش اخلاق و اهل زندگی می شناسد وهمین احساس در اخلاق و رفتارش آثار خوبی خواهد گذاشت.
▪ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«هر گاه دو نفر مسلمان با هم قهر کنند و تا سه روز صلح نکنند از اسلام خارج خواهند شد و در بینشان ولایتی باقی نخواهد ماند.پس هر کدام از آنها که در صلح پیش قدم شود درقیامت زودتر به بهشت خواهد رفت ». (۱۶)
۱-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۴۷
۲-اطلاعات ۱۹ دیماه ۱۳۵۰
۳-بحار ج ۷۵ ص ۷۱
۴-بحار ج ۷۴ ص ۱۷۸
۵-سوره نساء آیه ۳۴ الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات .
۶-اطلاعات ۱۷ مرداد ماه ۱۳۵۱.
۷-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۳۵
۸-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۴۸
۹-مستدرک ج ۲ ص ۵۳۲.
۱۰-شافی ج ۲ ص ۱۲۹.
۱۱-اطلاعات ۲۵ آذر ماه ۱۳۵۰.
۱۲-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۴۷
۱۳-اطلاعات ۲۸ مهر ماه ۱۳۴۸.
۱۴-اطلاعات ۸ آذر ماه ۱۳۵۰.
۱۵-اطلاعات ۱۷ اسفند ماه ۱۳۴۸.
۱۶-بحار ج ۷۵ ص ۱۸۶.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید