مبارزه برای تسلیم

در حال حاضر، اسلام سریع ترین اعتقاد در حال گسترش درآمریكا محسوب می شود به طوری كه هر روز در نقاط مختلف این كشور، فردی غریبه بدون اطلاع از اطرافیان مخالف این دین شهادتین می گوید و بر یگانگی خداوند زمین و آسمان و رسالت آخرین پیامبرش گواهی داده تا این اتفاق هر روزه در گوشه و كنار این كشور، شكست بزرگی برای بزرگترین سرمایه گذار علیه اسلام محسوب شود.
این اتفاق در حالی رخ می دهد كه تمام غول های رسانه ای، اسلام را دین نفرت و خشونت و دین اختصاصی! جهان سوم معرفی می كنند. و جالب تر اینجاست كه این رویه بدون طرح و نقشه قبلی و بدون حمایت از سوی سازمان خاصی صورت می گیرد و اگرچه تبلیغات اسلامی می تواند عامل مؤثری در پذیرش این دین باشد؛ ولی بی شك مهمترین دلیل این موفقیت همان فطرت الهی بشر است، چرا كه تلاش سازمان های اسلامی در مقابل مبلغان و فراماسونری های مسیحی حركت ناچیزی است.
هرچند مسلمانان از این اتفاق خوشحال هستند ولی سؤال مهم تر آن است كه چه چیزی باعث می شود تمام موانع برای رسیدن به این دین پشت سرگذاشته شود. چه چیزی باعث راهنمایی و تغییر روش زندگی مردمی می شود كه تا دیروز نوعی دیگر زندگی می كردند. و مهم تر از آن، پاسخ به سوءظن و تبلیغات منفی رسانه های غربی است.
شاید همانطور كه عنوان كتاب جفری لانگ «مبارزه برای تسلیم» پیشنهاد می كند؛ چیزی برای توضیح روشن این اتفاق وجود ندارد. «جفری» نویسنده ای است كه در جایگاه یك فارغ التحصیل مدارس مذهبی كاتولیك، دین فعلی مسیحیت را دینی پر از تحریف و دروغ می یابد و حتی در بعضی موارد وجود خدا را منكر می شود.
وی اول بار در یك كنفرانس ریاضی در سانفرانسیسكو، «محمود قندیل» یكی از دانشجویان بورسیه عربستان را ملاقات می كند. وقتی لانگ درباره مسئله ای پزشكی از قندیل سؤال می پرسد، وی به صراحت و با اعتقاد خاصی جواب سؤال او را به زبان انگلیسی می دهد، مباحثه طولانی می شود و استاد دانشگاه نیز به جمع آنها اضافه می شود و بعد از مباحثات علمی چند كتاب اسلامی همراه یك جلد قرآن مجید به استاد هدیه می دهد. لانگ هم قرآنی هدیه می گیرد و بعد از خواندن قرآن به سادگی مسیر خود را به سوی نمازخانه دانشگاه پیدا می كند و همراه دیگر دانشجویان بدون هیچ مبارزه ای، تسلیم قوانین و دستورات الهی می شود. او توسط قرآن مغلوب می شود و شكست خود را در دو فصل اول كتاب «تسلیم شدن در مقابل خداوند» و یك پیروزی می نامد.
وی در دو فصل اول كتابش با زبانی ساده این مبارزه را برای مخاطب غربی ترسیم می كند و از قدرت لایزال خداوند صحبت می كند: «نقاش ها می توانند چشم هایی در تصویر صورتك های خود بكشند كه شما را از مكانی به مكان دیگر راهنمایی كند، ولی كدام نویسنده پیدا می شود تا بتواند در قالب كتابی فراز و نشیب زندگی و گذشته و آینده انسان ها را پیش بینی كند؟ در خطوط قرآن تمام افكار و نظریات من به سادگی جواب داده شد و چگونه نویسنده ای می تواند نوشته های مرا قبل از خلق آنها بخواند؟»
لانگ كه قبل از این به تمام گفته های مبهم كتاب مقدس مسیحیان درباره علم و امور دنیوی و اخروی آگاه است؛ در مقایسه قرآن با انجیل به روشنی آیات قرآن شهادت می دهد و وقتی مدتی از اقامه نمازهای روزانه اش می گذرد، حقایقی تازه از زیبایی و مزایای معنوی نماز قبل از طلوع آفتاب كشف می كند و آن را به ترك دنیا قبل از پیدایش آن، همراه فرشتگان برای ستایش خدا تشبیه می كند (كنایه از روز و ناپدید شدن شب) و وقتی منتقدان زبان عربی اسلام می پرسند: «خواندن خدا با زبان بیگانه و عربی چگونه حالتی است؟» جواب می دهد: «چطور یك كودك وقتی صدای مادرش را می شنود و آرام می شود، شما از این حالت تعجب نمی كنید؛ ولی وقتی به زبان خداوند حرف می زنیم، شكایت دارید؟»
تنها ضعف عمده این كتاب، در بیان نامناسب شخصیت پیامبر(ص) و هدف ارسال پیامبران است كه البته خود مبحثی پیچیده محسوب می شود. وی با استناد به احادیث نقل شده از علمای اهل سنت و نقل قول های طولانی از شرق شناسان معروف، در معرفی پیامبر اكرم(ص) تنها به مهربانی و دلسوزی پیام آور خدا اشاره می كند و در واقع علی رغم ابراز علاقه و ارادت خود به پیامبر(ص) در این بحث، مانند نابینایان، كورمال كورمال به دنبال روشنایی می گردد.
او حرف هایی درباره پیامبر(ص) شنیده، ولی معانی دقیق آن را هنوز درك نمی كند. یاران پیامبر و محبت آنها را نسبت به نبی اكرم بیان می كند؛ ولی علت این محبت و عشق را بیان نمی كند و به عبارت دیگر نمی تواند بیان كند. به هر حال نوشتن چنین اثری برای یك تازه مسلمان و معرفی اسلام برای مخاطبان غربی، با ارزش است. و واضح است كه این نویسنده تازه مسلمان باید راه درازی برای كشف حقایق بیشتر درباره دین مبین اسلام و مبارزه برای تسلیم نه مبارزه با تسلیم را باید طی كند.

محمد حسنلو

منبع : روزنامه کیهان