پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


هنر چاردیواری


هنر چاردیواری
این روزها دیگر از آن خانه‌ها خبری نیست، بناهایی که هم مناسب‌ترین جا برای سکونت ساکنانشان بودند و هم شاهکار معماری.
توی کوچه پس‌کوچه‌های باریک و قدیمی شهرهای سوزان کویری که پرسه بزنی، در پناه سایه دیوارهای بلند خاکی رنگ، به درهای کوچک رنگ و رو رفته‌ای برخواهی خورد که تقریبا غیرممکن است بتوانی آنچه در پشتشان پنهان شده را پیش‌بینی کنی.
این درها، ورودی‌های دالان‌های باریک و نیمه‌تاریکی هستند که شما را به یک حیاط بزرگ و وسیع می‌رسانند؛ حیاطی که دورتا دورش را فضاهای مختلفی پر کرده و یک خانه ایرانی را شکل داده است؛ خانه‌هایی که مناسب‌ترین مکان برای سکونت یک خانواده ایرانی بودند.
در چله تابستان‌های یزد و کاشان- که این روزها کولرهای آبی هم حریفشان نمی‌شوند- ساکنان این خانه‌ها در گذشته ذره‌ای احساس گرما نمی‌کردند یا در زمستان‌هایی که سرمای کویر به مغز استخوان می‌رسد، اتاق‌ها با کمترین سوختی گرم می‌شد.
آبی که مایه روشنی زندگی بود، بدون سیستم‌های لوله‌کشی امروزی از یک‌یک خانه‌ها می‌گذشت و همه را سیراب می‌کرد. آن سال‌ها، ساکنان خانه در یک عمارت زیبا و سرسبز، دور از چشم غیر، روزگار می‌گذراندند.
این خانه‌ها برای ما ایرانی‌ها حریمی مقدس بودند؛ محلی برای یکپارچگی خانواده‌هایمان. آنها فراتر از ارزش معماری‌شان حریمی بودند برای آرامش و یکپارچگی خانه و خانواده.
● بد نیست بدانید
معمارهای سنتی تمام هم و غمشان معطوف به داخل خانه بود و نمای خانه چندان اهمیتی برایشان نداشت. متنوع‌ترین و پرکارترین قسمت خانه اندرونی بود تا ساکنان خانه احساس خستگی و تکرار نکنند. حیاط اندرون هیچ راهی به‌جز راهروی ورودی نداشت که آن هم پیچ و تاب می‌خورد تا ساکنان خانه از چشم نامحرم دور نگه داشته شوند. همه اینها باعث شده که معماری خانه‌های سنتی ایران را یک معماری درونگرا بنامند.
اتاق‌ها در یک خانه سنتی براساس اهمیت و کاربردشان دور تا دور حیاط چیده می‌شدند. اتاق‌های تابستانی معمولا روی ضلع جنوبی قرار می‌گرفتند تا در طول روزهای تابستان، کمتر در معرض آفتاب باشند و اتاق‌های زمستان‌نشین، روبه‌روی اتاق‌های تابستانی و دقیقا روی ضلعی می‌نشستند که در طول روز، بیشترین آفتاب به آنها بتابد. باقی فضاها هم مثل انبار، آشپزخانه و اصطبل در ردیف دوم و پشت اتاق‌ها جا می‌گرفتند.
از در یک خانه ایرانی که بروی تو، می‌افتی وسط یک فضای سرپوشیده که به‌اش می‌گفتند هشتی. بعد با یک زاویه ۹۰ درجه، جلویت یک راهرو -که گاهی اوقات می‌توانست شیب کمی هم داشته باشد- قرار می‌گرفت. به انتهای راهرو که می‌رسیدی، اگر غریبه بودی به بیرونی راهنمایی می‌شدی و اگر آشنا بودی و محرم ساکنان خانه، می‌توانستی مستقیم پا به اندرونی بگذاری.
خانه‌ها و حیاط‌های بزرگ خانه‌های قدیمی، همیشه طوری ساخته می‌شدند تا از بهترین جهت تابش نور خورشید استفاده کنند، از بادهای نامناسب و توفان‌های منطقه‌ای در امان باشند و رو به سمت بادهای مطبوع داشته باشند.
حیاط خانه‌های مناطق کویری، حداقل نیم متری پایین‌تر از سطح کوچه بود. در بعضی خانه‌ها حتی وسط حیاط اصلی هم می‌توانید یک حیاط عمیق‌تر به نام «گودال باغچه» ببینید. تمام این تمهید‌ها برای عمیق کردن حیاط و سایه‌گیر بودن و خنک شدن خانه است.
▪ کوبهٔ در:
توی یک خانه ایرانی تفکیک فضاهای زنانه و مردانه از همان دم در شروع می شد. مهمان خانه سنتی اگر یک زن بود حلقه با صدای زیر را می زد تا خانم خانه در را برایش باز کند واگر مرد بود کوبه مردانه را می زد تا وقتی صدای بم آن از توی خانه به گوش می رسید، مرد صاحبخانه بیایید و به مهمان خانه خوشامد بگوید.
▪ اتاق‌ها:
نقاشی‌های روی دیوارها و گچ‌کاری‌های توی اتاق با فرش لچک- ترنج و پشتی‌های دستبافی که بانوی خانه توی اتاق می‌چید، جمعا می‌شدند یک اتاق ایرانی. آن زمان‌ها توی خانه اغنیای شهر، اتاق‌ها برای استفاده در فصل‌های خاص طراحی می‌شدند، مثلا این اتاق بیشتر در فصل زمستان مورد استفاده قرار می‌گرفته. این را می‌شود از سقف کوتاه اتاق حدس زد. اتاق‌های زمستان‌نشین به خاطر اینکه زودتر و با هزینه کمتری گرم شوند، جمع و جور و با سقفی کوتاه ساخته می‌شدند، برخلاف اتاق‌های تابستان نشین که وسیع و مرتفع بودند.
▪ مطبخ:
من و شما به اینجا می‌گوییم آشپز خانه اما پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان به آن مطبخ می‌گفتند. مطبخ‌ها چون پشت اتاق‌های اصلی ساخته می‌شدند، تنها راه دسترسی‌شان به نور، سوراخ‌هایی بود که در سقفشان کار گذاشته می‌شد. آن ردیف سوراخ‌های هلالی شکل پایین عکس هم لابد اجاق‌های این مطبخ بزرگ بوده‌اند.
▪ پنجره:
کافی بود کمی از صبح بگذرد و خورشید توی آسمان بالا بیاید تا با اولین اشعه‌های آفتاب، اتاق ارسی پر از لکه‌های رنگی نور شود؛ لکه‌هایی که کم‌کم تا انتهای دیوارهای پر از طاقچه‌ بالا می‌رفتند. البته این پنجره‌های بزرگ پر از شیشه که تمام دیوار رو به حیاط را می‌گرفتند، فقط به خاطر زیبایی ساخته نشده بودند؛ در و پنجره‌سازها این پنجره‌ها را به اشکال کوچک هندسی تقسیم می‌کردند تا فقط قسمتی از آفتاب، حق عبور از دریچه‌های پر شده از شیشه‌های رنگی را داشته باشد. با این روش، آفتاب گرم مناطق کویری ملایم‌تر و قابل تحمل‌تر می‌شد.
▪ بادگیر:
یکی از بادگیرهای منحصر به فرد خانه‌های ایران. بادگیرها همراه حوض پر از آب وسط حیاط، یک سیستم تهویه مطبوع می‌ساختند. بادگیرها طوری ساخته می‌شدند که وقتی باد از دریچه‌هایشان می‌گذشت، مکش ایجاد می‌شد. کانال‌های هوا هم که تا اتاق‌ها کشیده شده بودند، هوای داخل اتاق را به داخل خود می‌کشیدند و از راه دهانه‌ها به بیرون می‌فرستادند. جایگزین هوای اتاق، هوایی بود که از توی حیاط از روی حوض و از لابه‌لای درختان و گل‌ها می‌گذشت و اتاق را پر از هوای خنک و خوشبو می‌کرد.
▪ حیاط:
اینجا قلب خانه سنتی بود. اتاق‌های ریز و درشت خانه دورتادور حیاط چیده می‌شدند و نور، هوا و چشم‌انداز خودشان را از حیاط می‌گرفتند. توی خانه‌های قدیمی اعیانی، ۳ جور حیاط پیدا می‌شد؛ حیاط نارنجستانی که آن‌قدر کوچک بود که می‌شد توی زمستان حتی سقفش را پوشاند، حیاط بیرونی که تقریبا عمومی بود و برای جشن‌ها و مناسبت‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گرفت و بالاخره حیاط اندرونی که مثل همین حیاط خانه بروجردی‌ها، مخصوص استفاده اهل خانه بود. این حیاط اندرونی گاهی آن‌قدر بزرگ و سرسبز بود که برای خانه حکم یک باغ را داشت.
▪ سردر:
آن قدیم ندیم‌ها که شهرها این‌قدر پایین شهر و بالا شهر نداشتند، خانه فقیرفقرا و اغنیا کنار هم توی یک کوچه، واقع بود. از روی نمای خانه هم اصلا نمی‌شد حدس زد که صاحبخانه فقیر است یا متمول چون نمای همه خانه‌ها از کاهگل بود. تنها نشانه در ظاهر خانه که خبر از مال و منال صاحبخانه می‌داد، همین سردرهای تزئین شده و مجلل بودند.
▪ حوضخانه:
این هم یکی دیگر از تمهیداتی که معمارهای سنتی برای گذران تابستان‌های گرم، پیش پای مردم مناطق کویری می‌گذاشتند.
حوضخانه‌ها که زیر یک سقف برپا می‌شدند، محل تجمع افراد خانواده دور هم در روزهای تابستان بود. پای ثابت این تجمع‌ها هم قلیان، شربت و فالوده بود. خیلی مواقع زیرزمین خانه‌ها با یک حوض تبدیل به حوضخانه می‌شد و بادگیرها هم وارد صحنه می‌شدند. باد ایجاد شده در زیرزمین، از روی آب در جریان می‌گذشت و زیرزمین را تبدیل به یک یخچال تمام عیار می‌کرد.
محمدمهدی بهمنی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید