جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


آیا مسافرکشی، برج سازی و سیگار فروشی شغل کاذب است؟


آیا مسافرکشی، برج سازی و سیگار فروشی شغل کاذب است؟
یکی از مسوولان اداره محیط زیست تهران ضمن تحلیل اثرات سهمیه بندی بنزین اشاره کردند که "این سیاست باعث از بین رفتن مشاغل کاذبی مثل مسافرکشی می شود". جالب است که ایشان همان جا این موضوع را هم روشن کردند که ۵۰۰ هزار نفر در تهران از طریق این شغل به قول ایشان کاذب امرار معاش می کنند. سخنان ایشان بهانه ای شد تا موضوع "شغل کاذب" را مورد بررسی قرار دهم. مقدمتا باید این را گفت که اگر موضوع صرفا در حد اطلاق یک اصطلاح برای تحقیر برخی شغل ها بود می شد یک نقد اخلاقی از آن داشته و موضوع را فراموش کرد ولی متاسفانه این باور بی پایه در باب کاذب بودن برخی مشاغل اثرات خود را حتی در سیاست گذاری هم برجای گذاشته و باعث توجیه یا عدم توجیه برخی سیاست ها می شود. مدعای این مقاله این است که اصطلاح و مفهوم شغل کاذب در اکثر اوقات یک اصطلاح فاقد معنای درست بوده که بیش تر کاربرد ژورنالیستی یا سیاسی دارد و هیچ مفهوم روشنی در اقتصاد ندارد.
۱) ابتدا به سراغ علم اقتصاد برویم. نگارنده در ادبیات مدرن علم اقتصاد هیچ لغتی که معادل مشاغل کاذب باشد نمی شناسد و تا جایی که می داند در ذهن اقتصاددانان چنین تفکیکی اساسا بی معنی است. تنها تفکیکی که در مورد شغل ها مورد بحث اقتصاددانان است بحث مشاغل بهره ور و غیربهره ور است و منظور از مشاغل غیر بهره ور عمدتا شغل هایی است که توسط "دولت" و صرفا برای ایجاد شغل برای عده ای درست می شود و درآمد آن هم نه از سوی مشتریان بل که از طریق پرداخت های بوروکراتیک تامین می شود. برای قیاس می توان مثال فانتزی و معروف ایجاد شغل از طریق حفر گودال از طریق یک گروه و پر کردن آن توسط گروه دیگر را در ذهن آورد که نهایتا هیچ نیازی را از جامعه برطرف نمی کند و به قول معروف صرفا عده ای را سر کار می گذارد.
۲) با الهام از ادبیات انتخاب عمومی (Public Choice) می توان گروه دیگری از شغل ها را هم غیربهره ور نامید که معمولا به فعالیت های غیرقانونی برای تسهیل امور اداری مربوط می شود. هر چند بر سر این که آیا چنین مشاغل واقعا غیربهره ور هستند یا به عنوان یک مجرای موازی برای برطرف کردن ضعف های بوروکراسی عمل می کنند بحث است ولی حداقل در مدل های مربوط به رفاه این موضوع مورد بحث قرار می گیرد که بخشی از انرژی که برای لابی کردن و دور زدن راه های قانونی صرف می شود عملا هدر می رود و بر رفاه جامعه نمی افزاید و لذا مشاغل مرتبط با آن را می توان غیربهره ور دانست.
۳) در ادبیات خارج از اقتصاد اصطلاح نزدیک به این مفهوم اصطلاح "شغل های پارازیت" است که در ادبیات توسعه نیافتگی و وابستگی مربوط به دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی قبل رایج شده و مفهومی ساخته ذهن جامعه شناسان متمایل به این حوزه است. به نظر می رسد مفهوم غلط شغل کاذب هم توسط این عده وارد ادبیات گفتاری مردم و مسوولان در ایران شده و متاسفانه سال های سال است که ادامه هم دارد.
۴) چرا می گوییم شغل کاذب از نظر اقتصاددانان بی معنی است؟ برای این منظور ابتدا باید فرآیند مبادله در بازار را بررسی کنیم. مبادله زمانی صورت می گیرد که طرفین مبادله از آن ارزشی بیش از عدم مبادله را به دست آورند. لذا همین که مشاهده می کنیم که یک شغلی در "بازار" قادر به دوام آوردن است و درآمد خود را نه از طریق دولت یا فعالیت های غیرقانونی بل که از طریق ارائه خدمات یا محصولات قانونی و شرعی به مشتریان تامین می کند می توان آن را یک شغل معادل هر شغل دیگری دانست.
۵) در سخن رانی هفته گذشته مسافرکش ها به عنوان صاحبان مشاغل کاذب معرفی شدند و سال ها پیش یکی از جامعه شناسان شهری کشور هم انبوه سازی مسکن را به عنوان شغل کاذب معرفی کرد. بد نیست در کارکرد این مشاغل تامل کنیم. مسافرکش ها بخش مهمی از حمل و نقل مسافر در شهر را بر عهده داشته و مردم را در بسیاری از مسیرهایی که فاقد تاکسی یا اتوبوس هستند در گروه های کوچک جا به جا کرده و لذا بر رفاه جامعه می افزایند. انبوه سازان – که متاسفانه جامعه برای تحقیر آن ها اصطلاح بساز و بفروش را به کار می برند – با تجمع سرمایه و استفاده از مزایای اقتصاد مقیاس و مدیریت عوامل تولید مسکن لازم برای بیش از یک خانواده را تولید کرده و در بازار می فروشند. تصور کنید که این شغل به اصطلاح کاذب در جامعه وجود نداشت. آن وقت هر کس مجبور بود که مسکن خود را شخصا بسازد. روشن است که در شهری مثل تهران چه قدر بهره وری ساخت مسکن کاهش می یافت.
۶) کوپن فروشان و سیگار فروشان در نظر جامعه یکی از مصداق های بارز مشاغل کاذب هستند. تصور کنید که شما سیگاری نیستید یا گیاه خوار هستید و کوپن سیگار یا گوشت دریافت کرده اید. کوپن در واقع سهمیه شما از یارانه ای است که جامعه به طور برابر برای همه افرادش می پردازد و حق افراد است که از آن استفاده کند. کوپن فروش کاری نمی کند جز این که سهمیه یارانه کسی که سیگار نمی کشد را نقد کرده و در مقابل کوپن را به کسی که علاقه مند به داشتن آن است منتقل می کند. این همان نقشی است که تمامی کارگزاران و واسطه ها در همه بازارها (مثلا بازار سهام و مسکن) انجام داده و دو طرف عرضه و تقاضا را به هم وصل می کنند. سیگارفروش سر چهار راه هم یک نیاز مشخص از جامعه را بر طرف می کند و آن دست رسی سریع به سیگار است. اگر این شغل به اصطلاح کاذب را حذف کنیم مردم مجبور خواهند بود تا برای خرید سیگار مسافت طولانی تر را تا نزدیک ترین بقالی طی کنند.
۷) اگر بگویید که سیگار فروش به این علت صاحب شغل کاذب است که محصول مضری می فروشد باید بگوییم استدلالتان نادرست است. اولا سیگار تنها محصول مضر در اقتصاد نیست. چه کسی گفته که ضرر روغن جامد یا مواد غذایی کنسرو شده کم تر از سیگار است؟ و ثانیا اگر این طور باشد باید همه افراد درگیر در فرآیند صنعت سیگار از کارگران کارخانجات گرفته تا کشاورزان توتون کار و کارمندان اداره دخانیات و فعالان صنعت بسته بندی و بقالان را هم صاحب شغل کاذب بنامیم. هیچ فکر کرده اید که چرا هرگز کسی این گروه را دارای شغل کاذب نمی داند ولی فروشنده ای را که زیر گرما و سرما آخرین حلقه این صنعت را تکمیل می کند صاحب شغل کاذب می داند؟
۸) متاسفانه تفکری که به خود جرات می دهد برخی مشاغل را کاذب بنامد درک درستی از فرآیند اقتصاد یک جامعه ندارد. چنین تفکری معمولا ارزش را به تولیدات مشهود و یا صنعتی داده و از نقش کلیدی خدمات در افزایش رفاه جامعه غافل است. این غفلت از آن جا ناشی می شود که به این واقعیت توجه نمی شود که همه آن تولیدات صنعتی نیز قرار است نهایتا در خدمات رفاه شهروندان باشد. مهندسی که تخصص الکترونیک کسب می کند نهایتا قرار است تلویزیونی بسازد که مردم از تماشای مسابقات فوتبال در آن لذت ببرند و لذا برتری خاصی برای او در مقایسه با هیچ شغل دیگری متصور نیست. این شبهه هم که چنین مشاغلی به علت وجود برخی نقص ها در جامعه به وجود آمده اند و لذا ضرورت ندارند هم شبهه نادرستی است. بلی درست است که انبوه سازی شخصی به علت نبود شرکت های بزرگ ساختمانی و سیگار فروشی سر چهار راه به علت نبود ماشین های فروش خودکار سیگار و کوپن فروشی به علت سیاست های نادرست توزیع یارانه شکل گرفته اند ولی مساله این است که این ضعف ها در هر صورت وجود دارند و با حذف این مشاغل برطرف نمی شوند. مضاف بر این که بسیاری دیگر از شغل ها هم به خاطر ضعف های دیگری شغل گرفته اند. ما هنوز نانوایی سنتی داریم چون سیستم پخت ماشینی در کشور گسترش نیافته است ولی کسی نانوایان را به این دلیل سرزنش نکرده و آن ها را صاحب شغل کاذب نمی داند. به راستی چه فرقی بین نانوا و سازنده مسکن است؟
۹) هر زمانی که خواستید که شغلی را کاذب بنامید آزمایش ذهنی بندهای قبل را تکرار کنید. فکر کنید که از فردا همه صاحبان این شغل را از کار بی کار کرده و کل آن مشاغل را از بین بردیم. آیا جامعه از این فرآیند نفعی می برد یا رفاه عده ای به پیامد آن کم می شود؟
حامد قدوسی
منبع : سایت الف


همچنین مشاهده کنید