جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


انحلال سازمان مدیریت در بساط اراده گرایی و اشتهای نفتی


انحلال سازمان مدیریت در بساط اراده گرایی و اشتهای نفتی
علی یوسفیگروهی از کارشناسان اقتصادی و تحلیل گران برجسته توسعه بر این باورند که برای کشورهای نفتی هیچ چیز غیرممکن نیست. در واقع این تئوری از سوی این آگاهان اقتصادی مطرح می شود که در کشورهایی با اقتصاد تک محصولی باید در انتظار هر نوع رفتار اقتصادی بود؛ رفتارهایی که در بسیاری از مواقع با فاصله بسیار زیاد از دستورها و فرامین اقتصادی ایستاده اند. به نظر می رسد حق با این گروه از صاحب نظران اقتصادی باشد. چون تجربه کارایی اقتصاد در کشورهای نفتی نشان می دهد که همواره دره یی بزرگ میان اقتصاد اجرایی با تئوری های اصیل اقتصادی وجود داشته است و هنوز نیز این فاصله به خوبی در کشورهای تک محصولی دیده می شود. برای عینیت بخشیدن به این ادعا به نظر می رسد دوره کردن اقتصاد ایران به عنوان یکی از معروف ترین اقتصادهای نفتی مفید باشد.
مخصوصاً مدل های اقتصادی که طی دو سال گذشته در ایران اجرا شده است. این جریان به خوبی نشان می دهد که میان نفت محوری برنامه های اقتصادی با روش های شناخته شده و همچنین تجربیات علمی هیچ فاصله یی وجود ندارد. چند سال پیش یکی از نوبلیست های اقتصاد گفته بود که مشکل نفتی ها اتکای بیش از حد به اراده و این باور رویایی است که می توان تنها به شرط خواستن، تمام موانع اقتصادی را پشت سر گذاشت. یعنی همان اتفاقی که در ایران رخ می دهد.
فارغ از دسته بندی های اقتصادی و سیاسی این ادعا به سادگی در اقتصاد ایرانی قابل ردیابی است.
مثلاً چند سالی می شود که بسیاری از کارشناسان اقتصادی از ضرورت بازسازی و یا بهینه سازی زیر ساخت های سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور سخن می گویند. البته باید توجه کرد که هیچ کدام از آنها تا به حال حکم به انحلال این سازمان نداده است اما مسوولان اقتصادی در نهمین دولت ایران با یک اراده و تکیه بر این باور که اراده گرایی می تواند تمام مشکلات را با سرعت نور رفع کند اقدام به انحلال این سازمان کرده اند ولی حالا پس از این اتفاق همه به این نتیجه رسیده اند که چنین تصمیمی بحران را برای اقتصاد کشور به ارمغان خواهد آورد. به نظر می رسد سناریوی سازمان مدیریت مثال خوبی برای اراده پروری در اقتصاد نفتی ایران باشد. جالب اینجاست که با رشد بهای نفت نیز همواره این رفتار اقتصادی با شدت بیشتری جای خود را در بساط اقتصادهای نفتی باز کرده است.
مثلاً تاریخ اقتصادی کشور نشان می دهد که یک بار دیگر در سال های قبل از انقلاب و هنگام رشد تصاعدی بهای نفت، مسوولان در پی انهدام سازمان مدیریت بودند. بدون شک نمی توان به سادگی از کنار ارتباط مستقیم میان نفت با تصمیم های هیجانی در اقتصاد گذشت.
البته شاید اگر اقتصاد در میان نفتی ها نیز همراه با پاسخگویی بود اراده گرایی نمی توانست تئوری های علمی را از میدان به در کند. درست شبیه کشورهایی که در آن دولت های اقتصادی از طریق مولفه هایی چون مالیات و یا دیگر پدیده های مدرن روزگار سپری می کنند و به خاطر همین مجبورند به مردم و یا همان تامین کنندگان منابع دولتی پاسخگو باشند اما در جایی شبیه ایران که بیش از ۷۰ درصد بودجه وابسته به نفت است و هر روز نیز جای نفت در الگوهای دولتی بزرگتر می شود، تصمیم گیران اقتصادی با خیالی آسوده فعالیت می کنند و الزامی به دادن پاسخ نیز ندارند. برای همین متدهای اقتصادی به سمت اراده گرایی حرکت می کند. در برداشتی صحیح تر باید گفت که چنین چیزی ناشی از رویازدگی نفت نیز هست.
درآمدهای باد آورده این خیال را ایجاد می کنند که عبور از هر مانع اقتصادی به سهولت امکان پذیر است برای همین در یک ترم کاملاً طبیعی صاحبان نفت و یا همان مدیران دلارها نفتی در بستر اراده گرایی رها می شوند.
این نکته را هم باید در نظر داشت که در بسیاری از مواقع تمام این فرآیند فقط به خاطر استفاده هر چه بهتر از درآمدهای نفتی طراحی می شوند. از این منظر شاید راحت تر بتوان ریشه بسیاری از تصمیم های ناگهانی در دولت های نفتی را ارزیابی کرد. خروج سازمان مدیریت و برنامه ریزی از مدار اجرایی اقتصاد نیز به طور حتم در این راستا قرار دارد. البته صاحبان الگوی اراده در اقتصاد در بسیاری از مواقع با آرزوهای خوب برای اقتصاد به جلو حرکت می کنند، اما در نهایت خروج از دایره عقلانیت اقتصادی کار آنها را با مشکل همراه می سازد.
در نهایت نیز این جهت گیری اقتصادی، بن بست بحران را به وصله همیشگی اقتصاد کشور تبدیل می کند. به طور خلاصه باید گفت که انحلال سازمان مدیریت اتفاق پیچیده یی نیست. یعنی برای درک این ماجرا که به انقلاب اقتصادی مشهور شده است فقط کافی است خطی میان افزایش بهای نفت، منش اقتصاد دولتی و اراده گرایی رسم کنید.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید