پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

... و ما دوره می کنیم


... و ما دوره می کنیم
«انگار ما همیشه از خیلی زودترها باخته ایم.» این جمله خنده دار جمله ای است که شاید بعد از فکر کردن به باخت تیم ملی روبه روی کره و حذف از جام ملت ها به ذهن بیاید؛ حذفی که حتی شاید آینده تیم ملی را به طرزی بی سابقه برای بازی های مقدماتی جام جهانی و جام ملت های آسیای بعد - که دومی از انتظاری ۳۱ ساله به چشم به راهی ۳۵ ساله بدل شد - در هاله ای از اما و اگرها و تاریکی ها فرو برده است.
اصلاً انگار خون دل شدن ایرانی ها برای اینکه تیم شان در یک تورنمنت مهم بدون حاشیه و با بازی هایی دلچسب تا پایان پیش برود و جای حرف و حدیث باقی نگذارد خود به انتظاری چندین و چند ساله تبدیل شده و اصلاً انگار نباید آب خوش از گلوی ما پایین برود. بدون تعارف قصد بر مرثیه سرایی نیست، چه، هر باخت با خود مراثی به همراه می آورد همان گونه که هر پیروزی، سرود فتح، اما تعریف و تمجید هم به قول اهالی نمایش منطق دراماتیک می خواهد. پس چاره ای نیست که بعد از شکست ها زبان نقد درازتر از هر زبان دیگری است.
تیم ملی در ضربات پنالتی به کره باخت و حذف شد. این همه ماجرا است؟ نه، این شکست و حذف همه ماجرا نیست. می شود همین ابتدا فکر کرد که؛ اگر شوت جواد نکونام بعد از آن همه دریبل تماشایی علی کریمی توی گل جا می گرفت... اگر ضربه پای چپ مهدوی کیا با پای راست و بعد از کمی فکر زده می شد، گل بود... اگر تک به تک علی کریمی با مانعی مثل دروازه بان کره برخورد نمی کرد...، اگر رسول خطیبی پنالتی را نه با نوک پا و نه وسط دروازه که تنها کمی حرفه ای تر زده بود...، اگر اصلاً خطیبی جایش با کاظمیان عوض شده بود...، اگر...، اگر... و...، اما همه خوب می دانیم آن ضرب المثل قدیمی را که «اگر را کاشتند و سبز نشد.»
بله، ما ۱۲۰ دقیقه نسبت به کره سر بودیم و غیر از یک موقعیت اتفاقی که آنها داشتند، حسن رودباریان با مشکل جدی مواجه نشد، اما فوتبال دو سر بیشتر ندارد؛ برد و باخت. اما در این رقابت ها هیچ وقت نشد حتی در بردهای مسلم، آن گونه باشیم که «باید».
بازی با مالزی را حتماً همه یادشان هست که ضعیف ترین میزبان با ۱۰ گل خورده، ۹۰ دقیقه موی دماغ تیم ملی ایران شد و تنها یک گل - البته بدون پنالتی - سهم ایران بود. آن هم نه سهم مهاجمان که از آنها انتظار می رفت با آن همه طمطراق بوندس لیگا و آقای گلی لیگ امارات و... از مالزی محمل «آقای گلی» برای خودشان بسازند نه اینکه بعد از هدر دادن هر فرصتی دست بگذارند روی سرشان و حسرت بخورند و به اسکوربورد زل بزنند.
خبرنگارانی که در مالزی بودند به عینه می دیدند که بیشتر مردم کوالالامپور - حتی - در باغ بازی های جام ملت ها نبودند؛ مردمی که تیم ملی شان یک پای میزبانی است. حال بگذریم که بعضی شان اصلاً نمی دانستند استادیوم بوکیت جلیل کجا است.
اینکه تیم ملی هیچ برنامه مشخص تاکتیکی در زمین نداشت، اینکه ما در خط حمله مشکل تمام کننده داشتیم، اینکه بازی های تدارکاتی قابلی نداشتیم تا عیب های تیم ملی تازه در مالزی خود را نشان ندهند، اینکه شاخ و شانه کشیدن مربی و بازیکن برای هم دردی را دوا نمی کند و عموماً محصول ناآگاهی و غیرحرفه ای گری است اینکه به هم زدن ترکیب تیم ملی بعد از جام جهانی تنها یک خودنمایی بیشتر نبوده، اینکه از اخبار درونی جلسه های آنالیز، بوی ناتوانی و سردرگمی به مشام می رسد، اینکه بااستعدادترین تیم ملی تاریخ فوتبال ایران روی هم در چهار بازی، پنج تا حمله دلچسب و زهردار نداشت و... بماند برای بحث ها و نوشته های کارشناسی. این چند خط را اصلاً از نگاه یک تماشاگر بخوانید.
احساس باختن و حذف شدن از برد شکننده و غیرقاطع روبه روی مالزی تقریباً در دل همه جا خوش کرد و وقتی قوی تر شد که اسکوربورد شمالی استادیوم بوکیت جلیل ساعت ۲۰/۱۷ دقیقه را نشان می داد؛ وقتی که ابتدا تیم ایران برای گرم کردن وارد زمین شد. به پهنای محوطه جریمه تا نیم دایره میانی زمین می شد از هم گسیختگی را تماشا کرد.
هر کدام از بازیکنان به صورت انفرادی و نهایتاً در گروه های دو نفره به انواع مختلف نرمش مشغول گرم کردن بودند که تیم کره وارد نیمه دیگر زمین شد و کاملاً یکپارچه و هماهنگ تا ساعت ۵/۱۸ دقیقه گرم کردند و بعد برای تعویض لباس و انجام مراسم ابتدایی بازی راهی رختکن شدند. به جرات باید گفت کره ۱۲۰ دقیقه با ترس و لرز جلوی ما بازی کرد - و حتی شاید بشود گفت دفاع کرد - و در خیلی از دقایق وقت کشی مشهودی داشت.
بله، انگار ما زودتر از شروع بازی به باخت نزدیک تر بودیم تا متمایل به پیروزی.حالا فکرش را بکنید همه این گفته ها و آن همه نگفته ها خلاصه می شود در یک پنالتی با نوک پا توی دست های دروازه بان کره و انتهای فاجعه است. اما کیست که نداند اصرار همیشگی سرمربی از ماه ها قبل روی این بازیکن و چندین نمونه دیگر، محصول چیست؟
گردن گرفتن باخت (توسط سرمربی) بعد از حذف شدن دردی را دوا نمی کند؛ درد ملتی که فوتبال بخش بزرگی از سرنوشت شان است و حتی معتقدند برزیل را هم در فینال جام جهانی شکست خواهند داد. جناب آقای قلعه نویی، ممنون که شما باخت را به گردن می گیرید اما... و ما دوره می کنیم شب را و روز را هنوز را.
محمدرضا یزدان پرست
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید