پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


این پدرهای امروزی


این پدرهای امروزی
● بررسی الگوی روانشناختی پدران مدرن
محبوب اربابی؛ پدرهای آخر شب ها، پدرهای آخر هفته ها، پدرهای تمام وقت، پدرهای نیمه وقت، پدرهای غایب و... خوشبختانه همه آنها زیر چتر روز پدر گرد هم آمدند و از آنها تجلیل شد. اما به راستی چه دورنمایی می توان از پدرهای امروزی ارائه داد؟ آیا واقعاً سهم هر فرزند ایرانی از پدر خود فقط بیست دقیقه است؟
شرایط پدر بودن چیست؟ یک پدر خوب کیست؟ برای پدر خوبی بودن چه رفتارها و چه عادت هایی را باید کسب کرد؟
در دنیای پیشرفته امروز ما به شدت با کمبود الگوی نمونه مواجهیم. ولی پدرهای امروزی این وظیفه شماست که این الگوها را برای فرزندان خود خلق کنید، برای کسانی که فردا از شما پیروی خواهند کرد.
یک پدر«مد روز بودن»، ابتدا و قبل از هر چیز، یعنی آشنا بودن به روش زندگی با نزدیکان، با کسانی که مهم ترین افراد برای شما هستند.
تنها هدف این نوشتار مطرح کردن موضوع برای برانگیختن بعضی سوالات در ذهن شما و یافتن ابزاری برای پدری خوب بودن است، همچنین ایجاد انگیزه تلاش برای تبدیل شدن به پدری نمونه،
● پدر بودن یا نبودن
بابا بودن یا نبودن... یک سوال ساده کودکانه ولی ملموس و واقعی، پدر چه کسی است؟ شاید اگر این سوال را از پدربزرگ ها بپرسید چنین پاسخ دهند؛ تامین کننده تمام مخارج خانواده، سمبل اقتدار، حامی و پشتیبان. اما آیا نقش های معمول مردانه کم کم فراموش می شوند؟
کمی فکر کنید، اگر فرزندتان از شما بپرسد «آدم چطوری بابا می شود؟» چه جوابی به او می دهید؟ توجه کنید، نباید از جواب دادن شانه خالی کرد؛ داستان های قدیمی لک لک ها، کلم پیچ و دانه های گل را هم پیش نکشید. سوال واقعی این است؛ در زندگی واقعی برای بابا شدن، چه کار می کنند؟
کودک به مادر نیازمند است؛ با این نظر همه موافقند. ولی پدر چه؟ آیا کودک به پدر هم به همان اندازه احتیاج دارد؟ جواب ساده است؛ بله. فرزند به اندازه مادر به پدر نیاز دارد؛ برای برخورداری از عاطفه و محبت، داشتن الگویی برای زندگی، برای اثبات هویت خویش و...
کافی است به فرزند خود نگاه کنید؛ همه این نیازها را در چشمان او خواهید دید. پژوهشگران و متخصصانی که به دقت این مساله را از تمام زوایا بررسی کرده اند نیز با این نظر موافقند. از نظر آنان حضور پدر از بدو تولد نقش اصلی و اساسی دارد. کودکان به شدت با بزرگسالانی که با آنها زندگی می کنند، یکی می شوند. حضور پدر همان اندازه اساسی است که حضور مادر.
روانشناسی مدرن نیز این نکته را تایید می کند؛ یک رابطه صمیمانه و تاثیرگذار با پدر از سنین بسیار پایین، به پسر کوچک کمک می کند هویت قوی و متعادلی را توسعه دهد. همین امر برای دختران هم صدق می کند. دخترانی که در طول کودکی و نوجوانی شان یک حمایت موثر از طرف پدرشان دریافت می کنند، در آینده اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت. همچنین آنها قوی تر و مقاوم ترند. ظاهراً آنها به طور ناخوداگاه در آینده روابط بهتری با همسرانشان خواهند داشت.
همچنین بنا بر پژوهش های انجام شده کودکانی که توجه بیشتری از جانب پدرانشان دریافت کرده اند، ابتکار عمل بیشتری دارند و در امور تحصیلی خود موفق ترند.
برخلاف آنچه بسیاری فکر می کنند شایستگی مراقبت از کودکان ژنتیکی نیست و بیشتر یک امر نگرشی و انتخابی است. همچنین این نگرش قدیمی را باید فراموش کرد که ارتباط میان پدر و فرزند باید از طریق مادر صورت گیرد. پدر برای فرزند - دقیقاً به اندازه مادر- یک مرجع پراحساس و عاطفی است.
اگر شما خود را از برخی سنت های قدیمی خلاص کنید؛ به راحتی می توانید پدر کاملی را در وجود خود بیدار کنید. نترسید. شما همه آنچه را که لازم است پیش رو دارید، به دنیای کوچک ترها وارد شوید، فقط برای دیدن... ولی فقط از یک فکر خود را رها سازید؛ اتهام زن ذلیلی و پذیرفتن نقش زنانه، آیا شما هم فکر می کنید مردی که به امور فرزندانش رسیدگی می کند، زن ذلیل بوده و مردانه رفتار نکرده است؟
پدر بودن، بیش از هر چیز یعنی مرد بودن، مردانه رفتار کردن. واقعیت این است که همیشه تعریف دقیقی از نقش پدر نداریم مثلاً به همان انسانی که می گوییم او «مادری» می کند، نمی توانیم بگوییم او «پدری» می کند با این حال یک چیز بدیهی است وقتی مردی فرزندش را از عشق و محبت لبریز می سازد با روش خود این کار را می کند؛ با مردانگی، اما آیا از نظر کودک عشق پدر همان ارزش عشق مادر را دارد؟ مسلماً چنین است. پدران نیز موجوداتی احساساتی هستند. آنها قادرند درست به اندازه مادران با فرزندانشان ارتباط عاطفی برقرار کنند. کافی است از این توانایی به نفع خود استفاده کنند.
پس پدران عزیز پیش بروید. شهامت داشته باشید، ژست پدری بگیرید، هر روز این کارها را تکرار کنید، مراقب و گوش به زنگ باشید. همه درها را برای وارد شدن به دنیای فرزندتان باز بگذارید. آنجا گنج هایی وجود دارد که فقط در انتظار شماست.
● پدرم اسطوره من
فرزندان چه توقعی از پدران خود دارند؟ به چند تای آنها گوش کنید؛ «من می خواهم پدرم یک دوست باشد، و سعی کند من را درک کند.»
«می خواهم به من نشان دهد چگونه کارم را انجام دهم بدون اینکه همیشه با من بحث کند.»
«از نصیحت بیزارم. وقتی با پدرم به تنهایی به گردش یا جای دیگر می روم از ابتدا تا انتهای مسیر فقط مرا نصیحت می کند.» «دوست دارم که بازی کردن من را نگاه کند، وقتی به تماشای مسابقه من می آید من را تشویق کند.» «فقط دلم می خواست پدرم کمتر کار می کرد، همیشه می ترسم به او نزدیک شوم زیرا نمی خواهم مزاحم او شوم.» «من اگر در آینده بچه دار شوم فرزندم را از همه دنیا بیشتر دوست خواهم داشت.»
«دوست دارم در جریان کارهای مدرسه ام باشد. در جلسات و نمایشگاه های مدرسه شرکت کند.»
«دوست دارم پدرم زود به خانه بیاید وقتی هنوز سرحالم و خوابم نبرده.»
«دوست دارم پدرم تندتند به ما زنگ بزند و حالمان را بپرسد» و...
کودکان بیش از هر چیز نیاز به حضور فعال پدر دارند، حضور روانی و موثر. برای اینکه حرف های آنها را بشنود. برای کمک کردن به فرزندان، برای راهنمایی، حتی گاهی برای سرزنش کردن آنان، البته با صرف نظر از کلماتی که کودک را از پا درمی آورند (تو چقدر گیجی، تو خیلی نفهمی و...) فرزندان دوست دارند پدر را در کنار خود داشته باشند برای یاد گرفتن بعضی قوانین زندگی و برخی مسوولیت ها و در یک کلمه «برای دوست داشتن آنها،»
ولی شاید شما نیز مانند بسیاری از پدرها حضور در فعالیت های خانوادگی را موکول به داشتن وقت کافی می کنید. اغلب پدرها فقط در زمان های خاص که با اوقات آزادشان هماهنگ است به فرزندان خود می پردازند؛ پدر شبانگاهی، پدر آخر هفته، پدر تعطیلات و مسافرت ها و...
درحالی که «پدری» نقشی نیست که بتوان با انتخاب بعضی فعالیت ها، آن را به لحظاتی کاهش داد که مناسب حال ما باشد. پدر بودن یک تعهد دائمی است که باید مجموعه ای از فعالیت ها و مسوولیت های خانوادگی را دربرگیرد. وقتی پدر بودن را انتخاب می کنیم یعنی تمام وقت بودن را انتخاب کرده ایم.
مطمئناً شاید شما هم مانند بسیاری از مردان تلاش کرده اید میان کار و زندگی تعادلی برقرار کنید زیرا «پدری» ابتدا تعهدی فردی است. بی شک مردان زیادی هستند که به عنوان پدر و همسر، خوشبختی را تجربه می کنند. آنها کمک و همراه همسر خود هستند و براین باورند که می توانند با کمک فرزندان خود جهان را دوباره بسازند. این مردان یاد گرفته اند که به آرمان های خود تحقق ببخشند.
آنها به عنوان مردان واقعی عمل می کنند و همواره راه هایی را برای یکی شدن با همسر و فرزندان می یابند. این مردان استثنا نیستند، دور از ما نیستند، متعهدند و از پدر بودن خود لذت می برند.
پدرانی که از ابتدای دوران بارداری همسرشان همیشه برای حمایت از مادر فرزندشان حاضر هستند. می دانند چگونه به همسرشان اطمینان و اعتماد دهند.
احساسات و امیدهایشان را با همسر خود تقسیم می کنند تا در زمره بهترین پدران باشند. پدرانی که در اضطراب و انتظار طولانی ولادت فرزند سهیم اند و با عشق پذیرای کودکی می شوند که به آنها هدیه داده می شود. لحظه به لحظه، قدم به قدم، شانه به شانه، همراه با همسرشان در همه مراحل زندگی مراقب فرزند یا فرزندانشان هستند. همیشه برای«تک تک» فرزندان حاضرند. قولی نمی دهند که نتوانند به آن عمل کنند. به حرف فرزندان چه در کودکی و چه در بزرگی گوش می دهند. وقتی فرزندانشان به سن مدرسه می رسند از سمت خود کناره گیری نمی کنند.
قله هایی را که فرزندان باید به آنجا برسند به آنان نشان می دهند و ترس های آنها را برطرف می کنند.پدرانی که گره ها را برای فرزندان باز و خرابکاری های آنان را جبران می کنند.
پدرانی که نقش پدری خود را با عشق آمیخته می کنند. پدرانی که پسران و دختران خود را به سمت آینده ای روشن سوق می دهند و آنان را برای زمان خود تربیت می کنند. پدرانی که با تمام وجود فرزندان خود را پرورش می دهند تا از آنها مردان و زنانی بسازند که احساس کنند بهترینند و به آینده شان افتخار کنند. و سرانجام یک روز نگاه پرفروغ و پرغرور آنها فرزندانشان را تحسین می کند.
پدرانی که منبع بی پایان دانایی، فانوسی همیشه روشن و دوستی برای تمام زندگی اند.پدرانی که فرزندانشان آنها را می ستایند و بی اندازه دوستشان دارند.
پدرانی که فرزندانشان عشق بی پایان پدر را گاهی در خنده های بی اختیار و گاهی در اشک های خوشحالی او می بینند و کلماتشان برای بیان عشقی که نسبت به پدر خود دارند کافی نیست.
● پدر خوب چه کسی است
اگر یک سوال ساده در اینترنت مطرح کنید، پاسخ های فراوانی خواهید شنید. «پدر خوب چه کسی است؟» نمونه ای از این پاسخ ها را مشاهده کنید؛
به حرف هایم گوش کند و وقتی مشکلی دارم مرا تنها نگذارد.
یک پدر خوب کسی است که خوب گوش کند حتی اگر ظاهراً به کار دیگری مشغول باشد.
پدر خوب با ما توپ بازی می کند و ما را به خرید می برد. او با ما از کودکی اش صحبت می کند، از پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش. او به ما یاد می دهد چگونه ببخشیم، چگونه بخندیم، چطور آواز بخوانیم، چطور بدون پول خرج کردن اسباب بازی بسازیم و چگونه حرف هایمان را مطرح کنیم.
پدرم وقتی ما کار بدی می کنیم خشمگین نمی شود و ما را تنبیه نمی کند. او جنبه منفی قضیه را به ما نشان می دهد.
پدرم همانطور که در کودکی با او رفتار می شد با ما رفتار نمی کند بلکه سعی می کند برای ما پدر بهتری باشد. یک بابای خوب یعنی عشق...
یک بابای خوب یعنی کسی که بیشتر از هرچیز به تو فکر می کند.
پدر خوب کسی است که مادر را کامل می کند... پدر من بلد نیست ظرف بشوید و شام بپزد ولی از آن باباهایی است که برای بازی کردن با ما وقت می گذارد. او همیشه برای وقت گذراندن با ما آماده است و ما را همه جا می برد. با اینکه پدرم ۵ فرزند دارد ولی با همه بازی می کند، کاردستی می سازد و گردش می برد. از پدرم متشکرم.
از نظر من پدر خوب کسی است که نگران فرزندش است. نه کسی برای دعوا کردن آنها بلکه برای تشویق آنها. پدر خوب کسی است که با نوه هایش بازی می کند. پدر خوب کسی است که فرزندانش را دوست داشته باشد بدون قید و شرط. آنها را تشویق کند، بخنداند، از اشتباهات آنها و مادرشان چشم بپوشد.
پدر خوب کسی است که حاضر باشد نه فقط در ظاهر بلکه با قلبش. پدر خوب با بچه ها مشورت می کند، نظر آنها را می شنود و آنها را راهنمایی می کند. به یاد می آورد زمانی که به سن بچه هایش بود چگونه فکر می کرد. پدر خوب می داند بچه هایش موجودات کاملی نیستند و نقطه ضعف هایشان را با ملایمت برطرف می کند...
پدر خوب به مادر کمک می کند و کارها را با او تقسیم می کند. او نمی گذارد مامان احساس تنهایی کند. او را همراهی می کند و به او پر و بال می دهد.
پدر خوب پیش از آنکه احتیاجات مادی فرزندان را برطرف کند کسی است که بگذارد ما استقلال داشته باشیم. پدر خوب به بچه هایش بیشتر رسیدگی می کند و هنگامی که وقتش را با بچه ها می گذراند به مادر نمی گوید من «بچه های تو» را نگه داشتم. به درس های آنها کمک می کند، با بچه ها دوچرخه سواری می کند. پدر خوب با قلبش هدایت می کند نه با زبانش.
پدر خوب در لحظات تلخ و شیرین در کنار فرزندش است. وقتی او با مادرم زندگی می کرد همه جا در کنار ما بود ولی وقتی مادر را ترک کرد دیگر او را نمی بینیم و هرگز به دیدن ما نمی آید.
پدر خوب به درس های بچه ها رسیدگی می کند و به مدرسه او سر می زند و می داند بچه ها نیز مانند بزرگ ها دچار اشتباه می شوند و بچه ها را از اشتباه کردن نمی ترساند. پدر خوب به همه احترام می گذارد، بخصوص به فرزندش. او باید نمونه باشد. پدر خوب کسی است که وقتی بچه ها توی ماشین هستند درست رانندگی کند.
پدر خوب کسی است که فرزندش را دوست دارد و برای او حاضر است. هر چه فرزندش برای موفقیت لازم دارد در اختیارش می گذارد، او را از عشق لبریز می کند و به او اعتماد به نفس می دهد. پدر خوب یعنی زندگی،
پدر خوب زن و فرزندش را دوست دارد و این دوست داشتن را مخفی نمی کند بلکه آن را ابراز می کند. پدرم برای ما همه کار می کرد. ما ۴ فرزند بودیم. او همیشه برای کمک به ما حاضر بود. از ما مراقبت می کرد و لباس هایمان را می شست. به ما درس می داد. با ما دوست بود و برایمان آشپزی می کرد، مکانیکی می کرد، روانشناسی می کرد... هرگز کارهای او را فراموش نمی کنم.
پدر خوب پدری است که حاضر باشد، به بچه هایش فکر کند بدون اینکه به او یادآوری کنند، حرف های آنها را بشنود و او نیز احترام فرزندان و همسرش را حفظ کند تا همه بتوانند به او اعتماد کنند. پدر خوب فحش نمی دهد و روز تولد بچه اش با او دعوا نمی کند. پدر خوب کسی است که بتوانم رازهایم را با او بگویم. پدر خوب مصلحت فرزندش را فدای خواسته های خود نمی کند. پدر خوب سمبل صبر و شکیبایی است.
پدر خوب کسی است که مدام مراقب توست حتی اگر از تو دور باشد. پدر خوب همیشه موبایلش در دسترس است و جواب تلفن های تو را می دهد. پدر خوب کسی است که قادر است دوست داشتنش را به بچه ها نشان دهد. پدر خوب یعنی کسی که مثل مادر باشد. پدر خوب بلد است علاوه بر گفتن «نه» به ما بگوید؛ دوستت دارم، چقدر باهوشی، چقدر قوی هستی، چقدر زرنگی، چقدر زیبایی و... پدر خوب برای اینکه کاری کند که فرزندانش «بچه های خوبی» باشند اول کاری می کند که «بابای خوبی» باشد. پدر خوب کسی است که مامان را دوست داشته باشد و کاری کند که او همیشه در کنار ما بماند.
من دوست دارم پدرم آشپزی کند. غذاهای او همیشه خوشمزه تر از غذاهای مادرم است، پدر خوب وقتی مادر مریض است به او کمک می کند و او را تنها نمی گذارد.
پدر خوب خودخواه نیست و همیشه در کنار فرزندان حاضر است. به جای اینکه به سراغ کارهایی برود که در جوانی آرزویش را داشته، آرزوی بچه هایش را برآورده می کند. پدر یعنی صلابت کوه، گرمای خورشید تابستان، آرامش دریای آرام و تسلای شب.
وقتی من کوچک بودم پدرم همیشه بیرون از خانه بود و آخر شب به خانه می آمد. مادرم از صبح تا شب در خانه کار می کرد برای همین من هیچ وقت پدرم را در کنار خود احساس نکردم. اما حالا که پدرم خود پدربزرگ شده خیلی فرق کرده است. مدام با دختر من بازی می کند. دختر ۱۳ ساله من او را تا حد پرستش دوست دارد و در همه کار با او مشورت می کند و از تجربیاتش بهره می گیرد؛ درحالی که من هیچ وقت پدرم را نشناختم و او را در کنار خود ندیدم. هنوز هم وقتی می بینم پدری شانه به شانه فرزندش و دست به دست او حرکت می کند، حسرت می خورم و می گویم بالاخره پدری پیدا شد که نقش خود را بشناسد و بداند حضور او در کنار فرزند به اندازه حضور مادر ضروری است.
موارد ذکر شده خلاصه ای بود از نظرات بی شمار در مورد خصوصیات پدر خوب و جالب اینکه بیشترین مورد فراوانی «حضور پدر در کنار فرزندان» بود و در هیچ کدام از موارد، انتظارات مالی از پدر به چشم نمی خورد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید