پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فرسودگی شغلی، نشانه‌ها و عوارض


فرسودگی شغلی، نشانه‌ها و عوارض
فرسودگی شغلی به عنوان فقدان انرژی و نشاط تعریف می‌شود و شخص دچار فرسودگی شغلی احساس كسالت‌انگیزی را نسبت به انجام رفتار شغلی نشان می‌دهد. فرسودگی شغلی حالتی است كه در یك فرد شاغل به وجود می‌اید و پیامدی از فشار شغلی دایم و مكرر است. بدین ترتیب كه شخص در محیط كارش به علت عوامل درونی و بیرونی احساس فشار می‌كند و این فشار، دایمی و مكرر بوده و در نهایت به احساس فرسودگی تبدیل می‌گردد. در این وضعیت احساس كاهش انرژی رخ می‌دهد.
در سال‌های اخیر، روانشناسان نسبت به مطالعه و تحقیق در باب پدیده‌ای به نام فرسودگی شغلی، علاقه نشان داده و پژوهش‌های متعددی را در این زمینه انجام داده‌اند. در واقع، فرسودگی شغلی، آن نوع از فرسودگی روانی است كه با فشارهای روانی یا استرس‌های مربوط به شغل و محیط كار توأم گشته است. به عبارت دیگر، فرسودگی شغلی پاسخی تأخیری به عوامل استرس‌زای مزمن هیجانی و بین فردی در حیطه مشاغل است.
بر اساس نظر مازلاك فرسودگی شغلی سندرمی است كه در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود می‌آید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی؛ از خود بیگانگی یا مسخ شخصیت؛ فقدان موفقیت فردی یا پیشرفت شخص است. و بیشتر در میان انواع مشاغل مددرسان و یاری دهنده نظیر مشاوران، معلمان، مددكاران اجتماعی، پزشكان، پلیس، پرستاران و مواردی از قبیل این مشاغل بیشتر مشاهده می‌شود و این امر احتمالا معلول نوع وظایف و مسوولیت‌های اینگونه مشاغل می‌باشد.
فرسودگی شغلی با فشار، گمگشتگی نقش و ضعف عملكرد شغلی همراه است و علت آن در دو جنبه فردی و سازمانی مطرح می‌شود. اغلت مطالعات طولی كه اخیراً درباره فرسودگی شغلی انجام شده‌اند از تحلیل‌های بسیار پیچیده‌ای برای تشخیص اینكه چگونه تغییرات عوامل فشارزای محیط كار می‌توانند تغییرات در فرسودگی شغلی را پیش‌بینی كنند، استفاده نموده‌اند. یك نظر عمومی این است كه بهترین و آرمانگراترین افراد دچار فرسودگی شغلی می‌شوند یعنی افراد دچار فرسودگی شغلی، افرادی هستند كه برای رسیدن به آرمان‌ها و معیارهای كاری خود، بیش از حد تلاش می‌نمایند اما وقتی می‌بینند فداكاری‌ها و تلاش‌هایشان برای رسیدن به اهدافشان كافی نبوده است دچار فرسودگی و حتی دچار بدبینی می‌شوند. نظر دیگر این است كه فرسودگی شغلی نتیجه نهایی در معرض فشارهای شغلی مزمن و طولانی مدت قرار گرفتن است. در نتیجه، فرسودگی شغلی می‌بایست بیشتر در بین افرادی اتفاق بیافتد كه مدت بیشتری در یك شغل اشتغال داشته‌اند تا افرادیكه به تازگی شغلی را انتخاب نموده‌اند. برخی محققان در پی یافتن رابطه بین ویژگی‌های شخصیتی با نشانگان فرسودگی شغلی بوده‌اند، مطالعات این گروه نشان داده است افرادیكه از لحاظ عاطفی دچار فرسودگی شغلی می‌شوند اغلب كما‌ل‌گرا و بطور افراطی درگیر كار و شغلشان هستند و از طرفی، اهداف غیر واقع‌بینانه برای خود ترسیم می‌كنند.
همچنین این محققان بر این عقیده‌اند كه صفات و ابعاد شخصیتی می‌توانند توجیه كننده فرسودگی باشند مثلا، مازلاك معتقد است فرسودگی شغلی با بعد شخصیتی روان نژدی و نیمرخ روانی خستگی ناشی از كار مرتبط است.
برخی محققان بر این عقیده‌اند ك صفات و ابعاد شخصیتی می‌توانند توجیه‌كننده فرسودگی باشند مثلا، مازلاك معتقد است فرسودگی شغلی با بعد شخصیتی روان نژندی و نیمرخ روانی خستگی ناشی از كار مرتبط است.
برخی محققات بر این تصورند كه توقعات بالا در محیط شغلی، موجبات بروز فشارهای شغلی را فراهم می‌اوند و در نهایت فرسودگی شغلی را در دراز مدت ایجاد می‌كنند. در مقابل، برخی دیگر از محققین اعتقاد دارند كه عوامل بیرونی از قبیل درآمد پایین، می‌تواند زمینه را برای فرسودگی شغلی فراهم سازند. مثلا گیلمور و دانسون معتقدند كمبود درآمد باعث می‌شود كه افراد، سطوح بالاتری از فرسودگی شغلی را تجربه نمایند و احتمال خطر بروز فرسودگی شغلی در میان آنان افزایش یابد. آن‌ها همچنین بر این عقدیه‌اند كه یكی از علت‌های اصلی روج‌ بیشتر فرسودگی شغلی در بین معلمین، سطح پایین‌تر حقوق معلمین در مقایسه با سایر گروه‌های شغلی می‌باشد. عده‌ای دیگر نیز، فرسودگی شغلی را اساساً ناشی از فشار شغلی می‌دانند و معتفدند پیامد فوری و بدون واسطه فشار روانی در محیط كار، پدیده فرسودگی شغلی است. این گروه از نظریه‌پردازان، ‌فشارهای شغلی را به عنوان عوامل مؤثر در فرسودگی شغلی مطرح می‌كنند و اصطلاحاتی از قبیل گمگشتگی نقش، كار بیش از حد و كار كمتر از حد را در نظر می‌گیرند اما هنوز این بحث مطرح است كه آیا فرسودگی شغلی نتیجه حجم كار زیاد است) یعنی خواست‌های فراوان در منابع محدود (یا نتیجه حجم كار ناچیز است؟) یعنی یكنواختی و بی‌تنوعی (مثلا نشان داده است كه فشار كار می‌تواند یكی از عوامل تعیین‌كننده بروز شكایات ناشی از فرسودگی شغلی باشد اما این بدان معنان نیست كه هر كس فشار كاری تجربه نماید دچار فرسودگی شغلی خواهد شد بلكه این بدان معناست كه فشار كار شرط لازم برای فرسودگی شغلی است اما شرط كافی نیست. عده‌ای دیگر از محققین نیز حمایت‌های سازمانی و سیستم مدیریتی را در نظر گرفته‌اند در حالیكه برخی دیگر به فرصت‌های ارتقاء شغلی و تأثیر آن بر كاهش فرسودگی شغلی تأكید دارند. نظریه‌پردازان پیرو مكتب رفتار‌گرایی نیز به تقویت مشروط اشاره دارند و پیامدهای رفتاری و موقعیتی را در نظر می‌گیرند.
عملكرد شغلی حاصل از فرسودگی شغلی به شیوه‌های گوناگونی از قبیل كناره‌گیری از كار،‌غیبت، تصمیم به كناره‌گیری از كار و تغییر عملی كار مشاهده شده می‌شود. اما فرسودگی شغلی در مورد افرادی كه در شغل خود باقی می‌مانند موجب كاهش تولید و اثربخشی در كار می‌گردد در نتیجه، فرسودگی شغلی با كاهش رضایت شغلی و تعهد نسبت به كار یا سازمان مرتبط است. افرادیكه دچار فرسودگی شغلی می‌شوند می‌توانند اثر منفی روی همكاران خود بگذارند بنابراین فرسودگی شغلی می‌تواند از طریق تعاملات غیررسمی موجود در محیط كار حالت مسری و دایمی به خود بگیرد. همچنین شواهدی وجود دارد كه نشان می‌دهد فرسودگی شغلی تأثیر منفی روی زندگی خانوادگی افراد دارد.
یافته‌های تحقیقات موازی با فرسودگی شغلی نیز آشكار ساخته‌اند كه میان فرسودگی شغلی و شیوه‌های گوناگون سوءمصرف مواد، ارتباط وجود دارد. در مورد ارتباط فرسودگی شغلی و بهداشت روانی فرض متداول این است كه فرسودگی شغلی باعث برخی عملكردهای نامناسب روانی می‌شود بدین معنا كه اثرات منفی عواملی از قبیل اضطراب، افسردگی و كاهش عزت نفس را تشدید می‌نماید و به طور غیرمستقیم بر بهداشت روانی تاثیر می‌گذارد.
● عوامل زمینه‌ساز و مرتبط با فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی، یك تجربه فردی و در عین حال خاص زمینه‌های كاری است. بنابراین، تحقیقات انجام شده در طول ۲۵ سال گذشته تمركز خود را معطول دو عامل مرتبط با فرسودگی شغلی نموده‌اند یعنی عوامل موقعیتی و ویژگی‌های فرید، كه هر دو عامل ارتباط تنگاتنگی با پدیده فرسودگی شغلی دارند. در مقاله خود با عنوان تجویزی برای فرسودگی شغلی در بیان عوامل مرتبط با فرسودگی شغلی تاكید بیشتری بر عوامل سازمانی دارد و عوامل زیر را معرفی می‌نماید.
▪ تعارض نقش:
شخصی كه مسوولیت‌های متعارضی دارد،‌ این احساس را خواهد داشت كه به چند جهت كشیده می‌شود. چنین شخصی مجبور خواهد بود چندین كار را همزان به انجام برساند و در نتیجه، به خستگی از كار و نهایتاً فرسودگی شغلی مبتلا خواهد شد.
▪ ابهان نقش:
بعضی از افراد،‌از انتظاری كه از آن‌ها می‌رود آگاه نیستد. چنین افرادی ، تنها می‌دانند كه از آنها انتظار می‌رود شخص كارآمدی در حرفه خود باشند اما مطمئن نیستد كه چگونه می‌تونه می‌توانند این انتظار را برآورده سازند و این عدم اطمینان، بدین دلیل است كه برای ایفای نقش خود، الگو یا راهنمایی ندارند كه از او پیروی كنند یا الگوبرداری نمایند. نتیجه این عدم آگاهی نسبت به وظیفه محوله، این خواهد بود كه فرد شاغل هرگز این احساس را تجربه نخواهد نمود كه می‌تواند در انجام كار خود، ارزشمند و موفق باشد.
▪ ازدیاد نقش:
بعض افراد نمی‌توانند به پیشنهاد كاری و مسوولیت‌های فراوان و بیش از حدی كه به آن‌ها می‌شود نه بگویند و در نتیجه، مسوولیت‌ها و وظایف زیادی را به خود تحمیل می‌نمایند. چنین افرادی از جمله كسانی هستند كه بیشتر در معرض ابتلا به فرسودگی شغلی قرار دارند.
● عوارض و اثرات فرسودگی شغلی
اولین آسیب فرسودگی شغلی، رنج بردن از فرسودگی بدنی است. افرادیكه از این عارضه رنج می‌برند دچار كاهش انرژی و احساس خستگی شدید می‌گردند، بعلاوه این افراد برخی از نشانه‌های فشار بدنی نظیر سردرد،‌ تهوع، كم‌خوابی، و تغییراتی در عادات غذایی را بطور فراوان گزارش می‌دهند. همچنین افراد مبتلا به این عارضه، فرسودگی عاطفی را نیز تجربه ی‌كنند. افسردگی، احساس درماندگی، احساس عدم كارآیی در شغل خود و همچنین ایجاد نگرش‌های منفی نسبت به خود، شغل، سازمان و به طور كلی نسبت به زندگی نشانگر فرسودگی‌های نگرشی هستند و نهایتا اینكه اغلت مبتلایان، احساس پایین‌ بودن پیشرفت و ترقی شخصی را گزارش می‌دهند كه ممكن است به جستجوی مشاغل و نقش‌های اداری و اجرایی جدید بپردازند. بنابراین با توجه به اینكه زندانبانی و مشاغل مرتبط با آن از مشاغل پرفشار محسوب می‌شود، توجه به مسأله فرسودگی شغلی و مطالعه عوامل تاثیرگذار، زمینه‌ساز و مرتبط با آن و راهكارهای پیشگیری از بروز آن و فائق آمدن بر عوارض آن، می‌تواند سهم ارزشمندی در سلامت و بهزیستی كاركنان و پیشبرد هر چه بهتر اهداف سازمانی داشته باشد.
بازار کار


همچنین مشاهده کنید