جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ظهور صنعت فیلم در جهان غرب و شبه قاره


ظهور صنعت فیلم در جهان غرب و شبه قاره
● کشور ها و تقسیمات کشوری
در بین اختراعات علمی سدهٔ گذشته میلادی، سینما را شاید بتوان مهمترین آنها نامید. اگرچه امروز احتمالاً برای ما اهمّیت خاص خود را از دست داده باشد امّا در اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی و هنگام پیدایش آن، بیشتر به یك معجزه شباهت داشت. با اختراع عكاسی، نقش‌ها دوام و قوام یافتند امّا برای متحرك كردن عكسها، دانشمندان سالها تلاش كردند و داستان فیلم‌های متحرك از این لحاظ بسیار دلچسپ و شنیدنی است.
نخستین مرحله فعالیتهای سینمائی در اواخر قرن ۱۹ میلادی به وجود آمد. "كینما" Kinema لغت یونانی است كه به معنای تصاویر متحرك می باشد. مدتهای مدیدی، اصطلاح «كینماتوگراف» در اروپا رایج بود كه بعدها جای آن را اصطلاح فرانسوی «سینما توگراف» گرفت.
ریاضیدان مشهور آلمانی "اتاناسیس كرچر" (Athanasuis Kricher) در شهر روم در كارگاه خود تصاویری از فیل‌ها را بر روی پرده، نمایش می داد كه این اقدام را می توان از مراحل نخست شكل گیری سینما دانست. امّا پس از آن حدود دویست سال، هیچ تلاش و تجربه‌ای صورت نگرفت. بنابراین اشتباه نخواهد بود اگر بگوییم كوششهای جدّی و حقیقی ایجاد سینما در اوایل قرن ۱۹میلادی آغاز گردید.
در این راستا در۲۴ دسامبر۱۸۲۴ میلادی، مقالهٔThe Presistance of Vision with regard to Moving Object "تصویر متحرك با دید ثابت" از كتاب بسیار معروف Theasaurus نوشتهٔ: "پاتریك مارك روجت" در «جامعه سلطنتی انگلستان» قرائت شد كه دارای اهمّیت بسیار است.
پس از آن یك دانشمند دیگر به نام "جان هرشل" یك اسباب بازیِ كوچكِ چوبی ساخت كه می‌توان آنرا مرحله‌ای از سینما نامید. "هرشل" بر روی یك قطعهٔ كاغذ گردِ ضخیم، در یك طرف، تصویر پرنده و در طرف دیگر آن تصویر یك قفس را كشیده بود و به هر طرف آن یك نخ، وصل كرده بود. وقتی این قطعهٔ گرد را به سرعت می چرخاند، برای بیننده اینگونه القاء می شد كه گویی پرنده در قفس زندانی است و دلیل آن این بود كه قبل از آنكه چشم، تصویر پرنده را ببیند، تصویر قفس را می‌دید. علاوه بر "هرشل"، "هنری فتن" و "دكتر مایكل فاراده" نیز در زمینهٔ تصاویر متحرك تلاشهائی انجام دادند.
در سال ۱۸۳۲ میلادی همزمان "دكتر ژوزف آنتونی فردیناند پلیتو" در "بلژیك" و "دكتر سائمن رتز فان ستامپفر" در "اتریش" وسیله ای برای متحرك كردن تصاویر ساختند كه قدم مهمی در راه شكوفایی سینما به شمار می رفت. این اختراع، یك وسیله مدوّری بود كه بر روی آن تصاویر زیادی چسبانده شده بود و با حركت سریع آن، تصاویر، متحرك به نظر می رسیدند.
پس از آن در سال ۱۸۵۳ میلادی "بیرن فرنیز فان اچتس" در "اتریش" از تركیب چند قطعه، وسیلهٔ جدیدی ساخت علاوه بر او در لندن نیز "آقای جورج هارنر" در این زمینه كارهائی را انجام داد. با استفاده از مشاهدات و تجربیات آقایان "پلیتو" و "ستامپفر"، وسیله ای به نام "زیتروپ" Zoetrope ساخته شد كه در آن بر روی یك وسیله مدوّر تصاویر متعددی چسپانده می شد و این تصاویر با سرعت زیاد به چرخش و حركت در می آمدند امّا نقص این وسیله آن بود كه تصاویر آن چون با دست كشیده شده بودند، از یكسانی و هماهنگی لازم برخوردار نبودند و به همین دلیل تسلسل حركت آنها مختل می‌شد.
با استفاده از این وسیله، تصاویر جانوران، جادوگران و دلقك ها نمایش داده می‌شد. یادآوری وسیلهٔ ابداعی آقای "ایملی رینالد" به اسم "پراكسیونوسكوپ" praxionoscope نیز خالی از لطف نیست كه تفاوت زیادی با وسایل ساخته شده قبلی نداشت و فقط برای دیدن بیننده به جای سوراخهای تعبیه شده در سایر وسائل، شیشه ای نصب شده بود.
"رینالید" تا سال ۱۸۹۲ میلادی به طور دائم به اصلاح و باز آفرینی این وسیله مشغول بود و در نهایت وی در پاریس، تآتری افتتاح كرد كه در سال ۱۹۰۰ میلادی این تصاویر متحرك را نمایش می داد و زمانی كه در فرانسه، نمایش فیلمها به طور رسمی آغاز شد، وی مجبور شد، تاتر خود را تعطیل نماید.
در سال ۱۸۶۰ میلادی "هنری كول مین" یك شهروند آمریكایی، مشكلات ایجاد شده در نمایش تصاویر در "زیتروپ" Zoetroscope را مرتفع ساخت و این كار اینگونه شروع شد كه او روزی كودكی را در حال كوبیدن میخی در یك صندوق بزرگ دید و وی با بكار بردن شیشه‌ای دو طرفه، تصاویری از حالات مختلف حركات این بچه را ثبت كرد و آنها را بر روی یك چرخ متحرك در پشت شیشه نصب نمود و به این ترتیب مشكل حل گردید.
تقریباً پس از ده سال، فیلمبرداری از اهالی "فیلادلفیا" به نام "هنری رینوهیل" برای اولین بار چندین تصویر از یك شئی را بر روی یك وسیلهٔ چرخان به مردم ارائه نمود. پس از آن در سال ۱۸۷۷ میلادی به دستور فرماندار "كالیفرنیا"، آقای "ادوارد مای برج" با گرفتن ۲۵ تصویر پیاپی از یك اسبِ در حال دویدن، قدم دیگری در راه تصاویر متحرك برداشت. چون در آن زمان دوربین اتوماتیك وجود نداشت، "مای برج" ۲۵ دوربین را به ترتیب در یك صف، نصب كرد و دهانه‌های آنها را با نخی باز نگه داشت. وقتی اسب از جلوی هركدام از این دوربین ها رد می شد، نخِ آن دوربین قطع و دهانهٔ دوربین خود بخود بسته می‌گردید. با دیدن پشتِ سرِهمِ این تصاویر، اسب، در حال دویدن دیده می شد. در سال ۱۸۸۰ میلادی در سانفرانسیسكو، آن تصاویر در داخل یك بشقاب شیشه‌ای به صورت متحرك نمایش داده شدند.
در سال ۱۸۸۲ میلادی "آتنه جیولس" برای فیلمبرداری، روشِ Gun Photographic (شكار تصویر) را اختراع كرد كه از این طریق تسهیلات جدیدی در راهِ فیلمبرداری ایجاد شد.
در سال ۱۸۸۷ میلادی دانشمند و مخترع مشهور "توماس ادیسون" نیز آزمایشهایی در ارتباط با تصاویر متحرك انجام داد و در مدت كوتاهی موفقیت های شایانی كسب نمود تا اینكه در ۳ اكتبر ۱۸۸۹ میلادی در منطقهٔ "وست اورنج" در ایالت نیوجرسی، ادیسون در آزمایشگاه خود، آزمایش موفقی در این زمینه انجام داد و نام آن را "كینماتوگراف" Kinematograph گذاشت.
در زمانی كه ادیسون مشغول آزمایشهایی در زمینه تصاویر متحرك بود؛ در انگلستان نیز دانشمندان مشغول آزمایش و تحقیق در این باره بودند كه در بین آنها كار "ویلیام فریز گرین"، از اهمیت بیشتری برخوردار بود. وی در سال ۱۸۸۹ میلادی، تصاویر متحركی از "هاید پارك" لندن گرفت و به نمایش گذاشت و سپس در سال ۱۸۹۰ میلادی نامبرده دوربین اختراعی خود را رسماً به ثبت رساند و اكنون همین شیوه، قدیم ترین روش برای دوربین فیلمبرداری به حساب می‌آید. اگرچه "گرین" با اختراع این دوربین كار بزرگی انجام داد لیكن با وجود تمام این تلاش‌ها نتوانست از آن درآمدی بدست آورد و بالاخره به علت بحران شدید مالی، دوربین خود را به یكهزار روپیه فروخت. از فیلم "جعبهٔ جادوئی" magic box كه دربارهٔ زندگی او ساخته شده، معلوم می‌شود كه اواخر عمر وی با تنگدستی بسیاری همراه بوده است.
ادیسون نیز در سال ۱۸۹۱ میلادی دوربینی برای گرفتن تصاویر متحرك اختراع كرد كه تصاویر گرفته شده توسط آن بر روی شیشه ثبت می شد و وقت زیادی در بر می‌گرفت و بعضی اوقات نیز شیشه دوربین می‌شكست. برای رفع این نقیصه، "جرج ایستمن"، جهت عكس برداری به جای شیشه از قطعات سلولزی بهره گرفت و همراه با آن، ادیسون با رفع نقایص موجود به وسیلهٔ دوربین خود ثبت تصاویر كوچك بر روی بشقاب های سلولزی را شروع كرد. چون این تصاویر متحرك را در یك زمان صرفاً یك نفر می توانست ببیند، لذا در ماه جون ۱۸۹۵ میلادی "توماس ایرمت" آمریكایی، پروژكتورهای متفاوتی با پروژكتورهای "ادیسون" و "دلومیر" فرانسوی، ساخت كه توسط آن، افراد زیادی قادر به دیدن فیلم تصاویر متحرك بر روی پرده بودند و نام آن به "ویتاسكوپ" مشهور گردید. ادیسون از این اختراعِ "توماس ایرمت"، بی‌نهایت تاثیر پذیرفت و با اصرار وی، دستگاه "ادیسون ویتاسكوپ" را اختراع كرد. علاوه بر"توماس ایرمت"، آقای "پال" در لندن نیز در سال ۱۸۹۵ میلادی، پروژكتوری ساخت و در ۲۸ فوریه ۱۸۹۶ میلادی آنرا به نمایش گذاشت و نام "تآتروگراف" برآن نهاد.
عكاس مشهور فرانسوی، "لوئی لومیر" نیز در این راستا، اقدامات مهمی انجام داد. وی فیلم كوچكی از تصاویر متحرك تهیه كرد. موفقیتهای به دست آمده در این راه، برادرِ او، "آگوست لومیر" را به این فكر انداخت كه از این طریق، درآمدی كسب نماید لذا به پاریس آمده و در ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ میلادی در "رستوران كاپوسیتی" در حضور۱۲۰ نفر به نمایش فیلم كوتاه The Sharge of the Dragons پرداخت و به این ترتیب، شهروندان فرانسه برای اولین بار از دیدن فیلم در سینما لذت بردند. پس از چند روز در ۲۳ آوریل ۱۸۹۶ میلادی، ادیسون در نیویورك با نمایش فیلمی به طول۵۰ فوت، مردم آمریكا را متحیر ساخت.
ادیسون با این موفقیت بسیار خوشحال گردید و به این ترتیب آیندهٔ تصاویر متحرك را امید بخش ساخت و برای ساختن فیلم های بیشتری، یك استودیوی فیلمبرداری تأسیس نمود كه دیوارهای آن با كاغذهای سیاه پوشانده شده بود. این استودیو از چهار جهت دائماً در حال چرخش بود تا چهره هنرمندان و بازیگران در مقابل نور خورشید قرار گیرد. ادیسون در سال ۱۹۰۳ میلادی در این استودیو، فیلم معروف «زندگی یك آمریكایی» را ساخت. در همین سال در انگلستان فیلم "زندگی و مرگ چارلز"، ساخته شد. در سال ۱۹۰۴ میلادی "ادوان. اس.پورتر" آمریكائی، فیلمِ "دزدی بزرگ در قطار" را ساخت كه در تاریخ فیلم سازی، نخستین فیلم داستانی به شمار می رود.
یكسال پس از آن، فیلمِ بلندِ یكهزار فوتی به نام Rescued by River "عبور از دریا" اولین فیلم، داستانی بلند در انگلستان به شمار می‌آید؛ ساخته شد.
با نمایش فیلمهای ذكر شده؛ جنب و جوشی در سراسر جهان پدیدار گشت و علاوه بر كشورهای پیشرفته‌ای چون آمریكا، فرانسه، انگلستان و آلمان، در هندوستان نیز بازار فیلم داغ و ساختن آن آغاز گردید. اولین كسانی كه جامعه هندوستان را با صنعت فیلم آشنا كردند، برادران "لومیر" بودند كه در ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ میلادی نخستین فیلم سینمایی را در " كافه گراند" به نمایش گذاشتند. با همكاری آنها در ۷ جولائی ۱۸۹۶ میلادی برای اولین بار در هندوستان، در "هتل واتسن" نمایش فیلم صورت گرفت و یك هفته بعد در ۱۸ جولای ۱۸۹۶ میلادی در "سالن تآتر ناولتی"، نمایش رسمی فیلم آغاز گردید و مردم بمبئی فیلمهای "رقاص"، "ورود قطار"، "مار" و "دختر لندن" و۲۴ فیلم دیگر را تماشا كردند. حتّی در این اواخر علاوه بر رزرو اتاق ویژه، قیمتها و اوقات مختلفی برای نمایش فیلم تعیین كردند. در ابتدا قیمت بلیط یك روپیه بود لیكن بعد از آن، قیمت، بین ۴ آنه ( روپیه) تا ۲ روپیه در نوسان بود.
سپس در ماه جون ۱۸۹۷ میلادی در "تآتر گیتی"، نمایش "ستورت ویرگراف" آغاز شد. علاوه بر آن "ادارهٔ كلفتن و شركاء" نمایش فیلمهای خود را شروع كرد. سال بعد یك اداره ایتالیایی در یك میدان خالی، كه در آن زمان آنرا "میدان اسپلیند" می‌نامیدند، خیمه‌ای برپا كرد و نمایش فیلم را آغاز كرد. یك فیلم آن متعلق به بمبئی بود كه ورود قطار به دروازهٔ كلیسای بمبئی را نمایش می داد. در سال ۱۹۰۰ میلادی، "خورشید جی باتلی والا" نمایش فیلم در "تآتر ناولتی" را آغاز نمود كه یك فیلم آن به "جنگ بوئر" تعلق داشت.
در سال ۱۹۰۴ میلادی فردی هندی به نام "دی .ان سمپت" با خرید یك پروژكتور، نمایش فیلم را به عنوان یك شغل، شروع كرد. در همین سال همزمان با او آقای "مانك دی ستهانی" نیز این فعالیت را آغاز نمود و یكی از فیلم‌های نمایش داده شده توسط وی فیلمِ "زندگی مسیح" بود كه "دادا پهالكی" با تأثیر پذیری از آن، فیلمِ "راجه هریش چندر" را ساخته بود.
زمانی كه در بمبئی نمایش فیلم صورت می‌گرفت، "آقای‌استیون" در"تآتر ستاره" شهر كلكته به نمایش فیلم كوتاه می‌پرداخت و مدتی طول نكشید كه دركلكته نیزمانند بمبئی نمایش فیلم در سینما همگانی شد.
عكاسی، از اهالی "مهاراشترا" به نام "هریش چندر سكها رام بهت وادیكر" معروف به (سادے دادا) با تأثیر پذیری از نمایش فیلم، توسطِ "برادران لومیر"، در بمبئی، نسبت به خرید یك دستگاه دوربین فیلمبرداری با قیمت ۲۱ سكه طلائی از لندن، اقدام كرد و در سال ۱۸۹۷ میلادی در بمبئی از یك مسابقهٔ "كُشتی‌" كه در "باغ هینكینگ" برگزار شده بود، فیلمبرداری كرد و برای ظهور، آنرا به لندن فرستاد و بدین ترتیب او به ساختنِ نخستین فیلم خود به نام "كُشتی‌گیران" مفتخر گردید.
او در همین سال، فیلم كوتاهی در رابطه با هنرنمایی یك میمون تهیه كرد. در ابتدا این فیلم‌ها فقط در میان افراد طبقه بالا و اشرافِ جامعه نمایش داده می شد اما بعداً در سال ۱۸۹۹ میلادی در "تآتر گیتی" به طور رسمی نمایش عام و همگانی آن آغاز شد و قیمت بلیط از نیم روپیه تا سه روپیه بود و در برخی نمایش ها، در آمد حاصل از فیلم به سیصد روپیه نیز بالغ می شد.
در سال ۱۹۰۳ میلادی یعنی در زمان حكومت "لرد كرزن"، آقای "سادے دادا" فیلمی تولید كرد و بعدها به كمك برادر خود طرح فیلم دیگری دربارهٔ "كرشن بهگوان" را آغاز نمود اما با مرگ برادر وی، این طرح ناكام ماند و به علت تاثّرات و تالّمات ناشی از این حادثه، ساختن فیلم را متوقف و در سال ۱۹۱۱ میلادی دوربین فیلمبرداری خود را به مبلغ ۷۰۰ روپیه به فروش رساند. گفته می شود در سال ۱۹۰۵ میلادی، فردی بنگالی به نام "جیوتش" فیلم كوتاهی از راهپیمایی و درگیریهای مخالفان تجزیه بنگال به تصویر كشیده بود كه چند روزی در "تآتر كارونیشن" بمبئی نمایش داده شد اما بعداً به دستور دولت بریتانیا نمایش آن، ممنوع اعلام گردید.
در ماه مئی ۱۹۱۲ میلادی "شری آر جی تورے" و "ان چی چترے" از بمبئی، اولین فیلم بلند به نام "سنت پندلك" را ساخته و در "تآتر كارونیشن" نمایش دادند. تمام هنرپیشه های این فیلم، مرد بودند و كارهای تصویر برداری آن را یك عكاس خارجی به نام "جانسون" انجام داد. در بنگال، "هیرا لال سین" كه از پیشگامان صنعت فیلم هند به شمار می رفت، یك دوربین فیلمبرداری تهیه كرد و در سال ۱۹۰۱ میلادی، علاوه بر فیلمی همراه با صحنه‌هائی از رقص، فیلمهای "علی بابا"، "هری راج"، "دولی لیلا"، "بدهـ سیتا رام" و "سرلا" را ساخت. وی همچنین مراسم منعقده در سال ۱۹۱۱ میلادی در دربار دهلی را نیز فیلمبرداری كرد امّا بنا به عللی نمایش داده نشد.
"هریش چندر سكها رام بهت وادیكر" در سال ۱۹۱۱ میلادی پس از مرگ برادر، دوربین فیلمبرداری خود را به "اننت رام پرش رام كارندهر"، "وی. وی. دواكر"، "اس. ان پاتنكر" فروخت و آنها مشتركاً یك شركت فیلمسازی را بنیاد نهاده و در سال ۱۹۱۲ میلادی فیلم "ساوتری" را ساختند كه با شكست مواجه شد.
سپس آنها فیلمی درباره "نارائن راؤ" یكی از پیشوایان هندوان را ساختند كه در آن خانمی به نام "زبیده"، به ایفای نقش پرداخته بود. دربارهٔ نمایش یا عدم نمایش این فیلم اطلاعی در دست نیست. اگرچه افراد یاد شده، ادعا كرده‌اند كه خیلی پیش تر از "دادا پهالكی" ساختن فیلم را آغاز كرده بودند اما به جز مقالات منتشر شده در روزنامه‌ها، هیچ مدركی، دال بر صحت ادعای آنان وجود ندارد. هیچ كپی یا نواری از این فیلم موجود نیست لذا می‌توان گفت: قدیمی ترین فیلم هندوستان توسط یك فرد خارجی به نام "پروفسور استیونسن" تحت عنوان: A Panorama of Indian Scenes & Procession در سال ۱۸۹۸ میلادی برای "شركت تجاری واروك" كلكته ساخته شد كه در سال ۱۸۹۹ میلادی در لندن به نمایش درآمد و هنوز هم، این فیلم موجود می‌باشد.
در سال ۱۹۱۳ میلادی آقای "دادا پهالكی" فیلم داستانی بلندی به طول ۳۷۰۰ فوت به نام "راجه هریش چندر" را ساخت كه می‌توان آنرا اولین فیلم داستانی بلند هندوستان خواند و در تاریخ صنعت فیلم هند، از مقام مهمی برخوردار است. نام كامل سازندهٔ این فیلم تاریخساز "دهندی گووند پهالكے" معروف به "دادا پهالكی" بود كه در۳۰ آوریل۱۸۷۰ میلادی در ۱۸ مایلی شهر"ناسك" در منطقه "ترائمكور" به دنیا آمد. وی از كودكی به هنرهای نمایشی و نقاشی علاقمند بود.
در سال ۱۹۰۴ میلادی وقتی در بمبئی، فیلم "زندگی مسیح" به نمایش در آمد، وی با تأثیر پذیری عمیق از آن، تصمیم گرفت تا فیلم مشابهی در خصوص زندگی "بهگوان كرشن"، یكی از خدایان هندی را بسازد. بعد از مدتی، وی در این رابطه، كتابهای مربوط به زندگی "كرشن" و تجهیزات و وسایل لازم برای فیلمسازی را از بریتانیا وارد نمود و به مطالعه و آزمایشات مختلف بر روی آنها مشغول گردید.
سپس به علت عشق و علاقه وافری كه به این كار داشت، با پول حاصل از به رهن گذاشتن مدارك بیمه خود و فروش زیور آلات همسر و گرفتن قرض كه حدود مبلغ۱۰ هزار روپیه می‌شد، به انگلستان سفر نمود و در آنجا آموزش دید و در سال ۱۹۱۲ میلادی به هندوستان بازگشت و فیلم Growth of plant "رشد یك گیاه"، را ساخت كه با كامیابی زیادی روبرو شد. وی سپس ساختن فیلم معروف خود به نام "پادشاه هریش چندر" را آغاز كرد.
او تلاش فراوانی كرد تا نقش شهبانو "رانی تارامتی" را یك زن بازی كند لیكن با همه كوششها حتّی یك زن فاحشه هم حاضر به ایفای نقش آن نشد و مجبور شد این نقش را به یكی از مستخدمین زنِ "هتل پارت" به نام "سولنگی" محوّل نماید. نقش"روهت" در این فیلم توسط فرزند وی "بهان چند" اجرا شد. این فیلم پس از هفت الی هشت ماه كار و تلاش ساخته شد و در ماه آوریل ۱۹۱۳ میلادی در "تآتر كارونیشن" بمبئی به نمایش در آمد و با استقبال و موفقیت بسیار خوبی روبرو گردید.
در فاصله سالهای ۱۷-۱۹۱۲ میلادی "آقای پهالكی" در عرصهٔ فیلمسازی به تنهایی كار می كرد زیرا مردم به كامیابی و تجاری بودن این پدیدهٔ علمی شك و تردید داشتند ولی زمانی كه "پهالكی" در این زمینه با موفقیت روبرو شد، عدهٔ زیادی به فیلمسازی روی آوردند و صنعت فیلم رونق خاصی گرفت و بر تعداد شركتهای فیلمسازی و شمار سینماها افزده گشت. تا آن زمان، دولت هیچ توجه و نظارتی به این امر نمی‌كرد امّا در سال ۱۹۱۸ میلادی زمانی كه تعداد قابل توجهی سینما و شركت فیلمسازی فعالیت می‌كردند، دولت تحت قانون جدید مصوب سینماها، محدودیتهایی را بر این رشتهٔ هنری تحمیل كرد. طبق این قانون، نمایش هر فیلم، منوط به كسب اجازه از دولت بود و همزمان با آن در سال ۱۹۲۰ میلادی در بمبئی، كلكته، مدرس و رانگون ادارات سانسور فیلم تأسیس گردیدند.
زمانی كه درسال ۱۹۲۸ میلادی در لاهور نیز فعالیتهای سینمایی آغاز شد، ادارهٔ سانسور در آن شهر نیز به وجود آمد. علاوه بر آن در ایالتهائی كه ادارهٔ سانسور وجود نداشت، دولتِ ایالتی مجاز به توقیف فیلم یا حذف صحنه‌های مورد نظر از فیلم‌ها بود.
"دادا پهالكی" حدود ۲۰ سال در عرصهٔ فیلم و سینما حضور داشت و قریب ۱۰۰ فیلم سینمایی ساخت كه مهمترین آنها عبارتند از: "راجه هریش چندر"، "كرشن جنم"، "كالیه مرد هن"، "بهسمور"، "موهنی ستیه وان ساوتری"، "ستی مهانندا"، "سیتو بندهن".
در سال ۱۹۱۸ میلادی در منطقهٔ "ناسك"، "شركت فیلم هندوستان" تأسیس شد و همزمان با آن آقایان "اس. ان. پاسنكر" و "دی. ان. سمپت" "شركت دوستان و شركاء" را تأسیس و با سرمایه گذاری ۲۵ هزار روپیه‌ای در منطقهٔ "دادر" بمبئی یك استودیو برپا كردند. نخستین فیلم تولیدی آنها سریال "رام بن باس" به طول ۲۵ هزار فوت بود كه با توجه به طولانی بودن آن، در ۳ یا ۴ نوبت نمایش داده می شد. پس از آن "شركت دوستان و شركاء" فیلم "ستی دیویانی" را تولید كرد كه با موفقیت زیادی روبرو گردید.
در همان زمان "بابو راؤ پنیتر" و برادر بزرگترش "اننت راؤ پنیتر" و "فتح لال" مشتركاً "شركت فیلم مهاراشترا" را به وجود آوردند كه در سال ۱۹۱۹ میلادی فیلم "سورهند هری" را ساخت كه از نقطه نظر فنی، فیلم خوبی به حساب می‌آمد. در این فیلم برای نخستین بار از سیاهی لشكر استفاده شده بود و علاوه بر آن، نخستین فیلمی محسوب می‌شود كه تعدادی از صحنه‌های آن توسط اداره سانسور حذف گردیده بود.
یكی از سهامداران شركت فیلم سازی دوستان، آقای "دی. ان. سمپت"، یكسال پس از تأسیس، از آن جدا و "شركت فیلم سازی كوه نور" را بنیاد نهاد كه در ساختن فیلم‌های صامت نقش زیادی داشت و فیلم‌های مشهور "ستی پاروتی" و "بهگت ودر" را ساخت. در فیلم "ستی پاروتی" خانم "پربها" نقش هنرپیشهٔ اول زن را بازی كرد كه با استقبال زیادی روبرو شد. فیلم دوم به نام "بهگت ودر" درباره شخصیت "گاندی" ساخته شده بود و هنرپیشهٔ اصلی آن، خودِ "سمپت" بود. وی در ساختن فیلم‌ها به تحربیات جدیدی دست زد و به آنها رنگ واقعی و طبیعی بخشید. در فیلم "ستی انسویا" كه آقای "سمپت" سازندهٔ آن، مدال طلا را كسب كرد، برای طبیعی و واقعی جلوه دادن فیلم خود، خانم "سكینه" بازیگر زن فیلم را در برخی صحنه‌ها با حالت نیمه برهنه ظاهر ساخت و همچنین در فیلم "مالتی مادهو" برای نخستین بار، از یك شیر زنده در ساختن فیلم استفاده شد.
در همین ایام، "شركت كوه نور" فیلم اجتماعی "كالا ناگ" را با نظارت و راهنمایی هنرپیشه‌ای به نام "استاد هومی" تولید نمود. در این فیلم نقش راهزن را خود "هومی" ایفا می‌كرد. این فیلم دارای بخشهای واقعی و قسمت‌های خیالی بود و در نهایتِ داستان، پیروزی نصیب خوبی‌ها و راستی‌ها می شد كه با استقبال بسیار زیادی روبرو شد بطوریكه سری دوم فیلم به نام "كالا ناگ كی واپسی" نیز ساخته شد.
این فیلم آنقدر مقبول واقع گردید كه حتّی پس از آنكه نمایش فیلم‌های صدادار نیز شروع شد، بازهم درمیان علاقمندان سینما و فیلم، مورد توجه بود.
همانطور كه قبلاً ذكر شد، علاوه بر "بمبئی" در "كلكته" نیز فعالیتهای فیلم سازی شروع شده بود. در سال ۱۹۱۵ میلادی "دیوی گهوش" فیلم "وش وركهش" را ساخت كه اقتباسی از متن اجرا شده در "تآتر موهن" كلكته بود كه "دیوی گهوش" با توجه به مقبولیت این نمایش، آنرا به صورت فیلم در آورده بود. "دیوی گهوش" فیلم دیگری به نام "رتنا كر" را نیز در ۱۳ آگست سال ۱۹۲۱ میلادی به نمایش گذاشت اما با توجه به اینكه به علّت محدودیت های مالی، ساختن آن به درازا كشیده شد، وقتی به نمایش درآمد، اهمیت خود را از دست داده بود.
در حقیقت "جے. اف. مادان" شخصیت بزرگی بود كه صنعت فیلم را در ایالت بنگال بنیاد نهاد و فوق‌العاده پیشرفت و توسعه بخشید. وی در سال ۱۹۰۷ میلادی در كلكته، "تآتر مادان" و در سال ۱۹۱۷ میلادی ساخت فیلم "نل و مینتی" را آغاز كرد. در این فیلم نقش "نل" را بازیگر ایتالیایی "اتلین" و نقش "مینتی" را همسر مادان ایفا كرده بود. پس از آن، "تآتر مادان" فیلمهای قابل ذكر دیگری نیز تولید كرد كه عبارت بودند از: "بلوا منگل"، "سادهو و شیطان"، "بهیشم"، "اندر سبها" و "سلیو گرل آف آگره" در ۲۷ فوریه در كلكته "شركت فیلمسازی هند – بریتانیا" فیلم معروف England Returned را به نمایش گذاشت كه نخستین فیلم هندی با مضمون اجتماعی بود.
قبل از آن تمام فیلمهای ساخته شده در هند در زمینه داستانهای تاریخی و مذهبی بود. "دهرمیندرگنگولی" ملقب به (دی. جی) و "نتش لاهری" مشتركاً كارگردانی این فیلم را انجام دادند. در این فیلم نقش قهرمان را خود "دهرمیندر گنگولی" و نقش اول زن را "سوشیلا دیوی" بازی كرد. "دهرمیندر" آنچنان در این نقش، خوب ظاهر شد كه به مشهور ترین بازیگر سراسر بنگال تبدیل گردید. وی در سال ۱۹۶۹ میلادی وفات یافت.
در سال ۱۹۲۱ میلادی، "شری.پی.ان ونكیا" با همكاری فرزندش "آر. پركاش"، "شركت ستاره شرق" را تأسیس و فیلم "بهیشم پرنگیا" را ساخت كه بنیاد صنعت فیلم سازی در مدرس و جنوب هندوستان به شمار می رفت. بعدها شركت های فیلمسازی دیگری مانند Associated films، General Pictures و "شركت فیلم سوریه" نیز در این منطقه تأسیس گردیدند.
در سال ۱۹۲۰ میلادی "شركت فیلم مهاراشترا" فیلم معروف "تصویر سنگهـ گره" را تولید كرد كه فیلمساز و كارگردان معروف معاصر آن "شانتا رام" نیز در آن نقش ایفا نموده بود.
در سال ۱۹۲۱ میلادی "شركت فیلمسازی ستاره" تأسیس گردید كه در آن وقایع مهم كشور هندوستان در قالب فیلم "ویرا بهیمنیو" به نمایش درآمد و در آن "فاطمه" و دخترش "سلطانه" ایفای نقش نموده بودند.
در سال ۱۹۲۲ میلادی، فیلم "بائی كمائی" (درآمد پدر) تولید "شركت فیلم كرشنا" به نمایش در آمد كه در آن هنرپیشه خانم گوهر، دختر فاطمه، در نقش اول زن، ظاهر شده بود. در همین سال "شری آر. جی ترنے" از "شركت فیلم مهاراشترا" جدا شد و با مشاركت "مانك لال جوشی" بر اساس رمان معروف و مشهور تاریخی "پرتهوی ولبهـ" نوشتهٔ: "شری. كے. ام. منشی" یك فیلم تهیه كرد. در این فیلم "سلطانه زبیده" و "بهال جی پندها" به بازیگری پرداخته بودند.
در سال ۱۹۲۴ میلادی بازیگر زن "سلوچنا"، در فیلم "ویربالا" به كارگردانی "موهن بهونانی" به نقش آفرینی پرداخت.
ورود او به صحنه بازیگری یكی از حوادث مهم به شمار می‌آید. زیرا زنان هنرپیشهٔ بسیاری كه قبلاً در فیلمهای مختلف نقش ایفا كرده بودند، موفق به كسب لقب "ستارهٔ برتر" نشدند ولی وی برای اولین بار این افتخار را به دست آورد. اگرچه در طول ۱۰ – ۱۲ سال گذشته افراد مهم و برجسته‌ای همچون "پتلی بائی"، "ناظمه"، "جلو بائی"، "ایر ملائن"، "گلاب" و "گوهر" نیز در فیلمها بازی كرده بودند.
فیلم "مایا بازار" از "شركت فیلم مهاراشترا" اولین فیلم هندوستانی بود كه در آن "فتح لال" كار فیلمبرداری متحرك از روی "ریل" را به بهترین نحو انجام داد كه در آن آقای "گهئو ملچ" را در بینِ ابرها در حال پرواز نشان داد و این صحنه برای تماشاگران از یك معجزه كمتر نبود.
درسال ۱۹۲۶ میلادی قاضی دادگاه عالی لاهور "موتی ساگر" با تأثیر پذیری از فیلمسازان مدرس، كلكته و بمبئی و با همكاری تاجر مشهور دهلی، "پریم ساگر" و "همانسورائے" شوهر ستاره فیلم "دیویكا رانی" در پنجاب، شركت فیلم Great Eastern را بنیاد نهادند و در همان سال در رابطه با زندگی "مهاتما بدھ" (یكی از پیشوایان هندوان) فیلمی به نام "نور آسیا" تولید كردند كه فیلمنامه آنرا وطن دوست معروف "رنجن پال" فرزند "بپن چندر پال" نوشته بود. در این فیلم نقش "مهاتما بدھ" را خود "همانسورائے" ایفا كرد و نقش "یشو دهرا" را خانم "سیتا دیوی" اهل كلكته بازی كرد.تولید این فیلم نزدیك به یكسال طول كشید و در مارچ ۱۹۲۶ میلادی در سالن "نل هارمونك" لندن به نمایش گذاشته شد كه بینندگان از آن تعریف و توصیف بسیار نمودند. این نخستین فیلم تولید هند بود كه در خارج از هندوستان نمایش داده می شد و با موفقیت فوق العاده ای روبرو شد و آوازهٔ آن در سراسر اروپا و آسیا بلند گردید بطوریكه امپراتور ژاپن و رییس جمهور چین و حاكم سیام نیز این فیلم را دیده و آنرا پسندیدند. این فیلم علاوه بر كسب شهرت جهانی، دروازه های تجارت بین المللی را به روی فروش و صادرات فیلم هندوستان باز كرد.
در سال ۱۹۲۵ میلادی فیلم "گن سندری" با ۲۱ روز كارگردانی "چندو لال شاه"، تولید شد و قهرمان زن فیلم، خانم "گوهر" بود. این فیلم اولین قدم موفق در راهِ تولید فیلم های اجتماعی بود. در دورهٔ فیلمهای صدادار این فیلم دوباره به نام Devoted wife فیلمبرداری شد و پس از آن آقای"چندو لال شاه" فیلم Typist girl (دختر ماشین نویس) را تولید نمود. پس از نمایش این فیلمهای، دركنار فیلمهای مذهبی و تاریخی فیلمهای اجتماعی نیز مراتب پیشرفت و موفقیت را طی نمودند.
در سال ۱۹۲۷ میلادی، فیلمساز معروف "اردشیرایرانی"، "شركت فیلمسازی امپریال" را در بمبئی تأسیس نمود. او نه فقط مفتخر به ساختن اولین فیلم صدادار در هندوستان می‌باشد بلكه افتخار تولید نخستین فیلم به زبان خارجی، اولین فیلم رنگی و نخستین فیلم به زبان انگلیسی را از آن خود ساخته است. این همان شركتی است كه هنرمندان بزرگی همچون "محبوب"، "كاردار" و "یعقوب" به جامعه ما تحویل داده است. نخستین فیلم تولیدی این شركت به نام "میواڑ كاسنگهـ" با شكست روبرو شد. پس از آن آقای "موهن بهونانی" فیلم "خواب هستی" را برای این شركت تولید نمود كه با استقبال و موفقیت بسیار زیاد روبرو شد و در آن برای اولین بار فیلمبرداری در شب آغاز گردید. قهرمان این فیلم "ای بلموریا" بود. علاوه بر فیلمِ "خواب هستی"، سایر فیلم‌های تولیدی این شركت عبارت بودند از: "سینماگرل"، "مادهوری"، "فادر اندیا"، "انار كلی" كه همگی مشهور شده، با استقبال تماشاگران مواجه گردیدند.
در سال ۱۹۲۸ میلادی آقای "جی كے. مهته" پس از كسب آموزشهای فیلمبرداری در آمریكا به لاهور بازگشت و همراه خود یك دوربین فیلمبرداری نیز آورده بود. او ساختن فیلمهایی كوتاه برای شركت «ام. جی. ام» MGM را شروع كرد. وی در سال ۱۹۲۸ میلادی شركت فیلم "پریمر" Primeir را بنیاد نهاد و فیلم "دختران امروزی" را ساخت. كارگردان این فیلم "شنكر دیو آریه" بود و در آن "اے. آر، كاردار"، "ام. اسماعیل"، "ولایت بیگم"، "استاد غلام قادر" وغیره به ایفای نقش پرداخته بودند. با نمایش این فیلم، باب فیلمسازی در لاهور گشوده شد.
پس از شهرت و موفقیت‌های خارجی فیلم "نور آسیا"، شركت سازندهٔ آن، ساختن فیلم "انار كلی" با نام انگلیسی Love of a great Mughal prince (عشق پادشاه بزرگ مغول) را در دستور كار خود قرار داد. "حكیم احمد شجاع"، "امتیاز علی تاج"، "ام. اس دار" و هنر پیشه معروف كلكته "سیتا دیوی" در این فیلم نقش بازی كردند. آقایان "چار وراے" و "پرفلا راے" دو بنگالی مقیم كلكته، كارگردانی این فیلم را انجام دادند.
در این فیلم نیمه تاریخی، نقش "انار كلی" به هنرپیشهٔ معروف معاصر، خانم "سیتا دیوی" محول شد. شركت برای فیلمبرداری این فیلم، مبالغ هنگفتی هزینه كرد و لباس شاهی و زیور آلات مورد نیاز آن توسط حاكم شیخوپوره تأمین گردید. علاوه بر آن اداره آثار باستانی نیز همكاری شایانی با این فیلم به عمل آورد و لیكن با وجود تلاش و زحمت فراوان، خرج مبلغ هنگفت و تبلیغ شایسته، فیلم با شكست سختی روبرو شد زیرا با شنیدن شهرت این فیلم، "شركت امپریال" در ظرف مدت كوتاه یك هفته، فیلمی به همین نام «انار كلی» تولید كرد و این در حالی بود كه تهیه فیلم اولی یك سال طول كشید. گویا "شركت امپریال" با ساختن فیلم "انار كلی"، اولین سرقت فیلم را مرتكب شد.
"شركت امپریال" در ساختن فیلم "اناركلی" كه كپی Love of a great Mughal princeبود با دشواری خاصی روبرو نشد زیرا داستان و فیلمنامه آن نوشتهٔ شخص خاصی نبود و ثانیاً در آن زمان قانون "كپی رایت" نیز وجود نداشت. نقش "اناركلی" در این فیلم را معروف ترین هنرپیشهٔ زن آنزمان، خانم "سلوچنا" بازی كرده بود كه با مقبولیت و موفقیت فراوانی روبرو گشت.
متعاقباً با نمایش فیلم Love of a great Mughal prince مردم با تصور اینكه این فیلم، كپیِ فیلمِ "انار كلی" می‌باشد، روی خوشی به آن نشان نداند و "شركت فیلم بزرگ شرق" Great Eastern Film با مرگ خود روبرو شد.
در سال ۱۹۲۸ میلادی كارگردان "چندولال شاه" با همكاری زنان بازیگران خانمها "گوهر" و "سیتھ پوستا"، "شركت فیلم جگدیش" را تأسیس كردند. در نخستین فیلم این شركت به نام "وشوموهنی"، "خانم گوهر" در سه نقش بازی كرده بود امّا این افتخار تنها نصیب "گوهر" نشد بلكه بازیگر ممتاز زن هندوستان خانم "للتا پوار" نیز در فیلم "همت مردان، مدد خدا" در سه نقش ظاهر شده بود.
وی نه فقط نقش اول زن را، در این فیلم ایفا كرد بلكه نقش مادر قهرمان فیلم و نقش "ویمپ" را نیز با نهایت زیبایی انجام داده بود كه مورد توجه و تحسین بسیار زیاد بینندگان فیلم قرار گرفت. همچنین در فیلم «شمشیر بهادر» خانم "للتا پوار" در نقش یك مرد نوجوان، كمال هنرنمایی خود را نشان داد.
آقای "جنیت دیسائی" با تأثیرپذیری ازجنبش آزادیخواهانه و كارگردانی خود در فیلم "امر كیرتن" صحنه‌هایی از نهضت"بار دولی" را به تصویر كشید كه دولت انگلیس، نمایش آن را ممنوع اعلام كرد. علاوه بر آن كارگردان "آر. اس چوهدری" یك فیلم سیاسی جنجال برانگیز به نام "بم" ساخت كه در آن برای اولین بار شخصیت "مهاتما گاندی" به تصویر كشیده شده بود. نقش گاندی را در این فیلم یك هنرپیشهٔ زرتشتی به نام "كاووس جی" ایفا كرده بود. با توجه به انگیزه سیاسی این فیلم و امكان تحریك و تقویت جنبش آزادیخواهی، دولت انگلیس اجازه نمایش آن را نداد و اجباراً صحنه هایی از این فیلم حذف و نام آن نیز به اسم "بندهٔ خدا" تغییر یافت و سپس مجوز نمایش آن توسط دولت صادر گردید.
در سال ۱۹۲۹ میلادی "A.R كاردار" با فروش تمام دارائی های خود، تحت نام "شركت یونایتد پلیئرز" United Players، فیلمسازی را آغاز كرد و یكی پس از دیگری فیلمهایی به نام "مستریس ایگل"، "گدریا سلطان"، "گولدن دیگر"، "رقاصه آواره"، "مستریس بیندیت" و "صفدر جنگ" وغیره را ساخت. در همین سال، "روپ لال شوری" كه یك عكاس ساكن لاهور بود، پس از كسب آموزش از آمریكا به لاهور برگشت و فیلم Life after Death (زندگی پس از مرگ) را ساخت. این فیلم تحت پوشش شركت Oriental Studios " استودیو اورینتال" تولید شد.
در سال ۱۹۲۹ میلادی "شركت فیلم پربهات" و "شركت فیلم رنجیت" پا به عرصه وجود نهادند. تأسیس شركت پربهات نتیجهٔ تلاش و كوشش چهار نفر از شاگردان شایستهٔ "بابو راو پنیتر" یعنی ، "شانتا رام"، "فتح لال"، "واملے" و "دهیر" بود. چون منابع مالی آنها كم بود بنابراین با كمك یك جواهر فروش به نام "ام.ا.كلكارنی"، در منطقه "كولهاپور" این اداره عظیم را بنا نهادند، كه فیلمهای "اودے كال"، "مهاتما"، "تكا رام"، "دنیا نه مانے"، "آدمی"، "پروسی سنت گیا نیشور"، "رام شاستری" و فیلمهای فراموش نشدنی دیگری را تولید كردند. در همین سال "تآتر میدن" فیلم بی‌نظیر "كپال كندلا" را با بازیگران مهم "سیتا دیوی"، "اندرا دیوی"، "پیشنس كوپر"، "پربودھ بوس" و "نریش مترا" تولید كرد.
این فیلم به مدت ۲۵ هفته بر روی پردهٔ سینماهای كلكته نمایش داده شد و رسم برگزاری جشن Silver Jubilee را به وجود آورد.
اما در بمبئی این فیلم با اقبال روبرو نشد زیرا مردم بمبئی مشتاق فیلم هایی چون "پنجاب میل"، "حاتم طائی"، و "خواب هستی" بودند. "چندو لال شاه" و "گوهر"كه قبلاً سهامدار "شركت جگدیش" بودند، این بار "شركت فیلم رنجیت" را تأسیس كردند. ظهور "شركت رنجیت"، رویداد مهمّی در دنیای فیلم به شمار می رفت زیرا در مدت كوتاهی به یك شركت معظم و معتبرِ تولید فیلم بدل گشت و حدود ۱۵۰ فیلم تولید كرد كه حدود ۳۶ حلقه آن فیلمهای صامت یا بی صدا بودند. این اداره به طور میانگین ماهیانه یك فیلم تولید می كرد. در میان فیلمهای بی‌صدا باید از فیلم‌ "راجپوتانی" نام برد كه در آن "دی بلموریا" و "گوهر" بازی كرده بودند. سایر فیلمهای ماندگار این شركت عبارت بودند از: "رسیلی"، "جوبن"، "كالا جادو"، "رادها"، "مدهر موهنی" و "سنهال دیپ كی پری" كه نه فقط در داخل كشور بلكه موفقیت های بزرگی را در خارج از مرزها نیز به دست آورد.
در آن زمان كارگردان مشهور "وی. شانتا رام" برای "شركت پربهات"، فیلم "سوراجیه ترن" را ساخت كه در آن نقش "شواجی" را خود وی بازی كرده بود امّا ادارهٔ سانسور با نام این فیلم مخالفت كرد ولی نهایتاً با حذف قسمتهایی از این فیلم و تبدیل نام آن به "اودے كال" فیلم به نمایش در آمد.
فیلم "دسنت سینا" كه برمبنای رمان معروف "مرچ كا تكا" اثر آقای "رشودرك" رمان نویسِ نامدار زبان سانسكریت، یكی از مشهورترین فیلمهای دوران فیلمهای بی صدای به شمار می رود. این فیلم نه تنها در داخل بلكه در خارج از كشور نیز موفقیت زیادی كسب كرد و در انگلستان، آلمان و فرانسه وغیره نمایش داده شد و در همه جا با تقدیر و تحسین بینندگان روبروشد. در این فیلم نقش اول مرد را ستارهٔ معروف بنگالی آقای "كملا دیوی چتوپا دهیاے" و نقش "چارودت" را "جے. كے۔ ننده" بازی كرده بود.
فیلم "بلیدان" بر اساس داستانی از "رابندر ناتهـ تاگور" از فیلمهای قابل ذكر دیگر در این دوره بود كه "زبیده سلطانه"، "استاد وتهل" و "جال مرچنت" در آن بازی كرده بودند. علاوه بر داستان های تاگور، رمان های آقای "سرت چندر چتر جی" از جمله: "دیوداس" و "چرتر هین" به صورت فیلم درآمد كه اوج هنر را به نمایش گذاشت.
درسال ۱۹۳۱ میلادی برای نخستین بار فیلمِ صدادارِ "عالم آرا" نمایش داده شد لیكن ۴ الی ۵ سال پس از آن نیز همچنان فیلمهای صامت تولید می شد اما با روی كار آمدن فیلم های صدادار، از میزان تولید فیلمهای صامت كاسته شد بطوریكه پس از گذشت ۵ سال، این روند كاملاً متوقف گردید. به هرحال سینما در دوران نمایش فیلمهای صامت، جایگاهِ خوبی در بین جامعه و مردم پیدا كرده بود بطوریكه تعداد سالنهای سینما كه در سال ۱۹۲۱ میلادی، به ۱۲۱ عدد می رسید، در سال ۱۹۳۰ میلادی بالغ بر ۴۰۰ باب گردید.
از میان آنها ۵۵ سینما فقط فیلم های انگلیسی را نمایش می دادند. این سالن ها به شهرهای بزرگ كلكته، بمبئی، مدرس و لاهور محدود می‌شدند. در شهرهای كوچك و روستاها، سینماهای سیار وجود داشت و در مراسم و جشنها برای روستاهای دور افتاده نیز امكان بهره بردن از سینماهای سیار به وجود می‌آمد. علاوه برآن دولت نیز به سالنهای تآتر اجازه نمایش فیلم می داد. در آن زمان برای زنانِ تماشاگرِ فیلم، جای مخصوص در نظر می‌گرفتند و همراه با فیلم از آلات موسیقی مانند: طبل و آكاردون و آلات موسیقی مشابه استفاده می‌كردند و یك نفر به صورت زنده صحنه‌‌‌های فیلم را گزارش می‌نمود. برخی اوقات برای تفریح حاضرین در میان نمایش فیلم ها، مراسم رقص و آواز خوانی نیز برپا می شد. كارگردان مشهور "وی.ام ویاس" بعضی مواقع در ابتدای فیلمهای صامت، در محل سینما، طبله می نواخت.
اگرچه در آن ایام، هر فیلمسازی، استودیویی ویژه خود داشت امّا وضعیت این استودیوها بسیار اسفناك بود. چهار دیواری آن از حصیر یا حلبی ساخته شده بود. در بخش داخلیِ این استودیوها با كشیدن پارچه، محلی برای صحنهٔ نمایش آماده می‌ساختند. سقف استودیو كاملاً باز یا بر روی آن شیشه نصب شده بود. پرده‌های متعددی بر روی سقف استودیو آویزان می كردند تا در هنگام ضرورت، امكان استفاده از نور خورشید وجود داشته باشد. در ابتدا استفاده از روشنایی مصنوعی میّسر نبود لذا فیلمبرداری در روشنایی خورشید صورت می‌گرفت. پس از آن آقای "موهن بهونانی" و سایر كارگردانان از روشنایی مصنوعی بهره گرفتند و در سال۱۹۳۰-۱۹۲۹ برای نخستین بار، كارگردان معروف "پی سی بروا" از لامپ برای فیلمبرداری استفاده كرد.
در ابتداء مساحت استودیوها زیاد وسیع نبودند و عموماً مناظر جنگل، قصرها و بازارها بر روی پرده‌ها نقاشی می‌شدند. بعداً فیلمبرداری از بازارها در خارج استودیو و در مناظر‌ طبیعی رواج یافت. آقای "بابو راؤ پنیتر" به خاطر اینكه صحنه‌ها را طبیعی نشان دهد با استفاده از خاك، درخت، علف، كاغذ، حصیر و مواد مختلف دیگر، ماكت‌های متعدد و رنگارنگی تهیه كرده بود و لذا تصاویر تا حدودی واقعی تر به نظر می‌‌رسیدند.
در آن زمان طول هر فیلم ۱۰ الی ۸ هزار فوت می شد و برای تولید آن ۲ الی۱.۵ ماه طول می كشید. بعضی فیلمها ظرف یك هفته ساخته شدند. تهیه و ساخت برخی فیلمها مانند "نور آسیا" و"عشق پادشاه بزرگ مغول" Love of a great Mughal prince، ۶ ماه الی یكسال طول كشید تا به مرحلهٔ بهره برداری رسیدند.
معمولاً ۳ نسخه از هر فیلم تولید می شد و برای تولید آن ۱۵ الی ۱۰ هزار روپیه مصرف می شد و درآمد آن به ۲۰ الی ۱۵ هزار روپیه می رسید و فیلمی كه حدود ۲۵ هزار روپیه فروش داشت از فیلم های موفق به حساب می آمد.
مردم، در ابتداء، بازی كردن در فیلمها را عیب می‌دانستند و تا مدت زیادی بازیگران تآتر و فیلم از طبقهٔ پایین جامعه بودند. اما زمانی كه "سلوچنا"، در فیلم "ویر بال" و و "گوهر" در فیلم "بائی كمائی" بازی كردند و شهرت آنها در تمام كشور فراگیر شد، نوجوانانِ خانواده های شریف و طبقهٔ بالا نیز به هنرمندی و بازیگری در فیلمها روی آوردند.
پس از سال ۱۹۲۵ میلادی، شخصیتهایی همچون: "موهن بهونانی"، "همانسوراۓ"، "دیو كی. بوس" "رنجن پال"، "پرتهوی راج كپور"، "جے راج"، "نتن بوس"، "پی سی بروا"، "بی ان سركار"، "اینا كشی راما راؤ"، "جے. كے. ننده" و "چار وراے" به دنیای هنرمندی و بازیگری قدم گذاشته و به این هنر اعتبار و عظمت بخشیدند و بدین ترتیب، روند بگونه‌ای شد كه پسران و دختران وابسته به خانواده های معروف و مشهور، با ترك خانه و كاشانه خود، به منظور ورود به عرصهٔ فیلم، به بمبئی و كلكته می آمدند.
هنرپیشگانِ زنِ مشهورِ این دوره "سلوچنا" "گوهر"، "زبیده"،‌ "پتلی بائی"، "جلو بائی"، "سیتا دیوی"، "سلطانه"، "جمنا"، "موتی"، "تارا گلاب"، "شهزادی"، "ارملائن"، و "هبشنس كوپر" بودند.
بازیگران معروف و شناخته شدهٔ مرد، عبارت بودند از: "استاد وتهل"، "E بلموریا"، "D بلموریا"، "خلیل"، "WM خان"، "غلام محمد"، "محمداسماعیل"، "همانسوراۓ"، "دهیرمیندر"، "گنگوپادهیاۓ"، "جال مرچنت"، "جے راج"، "پرتهوی راج كپور"، "راجه سیندو" و "جگدیش سیتهی".
از كارگردانان می‌توان به "دادا پهالكی"، "موهن بهونانی"، "بابو راؤ پنیتر"، "چندولال شاه"، "پرفلا گهوش"، "چار وراۓ"، "آ. آر كاردار"، "آر.اس چوهدری"، "نول گاندی"، "دیوكی بوس"، "شانتا رام"، و "مصرا" اشاره كرد كه در بین علاقمندان فیلم، بسیار مشهور شدند.
اگرچه در این اواخر برخی بازیگران با تولید كنندگان، قرار داد می بستند ولی سیستم قرارداد رسمی پس از جنگ جهانی دوم در عرصه فیلم رواج یافت. در آن دوره، هنرپیشه‌ها و دیگر دست اندركاران فیلم به صورت ماهیانه حقوق می گرفتند و معمولاً به بازیگران ماهیانه مبلغ ۴۰۰ الی ۵۰۰ روپیه حقوق داده می شد.
"سلوچنا"، "گوهر" و "زبیده" از هنرپیشه های زن این دوره بودند كه حقوقی بالغ بر یكهزار روپیه دریافت می‌داشتند. بازیگران مرد معمولاً بین ۱۰۰ الی ۱۵۰ روپیه در ماه حقوق می‌گرفتند. گفته می‌شود هنرپیشه معروف زن، "سیتا دیوی" برای بازی نقش اول در فیلم "چتور كی پد منی"، روزانه ۵ روپیه و مجنون روزی نیم روپیه دریافت می كردند و در روزهایی نیز كه فیلمبرداری انجام نمی‌شد، حقوقی به آنها تعلق نمی‌گرفت.
"استاد وتهل"، مشهورترین هنرپیشهٔ نقش اول فیلم در آن دوره، در روزهای آخرِ بازیگری، ماهیانه حدود ۱۰۰۰ روپیه در آمد داشت ولی عموماً حقوقها بسیار كم بودند. در ابتداء بیشترین حقوق و درآمدِ حاصل از هنرپیشگی، نصیب "سندرا بال" از جنوب هند شد كه فقط برای بازیگری در یك فیلم حدود یكصد هزار روپیه به او پرداخت گردید.
پیش از آنكه ساخت فیلمهای صامت در هند شروع شود، در آمریكا و اروپا دانشمندان موفق به تبدیل فیلمهای خاموش به فیلمهای صدادار شدند. در واقع از ابتدای تولید و نمایش فیلمهای متحرك، دانشمندان، آزمایش برای صداگذاری بر روی فیلمها را آغاز كردند. در سال ۱۸۷۱ میلادی به علّت وجود دستگاه صدا بردار (Doninsthrope) بسیاری از دانشمندان در انگلستان به فكر تولید فیلمهای مصوت افتادند.
دانشمندان آمریكایی نیز تلاشهایی در این زمینه انجام داده بودند تا اینكه مخترع فرانسوی به نام "گے ماؤن" این اختراع شگفت‌آور را در نزد مردم فرانسه ارائه كرد و در ۱۲ سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی در جلسه انجمن فیلمبرداران فرانسه، فیلم كوتاه مصوت خود را به نمایش گذاشت كه در این فیلم با گویا كردن بازیگرانِ این فیلم، گویی یك معجزه را به نمایش درآورد. پس از آن آقای "گے ماؤن" آزمایشات متعددی در این زمینه انجام داد و در ۲ سپتامبر۱۹۱۰ میلادی به صورت رسمی، فیلم كوتاه گویای خود را در ملاء عام به نمایش گذاشت كه مردم با دیدن آن به وجد آمدند لیكن با وجود آن همه تلاشها، در طی مدت سی سال پس از آن، تولید و ساخت فیلمهای گویا ممكن نشد. در سال ۱۹۰۷ میلادی برای درك بهتر مكالمات و دیالوگهای فیلم از زیر نویس استفاده شد. در ابتداء همراه با ضبط فیلم، صدا نیز به طور جداگانه ثبت می‌شد. ولی بعداً یك مخترع، دستگاه صوت نگار (Phonograph) را با یك پروژكتور تلفیق كرد.
در سال ۱۹۱۲، "یوجین لاست" در انگلستان، یك روش ابتدایی برای تولید صدا در فیلم ایجاد كرد امّا به علت ازدهام جمعیت در سینما، صدا بسیار ضعیف بود و صدای گرامافون موثر و كافی نبود تا اینكه در حین جنگ جهانی اول، آقای "پتیردی فاست"، دستگاه "آمپلی فایر" را ابداع كرد كه بوسیله آن صدا در هرگوشه ای از سینما تقویت می شد. با اختراع رادیو و تلویزیون این سیر شتاب بیشتری گرفت.
در سال ۱۹۲۳ میلادی آقای "دی فاست" دستگاه "فونوفیلم" Phono film را به نمایش گذاشت. سه سال بعد، در ۶ اوت ۱۹۲۶ میلادی "برادران وارنر"، با ساختن فیلم "یان روان" به طور رسمی، ساخت و تولید فیلمهای گویا را آغاز نمودند. با توجه به اینكه بسیاری از فیلم های تولیدی "برادران وارنر" یكی پس از دیگری با شكست روبرو شدند در آنها این نگرانی به وجود آمد كه با ورشكستگی روبرو شوند لذا آنها برای مبارزه با این وضعیت دشوار به این فكر افتادند كه با تولید فیلم "یان روان"، برای مردم یك معجزه‌ای را به نمایش گذارند. بنابر این فیلم "یان روان" در واقع اولین فیلم مصوت جهان به حساب می‌آید.
اگرچه این فیلم (یان روان) با اقبال زیادی روبرو شد لیكن به علت برخی معایب درونی آن، بین فیلمهای مصوت به سرعت معروف نشد و سیر مقبولیت آن چندان پایدار نبود. نخستین نقصِ آن این بود كه صدا بر روی خودِ فیلم ضبط نمی شد بلكه دركنار مكالمات آن جداگانه ثبت می شد و احتمال داشت در صورت حمل آن از یكجا به جای دیگر، بشكند. چنانچه فیلم بی صدا بشكند، امكان ترمیم آن وجود داشت ولی در صورت شكستن صفحهٔ صدای فیلمهای مصوت، وصل آن به هیچوجه ممكن نبود.
در همین حال "برادران وارنر"، در قسمت هایی از فیلمِ "سینگینگ فال" Singing foal ، برخی صحنه‌ها را همراه با صدا بر روی فیلم ضبط كردند كه با موفقیت و استقبال زیادی روبرو شد. پس از اطمینان از این پیروزی، روش صدا برداری بر روی صفحهٔ جداگانه را ترك و از این به بعد، روش ضبط مستقیم صدا بر روی فیلم شروع شد و در سال ۱۹۲۹ میلادی طبق همین روش، فیلمی به نام "روشنایی در نیویورك" The Light of New York تولید گردید. این فیلم، راه را برای تولید فیلمهای صدادار هموار ساخت و به این ترتیب پس از آمریكا در اروپا نیز دورهٔ تولید فیلمهای گویا آغاز شد.
در بسیاری از كشورهای اروپایی، تولید فیلم های گویا از سال ۱۹۲۹ میلادی آغاز شد. در فرانسه نیز در همین سال با همكاریِ سالنِ "لاس تیس"، از فیلمهای گویا رونمایی كردند. انگلستان نیز از این مسابقه عقب نماند و اولین فیلم "آلفردهیچكاك" به نام "حق السكوت" Blackmail به عنوان نخستین فیلم گویا در انگلستان تولید شد. در آلمان نیز فیلم گویای I kiss your head madam در همین سال به نمایش درآمد.
یكسال پس از آن در كشور ایتالیا، فیلم مصوت "معاشقه اسكونن دال" ساخته شد. در بین سالهای ۱۹۳۰ الی ۱۹۲۵ اقدامات مهمی جهت بهبود كیفیت صدا در فیلم ها صورت گرفت. در اواخر سال ۱۹۵۲ میلادی، یك دستگاهِ صدابرداری به نام "سنے راما" Cinerama اختراع شد كه به جای آنكه صدا از پشت پردهٔ سینما پخش شود، به كمك دستگاه تازه اختراع شده، صدا از چهار گوشهٔ سالن پخش می‌شد. یكسال پس از آن "سینما اسكوپ" معمول و رایج گردید.
وقتی اخبار شگفت انگیز و انقلابی اختراع این دستگاهها از آمریكا و اروپا به هندوستان رسید مردم این ناحیه نیز برای لذت بردن از فیلمهای صدادار بیقرار شدند اما هیچ فیلمسازی به ساختن فیلم گویا توجهی نشان نداد تا اینكه وقتی فیلم Melody Queen، در كاخ Splind picture palace دركلكته نمایش داده شد، فیلمسازان هندوستان نیز به صورت همه جانبه به ساختن فیلم های مصوت كمر همّت بستند.
در این شكی نیز كه فیلم "عالم آرا" نخستین فیلم صدادار هندوستان بود ولی قبل از آن نیز فیلمهای كوتاهِ گویای دیگری ساخته شده بود. در این رابطه بیان داستان تلاشهای ناموفق "شركت فیلم شاردا" برای ساخت فیلمهای مصوت خالی از لطف نیست. "شركت فیلم شاردا" برای تولید فیلم گویا، وسایل و تجهیزات لازم را از خارج وارد كرد. داستان و دیالوگ فیلم توسط ادیب معروف آقای "ماما واریر كرسے" به نگارش درآمد و كارگردانی آنرا، آقای "بهوگی لال دوبے" انجام داد، ولی به سبب نامساعد بودن هوا، فیلمبرداری ممكن نشد.
علاوه بر شاردا، "شركت فیلم مادان" كلكته نیز فیلمی مشتمل بر رقص، موسیقی و نمایش، تولید كرد كه در ۴ فوریه ۱۹۳۱ در "تآتر امپائر" بمبئی در حضور مردم به نمایش گذاشته شد. در این فیلم یكی از خوانندگان مشهور آن زمان یعنی خانم "منی بائی" ترانه‌ای برمبنای شعر "اپنے مولا كی میں جوگن بنوں گی" (زبان من همیشه در تعریف مولای خودم می‌باشد) را خواند كه بسیار مورد پسند مردم قرار گرفت.
یك ماه پس از آن، اولین فیلم بلند صدادار هندوستان در "سینما magistic" بمبئی، به نمایش درآمد كه برای تماشای آن مردم زیادی به سینما روی آوردند. اگرچه زمان نمایش این فیلم، ساعت ۳ بعد از ظهر بود اما مردمِ بی شمارِ علاقمند، از اول صبح، جلویِ درِ سینما تجمع كرده بودند. پلیس نیز قادر به كنترل جمعیت نبود و در نتیجه، مردم، بلیط های یك روپیه‌ای را در بازار سیاه به صورت قاچاق به مبلغ۵۰ روپیه می‌خریدند. شاید بتوان گفت: در كشور هندوستان، بلیط فروشی در بازار سیاه و به صورت قاچاق، همزمان با نمایش فیلمهای گویا آغاز شده است.
تولید كنندهٔ این فیلم مصوت، آقای "خان بهادر اردشیر ایرانی"، برای ساخت این فیلم دستگاهها و تجهیزات مورد نیاز فیلم را از خارج كشور وارد كرد و برای آموزش این وسایل و تجهیزات به هندی ها، كارشناسان و متخصصانی با حقوق ماهانه هزاران روپیه، از فرانسه دعوت شده بودند. معروف است كه وقتی این دستگاهها وارد هندوستان شدند، روزنامه ها تصاویر آنرا به چاپ رساندند و افراد حاضر در استودیو همگی برای ضبط صدای خود بیقرار بودند اما نخستین صدایی كه بر روی این دستگاه جدید ضبط شد، صدای یك طوطی بود.
تولید فیلم "عالم آرا" در تاریخ شبه قاره یك رویداد مهم به شمار می‌آید بطوریكه با نمایش این فیلم، عصر فیلمهای صامت به پایان رسید و دورهٔ فیلمهای مصوب آغاز گردید و در ظرف چند سال مرگ فیلمهای بی صدا فرا رسید و آوازهٔ فیلمهای مصوت در فضای منطقه طنین انداز شد. افرادی كه قبلاً عاشق تآتر بودند اكنون تآتر را رها و به فیلمهای صدادار علاقمند شدند و بدین ترتیب تآتر و فیلمهای صامت برای همیشه رخت سفر بسته و جای خود را به پدیدهٔ جدید فیلمهای مصوب دادند.
پدیدآورنده(گان): یاسین گوریجه
مترجم: خانه فرهنگ سركنسولگری جمهوری اسلامی ایران – حیدرآباد - مـهـدی ربـانـی
منبع : پایگاه دانش، پژوهش و نشر بین الملل


همچنین مشاهده کنید