پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


شناخت برای انتخاب همسری مناسب


شناخت برای انتخاب همسری مناسب
خلاف راه صوابست و عكس رای اولوالالباب، دارو به گمان خوردن و راه نادیده بی كاروان رفتن، امام مرشد محمد غزالی را پرسیدند، چگونه رسیدی بدین منزلت در علوم ؟‌ ‌
▪ گـول پدر و مادرش را خوردم، فكر كردم اونم اخلاق اونها را داره.
▪ دیـــدم ســطـــح ســـوادش بــالاســت، فـكــر كــردم شعورش هم بالاست. ‌
▪ دیدم چادریه، گفتم شاید بقیه مسایل شرعیش را هم رعایت می‌كنه. ‌
▪ وقتی آمد كلی از خدا و پیغمبر و دین گفت، گفتم الحمدلله همسرم مؤمن است. ‌
▪ دیــدم حــرف‌هـای خـوبـی مـی‌زنـد، وعـده‌هـای خوبی می‌دهد، نمی‌دونستم اهل عمل نیست‌ ‌ ▪ وقتی گفت بیكار است، گفتم شاید بخاطر اینكه كار نیست، اما حالا می‌فهمم كه اهل كار نبود. ‌ ▪ بــرادرش آدم خــوبـی بـود، فـكـر مـی‌كـردم مـثـل برادرشه.
▪ فـكـر نـمی‌كردم با اون پولداری شون، این قدر خسیس باشن. ‌
▪ دیدم روحانی ست گفتم حتماً مرغ باغ ملكوته.
▪ ظاهرش خیلی خوب بود گفتم شاید باطنش هم خوبه. ‌
▪ فـكـر نـمـی‌كـردم تـو هـمـچـیـن خـانواده مذهبی، همچین آدمی‌هم باشه. ‌‌ ‌
▪ ایـنهمه شور و شوق داشت، گفتم شاید بخاطر خودمه، حالا می‌فهمم كه به خاطر ثروت پدرم بوده.
▪ دیدم از بالا شهره، گفتم حتماً خیلی با كلاسن، اما انگار تو طویله بزرگ شدن. ‌ همه‌ آنچه را كه تا به حال از ملاكها و معیارها گفته شـده را، اگـر بـا تحقیق و پرس و جو به هنگام انتخاب هـمـســر ضـمـیـمــه نـكـنـیــد، هــر آنـچــه را كــه تــا بــه حـال خوانده‌اید و حتی اگر دهها كتاب دیگر انتخاب همسر را نیز بخوانید، هیچ دردی از شمارا دوا نمی‌كند و هیچ مـشـكـلـی را حل نمی‌كند و بین خواندن و نخواندن یا دانستن و ندانستن هیچ فرقی نیست - بجز اینكه وقتتان را تـلـف كـرده ایـد - امـا اگـر مـی‌خـواهـیـد در انـتـخـابتان مطمئن باشید، متأسفانه هیچ راهی ندارید به جز اینكه تحقیق كنید، و بواسطه‌ همین تحقیق و پرس و جو است كه به شناختی دست پیدا می‌كنید كه می‌توانید همه‌آن مـلاكـهـا و مـعـیـارهـا را عـمـلاً در دنـیـای واقـعی ببینید و ارزیابی كنید و با توجه به همین شناخت‌ها و ارزیابی‌ها اسـت كـه به قدرت تصمیم گیری دست پیدا می‌كنید، قـدرتـی كـه قـبـل از آن، بـواسـطـه‌ وجود تردیدها، از آن محروم بودید. ‌‌
‌ زن جوان روبرویم می‌نشیند و می‌گوید:مشكل ما ایـن اسـت كـه در مـورد خـواسـتـگـارانـمـان پـرس و جـو نـمـی‌كـنـیـم، ظـاهـر افـراد را مـی‌بـینیم همین كه آدمی را پسندیدم شرایط ازدواج را فراهم می‌كنیم. ‌‌ ‌
مـی‌خـندم و می‌گویم: فكر می‌كنم با شما موافق باشم. بعد رو به زن می‌گویم: شما در این مورد تحقیق كرده اید؟‌ ‌ زن خنده ای می‌كند و می‌گوید:نه! چون مشكل خودم هم، همین است وقتی آدم گرفتار مشكل بشود، اطلاعات او هم زیاد می‌شود. ‌‌ ‌ اینجا حق با او بود، آدم وقتی به مشكل و یا بیماری خـاصـی گـرفـتـار مـی‌شـود آنـقـدر در اطـراف مـشـكـل و بیماری پرس و جو می‌كند، كه اطلاعاتش وسیع و زیاد می‌شود. ‌‌ ‌ از او پرسیدم: مشكلتان چیست؟‌ ‌ گفت: سال۶۹ وقتی شوهرم را كه به نظر آدم خوبی مــی‌آمـد، دیـدم، بـدون ایـنـكـه راجـع بـه او تـحـقـیـق كـنـم پذیرفتم. ‌‌ ‌ خانواده تان هم با شما موافق بودند؟‌ ‌ بله. او به خواستگاری آمده بود و پدرم از رفتار و نـوع بـرخـوردش خـوشش آمده بود از اینرو مرا هم به قبول او تشویق كرد. ‌‌ ‌ خب بعد چه شد؟‌ ‌ بعد از ازدواج از رفتار و برخوردهایش فهمیدم كه متأسفانه تعادل روحی ندارد. ‌‌ ‌
یعنی چه؟‌‌ ‌ آدم عـصـبی و زودرنجی است كه به كوچكترین بهانه، زود از كوره در می‌رود، وقتی هم به این حالت می‌افتد از هیچ آزار و اذیتی فروگذار نمی كند. تــصـمـیــم دربــاره ازدواج هــم درســت مـثــل بـقـیــه امورات زندگی و دنیا است و هیچ فرق خاصی بین آنها نـیـسـت، اگـر دانـش آمـوزی بـدون مـطالعه، نمره قبولی نمی‌گیرد، اگر پزشكی بدون داشتن اطلاعات كافی از بیماری، علت مریضی را تشخیص نمی دهد و یا بدون دیـدن بـیـمار و معاینه دقیق او نمی تواند نظر قاطعی را ابراز كند، اگر برنامه ریزی برای یك كشور بدون اطلاع از میزان منابع و سرمایه‌ها و امكانات قابل انجام نیست، ازدواج موفق هم بدون داشتن اطلاعات كافی از طرف مـقـابـل هـم امـكـان پـذیـر نـیـست، در این حالت ازدواج بیشتر ریسك است تا كاری عاقلانه. ‌‌ ‌
دختر و پسر، باید نسبت به فردی كه می‌خواهند به همسری برگزینند شناخت كامل و همه جانبه داشته بـاشـنـد، تـحـصـیـل ایـن شـنـاخـت، از ضـروریـات حتمی اسـت، به هیچ وجه صلاح نیست كه انسان، نسبت به كسی كه می‌خواهد یك عمر با او زندگی كند و او را در همه چیزخود شریك گرداند و سرنوشتش را با او گره بـزنـد و او را محرمترین و نزدیكترین فرد به خود قرار دهد و با او پیمانی جاودانه ببندد، شناخت كافی نداشته بـــاشـــد، بـــی گـــدار بـــه آب زدن، در ایـــن وادی نــوعــی خودكشی روانی است و هیچ انسان عاقل و فهمیده ای به آن اقدام نمی كند.
این آیه از پیروی متابعت هرچیزی كه بدان علم و یـقـیـن نداریم نهی می‌كند و چون مطلق و بدون قید و شـرط اسـت پیروی اعتقاد غیر عملی و همچنین عمل غـیـر عـلـمـی را شـامـل گشته معنایش چنین می‌شود:به چیزی كه علم به صحت آن نداری معتقد مشو و چیزی را كه نمی دانی مگو و كاری را كه علم بدان نداری مكن، زیـرا همه اینها پیروی غیر علم است و این در حقیقت امضاء حكمی است كه فطرت خود بشر می‌كند و آن وجوب پیروی علم و اجتناب از پیروی غیر علم است.
در هر اعتقاد عملی كه ممكن است تحصیل علم نمود پیروی غیر علم حرام است. مفهوم این آیه با توجه به بحث ما درباره ازدواج ایـن اسـت كـه در مـورد هـمـسـر آینده تان، بدون اطلاع داشتن از خصوصیات روحی و اخلاقی و. . . نه جواب مثبت بدهید و نه پاسخ منفی بدهید، آنهایی كه صرف عدم شناخت را تنها دلیل خود برای رد كردن هر فردی مـی‌دانند نه تنها كار عاقلانه ای نمی كنند بلكه ممكن است حتی به بخت خود لگد بزنند و افراد بسیار مناسبی را فقط به جهت عدم شناخت، از دست دهند.
دستور آیه این است كه به دنبال اطلاعات باشید، سپس با در نـظـر گـرفـتـن مـعـیـارهـا و مـلاكها، آنگاه جواب خود را هرچه كه می‌خواهد باشد بدهید، منتهی چه برای قبول كردن و چه برای رد كردن بایستی دلیل قانع كننده ای داشته باشید. ‌‌ ‌ پـس نـكـتـه اول ایـن گـفـتـار؛ لـزوم تحقیق و كسب شـنـاخـت از هـمـسر آینده قبل از اقدام به پذیرش یا رد است. ‌‌ ‌ نكته دوم درباره روش تحقیق و شناخت است: به دو طریق می‌توانید به شناخت دست پیدا كنید و لازم است هر دو طریق را توا‡ماً انجام دهید. ‌‌ ‌
۱) ‌شناخت مستقیم:
ابتدا صحبت‌های رودررو را با او انجام دهید، طی چندین ساعت یا چندین جلسه، تا مـی‌توانید از او كسب اطلاعات كنید، در مورد تمامی رفتارها، عادات و اعتقادات او پرس و جو كنید، نظرش را در مورد مسایل مختلف زندگی بپرسید و در همان حـال سـعـی كـنـیـد ابعاد شاكله وجودی او را تشخیص دهید. ‌‌ ‌
۲) ‌شـنـاخـت غیر مستقیم:
آدرس یا شماره تلفن چند تن از دوستان یا آشنایان وی را از خود او بگیرید، مهم نیست چه كسی را به شما معرفی می‌كند، به هنگام تـمـاس بـا آنـهـا، اولاً:آنـهـا را در مـوقـعـیـتـی قرار دهید كه احساس كنند اطلاعات آنها در سرنوشت یك زندگی تأثیر دارد و وجدانشان را محكمه خودشان قرار دهید، اگر این اتفاق بیفتد معمولاً اطلاعات دقیق تری را ارایه مــی‌كـنـنــد.
۳) سـئـوالات دقـیـق و عـمـیـقـی بـپـرسـیـد، سئوالات را طوری طرح كنید كه طرف مجبور شود به تشریح و توصیف بپردازد نه اینكه بله یا خیر، یا خوب اسـت و بـد اسـت را تـحویلتان دهد، مثلاً به جای اینكه بـپـرسـیـد فـلانـی آدم خـوبـی است یا نه، بپرسید كه او را چـگـونـه تـوصـیـف مـی‌كنید و چرا؟
بپرسید تا چند تا از عــادت‌هـا و خـصـلـت‌هـا ی او را شـرح دهـد ؛ خـلاصـه هـرگـونـه پـاسـخـی مـی‌دهـد از او بـخـواهـیـد كـه تـوضـیح بیشتری دهد یا از علل آن بگوید، در پایان بپرسید كه آیا با تمام صحبت‌هایی كه شده است آیا خود وی حاضر است او را به همسری یكی از عزیزترین كسانش درآورد و چـرا؟ چـنـانـچـه مـوقـعـیـت را مـنـاسـب دیـدیـد از او نـیز بخواهید كه افراد دیگری را كه اطلاعات مناسبی از فرد مورد نظر شما دارند را به شما معرفی كند و از او بخواهید كه این مطلب را پیش خود نگه دارد. سپس به سراغ آن افراد هم بروید و همان سؤالات را از آنها بپرسید. ‌
سـپـس وضـعیت او را در محلّه و از همسایگان و افـراد مـحـل جـویـا شـویـد چـنـانـچـه خـانـواده‌ وی مدت كمی‌است كه منزل جدیدی را اختیار كرده‌اند، از خانه‌ قـبـلــی شــان پــرس و جــو كـنـیـد و از مـیـان هـمـسـایـگـان قدیمی‌شان نیز سؤال كنید.
‌ بعد از این مرحله وضعیت اخلاقی و رفتاری او را در مـحیط كار یا تحصیل ارزیابی كنید، به آنجا نیز سر بزنید و تا می‌توانید از افرادی كه به نوعی از او اطلاعات ذی‌قیمتی دارند كسب اطلاعات كنید. ‌ در انـجـام هـمـه‌ ایـن مـراحل، احتیاطات لازمه را انجام دهید، شاید اصلاً لازم نباشد آن كسی كه تحقیق مـــی‌كــنـــد از ازدواج و خـــواســتـگــاری صـحـبــت كـنــد.
مـی‌تـوانـد بـهـانـه‌ دیـگـری را بـتـراشـد - هـر بـهـانـه ای كه كارسازتر و مناسب تر باشد. ‌ پـس از جـمـع آوری اطـلاعـات، اگـر بـه مـوقـعیت تصمیم گیری نزدیك شده اید، باز هم عجله نكنید، یك جـلـسـه‌ دیـگـر گـفـت‌وگـو را بـگـذارید - مخصوصاً اگر جواب مثبت دارید - در آن جلسه از ابهامات احتمالی، از اطـلاعـات جدیدی كه به دست آورده اید و از همه‌ آنچه كه برای شما یا وی مهم است سخن به میان آورید.
از وقـتی خواهرانم ازدواج كرده و در زندگیشان خـوشـبـخت نشده بودند، تصمیم گرفتم راجع به همه خـواسـتـگـارهـایـم تـحقیق كنم، چهار یا پنج نفر از آنها، آدم‌هـای خـوبـی نـبـودنـد، یـكـی از آنـهـا عادت زشت و ناپسندی داشت، غروب هر روز سر كوچه می‌ایستاد و با دوستانش محیط زندگی مردم را ناامن می‌كرد، البته او قول داد دیگر این كار را نكند اما از قدیم گفته‌اند، توبه گرگ مرگ است، دیگر اینكه تن به كار نمی‌داد، مخارج او را پدرش می‌داد، یك آدم اضافی كه به جای تلاش و پشتكار عادت داشت وبال گردن پدرش باشد. ‌
خواستگار دیگر ازدرس و مدرسه گریزان بود آدم تحقیر شده ای بود كه به او امر و نهی می‌كردند، پدرم می‌گفت:‌ آدمهای تحقیر شده توی خانه عصبانی و تند خو می‌شوند و آسایش زن و فرزندانشان را می‌گیرند. ‌ او را هم جواب كردم، یكی دیگر از خواستگارانم بچه ننه بود، ببخشید كه این اصطلاح را به كار بردم، ولی روی آدمـی‌كـه اخـتـیار تصمیم گیری نداشت و مادر و پــدرش دایــم تـصـمـیــم مــی‌گــرفـتـنــد اسـمــی‌جـز ایـن را نمی‌گذارند. ‌
اما محسن با بقیه فرق داشت، آدم سر به زیری بود كه تحصیلاتش را تا لیسانس ادامه داده و از بچگی كار مـی‌كـرد و حـالا هـم عـلاوه بـر شـغـل دولـتـی در بـخش خـصـوصـی هـم مـشـغـول بـه كـار بـود، بـسـیـار مـؤدب و خوشرو به نظر می‌رسید و همه به خوشنامی‌از او و از خانواده‌اش یاد می‌كردند. ‌ جوان پشتكار داری است، از وقتی او را می‌شناسم یك حركت ناپسند انجام نداده است. ‌
تـحـقـیـقـات بـعـدی من نشان داد خیلی‌ها بی میل نـیـسـتـنـد بـا او ازدواج كنند، بنابراین اگر من هم به نظر محسن خوب می‌آمدم زندگی مناسبی را می‌توانستیم داشته باشیم . نـمـونـه فـوق یـك الـگـوی خـوب از تـحقیق كردن اسـت، مـطـمـئـناً افراد اگر با همین شیوه و روش در پی خـصوصیات همسر آینده شان باشند می‌توانند تا حد زیادی یك انتخاب تضمین شده ای را داشته باشند، اما اگـــر صـــرفـــاً دلــخـــوش بــه حــوادث روزگــار و تـقــدیــر سرنوشت باشند معلوم نیست كه كارشان به كجا منتهی شود. ‌ و اما نكته سوم درباره‌ حدّ و حدود تحقیق كردن است، یعنی حال كه قرار بر تحقیق است چه مقدار باید اطلاعات را جمع آوری كنیم. ‌ حد تحقیق در مورد افراد، مختلف است، اما حد مناسب تحقیق این است كه بعدها در صورت ازدواج، صحت آن اطلاعات زیر سؤال نرود و یا نقض نگردد. ‌
تـحـقیقات باید آنچنان جامع و كامل باشد كه در صورت ازدواج، تحقق و صحت آنها ثابت گردد، بعد از ازدواج بـایـسـتـی تنها در عمق آن تحقیقات، اطلاعات بیشتری بدست آید نه اینكه ابعاد جدیدی از شخصیت همسرتان مكشوف شود كه خلاف تصور آنچه كه قبلاً انتظار می‌رفت باشد. ‌ دختری ۲۲ ساله هستم، ده ماه پیش به عقد جوانی درآمدم كه او ۲۲ سال دارد، ابتدا یعنی پیش از عقد به او عـلاقـه داشـتـم ولـی از وقـتـی بـا هـم بـه مـسـافرت رفتیم فـهـمـیـدم اهـل مـعـاشـرت نـیـسـت و بـرخـورد اجتماعی ندارد، علاقه ام به او كم شد، الا‌ن فقط به خاطر اینكه او بـه مـن وابـسـتـه اسـت راضی به جدایی نیستم، آدم یك دنده‌ای است كمتر گوش به حرف می‌دهد، ‌ مـی‌گـویـد: بـایـد بـعـد از عقد با خانواده ام زندگی كنی. ‌
من راضی به تحمل این وضع هم نیستم، البته من هــر چــه بـگــویــم او مــی‌پــذیـرد، ولـی هـنـوز هـم بـه دلـم نـمـی‌نـشـیند، فكر می‌كنم در آینده با هم مشكل داشته باشیم، آیا به نظر شما ازدواج من و او صلاح است ؟ چه كنم تا بتوانم احساسی را كه نسبت به او دارم به علاقه و محبت تبدیل نمایم.
مـطمئناً این خواهر، اگر همین اطلاعاتی را كه از نـامـزدش بـعـد از عقد دریافت كرده است، قبل از عقد می‌فهمید، با احتیاط بیشتری به این مسئله نگاه می‌كرد، نــوع شـنــاخـت فـوق هـیـچـگـاه مـقـبـول نـیـسـت چـرا كـه اطلاعات جدید و مخالف انتظارات اولیه به آنها افزوده شده است. ‌ اهمیت دیگری كه كسب اطلاعات قبل از تصمیم گیری دارد كمك نمودن به قلب و مشخص شدن حب یـا كـراهـت نسبت به طرف مقابل است و این موضوع بسیار مهمی‌است.
‌ خیلی‌ها ممكن است با یك نگاه حب دیگری را در خود احساس كنند و تصمیم به ازدواج بگیرند، اما پـس از وصلت سخت پشیمان می‌شوند، آن پشیمانی ریشه در كسب اطلاعات جدید و مخالف با تصورات اولیه دارد، بنابراین وقتی قبل از تصمیم گیری مبادرت به كسب اطلاعات می‌نمائیم، علاوه بر اینكه تعادلی در احساسات ما بوجود می‌آید، آن احساسات به واقعیت هـم نـزدیـك مـی‌شـونـد و حـتـی مـمكن است جهت آن احـسـاسـات عـوض شـود و كـراهـت تبدیل به علاقه یا علاقه تبدیل به كراهت و بغض شود. ‌
در اثر افزایش اطلاعات از فرد مقابل هر چه پیش بـرویـم و شـنـاخـتمان نسبت به آن فرد مورد نظر بیشتر شود علاقه مندی یا بی علاقگی آشكار می‌شود، هر چه از صفات و مشخصات او و خانواده‌اش و مسایل مربوط به او بیشتر آگاه شویم عشق و محبت و یا بی علاقگی و نفرت نسبت به او در دلمان بیشتر خواهد شد، این راه را آنقدر ادامه می‌دهیم تا به تصمیم نهایی (مثبت یا منفی) برسیم.
انـتـخـاب هـمسر بیش از هر كاری نیاز به بررسی همه جانبه دارد، عاقل آن است كه‌اندیشه كند پایان را بایستی از منابع مختلف، اطلاعات لازمه و ذی قیمت را بـدسـت آورد، تـنها با آگاهی و در روشنایی می‌توان تـصـمـیـم گـرفـت، در جـهـل و تـاریـكی و عدم اطلاع از دیگری هر تصمیمی‌ممكن است عواقب خطرناكی را به همراه داشته باشد عاقل كسی است كه زیر دیوار كج نخوابد و روزه شك دار نگیرد.
نویسنده : محمود یزدانی
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید