پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زبان درد جز با صاحبخانه نگشاییم


زبان درد جز با صاحبخانه نگشاییم
گمان نمی‌كنم اگر حجم كوچكی از این ستون به واگویه مختصری از دردی اختصارناپذیر اختصاص یابد و نامش را نامه نهیم، آنگاه صاحب این نامه كه كلا‌م اندوهگین‌مان را خوب برانداز می‌كند، همانند دیگران <برانداز> خطابمان كند. ممكن نیست در آغاز كلا‌م اینگونه بگوییم كه اهالی همین دیاریم و به صد ناز و كرشمه سیاست‌بازان دیار بیگانه، نفروشیم و نبازیم این قلم قلبمان را و آنگاه صاحب این نامه دلش نتپد برای شنیدن كلا‌م پایانی‌مان.
ممكن نیست صاحب این نامه در آغاز كلا‌م بشنود كه <ما زبان درد جز با صاحب خانه نگشاییم> و آنگاه روی برگرداند و بگذارد زخم‌ها كهنه شود و فردا درمانش را مدد از همسایه بجوییم. از این رو كه به بی‌هیچ مقدمه كشداری، روی سخن با كسی باشد كه به‌كرات خود نسبت به سهل‌انگاری‌ها و گاه كژ‌روی‌ها در قوه تحت امرش شجاعانه سخن گفت و خیرخواهانه پند داد. ‌ آنان كه نشستن بر سنگفرش‌های همین كشور و واگویه كردن برای تصمیم‌سازان همین دیار را به نشستن بر صندلی چیده شده در ایالا‌تی دیگر ترجیح می‌دهند، این روزها از سوی دستگاه محترم قضایی با احضاریه و بازداشت و حبس مواجه شده‌اند. دانشجویان و روزنامه‌نگارانی كه كنكاشی كوچك در حجم اندك محل سكونت‌شان كافی است تا روشن شود كه تمام بضاعت‌شان برای بودن و اندیشیدن، چهار دیوار و یك سقف با مشتی كاغذ و ابزار و یراق دیجیتالی است به اضافه كودكان گیج و گنگ شده آنان از بازی سیاست و مادران و پدران هراسان از فرجام دلبندانشان. كه البته اگر همسایه‌های بی‌حوصله از پیگیری حال همسایه را هم به آن اضافه كنیم، تازه می‌شود حجم قابل توجهی از این سرزمین كه دلش به اندازه كافی برای جای دادن كسانی كه نبض‌شان برای همین میهن می‌زند وسعت دارد.
از ملزومات حكومتداری و ابزار سیاست‌ورزی است كه اگر قصوری و تقصیری از شهروندان یك جامعه سر زد كه در پی آن، موازین قانونی و چارچوب‌های حقوقی مورد تعرض قرار گرفت، دستگاه و سیستم قضایی كشور، به منظور دفاع ازحریم سایر شهروندان، مكلف است وارد میدان شود تا نادیده، متعرضان به میادین و مبانی حقوقی را به سزای اعمالشان برساند كه در این صورت شهروندان همان كشور با دیدن پلیس و ماموران متصل به نهادهای قضایی و امنیتی، همواره لبخند رضایت تقدیم می‌كنند و اما در مقابل ناامن‌كنندگان جامعه با دیدن كوچكترین نشانه‌ای ازآنان، خود احساس ناامنی می‌كنند و می‌هراسند.لذا ضرورتی ندارد كه تاكید شود، از ناامن شدن زندگی كسانی كه به ناامنی در جامعه دامن می‌زنند خیل عظیمی از جامعه خرسند می‌شوند و همه بضاعت‌شان همان لبخندی است كه از رضایت بر چهره جامعه نقش می‌بندد اما مبادا در این گیروداری كه لنز دوربین‌های بین‌المللی به هر دلیلی به سمت و سوی ایران تنظیم شده است، عدم تنظیم تمامی رفتارها و تصمیم‌های جاری در حوزه قضایی، تصویر بی‌لبخندی از جامعه را در عرصه‌های بین‌المللی به نمایش گذارد و در این سو نیز دیگر سویی به چشمان خانواده‌های منتظر در راهرو‌های دادگاه و دادستانی نماند.هنوز از خاطر بسیاری از خانواده پرونده معروف به متهمان اینترنتی نرفته است كه ریاست این قوه چگونه برای شنیدن آنچه بر آنان در مراحل حبس و بازجویی رفته، وقت گذاشت و خود وارد میدان شد، آنچنان كه پیگیری شخص اول قوه قضاییه برای پرونده‌های ساده در ملا‌قات‌های مردمی، هنوز از یاد نرفته، اما این روزها چرا هیچ سخنی علی‌رغم تضرع تمامی خانواده‌های دانشجویان محبوس از این حوزه به گوش نمی‌رسد.
روشن است كسانی كه به جز نوشتن و اندیشیدن و یا شاید نشستن در برابر دانشگاه ابزاری ندارند،حتما خانواده‌های آنان نیز جز نامه و درخواست برای اجرای موازین حقوقی در مراحل رسیدگی پرونده عزیزانشان، ابزاری ندارند؛ و باز هم روشن است كه اگر جرمی هم مرتكب شده باشند، بی تردید گردن این قشر در برابر قانون به مثابه همان ضرب‌المثل كهنه خواهد بود و باریك‌تر از مو، اما سزا نیست كه صدایشان در این سو انعكاس نیابد. به گمانم اینك با روزهای دشواری كه بر اهالی دانشگاه و رسانه این سرزمین می‌رود، تضرع و دست نیازی كه به سوی ریاست محترم قضا دراز شده است و عجز و لا‌به برای مادران و كودكان بیقرار این سرزمین كه هر روز چشم به راه تنها نشانی ساده از رعایت اصول و مبانی انسانی و حقوقی برای متهمان در بند هستند عار نباشد. می‌دانید مادران زیادی نامه نوشته‌اند و كودكان بسیاری چشم به راه هستند و هنوز می‌پندارند كه ممكن نیست بر سطر سطر یك نامه، صد حلقه اشك و ناله باشد و آنان چون كودكان رانده شده از دامان مهرورز مادر، به دامان دادگستر خانه پناه آورند و صاحب نامه روی برگرداند. ‌
مسیح علی‌نژاد
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید