جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

رؤیاهای شیرینی که تعبیر نشد


رؤیاهای شیرینی که تعبیر نشد
شكست در مقابل كره جنوبی، تیمی كه بدترین صعود را به مرحله یك هشتم نهایی داشت. باورنكردنی و تا حدی دردناك بود. باید بپذیریم كه ضعیف ترین تیم سال های اخیر كره جنوبی را ، مقابل خود می دیدیم. تیمی كه به زحمت باعربستان به تساوی ۱-۱ دست یافت ،در برابر بحرین به شكست۱-۲ تن داد و در طول ۹۰ دقیقه با دشواری یك گل به اندونزی زد تا صعودش به این مرحله با رتبه دوم گروه ممكن شود. تیم جوانی كه بر خلاف گفته پیم وربیك هلندی سرمربی اش چندان روحیه مناسبی از برخورد با تیم ایران نداشت و همه تلاش او و دستیار ایرانی اش این بود كه روحیه شاگردان خود را بالا برند. بازی محتاطانه ، آرایش نسبتاً دفاعی و متكی به ضدحمله های سریع و استفاده از نقطه ضعف ایران در جناح چپ ترفندهایی بود تا كره از مقابله ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه ای با ایران جان به سلامت برد. تدبیر قلعه نویی و تغییر در تركیب و آرایش جدید تیم ایران تنها امید كره ای ها را به نفوذ از سمت چپ دفاع ایران و ایجاد خطر روی توپ های هوایی و ضربه های مستقیم از بین برد و ناچار برای پیم وربیك ، افشین قطبی ودیگر اعضای كادر فنی كره كه یك دم آرام و قرار نداشتند، تنها راه نجات ، توسل به ضربه های پنالتی بود.
درچنین روزی كه بیشتر اوقات اراده و اداره بازی در اختیار تیم ایران بود، تیم ایران همچنان سردر گم راهی برای نفوذ به دروازه كره بود كه سرد و گرم چشیده ترین بازیكن كره، «لی وون جائه» نگهبان آن بود، در یك كلام كره ای ها به شانس و تقدیر دل بسته بودند و تمام فكر و ذكرشان این بودكه در جریان بازی به دام مهاجمان ماگرفتار نشوند.
كره ، دانسته یا ندانسته از یك شانس بزرگ برخوردار بود كه مهاجمان ما در طول زمانی كه در این رقابت ها دوام آوردند، هرگز یك كار تركیبی و پاسكاری خطرساز خلق نكرده بودند و سرگشته بین دو شیوه بازی در اروپا و آسیا، در گل زدن درماندگی نشان داده بودند. به همین دلیل با همه برتری هایی كه تیم ایران بر كره داشت تعدادخطرهایی كه «لی وون جائه» را به طور جدی تهدید كرد بسیار اندك بود.
ناگفته نگذاریم كه در مقابل كره، قلعه نویی و یارانش همه نوع تدابیر را در مهره چینی به كار بسته بودند. حضور نصرتی در دفاع كه برخلاف یك سال دوری از مسابقه و انتظار همگان، خوب هم ظاهر شد و گماردن معدنچی و خطیبی كه گمان می رفت علاوه بر دوندگی و از كار انداختن حریف، در ضد حمله ها نیز خطرساز باشند، كره ای ها را از بی پروایی بازمی داشت. اما این تدابیر به زعم برتری ایران نتیجه نداد و پایان كار به سود كره تمام شد.
خیلی ها معتقدند تیم ایران در این دوره، بهترین بازیكنان تمام دوران را در اختیار داشت و ما هم از این جمله ایم زیرا این همه بازیكنی كه شایستگی خود را در فوتبال اروپا بروز داده اند و تیمی كه تجربه های جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را در كارنامه اش دارد، نباید چنین زود از صحنه رقابت ها خارج می شد.
در شرایطی كه ایران در گروه نه چندان سختی قرار داشت و مسیری شسته و رفته تا فینال را باید می پیمود و از آغاز تا پایان راه نه استرالیا را كه با كبر و غرور و تعدادی از ستاره های اروپایی برای نخستین بار به این جام پا نهاده بود، دیدار می كرد، نه ژاپن را كه مدافع عنوان قهرمانی و شایسته ترین مدعی این دوره است، بر سر راه خود می دید و نه با كشورهای عربی كه همیشه برای فوتبال ما دردسرساز بوده اند روبه رو می شد. با این اوصاف، تیم ایران كه در رؤیای قهرمانی به سر می برد باید از این فرصت به خوبی سود می برد و تا فینال به راحتی پیش می رفت. اما چرا چنین نشد؟
بار دیگر اصرار می ورزیم كه تیم ایران با این بازیكنانی كه در اختیار داشت یكی از مدعیان واقعی جام چهاردهم بود، اما در عمل جمع این ستاره ها تركیبی ناهماهنگ داشت و در هیچ یك از بازی های مرحله گروهی نیز حتی مقابل مالزی، ضعیف ترین میزبان این دوره با اقتدار و هماهنگ عمل نكرد و این بیشتر به ضعف تدابیر تاكتیكی و كارهای تركیبی تیم مربوط می شود كه در خط حمله به چشم می خورد. شاید تعجب آور باشد بگوییم نقطه ضعف بزرگ در خط حمله و به بازیكن نوك مربوط می شد كه هرگز در خدمت كار گروهی نبود. هاشمیان كه از او انتظار بسیار می رفت در بازی با كره نه قدرت حفظ توپ داشت، نه یك پاس صحیح داد و نه جایی مناسب پیدا می كرد تا با پاسی مؤثر روبه رو شود و فرصتی خلق كند. او در بازی هوایی نیز آن هلیكوپتری كه می گفتند نبود، كم و بیش مثل او از خطیبی و عنایتی باید یاد كرد كه معلوم نبود وظیفه اصلی شان چیست. نه با یار كناری جفت و جور بودند، نه در یك مثلث تهاجمی مفید به نظر
می رسیدند.ضد حمله با پاس های بلند، اصرار بیهوده دیگری بود كه تكرار می شد و مدافعان كاملاً بیدار و آماده كره هرگز تسلیم این شیوه غلط كه اغلب با
ارسال های بد و پراشتباه همراه بود، نشدند و دور كردن مهدوی كیا از خط حمله و جدا ساختن تنها كسی كه می توانست با پاس های رو به جلو، مهاجمان را در موقعیت گل قرار دهد، از كارایی تیمی كه بیشترین قدرتش در بازی تهاجمی نهفته است، كاسته بود. شاید در این روز بهتر از همه علی كریمی ظاهر شد كه می خواست یاد و خاطره روزی را كه در پیروزی ایران بر كره (۳-۴) سهمی بزرگ داشت و ۳ بار دروازه این تیم را گشود، زنده كند. اما او هم سردر گم حركات نامناسب دیگر مهاجمانی بود كه ناجاگیری مناسبی داشتند، نه برای او فضاسازی می كردند و نه از موقعیت هایی كه خلق می كرد سود می بردند. در یك كلام تیم ایران در بازی گروهی، انسجام تیمی و كار تاكتیكی، همچنان مثل سال های دور و نزدیك درجا می زند. برای نجات از این مخمصه باید راهی پیدا كرد تا استعدادها هدر نروند. یكی نیست بپرسد باشگاه های ما چه می كنند؟
پرویز زاهدی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید