جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مزایا و مخاطرات شرکت‌های لیزینگ بورسی


مزایا و مخاطرات شرکت‌های لیزینگ بورسی
حضور در بورس برای شرکت‌های لیزینگ همان‌قدر که مزیت به شمار می‌رود، به همان میزان، مخاطره‌آمیز است به خصوص اگر بازار سرمایه در شرایط غیرطبیعی به سر ببرد. بازوهای سه‌گانهء شرکت‌های لیزینگ در بورس، می‌توانند آن‌قدر خوب عمل کنند که فراتر از انتظارات سهام‌داران سود شناسایی کنند و در عین حال می‌توانند آن‌قدر بد عمل کنند که هر سهام‌داری را وادار به قرارگیری در صف فروش کنند. سه بازوی شرکت‌های لیزینگ عبارتند از بازویی که با بخش تولید اتصال برقرار می‌کند.
بازوی دوم این شرکت‌ها، در بازار پول در گردش است تا منابع مالی را جذب کند. بازوی سوم این شرکت‌ها، به مشتریان متصل است و مهم‌تر از همه این‌که بازار سیال بورس برای این بازوان، فضای درون موتور اتومبیل‌ها را می‌ماند که سیالی به نام روغن موتور، تحرک اجزای درون موتور را سهولت می‌بخشد.
فضای سیال بورس این امکان را برای بازوان سه‌گانهء شرکت‌های لیزینگ فراهم می‌کند که هر یک، در اتصال با مقصد، شریان‌های حیاتی پویای صنعت لیزینگ باشد و در این میان نکتهء اساسی و محوری در واقع مدیریت این بازوان است که مدیران شرکت‌های لیزینگ باید بتوانند با استفاده از آن‌ها بازی خوبی در میدان بورس به نمایش بگذارند.
● اتصال با بخش تولید
بازار تولید ایران مخلوط غلیظی از دولتی بودن و انحصار است، (امید می‌رود با اجرای اصل «۴۴» این مخلوط کمی رقیق شود) در عین حال که ریسک‌های خاص خود را دارد، اما فضاهای امن نیز بسیار دارد که یافتن این فضاهای امن کاملا بستگی به بازیگر لیزینگ‌کار دارد.
موسسات لیزینگ به عنوان بنگاه اقتصادی طبیعتا باید اقتصادی فکر و رفتار کنند. بنابراین بر اساس شرایط موجود، که دولتی و انحصاری است، نمی‌توانند انتظار یک بازار غیردولتی و رقابتی را داشته باشند و این مساله با وجود ماهیات بورس، در آن نیز جاری است، اما از سوی دیگر، ساختار اقتصاد فعلی ایران به گونه‌ای تصادفی شکل گرفته که در نهایت رقابتی ناقص میان بنگاه‌های دولتی به چشم می‌خورد.
بانک‌ها با هم رقابت می‌کنند و تولیدکنندگان هم‌صنف (مثلا خودروسازها) نیز با هم به رقابت می‌پردازند. رقابتی که البته به لحاظ ماهیت، چندان منطقی به نظر نمی‌آید چرا که کم‌تر حاصل فرآیند بازار است بلکه اساسا ناشی از عرق ملی، فشار رسانه‌ای و فضای ایجاد شدهء ناشی از شعارهایی چون بازار رقابتی، خصوصی‌سازی و... است.
در چنین بازاری، در عین حال که انحصار مانع افزایش کیفیت می‌شود، اما رقابت ناقص، زمینهء رشد تیراژ و تلاش برای افزایش بازار را فراهم می‌کند. در چنین شرایطی خودروساز همچنان می‌سازد، کمباین‌ساز همچنان می‌سازد، انبوه‌ساز پرنفس تولید می‌کند. در این میان در حالی که بازار تورم هم گرم است تولیدکنندگان دولتی، با وجود آن‌که ممکن است نتوانند قیمت محصولات خود را همپای تورم بالا ببرند، اما آن‌قدر فرصت‌های ویژه (در قالب تسهیلات ارزان، منابع ارزی و...) در اختیار دارند تا هیچ نگرانی از افزایش تولید نداشته باشند. در چنین بازاری شرکت‌های لیزینگ می‌توانند به بازوی خود اجازه دهند که تولیدکننده به آن تکیه دهد و طبعا در چنین شرایطی آنان می‌توانند بخش اعظمی از آینده را برای تولیدکننده تضمین کنند.
● بازار پول و لیزینگ‌ها
بازوی دیگر لیزینگ‌ها در بازار پول گردش می‌کند. وقتی دولت حرف اول را می‌زند طبعا بنگاه دولتی او نیز، می‌تواند بانک ایجاد کند یا سهام‌دار عمدهء بانک باشد و این باعث می‌شود تا به کسانی که بازو به بازوی وی داده‌اند، شرایط خاص و ویژه فراهم کند.
در نتیجه بنگاه‌های لیزینگ می‌توانند، منابع را آسان‌تر به دست آورند. از سوی دیگر، دولت در راستای نگاه توسعه‌ای خود، وقتی می‌خواهد فرآیند حمل و نقل در کشور را بهبود بخشد، ناچار است از بازویی به نام نهاد لیزینگ استفاده کند و این یکی دیگر از فضاهای امن است تا نقدینگی لازم در قالب‌های خاص تامین شود و از سوی دیگر بنگاه تولیدی دولت هم بهتر خواهد فروخت. در اینجا یک چیز فراموش شده است و آن نهاد پولی بودن لیزینگ‌هاست. آن‌ها چگونه می‌توانند اثبات کنند که فراتر از عاملیت رفتار می‌کنند و بدون آن که وابسته صرف به شرکت یا بانک مادر باشند، فرآیند تامین سرمایه را با استفاده از پتانسیل‌های خود طی کنند.
شرکت‌های لیزینگ در بورس، مخاطرات این راه را می‌توانند جسورانه‌تر طی کنند. البته نکتهء اساسی آن است که دولت زمینه‌های حقوقی و ابزارهای لازم را فراهم کرده باشد، اما در عین حال، هنر مدیریت آن است که براساس شرایط موجود پویایی سازمان را حفظ کند.
● بازوی مشتریان
انحصار اساسا نیاز به توسعه را کمرنگ می‌کند و هنگامی که این عمل از سوی دولت سر بزند، خواست توسعه اساسا کندتر و با هزینه‌های بسیار همراه می‌شود که این هزینه‌ها را طبعا مشتریان کالاها و خدمات دولتی پرداخت می‌کنند. خودرو بی‌کیفیت، خدمات بانکی کند، ساختار حمل و نقل پر نقص و... این‌ها اگر چه معیوبند اما مشتریان راهی جز دریافت آن ندارند.
لیزینگ‌ها در این میان برای آن که فعال باقی بمانند راهی جز واسطه‌گری همین کالاها و خدمات معیوب را ندارند.
در نتیجه چون قطعه‌ای در پازل معیوب بازار دولتی قرار می‌گیرند و در این میان تنها عرق ملی است که به آن‌ها کمک می‌‌رساند تا سعی کنند بهتر خدمات بدهند. طبعا مشتریان تنها می‌توانند امیدوار باشند که عرق ملی و خوی انسانی در شرکت‌های ارایه‌کنندهء کالا و خدمات پررنگ‌تر شود.
● فرآیند توسعه
امیدواری مشتریان اما چندان بیراه نیست. در نهاد هر ایرانی، خواست توسعه و ترقی با درصد نسبتا بالا وجود دارد. این خواست زمینه‌ساز ایجاد رقابت ناقص می‌شود و شرکت‌های لیزینگ را وا می‌دارد که برنامه‌ریزی خود را در یک چشم‌اندازی مخلوط از توسعه‌ای ملی و شرکتی ترسیم کنند.
این خواست باعث می‌شود تا شرکت‌های لیزینگ خود به مشتریان دولت تبدیل شوند و از دولت بخواهند تا از آن‌ها به عنوان یک ابزار توسعه استفاده کند و در بازار تولید کالا‌های بادوام، در بازار تجهیز بنگاه‌های صنعتی کوچک و بزرگ، در بازار پروژه‌های عمرانی و ... آن‌ها را به خدمت بگیرد. این مساله در حالی که ناشی از یک عرق پنهان یا آشکار ملی است، برای آن‌ها توسعهء شرکتی و سود را به همراه خواهد داشت. رفتن به این سمت، مخاطراتی دارد که برای شرکت‌های لیزینگ در بورس با هزینه‌های کم‌تری همراه خواهد بود.
فرهاد فهام
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید