جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مدیترانه در دوراهی جنگ و صلح


مدیترانه در دوراهی جنگ و صلح
جغرافیای حاکم بر فضای مدیترانه به گونه یی است که از یک سو پاره یی از کشور های جنوب اروپا و از سوی دیگر همه کشور های شمال آفریقا نمی توانند از ثمرات ناشی از قرابت به آن بی بهره باشند.
به لحاظ حقوق روابط بین الملل شاید مدیترانه دریای سرزمینی همه کشورهای جنوب اروپا و شمال آفریقا باشد. بسیاری از تحلیلگران حقوق بین الملل این منطقه را نابرابر ترین مرز جهان تلقی کرده اند که مطامع و فزون خواهی های برخی از کشورهای پیرامون بر دامنه بحران موجود بر آن می افزاید.
۱) جدال مدیترانه یی
سال ۱۹۶۳ آغاز واقعی این جدال بود که علت اصلی آن مساله قبرس و حکومت آن بود. بر این اساس دخالت یونان در حاکمیت این جزیره نقطه آغاز جدال بود که به دنبال خود چالش های تقابلی ترکیه را به همراه داشت. دخالت یونان در جزیره بدان خاطر بود که این کشور نمی توانست آزادی خود را بدون فدا کردن آزادی قبرس به دست آورد.
علت ورود ترکیه به قبرس هم به حاکمیت حکومت سرهنگان یونان بازمی گشت که بهانه ورود به قبرس را به دست آنان داد. البته قبل از آغاز سناریوی جدال ترکیه و یونان بر مدیترانه، حاکمیت ترک ها بخشی از حیات سیاسی قبرس بود، لذا ترک های قبرس که از حمایت ترکیه آناتولی برخوردار بودند، از ادامه همکاری با یونانیان در اداره امور کشور امتناع ورزیدند. به دنبال مساله لاینحل اتحاد با یونان در حاکمیت قبرس آن هم از سوی ترکیه، نوعی نزاع سراسر قبرس را فرا گرفت. این نزاع مقدمات ورود ترکیه به جزیره مدیترانه را فراهم کرد و منجر به آن شد که قبرس وارث دو حکومت یونان و ترکیه شود. اوج جدال یونان و ترکیه در ماجرای قبرس به سال۱۹۶۷ نمایانده شد که تا فاصله سال۱۹۹۲ روند تصاعدی به خود گرفت.
حتی تلاش پطرس غالی دبیرکل سازمان ملل، مبنی بر تقسیم جزیره به دوبخش جامعه ترک و یونانی نشین، آن هم در چارچوب یک فدراسیون، نتوانست برای کاهش تنش موثر واقع شود. اگرچه از فاصله۱۹۷۴ تا۱۹۸۳ یونان توانست خواسته دولت نظامی ترکیه را مبنی بر خروج از قبرس برآورده سازد، اما این مساعدت با فزون خواهی های پشت صحنه بازیگران بحران به شکست انجامید و فضای مدیترانه را در فضای تنش فروبرد.
۲) بحران جزیره و تلاش برای صلح
در شرایط حاضر هم نزاع یونان و ترکیه در قبرس، ناشی از واقعیت استراتژیک این کشور است که این موقعیت منحصر به فرد، نقش مهمی را در سیاست بین الملل ایفا کرده است. اما اینکه چرا تا به وقت حاضر و بعد از گذران سال های متمادی، مساله قبرس لاینحل مانده، به مطامع فعلی بازیگران بحران قبرس بازمی گردد. با توجه به شرایط حاکم و با توجه به حاکمیت فضای تمدنی بر جغرافیای مدیترانه، همه حاکمان دریای سرزمینی مدیترانه، راه برون رفت از وضعیت موجود را در تکاپو و تلاش برای جست وجوی صلح می جویند.
هم اینک این گونه به نظر می رسد که سناریوی صلح مدیترانه، چشم انداز امیدوارکننده یی در افق دید منتظران صلح ترسیم کرده است. مسلم است که با توجه به ویژگی ها و وضعیت ترکیه، مسوولیت این کشور در تامین و تحقق سناریوی صلح مدیترانه بیشتر باشد. هم اینک ترکیه در کنار موانع نرم افزاری و عقیدتی خود که پیوستن این کشور را به اتحادیه اروپا مانع می آید، در جبهه قبرس گرفتار بحران دیگری است، لذا مساله قبرس به عنوان عاملی بازدارنده و با توجه به مجاورت آن در منطقه پرتنش خاورمیانه، بخشی از مشکلات این پیوند به حساب می آید. طبیعی است که نیل بر این مانع تاحدی راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را که از سال۱۹۵۹ در صف منتظران پیوستن به اتحادیه اروپا است، هموار کند. در این راستا دیپلماسی ترکیه در نشست بروکسل با مساعی دولت رجب طیب اردوغان و طرح کوفی عنان دبیرکل قبلی سازمان ملل، مبنی بر حل دائمی بحران با حفظ دوگانگی موجود آن به کار گرفته شد.
اگرچه نشست بروکسل در ۱۷ دسامبر۲۰۰۴ با مقاومت رهبران اتحادیه اروپا به ویژه ژاک شیراک و گرهارد شرودر همراه شد، اما این مقاومت دولت اسلامگرای ترکیه را در حل بحران ۳۰ساله قبرس به منظور برآورده شدن منویات پشت صحنه آن ترغیب کرده است. جدای از اقدامات دولت ترکیه در حل بحران قبرس، هم اینک افق تازه یی از سوی برخی از رهبران اروپا به کار گرفته شد. طرح نیکلا سارکوزی جلوه بارز تلاش برای صلح در جغرافیای مدیترانه محسوب می شود. طرح نیکلا سارکوزی رئیس جمهور وقت فرانسه که ایده اتحادیه اروپا را با الگو گرفتن از اتحادیه اروپا به تصویر می کشد، متضمن حل بحران های میان کشورهای اروپایی و آفریقایی سواحل مدیترانه است. البته مقدمات این طرح در نشست بارسلون مصوب۱۹۹۵ به وسیله ۱۵ عضو اتحادیه اروپا از سر گرفته شد و اولویت هایی همچون مبارزه با تروریسم و ارتقای حقوق بشر و توسعه اقتصادی و تجاری را در دستور کار قرار داد.
اگرچه بسیاری از تحلیلگران طرح جدید صلح مدیترانه را با توجه به نگرش های کشورهای جغرافیای مدیترانه محکوم به شکست می دانند، اما باید این گونه تلقی کرد که این طرح بر چالش های محتمل و آینده این حوزه، خط بطلان کشد. شاید دلیل شکست طرح اخیر صلح مدیترانه انگیزه مالی طراحان و تشتت ناشی از افکار رهبران منطقه مدیترانه در تامین صلح باشد و نتواند حاکمیت صلح را آنچنان که شایسته تمدنی این منطقه باشد، محقق کند. به هر تقدیر این تلاشی است که در هزاره سوم در تامین و استقرار صلح به کار گرفته شده است و شاید بتواند سهم اندکی از رسالت و میراث امانوئل کانت را مبنی بر صلح دائم کشورها ایفا کند. به همین خاطر نمی توان چشم انداز و آفاق آن را که جامعه امروز جهانی سخت بدان نیازمند است، کم امید تلقی کرد.
صلاح الدین هرسنی
کارشناس ارشد علوم سیاسی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید