جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


دگردیسی های یک ایدئولوژی


دگردیسی های یک ایدئولوژی
یكی از دشوارترین مسائل نزد محققان تاریخ تصوف، فرض و تصور نقطه ای است، به نام «نقطه آغاز تصوف». چنین نقطه ای وجود علمی و تحقیقی ندارد. زیرا مفهوم تصوف مفهومی است شناور و به تعبیر قدما ذات مراتب تشكیك. اما اگر چیزی به نام «تصوف خراسان» مفهوم علمی داشته باشد، كه بی گمان دارد و اگر بپذیریم كه بایزید برجسته ترین چهره تصوف خراسان در نیمه دوم قرن سوم است، دور از روش علمی نخواهدبود كه بایزید و حلقه پیرامونیان بایزید را، آغاز دوره تشخص جریانی كه «تصوف خراسان» نامیده می شود، به حساب آوریم.
خراسان در نیمه قرن سوم، در دامن خود چند جریان روحی و دوران ساز را همزمان پروراند كه با یك نگاه كلی می توان آنها را یك واحدفكری محسوب كرد، كه از سویی، عنوان «زهد» را برآن گذارد و از نگاهی دیگر آن را «تصوف» نامید. اما با دیدی جزئی نگرتر و تأملی دقیق تر این تپش های تاریخی ذیل چند مذهب روحی تقسیم بندی می شوند؛
۱) مذهب كرامیه؛ به پیشوایی محمدبن كرام
۲) مذهب ملامتیه؛ به پیشوایی حمدون قصار
۳) مذهب صوفیه؛ به نمایندگی بایزید بسطامی
۴) مذهب اصحاب فتوت؛ به سركردگی نوح عیار نیشابوری.
این چهار خط مشی روحی و اجتماعی و فرهنگی و طبعاً سیاسی، بیش و كم، صبغه ای از «زهد و تصوف» دارند. یعنی با توجه به اصول و مبانی آموزشی پیران این مذاهب در می یابیم كه هم محمدبن كرام به زهد دعوت می كند و هم حمدون قصار و هم بایزید بسطامی و هم به نوعی نوح عیار.
از سوی دیگر، هر یك از این چهارجریان روحی، در مركز آموزش های خود اصولی از فتوت را كه عیاران و جوانمردان برآن تكیه و تأكید داشته اند، رعایت كرده اند.
حال باید دید كه چه چیزی سبب شده است كه از همان قدیم عده ای «جوانمردی و فتوت» به خود گرفته اند و عده ای عنوان «كرامی» و دسته ای به «ملامتی» شهرت یافته اند و جمعی «صوفی» لقب داده شده اند؟
زهد محمدبن كرام با «ستیزه گری سیاسی» و تمایل به تشكیل «قدرت سیاسی» همراه بوده است و از مطالبات سیاسی آشكارتری نیز سخن می گفته است.
شیوه حمدون قصار ملامتی با زهدی از نوع دیگر همراه است، زهدی كه نیكی ها و عبادات زاهد را از خلق پنهان می كند و او را تا بدانجا از ظاهر نیك بازمی دارد كه گاه دست به كارهای عرفاً ناشایست می زند تا حسن ظن مردم را نسبت به خود ازمیان بردارد.
زهد بایزید بسطامی آمیخته ای است از ملامت و نظریه عشق كه جانب هنری نگاه بایزید را به الاهیات تشخص می بخشد و نگاه هنری به الاهیات و دین را گسترده تر می كند.
اما زهد نوح عیار، زهدی است با نگاهی مردم گرایانه و از جنبه های شخصی كاستن و به نواحی مردمی و سودبخش به دیگران افزودن و در یك كلام «ایثار». در این چشم انداز هم، گونه ای ازنگاه هنری به دین قابل بررسی است و آن جست وجوی نوعی رمز و سمبولیسم در اعمال انسان جوانمرد است.
به این اعتبار، می توان گفت كه حتی در ساده ترین و عامیانه ترین شاخه این چهار جریان هم، آن نگاه هنری به الاهیات و دین و اخلاق قابل اثبات است.
با این نگاه، می توان این چهارجریان روحی و معنوی را، به علت وجه غالب و عنصر dominant هركدام به نامی از نوع «مذهب كرامی» و «آیین ملامت» و «جریان تصوف» و «شیوه ارباب فتوت» نام گذاری كرد.
ازسوی دیگر بر مجموعه این چهار جریان روحی، با هر تعریفی كه از تصوف و عرفان داشته باشیم، می توان عنوان «نوعی تصوف» را اطلاق كرد.
این چهار جریان دارای صبغه اسلامی و زاهدانه با رنگ و بویی عرفانی بوده اند و عمل به هرچهار جریان، در دایره یك مذهب كلامی و یك مذهب فقهی قابل اجرا بوده است.
همین چهار جریان روحی كه این قدر به هم، در عمل نزدیك بوده اند، از نیمه دوم قرن چهارم به بعد تغییرات شگرفی را در درون خود پذیرفته اند. هركدام از این جریان ها مسیر خود را تا قرن ها ادامه دادند؛ تصوف در شاخه های گوناگون و مكاتب رنگارنگ راه خود را ادامه داد و در عالم اسلامی میدانی بسیاریافت. دركنار تصوف آیین فتوت هم در محدوده كوچكتری، در سرزمین های اسلامی حضورداشت و بقایای كم رنگ آن را تا نیم قرن قبل در صورت های مختلف در ایران و آسیای صغیر و دیگر سرزمین های اسلامی می توان دید. جنبش ملامتیه در شكل ملامتی و بعد در صورت آیین قلندر - اگرچه با انحرافی اصولی از مبانی بنیانگذاران آن - تا عصر صفوی و شاید هم پس از آن ادامه یافت. تنها جریان كرامتیه بود كه به علت تصریح در مقاصد سیاسی و مطالبات اجتماعی خود، پس از یك آزمایش كسب قدرت در خراسان اواخر قرن چهارم، از صحنه خارج شد.
از درون مذهب ملامت، جریان قلندری و شاخه های عجیب و غریب آن سرچشمه گرفت.
«آیین قلندری» و «راه ملامت» همیشه دو روی یك سكه بوده اند و استاد شفیعی كدكنی در این تحقیق خود، تحولات و دگردیسی های این آیین را موردپژوهش قرارداده است. پژوهشی كه چهل و یك سال كاوش در اسناد و مأخذ اساسی را به همراه داشته است و حاصل آن اثری ۶۰۰صفحه ای در ۶۷ باب شده است.
استاد شفیعی كدكنی، جنبش قلندریه را چنان كه در مطاوی كتاب آمده است، یك جنبش چندساحتی معرفی می كند كه با یك نگاه منشوری درآن می توان رنگ های بی شماری دید: از مزدك گرایی و آیین های ایرانی كهن گرفته تا راه و رسم جوانمردی و عیاری و فتوت، تا عناصری از آیین خرم دینان تا اندیشه هایی از گنو ستیسیسم و عرفان اسلامی در صورت مكتب ملامتیان نیشابور تا گرایش های قرمطیانه و شیعی و حروفی و اهل حق - تصویری متناقض از مردمی كه از یك سو با ثروت های بسیار و تعدد زوجات و نظام برده داری و تباه كردن طبیعت و آلودن محیط زیست مخالف اند و ازسوی دیگر، و در دورانی دیگر، جز دریوزه گی و گدایی كاری از ایشان دیده نمی شود.
قلندریان گاه در مرز الحاد و اباحه سیر كرده اند و در لحظه هایی و از چشم اندازهایی، اوج كمال تجربه عرفانی به شمار آمده اند.
استاد شفیعی كدكنی دراین كتاب به شناور بودن مفهوم تاریخی قلندر و قلندری اشاره می كند و سعی می كند در این تحقیق خود، برای پرسشهایی نظیر این كه «آیا نخستین تجربه های فكری وابسته به حضور قلندریه را می توان از خانواده الحاد به حساب آورد؟» با توجه به اسناد تاریخی و از قول بزرگان پاسخی جامع به مخاطب ارائه دهد و وجوه ذوابعاد «آیین قلندری» را بازنمایاند.
با دقت نظر و عمق تأملی كه از استاد سراغ داریم بی شك این پژوهش در نوع خود كم نظیر و شایسته تحسین است و نشر سخن نیز قدر این تحقیق برجسته را دانسته و آن را در قالبی پاكیزه منتشر كرده است.
لیدا فخری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید