پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


گلبرگ‌های عشق


گلبرگ‌های عشق
در جوامع مختلف و نیز کشورهای مختلف تعریف زیادی از عشق شده است که هیچ یک تعریف قانع کننده ای درباره ای عشق نیست. عشق برای بعضی ها فقط ساختاری خیال انگیز است. اما جمعی دیگر که زندگی آنها غرق در هوای شاعرانه است عشق را همه چیز می دانند و البته مهم تر از همه کسانی هستند که اعتقادات مذهبی بیشتر دارند و خدا را معشوق واقعی و مظهر مطلق برای عشق می دانند. اما بسیاری از جوان ها فکر می کنند عشق یعنی در انتظارماندن و با احساس غم و اندوه دورانی را سرکردن و نهایتا هم به ناکامی رسیدن.
● و اما عشق
وقتی به کسی علا قه مند می شویم، به تدریج اعتقاد ما به او بیشتر می شود، اسرار خود را با او در میان می گذاریم، زندگی گذشته را برای او تعریف می کنیم. این عنصر، یکی دو سال بعد از آغاز رابطه، به اوج خود می رسد و در بهترین روابط تا آخر عمر باقی می ماند.
در لحظه ای از زندگی، پس از شش ماه تا شش سال نسبت به شریک زندگی، احساس تعهد می کنیم، طوری به رابطه اهمیت می دهیم که برای حفظ آن حاضر می شویم هر کاری انجام دهیم. همین تعهد است که ما را وادار می کند تا از همه طوفان های موجود در راه رابطه بگذریم. تعهد در بین زن و شوهرهایی که زندگی مشترک بلند مدتی را پشت سر گذاشته اند، شدیدتر است.
به باور برخی عاشق شدن یک احساس عاطفی قوی، اما مثل آنچه که در اکثر ازدواج های امروزه مد شده که زوجین وقتی در سراشیبی زندگی مشترک قرار می گیرند، اظهار می کنند: «ما اول عاشق همدیگر بودیم و من همسرم را مانند بت می پرستیدم، ولی مدتی که از ازدواج مان گذشت همه چیز تکراری شد و این یک نواختی برایم غیرقابل تحمل است.»
عشق واقعی از احساس سرچشمه نمی گیرد. عشق چیزی است که مربوط به حال وامروز می شود; مربوط به تمام لحظه های زندگی و تنها چیزی که کهنه نمی شود.
میل به تعالی در اصل با پدیده عشق یکی است، عشق اراده به بسط خود برای تعالی روح است. در اصل فردی، یا افرادی که خویشتن خود را دوست دارند، در حال رشد هم هستند. وقتی عشق عامل رشد باشد، مطمئنا این نیرو در فرد دگرگونی هایی را ایجاد خواهد کرد، دگرگونی هایی که شخص را خواهان بهتر شدن می کند و هم چنین عشق توام با رشد ناچار شخص را در معرض ناشناخته های زیادی در زندگی قرار می دهد که باعث موفقیت های رشدی آن فرد می شود. وقتی رشد روحی در شخص به وجود آمد آن وقت اگر شخص کس دیگری را دوست داشته باشد، رفتارش را به گونه ای می کند که موجب رشد روحی آن شخص هم بشود. یک فرد بیدار می تواند یک فرد خفته را بیدار کند.
منشا عشق های اولیه از پیام های والدین سرچشمه می گیرد. اگر بچه مهر ومحبت فراوانی از والدین دریافت کند، آنگاه نه تنها احساس دوست داشتن در او به وجود میآید، بلکه این احساس در تمام وجودش رشدکرده و ریشه می دواند. زمانی که والدین به فرزند خود بگویند، تو زیبا هستی، ما تو را دوست داریم، تو برای ما ارزش داری، این پیام ها به کودک احساس اعتماد به نفس می دهد. بدین ترتیب او احساس عزت نفس و اعتماد به نفس می کند و در دنیا برای خود یک جایگاه و محل اتکای محکمی دارد، این احساس ها باعث می شوند که او با انرژی زیاد دنیای خود را بشناسد که البته این زمانی میسر خواهد بود که والدین آزادی لا زم را برای کشف وجود خویش برای کودک فراهم کنند.
و عشق مفهوم واقعی خود را نشان خواهد داد، حالا اگر این عشق در خانه ای وجود نداشت، منشا عشق برای کودک از کجا تامین می شود؟
اغلب محققین معتقدند که توانایی عشق در وجود همه ما توسط خداوند نهفته شده است. پس باید پرسید که خداوند با چه هدفی چنین کاری را برای ما کرده است؟ جواب این است که چون خداوند می خواهد ما رشد کنیم و به مرتبه تکامل برسیم منبع غنی عشق را در اختیار ما گذاشته است که بتوانیم از این منبع برای رشد و تعالی خود استفاده کنیم.
به تجربه دیده ایم که افراد بسیاری بوده اند که دوران کودکی خود را با داشتن کم ترین عشق و محبت از خانواده پشت سر گذاشته اند و بدون هیچ گونه کمک روان درمانی به انسان هایی والا و دوست داشتنی تبدیل شده اند.
عامل رشد این افراد چه بوده است؟ مهم ترین عامل رشد این افراد این بوده است که مورد لطف، رحمت و عشق خداوند واقع شده اند. این رحمت الهی بوده که به این افراد امکان داده است تا در مقابل صدمات روحی مقاوم باشند و از خلا» عشقی که از والدین داشته اند، جان به سلا مت در ببرند و خود به افرادی انسان دوست و بامحبت تبدیل شوند و در تکامل انسانی در جایگاهی به مراتب رفیع تر از جایگاه پدر و مادر خودشان قرار بگیرند. درهای رحمت الهی به روی همه گشوده است. همه ما با عشق پروردگار احاطه شده ایم. خیلی از ما انسان ها برای بهره مندی از این رحمت فراخوانده می شویم، اما فقط تعداد معدودی از ما انتخاب می شویم. به عبارت دیگر، رحمت الهی، همه ما را فرامی خواند. اما تعداد معدودی از ما این ندا را می شنویم و این ندا را انتخاب می کنیم.
بنابراین یکی از عوامل اصلی رشد افراد، آگاهی از این رحمت است. همه افراد دنیا به مرحله بزرگسالی می رسند ، اما همه افرادی که بزرگ شده اند از نظر روحی رشد نمی کنند و از فرآیند بالندگی محروم می مانند. چرا که دعوت پذیرش رحمت الهی را نپذیرفته اند.
پس عشق واقعی، یک احساس زودگذر عاطفی نیست، عشق یک سفر روحی است که مستلزم شجاعت، ابتکار، تلا ش و تفکر در عمل می باشد.
دی لینگ روانپزشک انگلیسی می گوید: ما ظرفیت بی شماری در وجود خود داریم که استفاده از این ظرفیت ها، کیفیت زندگی ما را عوض می کند، استفاده از ظرفیت دوست داشتن، عشق ورزیدن، ما را به کمال نهایی می رساند، فهم و زیبایی در صورت نهایی خودشان عشق انسان است. عشق یعنی ثروت مطلق، شادی مطلق و عشق یک ضیافت دائمی زندگی است. باید عشق را آموخت، تجربه کرد. برای آموختن عشق باید در آن زندگی کرد.
نویسنده : اعظم دانشجو
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید