جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


خشونت خانگی علیه زنان


خشونت خانگی علیه زنان
به گزارش سازمان ملل ، از هر سه زن جهان، یک نفر در طول زندگی خود ، قربانی خشونت و تبعیض شده یا مورد تجاوز به عنف قرار می گیرند. خشونت علیه زنان ، اکثرا به صورت بهره برداری های جنسی اعمال می گردد و بارداری ناخواسته از عواقب شوم آن است ...
خانواده نهادی است که شدت،عمق و گستردگی روابط و تعاملات در آن از هر جای دیگری بیشتر است.همه مردم خانواده را نهادی پر ازصمیمیت،دوستی و امن که آسایش اعضا را تامین می کند،تصور می کنند.نهادی که ما را قادر می سازد از ناملایمات زندگی بگریزیم.خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند .در بین تمامی نهادها،سازمانها و تاسیسات اجتماعی،خانواده نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد.تمامی آنان که در باب سازمان جامعه اندیشیده ا ند،همه مصلحین،حتی رویا گریان و انان که به ناکجا اباد روی کردند،بر خانواده و اهمیت حیاتی آن برای جامعه تاکید ورزیده اند.به درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند،چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد باز با هیچ شبهه،هیچ یک از آسیبهای اجتمایی نیست که فارغ از تاثیر خانواده پدید آمده باشد.نهاد خانواده زمانی می تواند کار کرد خودش را به درستی انجام دهد که دچار نابسامانی و آشفتگی نباشد و خشونت از عواملی است که سلامت و امنیت خانواده را تهدید می کند.خشونت خانگی یا خشونت علیه زنان در خانواده شایع ترین شکل خشونت علیه آنان است.نتایج بررسیها حاکی از آن است که احتمال ضرب و جرح،تجاوز و قتل زنان توسط همسرانشان،بیش از هر کس دیگری است.
خانه غالبا به عنوان پناهگاه امنیت وخوشبختی تصور می شود،اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسیاری از زنان است.خشونت خانگی بلای اجتماعی جدیدی نیست.در سده های میانه و اوایل صنعتی شدن،خشونت نسبت به زنان یک جنبه متداول ازدواج بود.خشونت علیه زنان در خانه گاهی جزئی تصور می شود،اما شواهد و مدارک از پناهگاههای زنان مضروب شده خلاف آن را نشان می دهد.
خشونت علیه زنان به هیچ وجه خاص جوامع عقب افتاده یا جوامع مسلمانان نیست . در پیشرفته ترین کشورهای جهان ، زنان و کودکان از تبعات و عوارضی ناشی از خشونت ، بخصوص ، در زندگی خانوادگی رنج می برند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی نه تنها تندرستی ، سلامت عقل ، تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می اندازد بلکه جامعه را نیز متضررر می سازد .
خشونت خانوادگی پدیده ای جدید نیست اما توجه به آن به عنوان مسئله ای اجتماعی جدید است . در کشورهای غربی از حدود سی سال پیش و در ایران از چند سال پیش نگاه افراد متخصص به این پدیده جلب شده است. در حال حاضر در ایران بسیاری از مسائل و آسیب های اجتماعی در رابطه با خانواده وجود دارد از جمله این مسائل می توان به مشکل دختران فراری و افزایش خودکشی و خود سوزی در میان زنان و افزایش طلاق و خشونت خانوادگی اشاره کرد. در نقاط مختلف دنیا بین ۱۶ تا ۲۵ درصد از زنان با خشونت های جسمی توسط شرکای زندگی شان در رنج بوده و حداقل یک زن از هر پنج زن در طول زندگی خود مورد تجاوز یا در معرض آن قرار گرفته اند. آمارها حاکی از آن است که:
-۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهران خود قرار می گیرند. ۱۵ تا ۲۵ درصد این زنان حتی در هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند.
-۲۱ تا ۳۰ درصد زنان آمریکا حداقل یک بار مورد هجوم و آزار جسمی شوهران شان قرار می گیرد.
-۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی شوهران خود دست به خودکشی می زنند.
-۶۲ درصد از مقتولان زن ، در سال ۱۹۷۸ میلادی ، در کانادا توسط شوهران خود کشته شده اند.
-در آمریکا هر هجده دقیقه یک زن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ، به طوری که علت مراجعه ۲۲ تا ۳۵ درصد زنان به بخش های اوژانس بیمارستان ها خشونت های خانوادگی است .
-در کانادا ۲۹ درصد ، در کنیا ۴۲ در صد ، در سریلا نکا ۵۱ درصد، در سانتیاگوی شیلی ۲۶ درصد گزارش کردند مورد خشونت واقع شده اند. همچنین ۸۰ درصد دختران در مصر ختنه می شوند.
نتیجه خشونت خانوادگی نه فقط باعث ایجاد مشکلات فردی بلکه باعث مشکلات اجتماعی و تشدید روابط اقتداری در جامعه خواهد شد که بار دیگر در خانواده ها انعکاس خواهد یافت. بررسی مشکلات خانواده بدون توجه به ساختار اجتماعی که به وجود آورنده روابط خانوادگی است به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
آن چیزی که اهمیت خشونت خانگی علیه زنان را مشخص می کند ، وجود رفتار خشونت آمیز در میان افرادی است که طبق باور عمومی ( ادراکات عامه ) ، به یکدیگر علاقه دارند و روابط میان آنها بر پایه محبت و صمیمیت شکل گرفته است.
بدرفتاری و شکنجه های بدنی بر رشد زنان تاثیر می گذارد و تحقیر و خوار کردن آ نان در نهایت به عجز و ناتوانی در تصمیم گیری منتهی می شود و توانمندی را از زن ساقط می کند ، در نتیجه زنان قربانی نه تنها توانایی اداره سرپرستی فرزندان و خانه و خانواده خود را ندارند، بلکه از مشارکت و ابراز عقیده در تصمیم گیری های سرنوشت ساز اجتماعی نیز محروم می مانند .
پدیده خشونت و پرخاشگری منحصر به طبقه یا قشر خاصی نیست بلکه در همه طبقات ، قشرها و پایگاه های اجتماعی دیده می شود. در طبقات بالا ، متوسط و پایین اجتماعی ، میان افراد با سواد ، کم سواد و بی سواد و در میان خانواده های دچار بحران و خانواده هایی که به ظاهر شرایط مطلوب و مناسبی دارند، دیده می شود.
به گزارش سازمان ملل ، از هر سه زن جهان، یک نفر در طول زندگی خود ، قربانی خشونت و تبعیض شده یا مورد تجاوز به عنف قرار می گیرند. خشونت علیه زنان ، اکثرا به صورت بهره برداری های جنسی اعمال می گردد و بارداری ناخواسته از عواقب شوم آن است . بر اساس این گزارش ، تعداد ۱۵۰ میلیون زن در سراسر جهان ، امکان دستیابی به داروهای ضد بارداری را ندارند و حدود ۷۸ هزار زن از مجموع ۸۰ میلیون زن که به طور ناخواسته باردار می شوند در حین سقط جنین ، جان خود را از دست می دهند. این گزارش حاکی است ؛ سالانه بیش از چهار هزار میلیون زن در سراسر جهان مجبور به ازدواج اجباری می شوند و یا به عنوان برده به فروش می رسند.
بنابراین چنین پدیده ای را می توان به همه جوامع تعمیم داد و نمی توان به مثابه یک پدیده استثنائی نگاه کرد ، بلکه بر خلاف تصور عده ای از کارشنا سان خشونت و پر خاشگری یکی از رایج ترین و متداولترین جرایم اجتماعی و آشکارترین جلوه های اقتدار مرد سالاری در جهان امروز است که در تمام ملیت ها ، طبقات و گروه های اجتماعی به وضوح به چشم می خورد.
بر اساس موسسه تحقیقات علوم جزائی و جرم شناسی دانشگاه تهران ، با توجه به روند رشد خشونت در خانواده و تسری آن به تمام جنبه های زندگی اجتماعی و با توجه به اینکه پزشکان قانونی همه روزه با تعداد زیادی از زنان مصدوم شده روبروهستند و حتی در مواردی با اجساد آنان در تالار تشریح روبرو می شوند و همچنین با در نظر گرفتن نقش محوری زنان در کلیه ابعاد زندگی ، بررسی این پدیده و علل آن به منظور اتخاذ سیاست مبتنی بر پیشگیری از خشونت نسبت به زنان و کاهش آن به نظر اجتناب ناپذیر می رسد.
تاثیر خشونت تنها به فرد قربانی محدود نمی گردد و بر افراد دیگر ، سازمان ها ، نهاد ها و در نهایت ، کل جامعه تاثیر می گذارند. تاثیر اعمال خشونت آمیز بر یک فرد به طور " شعاعی " در جامعه پخش میگردد و افراد دیگر را نیز در بر می گیرد و پدیده ای با نام " گردش خشونت " به وجود می آورد که خشونت را در جامعه همیشگی می کند . اعمال خشونت خانوادگی ، باعث تعداد زیادی از مرگ و میر ها در خانواده شده است و بخصوص عده زیادی از نوزادان به دست والدین خود کشته شده اند. بر اساس گزارش بهزیستی کشور ( ۱۳۸۱) ۷۰ درصد کودک آزاری ها توسط والدین و بعضا به دست نامادری ، ۶۶ در صد توسط مردان و ۲۵ درصد نیز مربوط به خانواده های طلاق و خشونت است . ویژگی بسیار مهمی که در اثر اعمال خشونت به چشم می خورد پدیده جاودانی شدن خشونت است . احتمال دارد افرادی که در خانواده با سورفتار مواجه بودند ، بیشتر از افراد معمولی در بزرگ سالی به عنوان قربانیان خشونت مطرح شوند. یعنی در شرایطی کاملا متفاوت با شرایط قبلی ، باز هم اعمال خشونت آمیز را تحمل کنند . از طرف دیگر احتمال اینکه افراد تحت خشونت خود به عامل خشونت تبدیل شوند نیز بسیار زیاد است. بنابراین در اثر اعمال خشونت در خانواده ، احتمال زیادی وجود دارد که افراد، هم به قربانی و هم به عامل خشونت تبدیل گردند . تدبیر های موجود برای حل این مشکل عظیم اجتماعی یعنی خشونت مردان علیه زنان و پیامدهای آن کارساز نیست و باید به گونه ای بنیادی تر به دنبال شناسایی سرچشمه های نابرابری ها بود.
پدیده خشونت در آغاز توسط پزشکان و روانشناسان که به صورت مستقیم با آن برخورد داشتند مطرح شد . در این دوره که مرحله اکتشاف نامیده می شود خشونت خانوادگی از طریق مقاله های متعددی که در زمینه بررسی های بالینی در مورد کودکان کتک خورده نوشته شده به افکار عمومی و متخصصان جامعه ارائه شد . جامعه شناسان دیرتر از متخصصان سایر رشته ها به بررسی خشونت خانگی پرداختند و برای این تاخیر دلایل متفاوت مطرح می شود از جمله این دلایل می توان به مشکلات روشی اشاره کرد ، زیرا امکان استفاده از روش های متداول کمی در این حوزه وجود نداشته است . در اکثر فرهنگ ها خانواده نشان دهنده ی یک محیط خصوصی است که به روی افراد غریبه به خصوص محققان بسته است و یا اینکه قربانی به خاطر ترس از تشدید خشونت و یا شرم از بیان واقعیت خودداری می کند و همچنین علاوه بر این مشکلات دیگری مثل پیدا کردن قربانی و مقصررا نیز باید به آنها اضافه کرد.
این نکات از دید منتقدان فمینیست بر کنار نمانده است . از منظر آنها جامعه شناسی زیر سلطه ی مردانه و دانش مردانه است که در آن مسائل مردان بررسی می شود اما مسائل و مشکلات زنان در حاشیه باقی می ماند. بنابراین نه تنها نظریه های جامعه شناسی ، که روش های تحقیق آن نیز برای بررسی های مربوط به زنان نامناسب است . برای شناخت موقعیت زنان در جامعه باید از روش درون فهمی با سوژه استفاده کرد.
در کشور ما نیز افراد متعددی به تحقیق و مطالعه در این زمینه پرداخته اند که با اهمیت ترین این کارها عبارتند از : کتاب پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران از مهرانگیز کار و مقالات ایشان ، کتاب خشونت خانوادگی ( زنان کتک خورده) از شهلا اعزازی که پژوهشی در شهر تهران می باشد و چندین مقاله از ایشان از جمله " خشونت خانوادگی بازتاب ساختار جامعه، مجله تخصصی زنان ، سال ۷۷" که در این زمینه منتشر شده است. کتاب " پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران " سومین کتاب مهر انگیز کار درباره مسائل زنان است که در سال ۱۳۸۰ منتشر شده است. دو کتاب قبلی رفع تبعیض از زنان و ساختار حقوقی نظام خانواده در ایران هر یک به مواردی از نابرابریهای
جنسیتی که زنان در زندگی فردی و اجتماعی و خانوادگی با آن روبه رو
هستند پرداخته است.کار در کتاب پژوهشی درباره خشونت علیه زنان ضمن ارائه تعریفی جامع از انواع خشونت پنهان و آشکار علیه زنان و اشکال مختلف فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی این خشونتها که بخشی ریشه در فرهنگ و سنت دارد و بخشی حاصل تداوم تبعیض علیه زنان در ساختار حقوقی،اقتصادی و سیاسی جامعه است،بر این نظر است
که شاید تداوم خشونت در ساختار های غیر فرهنگی نیز خود برآیندی از ساختار فرهنگی است که مردم و جامعه را به جای اینکه برآشوبند،وادار به پذیرش این اشکال از خشونت می کند.در عین حال نویسنده در همان آغاز کتاب باتاکید بر این نکته که خشونت علیه زنان به هیچ وجه خاص جوامع عقب افتاده یا جوامع مسلمانان نیست اضافه می کند در پیشرفته ترین کشورهای جهان،زنان و کودکان ازتبعات و عوارض ناشی از خشونت،به خصوص در زندگی خانوادگی رنج می برند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی نه تنها تندرستی،سلامت عقل،تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می اندازد،بلکه دولتها را با مشکلات گوناگون اقتصادی،فرهنگی و خدماتی درگیر می کند.
کار در این کتاب راه کارهایی را برای جلو گیری از اعمال خشونت علیه زنان پیشنهاد می کند و نهادهای فرهنگی،حقوقی،اقتصادی و اجتماعی را به کمک می طلبد.
کتاب خشونت خانوادگی زنان کتک خورده از شهلا اعزازی یکی از منابع ارزشمندی است که در زمینه خشونت علیه زنان نگاشته شده و می توان مورد استفاده قرار داد .
این کتاب در بر گیرنده نتایج یک بررسی در مورد زنان کتک خورده است که در سال ۱۳۷۶در تهران صورت گرفته و در سه مبحث کلی مورد بررسی قرار می گیرند.
داده های نظری و تجربی نشان می دهند که مهمترین عامل عادی شدن خشونت در خانواده ها بی قدرتی زنان و وابستگی شان به مردان است از اینرو افزایش قدرت زنان مهمترین عامل برای مقابله و قطع خشونت مردان است . با وجود کلیه مشکلات که برای بررسی پدیده خشونت خانوادگی وجود داشت و هنوز هم وجود دارد ، حداقل در آمریکا از دهه ۸۰ ، بررسی های متعددی صورت گرفت و در حین انجام دادن این بررسی ها ، که از آن تحت عنوان ( مرحله توجیه ) نام می برند ، برای پیشبرد روش های تحقیق کوشش بسیاری صورت گرفت ، اما مشکلات اساسی ناشی از ذات پدیده هنوز هم مطرح است.
مشکلات اساسی مربوط به برسی های خشونت خانوادگی در دو مفهوم خانواده و خشونت مطرح می شود. در اکثر فرهنگ ها و جوامع ، ازدواج و خانواده نشان دهنده محیطی ( خصوصی ) است که به روی افراد غریبه ، و به خصوص محققان، بسته است. بسیاری از ویژگی ها و روابط درون خانواده ، به منزله روابط و ویژگی های خصوصی در نظر گرفته می شود و تمایلی به اظهار آنها به دیگران وجود ندارد. از جمله مسائل خصوصی می توان میزان درآمد ، چگونگی روش های تربیتی فرزندان یا نوع مذهب نام برد. با آنکه تمایل چندانی به ابراز واقعیت در مورد این سوال ها وجود ندارد، اگر در تنظیم سوالات دقت کافی به عمل آید ، امکان پاسخگویی وجود دارد. سوال ها مربوط به چگونگی روابط (رفتار) جنسی و همچنین وجود خشونت در خانواده معمولا با واکنش منفی اعضا روبرو می شود. این مفاهیم در محیط خانواده ، به دور از چشم دیگران و به دور از چشم محققان ، وجود دارند و تمایلی به بیان و تشریح آنها هم دیده نمی شود. بدین ترتیب ، در بسیاری موارد ، محقق ناچار است راه خود را در تاریکی بیابد.
lilishabani@yahoo.com
لیلا شعبانی چوبه
منبع : کانون زنان ایرانی


همچنین مشاهده کنید