شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا
امنیت ملی و سیاست خارجی
“امنیت ملی”و “سیاست خارجی” دو واژهای هستند که با یکدیگر ارتباط نزدیک و بلاانکاردارند. براین اساس میان “نگاه ملی” و “رویکرد بینالمللی” پیوندی مستقیم وجود دارد. امنیت ملی در مناسبات داخلی و بینالمللی کشورها حکم یک “پایه” و “بستر”را دارد. اگر این شالوده محکم و شفاف باشد کل یک سیستم و نظام سیاسی با سرعت، دقت و پویایی بیشتری به حرکت خود در نظام بینالملل ادامه خواهد یافت. بالعکس اگر سیاستمداران از حدود تعیین شده در چارچوب امنیت ملی خود فراتر روند، در روندی خودکار محکوم به شکست خواهند بود.
امنیت ملی خود، رفتارساز است. به عبارت دیگر رفتار و رویکرد سیاستمداران باید بر پایه “امنیت ملی” یک کشور تعیین شود در غیر این صورت میان خواستهها و منافع تضادی آشکار به وجود خواهد آمد.
پس از گذار بشریت به هزاره سوم شاهد ایجاد تحول در مفهوم “امنیتملی” بودیم. نومحافظهکاران ایالات متحده آمریکا با خلق حادثه خودساخته ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، مفهوم وارونهای از امنیت را به جهان عرضه نمودند. بر این اساس حفظ امنیت ملی به بهانهای جهت دخالت کاخ سفید در امور داخلی کشورهایی مانند عراق و افغانستان تبدیل شد.
“جرج واکر بوش”، “دیک چنی” و “کاندولیزا رایس” اشغال افغانستان و عراق را در راستای حفظ امنیت ملی خود توجیه مینمودند. این در حالی بود که امنیت ملی با “تمرکز در داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور”پیوندخورده است. دخالت یک جریان در امور سایر کشورهای دنیا هیچگاه باعث کسب فرصتها و دفع تهدیدات برای آن جریان نمیشود. این قاعده در خصوص ایالات متحده آمریکا نیز ثابت است.
هم اکنون ناکامیهای واشنگتن در عراق و افغانستان پازلهای امنیت ملی آمریکا را در هم ریخته است. حتی اقدامات جنجال برانگیز بوش و چنی مبنی بر کنترل مهاجرت و شنود مکالمات تلفنی نیز از سوی نمایندگان کنگره و ملت آمریکا با واکنشهای شدید و اعتراض آمیز روبرو شد.
واقعیت امر این است که ارتباط مستقیم و مدون میان امنیت ملی و سیاست خارجی در ایالات متحده آمریکا دگرگون شده است. براین اساس اقدامات و رفتارهای نومحافظه کاران در جهت تضعیف بنیانهای امنیت ملی کشورشان تعریف شده است. “اقتدار” و “امنیت”در سرتاسر ایالات متحده آمریکا به واژگانی غیرملموس تبدیل شدهاند. پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که سناریوی مشترک کاخ سفید و سیا بود، مسئولان سیاست خارجی آمریکا با تکیه بر آموزههای میلیتاریستی و تفکرات افراطگرایانه نومحافظهکاران دخالت علنی خود را در سایر نقاط دنیا آغاز نمودند. در اینجا بود که توازن سیاست داخلی و خارجی واشنگتن از بین رفت.
کاخ سفیدبا رویکرد مداخله گرایانه خود به نمادشکست در ابتدای هزاره سوم تبدیل شده بود. در حالی که کاخ سفید از مقابله با تروریسم القاعده سخن میگفت، خود به تقویت القاعده در عراق و عربستان میپرداخت اما رشد القاعده عاری ازدخالتهای آمریکا در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان سبب شده است تا مناسبات آمریکا والقاعده دستخوش تحولاتی جدی شود. هم اکنون “امنیت ملی آمریکا” به طور مستقیم توسط مقامات این کشور مورد تهدید قرار گرفته است.
ناتوانی بوش و چنی در هدایت مناسبات سیاست خارجی آمریکا سبب شد تا موج عظیمی از تهدیدات بالقوه به سوی واشنگتن و نیویورک سرازیر شوند. حتی در صورت شکست جمهوریخواهان تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ میلادی این تهدیدات به قوت خود باقی خواهد ماند. این تهدیدات میتوانند تحت عواملی مانند افزایش تحرکات القاعده غیروابسته به آمریکا و رفتار سیاستمداران کاخ سفید حالتی بالفعل پیدا نموده و زیرساختهای سیاسی و امنیتی آمریکا را به طور کامل متلاشی نمایند.
پس همان گونه که مشاهده میشود، عدم تعریف سیاست خارجی وداخلی واقع بینانه “امنیت ملی” یک کشور را مخدوش میکند. در روسیه نیز شاهد وقوع مسئلهای مشابه هستیم. مسئله استقرار سیستم دفاع ضدموشکی آمریکا در اروپا و یا وقوع انقلابهای مخملین در گرجستان و اوکراین جملگی تهدیدی برای امنیت ملی روسیه محسوب میشود اما رفتارهای غلط کاخ کرملین و کرنشهای متوالی مسکو در برابر واشنگتن واتحادیه اروپا این روند را تشدید کرده است. هم اکنون در روسیه شاهد هستیم که “امنیت ملی” این کشور به شدت در معرض خطر قرارگرفته است. این مسئله معلول رفتار غلط سیاستمداران روسی و عدم ارائه تعریفی شفاف ودقیق از سیاست داخلی و خارجی کاخ کرملین است.
“ولادیمیر پوتین” و “سرگئی لاوروف” در طول سالهای اخیر نتوانستند امنیت ملی روسیه را درسایه تدابیر خود حفظ نمایند.
در کشورهای آلمان، انگلستان و فرانسه نیز شاهد هستیم که سیاستهای “براون”، “آنگلا مرکل” و “نیکولاس سارکوزی”امنیت ملی کشورهایشان را به مخاطره انداخته است.
بنابراین رفتار سیاستمداران سیاست داخلی و خارجی کشورها و موفقیت یا عدم موفقیت این سیاستها را تعیین میکند. موفقیت یک کشور در سیاست خارجی خود به صورت مستقیم موجب تقویت امنیت ملی آن خواهد شد. رفع تهدیدات و کسب فرصتها جز در سایه تصمیم سازیهای منطقی، صحیح و واقعبینانه امکان پذیر نخواهد بود.
در نهایت اینکه شکست افرادی مانند بوش و چنی در حفظ امنیت ملی آمریکا و روند نادرستی که در روسیه، فرانسه و آلمان در پیش گرفته شده است، باید به طور کامل و دقیق مورد آنالیز و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در مقطع کنونی میان “رفتار سیاستمداران”، “کلیت سیاست داخلی و خارجی کشورها” و “امنیت ملی” رابطهای کامل و همه جانبه برقرار شده است. رابطهای که عدم توجه نسبت به آن میتواند تاثیرات منفی و جبران ناپذیری برامنیت ملی کشورها بگذارد.
سعید سبحانی
منبع : روزنامه رسالت
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل ایران اصفهان ایران و اسرائیل حجاب فرانسه حمله ایران به اسرائیل انفجار حسین امیرعبداللهیان گشت ارشاد دولت ارتش جمهوری اسلامی ایران
سیل هواشناسی تهران فضای مجازی وزارت بهداشت شهرداری تهران قتل زلزله سازمان هواشناسی سیلاب قوه قضاییه پلیس
قیمت طلا قیمت دلار دلار قیمت خودرو خودرو دولت سیزدهم بانک مرکزی بازار خودرو تورم ایران خودرو حقوق بازنشستگان قیمت سکه
سعدی سینمای ایران تلویزیون موسیقی فیلم احسان علیخانی سینما تئاتر کتاب دفاع مقدس
آزمون دکتری
رژیم صهیونیستی عراق غزه فلسطین جنگ غزه امیرعبداللهیان سازمان ملل حماس شورای امنیت عملیات وعده صادق اسراییل ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس شمس آذر قزوین باشگاه استقلال تراکتور صنعت نفت آبادان لیگ برتر بازی لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی فناوری گوگل ناسا سامسونگ تلگرام اپل تلفن همراه وزیر ارتباطات
حمله قلبی مغز سازمان غذا و دارو درمان و آموزش پزشکی پزشک