شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


پاداش تصویر ( یادداشتی بر پاداش سکوت )


پاداش تصویر ( یادداشتی بر پاداش سکوت )
پاداش سکوت همان کلیشه عوض شدن آدمهای بعدازجنگ است که دربسترسفری به منظور شناخت روایت میشود.اینکه خیلی از آدمهای جنگ آنقدر عوض شده اند که همرزمان قدیمیشان با پشیمانی نام آنها را به زبان می آوردند وبرخی هنوزپشتشان به آن پارتی گردن کلفت آن بالاگرم است،عده ای شهید میشوند وهیچ کس خبردارنمیشود وعده ای دیگراز قِبَل همین جنگ به جایی رسیده اند که خبردارکردنشان گذر از هفت خوان است.
فیلمنامه فیلم را فرهاد توحیدی ازروی داستان کوتاه "من قاتل پسرتان هستم" وبراساس طرحی ازخود مازیارمیری نوشته که خب عرصه ای خطرناک را انتخاب کرده و متاسفانه در دامش هم گرفتارآمده. اقتباس از روی داستان کوتاه به خودی خود کار سختی است و نمونه اش را حتی در داش آکل مسعود کیمیایی ونمونه ناموفقش را اخیرا در گرداب نوشته حسن هدایت از روی داستان کوتاهی به همین نام از صادق هدایت دیدیم. دراینگونه فیلمنامه ها یا باید داستان طول داده شود یا شخصیتها نقششان زیاد شود که پاداش سکوت از دومی برخوردار شده است. اکبر رزمنده ای که فکر میکند همرزمش یحیی را کشته نزد پدر او میرود وتقاضای قصاص میکند و در این بین با همرزمان قدیمیش تماس برقرار میکند.
درفیلم شخصیتهایی هست که باحذفشان هیچ لطمه ای به فیلم نمیخورد وفقط در بیان همان شعار فوق الذکر دچارکمی رقیق شدن میشود.مثلا نقش فرهاد اصلانی و پریوش نظریه را البته به دور از خوب بازی کردن آنها از فیلم جدا کنید تغییر چندانی حس نمیکنید. یا در کم کردن مدت زمان پرداختن به صحنه ها هم همینطور.یا اتفاقی که در آخر برای اکبر با دیدن حاج احمد ایروانی میفتد چیست که تمام حوادث را مو به مو به یاد می آورد.گفتن جمله ای یا حتی کلمه ای از زبان حاج احمد که منطقی نیست چون با ترکشی که او در گلو دارد امریست غیرممکن. این اتفاق از آنجایی که نقشی کلیدی را در نتیجه گیری فیلم بازی میکند قدری خام دستانه رها شده است. میری علاقه اش به مضامین دینی را به خوبی بیان کرده، طوری که نتیجه گیری انتهایی دو فیلم قبلی اش را به عهده آنها میگذارد. اشاره به آیه "مالک یوم الدین" در به آهستگی هم نمود داشت و این باردراین فیلم با تاکیدی بیشتر سعی دارد تا بیننده را همزمان با رهایی جسمی اکبر، با آزادی روح او هم همراه کند.در این جا این اتفاق با اتمام نماز اکبردرانتهای فیلم درمغازه پدریحیی میفتد.اما آیا آن تاکید زیبابرپوشیدن لباس سفید و تمیز در آخر فیلم و آن حالت فوق العاده صورت جعفر والی در نقش پدر یحیی به اندازه کافی نمایانگر آسودگی اودرانتها نبود. اما دراین راه سخت ودرجاهایی به ظاهر کسل کننده عواملی وجود دارند که فیلم را قابل تحمل و حتی قابل تامل میکند.ازجمله طراحی صحنه عالی فیلم که با اینکه اصلا به چشم نمی آید ولی درانتقال حس جداافتادگی اکبر با آن اتاق شبیه زیردریایی اش بیشترین نقش رادارد.
چهره پردازی فیلم که البته توسط مهرداد میرکیانی صورت گرفته به غیر از همان گریم آشنای پرستویی دربقیه مواردآنقدرخوب هست که شخصیتها را به تمام معنا باورپذیرازکاردربیاورد.واما فیلمبرداری فیلم:بهرام بدخشانی با آن کادرهای بسته اش و آن قابهای خوب از دورش فضای فیلم را به خوبی تصویر کرده.حس عجیب عذاب وجدان.واین نکته که فیلمبردار صحنه های زیر آبش آلمانیست که به یمن بلند شدن تماشاچیها قبل ازشروع تیتراژ پایانی، نامش را ازدست دادم.این تکنیک فیلمبرداری زیرآب (که البته مرحوم ملاقلی پور هم فکرکنم در افق استفاده کرده بود) با وجود اینکه شاید به قدر تمام و کمال نتوانسته موقعیت غیر زمینی و فانتزی اش را منتقل کند،به خاطرداشتن بیشترین وزن گره گشایی فیلم اتفاق خوشایندی است که در صنعت سینمای ایران میفتد.وخوب اینکه آن صحنه های هوردراستخری که با دکور ساخته شده بود فیلمبرداری شده است هم از همان نکته های قبال تامل فیلم است.
منبع خبر : سینمای ما
امید غیایی
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید