پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

شگردهای کتمان حقیقت


شگردهای کتمان حقیقت
رسانه ها در عصر مدرن چه مقدار در بیان حقیقت آزادند ؟ این پرسشی است که پس از دو قرن از درگذشت پیشوایان آزادی بیان نظیر ولتر هنوز موضوع بحث های پر دامنه در محافل روشنفکری آمریکا و اروپاست. منتقدان دموکراسی رسانه ای امروز می گویند که زنده بودن این پرسش در ذهن افکار عمومی، بزرگترین نشانه از معیوب بودن چرخه آزاد خبر است.
نزاع دیرپای منتقدان و اصحاب رسانه در مغرب زمین ریشه در این سخن همیشگی دارد که جمعی در اتاق فرمان برخی رسانه ها به بریدن قواره حقیقت به قامت منافع حزب یا دولت مطلوب خویش خو گرفته اند. اما در عصر و دوران ما این نزاع دیرین یک صورت تازه هم پیدا کرده است؛ از فردای ۱۱ سپتامبر روشنفکران تازیانه نقد خویش را با ضرب بیشتری بر سر اصحاب رسانه فرود آوردند چون روابط رسانه و دولت های مدرنی که به فراسوی مرز ها یورش بردند لایه های پیچیده و پنهان پیدا کرد. در این دوره است که اسناد و شواهد ناگواری از غلبه مصلحت بر حقیقت و قربانی شدن گوهر هنجار در پای سلیقه فاش شد و همین دست اتفاق های تراژدی گونه اکنون دستمایه گفتارهای انتقادی امثال نوام چامسکی روشنفکر آمریکایی شده است. آخرین مصاحبه این محقق با دانیل مرمه که درلوموند به چاپ رسیده هم اکنون پیش روی شماست :
از موضوع رسانه ها آغاز کنیم. در فرانسه هنگام همه پرسی در باره طرح قانون اساسی اروپا در ماه مه ۲۰۰۵ اکثر ارکان مطبوعاتی هوادار پاسخ «آری» بودند اما باوجود آن ۵۵ درصد فرانسویان به این طرح «نه» گفتند. از این رو به نظر نمی رسد که قدرت رسانه ها در جهت دهی به افکار عمومی آنقدر ها هم مطلق باشد. با این نمونه و مثال در مجموع ارزیابی شما چیست؟
کار پژوهش درباره ترفند ها ی رسانه ای یا به عبارت دیگر کارگاه «خشنود سازی» ای که هدف آن پدید آوردن پذیرش همگانی از وضع موجود است را که ادواد هرمن و من به انجام رساندیم، به موضوع تأثیر رسانه ها بر مردم نمی پردازد. این مطلبی پیچیده است اما چند پژوهش ژرفی که در این مضمون کرده اند حکایت از آن دارد که در حقیقت مهم ترین نفوذ رسانه ها را باید نزد درس خوانده ترین لایه های مردم جست. چنین می نماید که برخلاف نخبگان این افکار عمومی توده مردم است که به رسانه ها کمتر گوش فرا می دهند.
بیایید مثال دیگر یعنی بحث تهدید نظامی ایران را مطرح کنیم. ۷۵ درصد آمریکائیان معتقدند که ایالات متحده باید دست از تهدیدات نظامی خود علیه ایران بردارد و تکاپو برای رسیدن به توافق از طرق دیپلماتیک را برتر بشمارد. نظر سنجی هایی هم که مؤسسه های غربی کرده اند نشان می دهد که افکار عمومی ایرانیان و آمریکائیان درباره جنبه های چندی از مسأله هسته ای همگرایی دارند. اکثریت غالب مردم هر دو کشور بر این باورند که ناحیه ای از خاورمیانه از اسرائیل تا غرب آسیا را باید به طور کامل از جنگ افزارهای هسته ای چنان پالود که سلاح هایی که نظامیان آمریکایی در این منطقه در دست دارند را نیز دربرگیرد. اما رسانه های آمریکا چندان به این موضوع ها نمی پردازند لذا برای دسترسی به چنین اطلاعاتی مدت زیادی باید لابه لای رسانه ها گشت.
از احزاب عمده سیاسی دو کشور نیز بگوییم که هیچ کدام از چنین نظری دفاع نمی کنند. اگر دموکراسی ایالات متحده راستین می بود که در درون آنها اکثریت مردم به واقع می توانستند سیاست های عمومی را برگزینند، اختلاف کنونی بر سر انرژی هسته ای بی تردید تا به حال سامان یافته بود. موارد دیگری نظیر آنچه گفته شد را نیز می توان برشمرد.
نمونه آن بودجه دولت فدرال ایالات متحده است. بیشتر آمریکائیان میل دارند هزینه های نظامی کاهش یابد و در عوض وجوهی مربوط به امور اجتماعی و فعالیت های صلح طلبانه سازمان ملل متحد و کمک های بین المللی اقتصادی و بشر دوستانه افزایش یابد.
در همه این زمینه ها سیاست کاخ سفید کاملاً در جهت مخالف خواسته های افکار عمومی است. اما به ندرت نظر سنجی هایی که از این مخالفت عمومی پایدار پرده بر می دارند در رسانه ها بازتاب می یابند. در این امور مهم رسانه ها فقط شهروندان را از کانون های تصمیم گیری سیاسی دورنگه نمی دارند بلکه تصمیم گیران را نیز حتی از وضع واقعی همین افکار عمومی بی خبر می گذارند.
یا آن که امروزه درباره شکاف بی انتهای «کسری دوگانه» تراز بازرگانی و بودجه ایالات متحده یک نگرانی بین المللی به وجود آمده است. اما این دو فقط توانسته اند در ارتباطی تنگاتنگ با کسری سومی که نارسایی دموکراتیک است هستی یابند که متأسفانه این شکاف نه تنها در ایالات متحده بلکه بطور کلی تر در مجموعه جهان غرب همچنان رو به افزایش است.
هربار که از یک روزنامه نگار سرشناس و یا از گوینده بخش اخبار تلویزیونی پربیننده ای می پرسیم که آیا زیر فشارهایی قرار گرفته و آیا شده است که کارش را سانسور کرده باشد، پاسخ می دهد که کاملاً آزاد است و تنها باورهای خویش را بر زبان می آورد. کارکرد جهت دهی به اندیشه در یک جامعه مردمسالار چگونه است؟ آنجا که سخن از نظام های دیکتاتوری در میان باشد ما خود می دانیم چگونه عمل می کنند.
هنگامی که انگشت اتهام به سوی روزنامه نگاران نشانه رود، بی درنگ برائت می جویند که «هیچ کس به من اعمال زور نمی کند، آنچه را که دلم بخواهد می نویسم» درست هم می گویند. فقط چیزی که هست چنانچه روزنامه نگاری مخالف هنجار مسلط موضعی بگیرد شاید دیگر هرگز سرمقاله ای ننویسد. البته این قاعده ای مطلق نیست. برای خود من هم پیش آمده که مطبوعات آمریکایی مقاله هایم را چاپ کنند. نباید پنداشت که ایالات متحده هم کشوری خودکامه است. اما هرکس که برخی خواسته های حداقلی را در این جوامع برنیاورد، هیچ بختی به وی روی نخواهد کرد که به رده گزارشگری دست یابد که در مسند بزرگان جایگاهی برای وی در نظر گیرند.
وانگهی یکی از تفاوت های بزرگ میان نظام تبلیغات دولتی خودکامه و طرز انجام کار در جوامع مردمسالار همین است. با اندکی گزافه می توان گفت که در کشورهای خودکامه، دولت تصمیم می گیرد چه مسیری را باید پیمود و آنگاه هرکس ناگزیر به رعایت آن است اما در جوامع مردمسالار به شیوه دیگری عمل می کنند.
در این جوامع هرگز بدان مفهوم «خطی» به روزنامه نگار داده نمی شود، اما همه پوشیده به آن گردن می گذارند. به یک معنی گونه ای «شست و شوی مغزی در آزادی» را پیش می برند. حتی گفت و شنود های «پرشور» در رسانه های بزرگ نیز در درون چارچوبی از شاخص های تلویحی جای می گیرد که همه بدان تن داده اند و همین شاخص ها هستند که موجب دست به عصا راه رفتن بسیاری از افراد دارای نظرهای مخالف است.
«نظام به مهار درآوردن» در جوامع دموکراتیک سخت کارآمد است؛ این نظام خط هادی را همانند هوایی که تنفس می کنیم ذره ذره در پیکر اجتماع می چکاند. کسی متوجه آن نمی شود و گاه می پنداریم که گفت و گویی محکم و استوار پیش روی ما جریان دارد اما اگر خوب بنگریم این شیوه از روش نظام های خودکامه بی نهایت کاراتر است.
نمونه آلمان در سال های آغازین دهه ۳۰ میلادی را در نظر آوریم. از یاد نبریم که آلمان در آن عصر پیشرفته ترین کشور اروپا بود که در قلمرو هنر و دانش و فنون و ادبیات و فلسفه به والاترین مرتبه رسیده بود، سپس در مدت زمانی کوتاه، چرخشی کامل پدیدار و به آدمکش ترین و ددمنش ترین کشور تاریخ بشر مبدل شد.
تمام این ها با تراوش ترس و بیم به انجام رسید. ترس از بلشویک ها، ترس از یهودیان، ترس از آمریکایی ها، ترس از کولی ها. به طور خلاصه با بیم دادن از همه کسانی که به زعم نازی ها قلب تمدن اروپایی یعنی «وارثان بی واسطه تمدن یونانی» را تهدید می کردند. این همان چیزی بود که مارتین هایدگر فیلسوف در سال ۱۹۳۵ می نوشت. اما بیشتر رسانه های آلمان که مردم را زیر بمباران پیام هایی از این گونه قرار داده بودند همان فنون بازاریابی را وام گرفتند که. . . کارشناسان تبلیغاتی آمریکایی آن فنون را به کمال رسانده بودند.
فراموش نکنیم که چگونه یک ایدئولوژی همواره جای خود را باز می کند. خشونت به تنهایی برای چیرگی یافتن کافی نیست، برای این کار توجیهی از سرشتی دیگر باید. بدین گونه هنگامی که کسی قدرت خویش را برای تسلط بر دیگری به کار می بندد نیاز به ایدئولوژی توجیه گری دارد که همیشه هم همان است و فرقی نمی کند که چیره گر یک حاکم خودکامه یا یک اشغالگر یا یک دیوانسالار یا یک شوهر یا یک کارفرما باشد: وانمود می کند که این سلطه جویی «برای خیر» کسی است که بر وی چیرگی یافته است. به عبارت دیگر قدرت خود را همواره خیرخواه و بی غرض و بخشنده جلوه گر می سازد.
● هنگامی که خشونت حکومتی دیگر کافی نیست
برای نمونه در سال های دهه ۳۰ میلادی «قواعد تبلیغات دولتی نازی ها» را گزینش واژه های ساده، تکرار بی وقفه واژه های برگزیده و پیوند دادن آنها به هیجانات روانی و احساسات و واهمه ها تشکیل می داد. وقتی هیتلر [در سال ۱۹۳۸] سرزمین سودت ها [در چکسلواکی] را تصرف کرد، کشور گشایی خویش را با پیش کشیدن والاترین و نیکوکار ترین هدف ها آراست، یعنی لزوم «دخالت انسان دوستانه» برای پیشگیری از «قوم زدایی» که آلمانی زبانان آن سرزمین در چنگ اش گرفتار بودند و ضرورت فراهم ساختن این امکان که هرکس بتواند در «پشت و پناه» آلمان و به حمایت پیشرفته ترین قدرت جهانی با خاطری آسوده در زمینه فرهنگ و هنر به سر برد.
امروزه هرچند به نوعی هیچ چیز در زمینه ارشاد و تبلیغات دولتی از عصر [تمدن] آتن دگرگون نگشته با این همه اصلاح و بهبودهای چندی هم به خود ندیده است. ابزار ها را به نحوی تعارض آمیز بخصوص در آزاد ترین کشور های جهان یعنی بریتانیا و ایالات متحده به ظرایف بسیار برکشیده اند. در این دو سرزمین و نه در جای دیگر است که در سال های دهه ۲۰ صنعت مدرن روابط عمومی یا بهتر بگوییم کارگاه عقیده سازی یا تبلیغات دولتی زاییده شد.
منبع: لوموند
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید