جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فداییان حجاب


فداییان حجاب
● شرف، غیرت، حجاب
عالمان و مشعل داران هدایت و جانشینان انبیا پوشش زن را فرمان خدا و سنتی ارزشمند می دانند و زنان مسلمان حجاب را چتر مصونیت و مایه افتخار و عزت خویش می شناسند.
و از سوی دیگر استعمارگران این سنت الهی اسلامی را بزرگترین مانع سر راه خود جهت نفوذ در بلاد اسلامی شناخته از آنگاه که پا به کشورهای اسلامی نهادند این سنت والا و ارزشمند را مورد تهاجم قرار دادند و آشکار و پنهان با حجاب مبارزه کردند. آنان با از بین بردن حجاب، نیمی از امت اسلامی را در کمند وابستگی به سیاست های شیطانی خود گرفتار و زمینه انحراف و استثمار را برای همگی فراهم کردند.
در سالهای ۴۶ و ۱۳۴۵ه .ق مطابق ۶ و ۱۳۰۵ ه .ش استعمار پایدار جهت پیاده کردن نقشه های شوم خویش رضاخان را از ایران و آتاتورک را از ترکیه و امان الله خان را از افغانستان به اروپا فرا خواندند و طی یک سفر سیاحتی تفریحی مغز آنان را شستشو دادند و سپس جهت اجرای مقاصد شوم خود آنان را به کشورهای اسلامی برگرداندند تا آرام آرام سنگر حجاب را نابود کنند و بعد هم اهداف شیطانی دیگر خویش را به مرحله اجرا گذارند.
● آهنگ اسارت زن
در راستای آن حرکت استعماری رضاخان در نوروز همان سال روزی به همراه خانواده خویش به شهرستان قم آمد و در جوار حرم ملکوتی فاطمه معصومه(س) در مراسم تحویل سال - نوروز - شرکت نمود. لکن خانواده او و زنان همراه روسری ها را عقب زده و با بی حجابی ایستادند تا راه را بر دیگران باز کنند. لکن عالم آگاه و شجاع و دلسوز حضرت آیت الله شیخ محمدتقی بافقی که از وضعیت با خبر شد طی اطلاعیه ای خطاب به رضاخان و همراهانش چنین نوشت و اطلاعیه معظم له بر در و دیوار قم نصب گردید:
«شما چه کسانی هستید؟! اگر از غیر دین اسلام هستید در این مکان شریف چه می کنید؟! و اگر مسلمانید در حضور چندین هزار جمعیت در غرفه حرم چرا «مکشفهٔ الوجه و الشعر» نشسته اید؟» رژیم رضاخان آیت الله بافقی را دستگیر کرد و به تهران برد و پس از پنج ماه حبس در زندان شهربانی مرکز در تهران او را در منزل تحت نظر و کنترل نگه داشتند.
رژیم مزدور پهلوی مبارزه با حجاب را ادامه داد و برای اجرای آن هدف، جشن هایی در شیراز در سال ۱۳۵۳ه .ق ۱۳۱۳ه . ش برگزار کرد. این مجلس در مدرسه شاهپور توسط میرزا علی اصغرخان حکمت شیرازی (وزیر معارف و فرهنگ) منعقد گردید و روز پنج شنبه بعدازظهر (ذی حجهٔ) حدود ۳۰ - تا ۴۰ نفر زن و دختر بدون چادر به رقص و پایکوبی پرداختند در تهران در میدان جلالیه با حضور رئیس الوزراء (ذکاءالملک فروغی) دخترهای مدارس را بدون چادر و بی حجاب جمع کردند و متینگ خاصی را انجام دادند، در جمع آنان گفته شد: نسلی باید پرورش یابد که قبله گاهش «غرب » باشد و زیارتگاهش «لندن ».
قضایای کشف حجاب بر صفحات روزنامه ها نقش بست و هر روز دست به دست می گشت: آیت الله سیدعبدالله شیرازی از شیراز به قم آمد و با آیت عظام مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری و سید احمد خوانساری و حاج میرزا مهدی بروجردی ملاقات کرد و سپس به مشهد رفت و در مشهد با آیت الله حاج آقا حسین قمی ملاقات نمود. معظم له(ره) می گوید: روزنامه ها در جلو ایشان گذاشته شده بود، راجع به قضایای تدریجی کشف حجاب و جشنواره های آن در شیراز، تهران، مازندران و ... صحبت شد و حرکت ضد اسلامی رضاخان و عوامل آن مطرح گردید، حاج آقا حسین قمی متاثر شد و گریه زیادی کرد و فرمود:
«امروز اسلام فدایی می خواهد و من حاضرم فدا شوم.» بعد فرمود:
من می روم تا با این شاه صحبت بکنم، شاید که او را از تصمیمش منصرف گردانم، شما مردم را باید آگاه کنید و هشیار نمایید که توطئه عظیمی در کار است. بعد از آن حاج آقا حسین قمی به همراه دو فرزندش حاج آقا سیدمهدی و حاج آقا سیدسمیع به تهران رفتند و مستقیما با رضاشاه وارد مذاکره شدند، معظم له قبلا هم تلگراف تندی برای رضاشاه فرستاده بود. بعد از گفتگو وی را در شهرری (شاه عبدالعظیم) گرفتند و در باغ «سراج الملک » بازداشت کردند و ممنوع الملاقاتش نمودند.
در پی تهاجم فرهنگی رژیم شاه و مزدور پهلوی به سنگر حجاب و پوشش زن مسلمان به پشتوانه استعمار غرب، مراجع بزرگ تقلید ایستادند و موضع صریح خویش را اعلان داشتند.
در مشهد آیات عظام همچون آیت الله شیخ هاشم قزوینی و میرزاحسین فقیه سبزواری و سیدیونس اردبیلی و شیخ علی اکبر نهاوندی و شیخ آقابزرگ شاهرودی و شیخ ابوالحسن شیرازی و شیخ حسن کاشی و ... در این نهضت بزرگ شرکت داشتند و به پشتیبانی همین امر انبوه جمعیت مردم مسلمان و زنان آزاده روزی در مسجد وکیل شیراز جمع شدند و روزی در صحن مطهر حضرت معصومه(س) و روزی هم در مسجد جامع گوهرشاد مشهد در جوار بارگاه ملکوتی علی بن موسی الرضا(ع) اعتراض خویش را به سیاست های طاغوت در زمینه حجاب زدایی اعلام داشتند.
● حماسه جامع گوهرشاد
پس از دستگیری و بازداشت آیت الله حاج آقا حسین قمی در مشهد وضع متشنج گردید مسجد گوهرشاد محل اجتماع مردم و سخنرانان متعهد و دلسوز علیه کشف حجاب وکلاه «بین المللی » یا به عبارتی دیگر فرهنگ منحط تحمیلی نظام شاهنشاهی گردیده بود. خطبای معروف امثال شیخ مهدی واعظ خراسانی و شیخ عباسعلی محقق و شیخ شمس نیشابوری و شیخ محمد قوچانی و ... در آن روزها برفراز منبر گوهرشاد (به نام منبر صاحب الزمان(ع)) می نشستند و به مردم آگاهی و بیداری می دادند.
صبح روز جمعه دهم ربیع الثانی ۱۳۵۴ ه .ق برابر با ۲۰ تیرماه ۱۳۱۴ ه .ش مسجد گوهرشاد شور و حال دیگری داشت جمعیت فراوانی به همراهی علما در آنجا اجتماع کرده بودند از سوی دیگر رضاخان قزاقان را در مشهد مستقر کرد تا مردم را متفرق نمایند آنان وارد عمل شدند و بر روی مردم بی محابا آتش گشودند و حدود یکصد و پنجاه نفر را کشته و زخمی کردند لکن مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند و در برابر آنان ایستادند. در پی آن مقاومت قشون قزاقان عقب نشینی کرده که در همین موقع تلگرافی مبنی در دفاغ از اسلام به شاه مخابره شد و هشت نفر از عالمان و آیات عظام بر آن امضا کردند همانند مرحوم آیت الله سیدیونس اردبیلی و سیدعبدالله شیرازی و ...
پس از هجوم قزاقان و کشته و زخمی شدن عده ای در روز جمعه مردم اطراف مشهد با داس و بیل و چهار شاخ و اسلحه سرد به طرف مسجد سرازیر شدند مسجد پر از جمعیت شده بود، زنان شجاع و آزاده مسلمان تقاضای شرکت در آن تظاهرات بزرگ داشتند که در مسجد پیرزن چادر زدند و آنان نیز حضور پیدا کردند مرحوم نواب احتشام رضوی برای زنان سخنرانی کرد.
روز شنبه ۱۱ ربیع الثانی ۱۳۵۴ ه .ق فرا رسید در و دیوار مسجد گوهرشاد پر از جمعیت بود. شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی فضای مسجد را پر کرده بود آنان سرود مقاومت سر می دادند و وحشت عجیبی در میان نیروهای دولتی ایجاد کرده بودند، تلگراف خانه مشهد محل رفت و آمدهای شتابزده ای شد که آنان با مردم چه کنند آیا مسجدیان را تار و مار کنند و همه را نابود نمایند و یا با این وضع صبر کنند منتظر اوامر ملوکانه بودند.
نتیجه آن تماس ها این شد که سران لشکر و فرماندهان شهربانی و آگاهی نیروهای خود را آماده کنند و قزاقان در جاهای حساس شهر و نقاط مهم مسجد گوهرشاد مستقر شوند و مسلسل های سنگین را بر بام های مشرف بر مسجد بگذارند و شایع نمایند این سازماندهی جهت حفاظت از بانکها و اماکن دولتی است. اسدی نایب التولیهٔ رضاشاه که از نقشه کشتار مطلع بود و چون می دانست که عده ای از مجتهدین و خطباء بزرگ در میان مسجدند چنانچه آنان کشته شوند خراسان و چه بسا ایران یکپارچه آتش خواهد شد. شب یکشنبه در صدد برآمد آنان را با حیله ای از مسجد خارج کند لذا به دروغ پیام فرستاد که تلگراف شما را اعلیحضرت همایونی پاسخ داده برای مذاکره به داخل کشیکخانه تشریف بیاورید. آنها را از میان جمعیت بیرون بردند و سپس راه برگشت را بر آنان بستند و از مسجد هم خارجشان نمودند.
شب یکشنبه از نیمه گذشت. در نیمه های آن شب شیخ محمدتقی بهلول سخنانی را در دفاغ از اسلام مطرح کرد و رژیم شاه را فاسد دانست. خون مردم غیور و شجاع به جوش آمده بود شعارهایی بر علیه سلطنت فاسد سر می دادند در آن هنگام از سوی ماموران مزدور داخلی آرامش مردم برهم زده شد. درگیری داخلی آغاز گشت و فشاری فوق العاده بوجود آمد. از سوی دیگر فرمانده سفاک قشون شرق سرلشکر «ایرج مطبوعی » با غروری خاص دستور آتش توپها و مسلسلهای .ق زنده گردد. توپهای مستقر در خیابانهای «تهران » و مسلسلهای سنگین اطراف توسط قزاقان رضاخانی به غرش درآمد سنگین راصادر کرد گویا روسیه تزار بار دیگر به سرکردگی ژنرال «روکو» وارد عمل شده و فجایع سال ۱۳۳۰ ه و برای فتح مسجد گوهرشاد پس از صدای شیپور به آن سوی حرکت کردند دژخیمان از خدا بی خبر پای به درون خانه خدا گذاردند و به هیچ کس رحم ننمودند و به قول خودشان «کاری کردند که روسها نکردند». صبحگاهان که سپیده دمید فریادهای یاالله و یاعلی و یاصاحب الزمان از آن کشتگان مظلوم خاموش گشته و به صورت خون بر در و دیوار مسجد نقش بسته بود اینک قزاقان فاتح بر روی هزاران کشته پای می گذارند و خود را غالب می دانند ولی غافل از آنکه محکوم و مغلوبند و آینده از آن بندگان صالح و نمازگزار است «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون »زود است بدانند ستمکاران که بر سرشان چه خواهد آمد.
«کتب الله لاغلبن انا و رسلی »
خداوند سبحان پیروزی برستمکاران را برای خویش و فرستادگانش نوشت و آن را حتمی نمود.
آری، رضاخان مزدور به حمایت انگلیس خبیث برای جا انداختن فرهنگ بی عفتی و فحشا غرب بین دو تا پنج هزار نفر از مؤمنین را در مسجد گوهرشاد به خاک و خون کشید و به گفته بعضی از شاهدان عینی روز یکشنبه ۱۲ ربیع الاول ۵۶ کامیون جنازه را از مسجد و اطراف آن برگرفتند و در محله خشتمالها و باغ خونی مشهد در گودالی ریختند. در میان جنازه های شهدا بعضی از زخمی های زنده را نز دفن کردند. و بعد هم بیش از هزار و پانصد نفر از روحانیون و مردم را بازداشت نمودند و به زندان انداختند، عده ای هم متواری شدند که بعدا از ایران به سوی نجف اشرف و جاهای دیگر گریختند و فراری گشتند.
نویسنده: احمد - زمانی
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید