جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


پیامدها و راهکار های ورود ایران به عرصه جهانی و سازمان تجارت جهانی (WTO)


پیامدها و راهکار های ورود ایران به عرصه جهانی و سازمان تجارت جهانی (WTO)
تاریخ پرفرازو نشیب بشر اعصار مختلفی را بخود دیده است و هر عصری برای خود مفاهیم و ارزش‌های محوری خاص را پیگیری می‌نمود. با اندک تامل در سده حاضر و آغاز آن می‌توان متوجه شد که این دوره نیز حاوی مفاهیم و نگرشهای خاصی بود که توجه به آنها می‌تواند راهگشای بسیاری از سوالات و ابهامات انسان باشد. بی‌تردید مفهوم مهمی چون «جهانی شدن» را می‌توان به عنوان شاخص مهم و اساسی برای بشر قرن حاضر تلقی نمود که دامنه تاثیرات آن، از اجتماعی‌ترین مسائل بشری تا فردی‌ترین و خصوصی‌ترین آنها را در برمی‌گیرد. درخواست پیوستن ایران به تجارت جهانی ۲۷ بار رد شده و در نهایت در پنجم خرداد ۱۳۸۴ به عنوان ناظر پذیرفته شده . (۱)
در هر حال جمهوری اسلامی ایران در مواجهه و رویارویی با جهانی شدن با فرصت‌ها و تهدیدهایی روبروست که اگر دقت و توجه نشود خسارت‌های جبران ناپذیر و در عین حال فرصتهای مغتنمی را از دست خواهد داد.
لذا برای بدست آوردن نتایجی با نگاه همه جانبه از مدل تحلیلی(SWOT) نیز استفاده شده است .
● سوالات مطرح شده :
جهانی‌شدن ابعاد و وجوه مختلف و به تبع آن پیامدهای متفاوتی نیز خواهد داشت. اما سوالات محوری و اساسی که می‌توان طرح نمود اینكه:
۱) جهانی شدن ایران رابه کدام سمت و سو هدایت خواهد کرد؟
۲) چه مدت زمان نیاز است تا ایران آماده ورود به عرصه جهانی شود ؟
۳) راهكار های مقابله با شوكهای ابتدایی (ركود– بیكاری– حفظ صنایع داخلی - فرهنگ وارداتی- سیاستهای بین المللی- )چیت؟
● تاریخچه جهانی شدن
نقطه شروع موج اول جهانی شدن در سالهای ۱۸۷۰_ ۱۹۱۴ كه پیشرفتهای حاصل از حمل ونقل و كاهش تعرفه ها بود .
موج دوم جهانی شدن سالهای ۱۹۵۰ _ ۱۹۸۰ بود كه ویزگیهای اصلی آن اد غام كشورهای غنی بود وتا كنون ادامه داردكه درسه زمینه مبتنی بر پیشرفت فناوری در حمل و نقل - ارتباطات و اطلاعا ت - ازاد سازی تجارت .و همبستگی متقابل بین كشورها ست .
اقتصاد جهان شاهد بین المللی شدن روز افزونی است كه اثار ان را می توان در افزایش بازرگانی بین المللی . جهانی شدن تولید و جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی ملاحظه كرد تجارت بین المللی خدمات در نیمه اول ۱۹۹۰ میزان رشد ۲۲% داشته است این پدیده مرزهای سیاسی و اقتصادی را كم رنگ می كند و هم چنین كلیه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و محیط زیست را تحت شعاع خود قرار می دهد
عوامل افزایش سرعت جهانی شدن – فروپاشی نظام نرخ ثابت – مبادله بر مبنای ارزش پول در مقابل طلا و دلار كه حاصل توافق كنفرانس برتن وودز درسال ۱۹۹۴ بود .
هم چنین از سال ۱۹۷۰ شاهد عقب نشینی دولتها از عرصه اقتصادی كشورهایشان بوده ایم و در عمل نظریه مداخله گرانه كینز كم كم اعتبار خود را از دست داد و شبه تجارت جهانی در برخی بازارها نمایان شد – ازجمله كاهش هزینه های حمل ونقل و پیشرفت سریع تكنولوژی درعرصه علوم الكترونیك (رایانه)و مخابرات( موبایل) و علوم ارتباطات و اطلاعات ( اینترنت و ماهواره ) و..... ادغام بازارهای كالا و سرمایه را شدت بخشید.
طی ۵۰ سال گذشته سطح تولیدات صنعتی جهان ۵ برابر شده، حال آنکه میزان تجارت بین المللی تولیدات صنعتی متجاوز از ۱۵ برابر شده است. طی دهه ۹۰ صادرات تولیدات صنعتی دارای نرخ رشدی بالغ بر %۹.۶ در سال بود. در بخش خدمات، رشد سطح تولید و تجارت بین المللی به مراتب چشمگیرتر بوده است. طی ۴۰ سال گذشته سهم خدمات در کل تولید ناخالص ملی در مورد کشورهای کم درآمد از %۳۰ به %۴۳ و در مورد کشورهای پر درآمد از %۵۴ به %۶۴ افزایش یافته است. با اینکه بسیاری از تولیدات این بخش قابل داد و ستد بین المللی نمیباشد، با اینهمه صادرات این بخش طی دهه ۹۰ دارای نرخ رشدی بالغ بر %۱۰.۶ در سال بوده است که عمدتا به دلیل رشد بیسابقه صادرات خدمات اطلاعاتی و ارتباطی، خدمات مالی، مدیریت و خدمات حرفه ای میباشد. رشد سطح سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) تصویر روشن تری از سرعت و دامنه گسترش روند جهانی شدن بدست میدهد. بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی از حدود ۷۰ بلیون دلار به ۶۰۰۰ بلیون دلار افزایش یافت. طی دهه ۶۰ نرخ رشد سرمایه گذاری خارجی ۲ برابر نرخ رشد تولید ناخالص ملی و ۱.۴ برابر نرخ رشد کل صادرات جهان بود. طی دوره ۱۹۷۵-۱۹۸۵ رشد سرمایه گذاری خارجی کمابیش همپای رشد تولید بود. اما در فاصله ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ شاخص سرمایه گذاری مستقیم خارجی ۳.۵ برابر شد و با سرعت از نرخهای رشد تولید ناخالص ملی و صادرات پیشی گرفت. این روند همچنان با سرعت فزاینده ای ادامه دارد.
بی شک روند جهانی شدن موجب کاهش اهمیت مرزهای جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی و محدود ترشدن حیطه اختیارات و قدرت دولتهای ملی شده است. در یک الگوی نظری این روند میتواند به پایان جغرافیا، فروپاشی دولت-ملتها و پیدایش جهانی فارغ از تقسیمات جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی منجر گردد که سرنوشت آن توسط نیروهای گلوبال رقم زده میشود. اما پذیرش این مطلب نه به این معنی است که شکل گیری و رشد جهان گلوبال فاقد هویت و چهره جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی میباشد و نه به این معنی که دولتهای ملی در تعیین سیر تکاملی و سرنوشت نهایی جهان گلوبال فاقد نقشی موثرمیباشند. درک این مطلب برای مدیریت مطلوب جهانی شدن، به ویژه برای کشورهای درحال رشد دارای اهمیت کلیدی است. (۲)
● مفهوم جهانی‌شدن
از دیدگاه زبانشناختی مفهوم «جهانی‌شدن» واژه‌ای است معادل Globalization،‌ كه بار معنایی ویژه‌ای را در چارچوب اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی دارد. هر چند در متون متنوع علمی از این واژه با احتیاط سخن رفته و آن را مغایر با جامعه جهانی (World society)، نظام جهانی (World system)، بین‌المللی‌شدن (Internationalization)، و جهان‌گرایی (Globality) دانسته‌اند، ولی توصیف مشابهی از این واژه در بین عالمان رشته‌های مختلف علوم انسانی موجود است كه به فرآیند و جریان آزاد تفكر و سرمایه مرتبط می‌شود. در تعریف مادی از واژه جهانی‌شدن «ادوارد آنی‌تات» از كارمندان ارشد «صندوق بین‌المللی پول» می‌گوید: «جهانی شدن به فرآیندی اطلاق می‌شود كه طی آن جریان آزاد اندیشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمایه در دنیا میسر می‌شود. در چارچوب این گونه تعاریف، عالمان علم جغرافیا نیز در توصیف وضعیت و جایگاه كلانشهرها بر مفهوم اقتصادی جهانی‌شدن تأكید می‌كنند، و سعی دارند محدوده تعریف مذكور را مورد توجه قرار دهند.
چنانچه در یكی از این گونه مقالات ذكر شده: «جهانی شدن اقتصاد به تشدید جریان كالا، خدمات، اطلاعات، سرمایه‌گذاری و عوامل تولید در سطح بین‌المللی دلالت دارد كه منجر به یكپارچگی اقتصادی جهان می‌شود. آنچه در تعاریف مزبور از نظر پدیده‌های جمعی مورد توجه است، پیوند فرهنگ و اقتصاد در بین آحاد اجتماعی در عرصه بین‌المللی است كه وقوع آن با شرایط نوین زمان و مكان، توجیه‌پذیر است.
هرگاه مفهوم متغیر مكان را از جنبه سیاسی و جغرافیایی ارزیابی نماییم كه تا چه حد ماهیت سیاسی آن از نظر دولت- ملت تغییر یافته، یا این كه به جهت بروز تحولات سیاسی شهروند بین‌المللی از دیدگاه دولت‌ها اهمیت یافته، روشن می‌شود كه روابط انسان با انسان،‌ و انسان با طبیعت و فناوری، عرصه پویایی را در حوزه جهانی شدن دارا می‌باشد. در مقابل، فرآیند جهانی‌شدن از نظر جغرافیایی به مسائل بومی و همگانی‌كردن بومی(Particularism) نیز مرتبط است، نمادی كه مستلزم همگانی‌شدن اجزای اجتماعی و بالطبع بومی‌كردن همگانی(Universalism)، یا جامعیت بخشیدن به آحاد جمعی خواهد شد(۳)
▪ هویت جغرافیایی و سیاسی
فرایند جهانی سازی علیرغم نگرش های متداول، پروسه ای بدون مختصات جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی نیست. برعکس، این فرایند دارای چهره و مشخصه جغرافیایی مشهودی است که دائم در حال تغییر میباشد. همچنین این پروسه از بستر فرهنگی و سیاسی مشخصی برخاسته، حامل کدهای ژنتیک این بستر فرهنگی-سیاسی است و سیر تکاملی خود را در این بسترطی میکند. ریشه های عمیق و تناور شرکتهای فرامرزی در زمین سیاسی و فرهنگی کشوری است که از آن برخاسته اند. مرکز فرماندهی و مراکز حساس این شرکتها، مانند مراکز تحقیق و توسعه تکنولوژی غالبا در کشور مادر قرارداشته و بخشی از قدرت اقتصادی و سیاسی آن میباشند. تاکید بر هویت جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی روند جهانی شدن به معنای جزمی کردن این پروسه نیست. جهانی شدن روندی یک سویه نیست که تنها از کانون جهانی به سوی دامنه جاری باشد. برعکس جهانی سازی روندی دو سویه است که درعین شکل دادن جوامع محلی از آنها تاثیر میپذ یرد. جوامع مختلف نه تنها میتوانند روند جهانی شدن را از مسیرهای متفاوت با ویژ گی ها و پیآمدهای متفاوت طی و تجربه کنند بلکه میتوانند برماهیت و سرنوشت نهایی جهان گلوبال نیز تاثیر بگذارند. با اینهمه دریافت و شناخت هویت جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی مکانیزم جهانی شدن برای کنترل و مدیریت این پروسه و تهیه یک استراتژی موثر جهت بهره برداری مناسب از آن، به ویژه برای کشورهای درحال رشد، ضروری و کلیدی است.
۸۴ در صد کل تولیدات صنعتی جهان توسط ۱۵ کشور تولید میشود که از این مقدار نزدیک به %۵۷ متعلق به سه کشور آمریکا (%۲۵) ژاپن (%۲۰) و آلمان (%۱۲) میباشد. در عرصه تجارت بین المللی وضعیتی مشابه وجود دارد. نزدیک به %۸۰ کل صادرات جهان توسط آمریکا، اتحادیه اروپا و آسیای شرقی و جنوب شرقی انجام میگیرد (نمودار زیر را ملاحظه کنید) که حجم عمده آن به کشورهای درون سه منطقه صادر میشود. در مجموع نزدیک به %۷۰ واردات جهان به این سه منطقه اختصاص دارد. حجم عمده مبادلات اتحادیه اروپا با کشورهای درون اتحادیه و آمریکا است. به همین ترتیب، حجم عمده مبادلات آسیای شرقی و جنوب شرقی با اروپا، آمریکا و کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی به ویژه ژاپن است. از منظر سرمایه گذاری مستقیم خارجی شدت تمرکز جغرافیایی به مراتب متراکم تر است. %۲۱ کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی جهان توسط آمریکا انجام میگیرد. سهم اتحادیه اروپا نزدیک به %۵۲ میباشد، اما حجم عمده آن در درون خود اتحادیه اروپا انجام میگیرد. سهم بریتانیا برابر %۱۵ است که به لحاظ سرمایه گذاری مستقیم خارجی این کشور را در مقام دوم جهان قرار میدهد. سهم کل آسیای شرقی و جنوب شرقی برابر %۱۶ است که نزدیک به %۸۰ آن به دو کشور ژاپن و هنگ کنگ تعلق دارد. رشد کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی یک پدیده معاصر است که بخش قابل ملاحظه آن طی ۳ دهه اخیر در پیوند نزدیک با اقتصاد جهانی انجام گرفته است. بالاخره تولید و انباشت دانش و اختراعات که محور تحولات فنآوری و اقتصاد مدرن جهانی میباشد دارای بیشترین تمرکز جغرافیایی است. کانون این پدیده عمدتا در چند شهر آمریکا، اروپا و سه- چهار شهر آسیای شرقی قرار دارد (نمودار زیر را ملاحظه کنید). طبق آمار سازمان ملل %۹۷ تمام اختراعاتی که در جهان به ثبت رسیده مربوط به کشورهای توسعه یافته صنعتی است که بخش عمده آن متعلق به آمریکا است.
در مجموع فضای اقتصاد جهان توسط آمریکا و چند کشور اروپای غربی و آسیای شرقی و جنوب شرقی تعیین میگردد. گردش و رشد اقتصاد سایر کشورهای جهان شدیدا تحت تاثیر مکانیزم حرکت و نیروی جاذبه این سه منطقه میباشد. به این ترتیب جهانی شدن دارای یک هویت جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی بسیار قوی و پر دوام است که پروسه جهانی شدن در بطن آن انجام میگیرد و از ویژگی ها و پیآمدهای آن شدیدا تاثیر میپذیرد. دریافت این امر برای شناخت عملکرد و چگونگی پروسه جهانی شدن دارای اهمیت کلیدی است. در چنین فضایی تدوین استراتژی و برنامه توسعه اقتصادی مناسب برای کشورهای در حال رشد مستلزم دریافت و شناخت این هویت است. برنامه ای که براساس تضاد بنیادین با جو اقتصاد جهانی و مکانیزم حرکت آن تدوین شده باشد به احتمال قوی پایدار و موفق نخواهد بود. (۴)
● بررسی ورود ایران به عرصه جهانی ( مدل SWOT )
انقلاب ایران دقیقا زمانی بوقوع پیوست که روند جهانی شدن شدت بیسابقه ای یافته بود. مبانی نظری این تحول بخشا در دهه ۶۰ شکل گرفت که جامعه روشنفکری ایران بنای غرب ستیزی پیش گرفت و در جستجوی سعادت اجتماعی به راه رشد غیر سرمایه داری و اسلام سیاسی روی آورد.
طی ۲۵ سال گذشته جمعیت کشور ۲ برابر شده، میانگین نرخ رشد اقتصادی از %۱۰ در سال به %۲.۶ (میانگین ۱۹۸۲-۲۰۰۲) تنزل کرده، درآمد سرانه بیشتر از %۴۰ کاهش یافته، نرخ بیکاری ۲.۵ برابر شده، بهره وری سرمایه متجاوز از %۵۰۰ کاهش یافته، بهره وری کل عوامل تولید نزدیک به %۳۰ کاهش یافته، سهم کشور در کل بازرگانی جهان به کمتر از نیم در صد تنزل کرده، ریسک سرمایه گذاری بطور سیستماتیک چندین برابر شده . اکنون ایران با %۱ جمعیت دنیا و %۱ مساحت کره خاکی، دارای تنها ۳۳ صدم درصد سطح تولید نا خالص دنیا است و تولید ناخالص سرانه آن به قیمت جاری کمتر از یک سوم میانگین جهان میباشد. (۵)
▪ عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی
در هر حال جمهوری اسلامی ایران در مواجهه و رویارویی با جهانی شدن با فرصت‌ها و تهدیدهایی روبروست که اگر دقت و توجه نشود خسارت‌های جبران ناپذیر و در عین حال فرصتهای مغتنمی را از دست خواهد داد. عمده چالش‌های فراروی ایران را می‌توان فعلاً در حوزه اقتصادی و فرهنگی دانست گرچه این دو مقوله در ارتباط جدی و اساسی با حوزه سیاسی است.
عده ای معتقدند كه راه نجات ایران پیوستن به wto و حضور در بازار جهانی است .عده ای معتقد ند بدلیل ضعف ساختار دموكراتیك چنین سازمانهایی ، حضور ایران در wto منجر به فقیر شدن ایران و شكاف طبقاتی منجر خواهد شد . برخی بر این باورند که جهانی شدن «پروژه» و طرحی است آگاهانه که مراکز ثروت و قدرت جهانی، آن را طراحی و هدایت می‌کنند بمنظور ایجاد سیطره و سلطه خود بر جهان. در این روایت صبحت از «جهانی سازی» بجای جهانی شدن است از این جهت که برخی از کشورهای قدرتمند بدنبال ساختن جهان بر اساس منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود می‌باشند . جهانی سازی «غربی شدن» یا «آمریکایی شدن» جهان است که با تهاجمی همه جانبه و شبیخونی فرهنگی بدنبال ساختن جهان و ادغام و همگون سازی آن بر اساس ارزشهای غرب یا آمریکا می‌باشد.
این گروه پیامد این جهانی شدن را سه اتفاق كه در آینده خواهد افتاد می بینند.
الف) اشاعه و گسترش تجدد غربی
ب) بسط و توسعه فرهنگ مصرف‌گرایی
ج) گسترش فرهنگ آمریکایی
درخواست پیوستن ایران به تجارت جهانی ۲۷ بار رد شده و در نهایت در پنجم خرداد ۱۳۸۴ به عنوان ناظر پذیرفته شده .
آیا با توجه به ویژگی های اقتصادی ایران خوشحالی پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی یك شگفتی و احساسی زودگذر است. یا ضرورتی گریزناپذیر؟
- هر عملكرد و كاركردی باید بر مبنای نتایج و پیامدهایی كه به دنبال دارد، سنجیده شود و ما باید ببینیم عضویت ایران چه مزایایی می تواند به دنبال داشته باشد و مشخص كنیم كه در سایه این مزایا چه نكات منفی متوجه ما خواهد شد و آیا منافع آن بر مضرات آن برتری دارد، یا خیر؟
پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی دارای پیامدهایی است كه در وهله اول منجر به پیوستن اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی می شود، زیرا سازمان تجارت جهانی حاكمیت اقتصاد مبتنی بر بازار را در اختیار دارد و ما می توانیم از طریق آن بازارهایی را به دست آوریم و از سود بازارهای جهانی بهره مند شویم. و به تبع آن پیوستن به بازارهای جهانی باعث افزایش كیفیت محصولات در میان تولید كنندگان می شود. (۵)
حال باید ببینیم عضویت ایران دارای چه مزایا و مضراتی است و همچنین چه فرصتها وتهدیدهایی برای ما بوجود میاورد .
● مزایاو فرصتها :
الف ) ابتدا با عضویت در wto اقتصاد ایران به اقتصادی جهانی می پیوندد زیرا
۱) می توانیم به بازار جهانی دست پیدا كنیم و از سود بازار جهانی بهره مند شویم.
۲) باعث افزایش كیفیت محصولات داخلی خواهد شد كه از دغدغه های اصلی اقتصاد ماست اما افزایش كیفیت در بازار جهانی یك برنامه ریزی منسجم نیاز دارد چون اجناس بی كیفیت خرید جهانی ندارد.
- طبیعتاً وقتی ما وارد بازارهای جهانی شویم، دیگر نمی توانیم هر كالایی را با كیفیت پایین وارد بازار كنیم. باید در ابتدا یك برنامه ریزی منسجم داشته باشیم برای تولید كالاهائیكه دارای قدرت رقابت دربازارهای جهانی باشند، تا با توجه به مزیتهای نسبی كه در تولید بعضی از كالاها در كشور داریم، وارد بازارهای رقابتی بشویم. مسلم است كه نمی توانیم یكباره با تولید هواپیما وارد بازارهای بین المللی بشویم، ولی هر كشوری به دلیل شرایط خاص خودش در تولید بعضی از كالاها و خدمات، دارای برتری های نسبی است كه می تواند از این برتری ها استفاده كند. كشورهای آسیای جنوب شرقی كه امروز توانسته اند اقتصاد دنیا را تحت تأثیر قرار دهند از همین مزیتهایی نسبی استفاده كرده اند.
چین برای توسعه اقتصادی خود از تولید لوازم الكترونیك و پیشرفته شروع نكرد، بلكه در ابتدا با تولید اسباب بازی و پوشاك و ... خود را به جهانیان نشان داد و امروز به اولین كشور تولید كننده كشتی در دنیا تبدیل شده است كه همانطور كه می دانید برای تولید كشتی نیاز به دانش و تكنولوژی بسیار بالاتر از صنعت خودروسازی است. (۶)
ایران هم یك سری مزیتهای نسبی دارد كه می تواند با شناخت آنها به توسعه دست یابد.
- مسلماً ما نمی توانیم توسعه صنعتی را با هواپیما سازی آغاز و در كارخانه بویینگ را تخته كنیم، ولی می توانیم در بازار پوشاك از وضعیت خوبی برخوردارشویم.
تولیدات پوشاك ما در بعضی از كشورهای خارجی از قیمت و كیفیت مناسبی برخوردار است و چرم و كفش مانیز توان رقابت دربازارهای جهانی را دارند. در زمینه كانی ها غیر فلزی مانند سنگ، كاشی، سرامیك و ... می توانیم بازارهایی را به خودمان اختصاص بدهیم.
تولیدات كشاورزی ما نیز از كیفیت و كمیت مناسب برخوردارند و می توان با استفاده از همین مزیت های نسبی كار را شروع كرد ودرنهایت به آن تنوع مورد انتظارمان دست پیدا كنیم.
از نظرتولیدات پتروشیمی و صنعت گردشگری نیز می توانیم به بازارهای مناسب دست پیدا كنیم. از سوی دیگر رعایت اصول تجارت جهانی جلوی تكرویهای غیر قابل پذیرش از نظر تجارت جهانی را می گیرد وما اگر بخواهیم وارد بازار تجارت جهانی بشویم باید این اصول را بپذیریم كه مورد قبول همه نهادهای بین المللی است.( ۷)
از سویی عدم توجه به بازارهای جهانی باعث عقب ماندگی صنایع می شود. ایران با ۷۰ میلیون جمعیت و برخورداری از درآمدی متوسط، یك بازار مناسب برای صنایع معدود ما ایجاد كرده است و دیگر این صنایع در غیاب كالاهای خارجی، برای فروش بیشتر نیازی به تحقیق و توسعه نداشته اند كه این امر موجب فرسودگی صنایع شده است .
امروز كشوری كه به بازارهای داخلی خود بسنده می كند مانند یك باتلاق است كه بیشتر در خود فرو می رود. كشورهایی می توانند موقعیت های بهتری را به دست آورند كه با توجه به بازارهای جهانی تنوعی در تولید خود از نظر كمیت و كیفیت به وجود آورده باشند. وقتی ما چند بار كالاهای خود را به كشورهای دیگر فرستادیم و آنها به دلایلی این كالاها را بازپس فرستادند، آنگاه ما در پی تحولات كیفی و تنوع در تولیداتمان خواهیم بود. كاری كه امروز چین انجام می دهد. اصولاً امروز از نظر اقتصاد تولید، بحث در مقیاس تولیدات و هر چه مقیاس و كمیت تولید بیشتر باشد، هزینه تولید كمتر می شود و تولید تخصصی را به دنبال دارد كه منجر به افزایش كیفیت نیز می شود. امروز اگر پیراهن چینی هزار تومان است و خیاط ما چهار تا دكمه را با دستمزدی معادل هزار تومان می دوزد دلیلش این است كه چین در مقیاس های میلیونی تولید می كند و هزینه تولیدش كاهش پیدا می كند.
ما هم باید با دست یابی به بازارهای جهانی و افزایش تولید و كم كردن هزینه ها به بازارهای گسترده راه یابیم.( ۸)
ب) در بعد فرهنگی – اجتماعی میتوان دراندیشه وعمل جهانی شدن را در قالب مفهوم« جهان – وطنی» دید. طبق این نگرش می‌توان محلی زندگی کرد و جهانی اندیشید. آنتونی گیدنز نیز معتقد است «جهانی شدن پدیده‌ای دیالکتیک بوده و هست و این به مقوله عاملیت برمی‌گردد. ما عاملان این فرآیند هستیم. همانطور که همزمان تحت تاثیر آن قرار داریم و زندگیمان به کلی توسط ان تغییر می‌کند».
انقلابات تکنولوژیک و ارتباطات می‌تواند تمام مناطق دنیا را در عین حال که هر شخص متعلق به جامعه و فرهنگ خود است، به جامعه جهانی متصل نماید . در این روایت بجای مفاهیمی چون «صنعت فرهنگ» «امپریالیسم فرهنگی» و یا «یکپارچگی و اتمیسم فرهنگی» می‌توان از مفهومی چون «اقتصاد فرهنگی» سخن گفت. با این توضیح که جهان چون بازار بزرگی است که متاع و محصولات متنوع و پرشمار فرهنگی در آن عرضه می‌شود و این بازار مشتریان و خریدارانی دارد که بدنبال مراد و هدف خود می‌باشند و قهراً کالایی که قوی‌تر و با ارزش‌تر باشد، استقبال بیشتری خواهد داشت. طبق دیدگاه عام گرایانه از جهانی شدن انسان به یکسری مفاهیم عام و ارزش‌های مشترک و همچنین به یکسری مشکلات و مصائب مشترک رسیده که جنبه‌ای عام و جهانی دارد و مواجهه با این پدیده‌ها عزم و اراده عمومی و جهانی نیز می‌طلبد. به تعبیر هابرماس، چون همگی انسان‌ایم فلذا می‌توانیم با گشترش حوزه عمومی و اخلاق مدنی جهانی به یکسری مفاهیم عام و جهانی در عین وجود تفاوت‌های فرهنگی و ملی نائل شویم. (۹)
● مضرات و تهدیدها :
دلایل و علل مختلفی را میتوان برای چالش‌های ایران در حوزه اقتصاد مطرح نمود از جمله آنکه اولاً درک درست و مبنایی از جهانی شدن و حوزه‌های تحت نفوذ جهانی شدن در دست نیست.
با ورود به wto صنایعی كه به كمك دولت سرپا هستند تضعیف می شوند!!
بحث اینكه صنایع ما نتوانستند توسعه پیدا كنند عوامل متعددی دارد و فقط نمی توانیم به بسته شدن درها اكتفا كنیم. ضمن اینكه دلایل توسعه صنعتی در شرق آسیا، كه در بالابه آن اشاره شد متفاوت از نقاط دیگر است. آنها تحت شرایط تاریخی و سرمایه گذاریهای خاص، به این توسعه دست یافتند اما در مورد ایران سیاست درهای باز هم به صنایعی مثل خودرو سازی كه با سابقه هستند ضرر وارد می كند و هم صنایع نوپا را درمعرض آسیب قرار می دهد .
وجود چنین صنایعی مضر است چون در زمانیكه در های واردات اجناس با كیفیت را ببندیم ممكن است تولید كننده داخلی چون جنسش فروش می رود راضی باشد اما مصرف كننده كم درآمد و اقشار متوسط جایگاهشان كجاست ، به این گونه می شود كه یك كارمند باید یك پیكان ۵۷ بخرد ۳ میلیون تومان و نصف روز باآن كار كند و نصف روز وقت صرف درست كردن آن بگذارد.(۱۰)
بحث صنعت را نمی توان به طور انتزاعی وجدا از مسائل دیگر مورد كنكاش قرار داد و باید در كنار موارد اقتصادی به عواقب اجتماعی و فرهنگی آن نیزتوجه كرد . همچنین پارادوکس‌های ایران در برخورد با جهانی شدن به این گونه است که ایران با ابزارهای ایدئولوژیک و معرفتی و با بینشی این چنین، سراغ جهانی با ماهیت اقتصادی می‌رود . در پدیده جهانی شدن ناخوداگاه جهان به سوی بسط و توسعه فرهنگ مصرف‌گرایی خواهد رفت و تحت تاثیر نظام سرمایه‌داری و جهانی سازی، روحیه و فرهنگ مصرف گرایی اشاعه می‌یابد. خرید کالا و مصرف آن به عنوان مد مسلط و ارزش حاکم تبدیل می‌شود. در فرهنگ مصرف گرایی، هویت اشخاص و ارزش و جایگاه آنها، در متعلقات مادی و در مصرف و خرید کالای مصرفی‌شان تعیین می‌شود. از آنجاییکه اصل بر تولید و مصرف کالا می‌شود، نگاه به حوزه فرهنگ و هنر نیز نگاهی فنی، تکنیکی و صنعتی خواهد بود به این صورت که سعی می‌شود مسائل فرهنگی چون سینما، موسیقی و... همچون کالا تولید انبوه شود تا سریع به دست مصرف کننده برسد.
با پیوند فرهنگ با صنعت و نگاه کالایی به حوزه هنر و فرهنگ، شاهد شکل‌گیری فرهنگ توده‌ای و عام پسند نیز خواهیم بود که این روند فرهنگ و هنر بومی، ملی و محلی را که پشتوانه‌ مالی قوی نداشته باشد با اضمحلال روبرو خواهد ساخت. ( ۱۱)
پدید آمدن خاص‌گرایی‌های قومی: از دیرباز مساله قومیت‌های مختلف برای جوامع و دولت‌ها مطرح بوده است. اما تحت تاثیر آگاهی‌های اقوام مختلف به واسطه رسانه‌ها و ارتباطات و اطلاعات جهانی، مجدداً گرایش‌های قومی در مناطق مختلف دنیا تشدید میشود .
«اصل گرایی یا بنیادگرایی دینی» را می‌توان نمونه‌ای عالی و مصداقی بارز از خاص گرایی فرهنگی دانست. بنیادگرایی پدیده‌ای تدافعی و واکنشی است به این معنا که بنیادگرایان در مقابل ظهور تحدیدهای خارجی در موضعی انفعالی و واپس‌گرایانه، تصویر نمونه آرمانی و خیالی گذشته را می‌نمایند. برخی جهانی شدن را بعنوان تهدیدی علیه ادیان میدانند ، بنیادگرایان برآنند که با محصور و محدود نمودن خویش به یکسری آرمانها و اصول با فرهنگ جهانی مقابله و جدال نمایند. تفکر بنیادگرایانه مخصوص دینی خاص نیست. بلکه چنانچه اشاره میشود در ادیان مختلف کمابیش چنین بینش‌هایی دیده می‌شود. از جمله ویژگیهای بنیادین تفکربنیادگرا، سرسختی و مقابله با فرهنگ بیگانه و غیرخودی است . در میان هندوهای متعصب نیز تفکراتی وجود دارد مبنی بر اینکه هندوستان باید از وجودغیر هندوها و یا ناخالص‌ها پاک شود. در اسلام نیز در طیف‌بندی‌های مختلف و با شدت و ضعف خاص خود جریان بنیادگرایی را شاهدیم که از حالت معتدل و محافظه‌کار تا شکل افراطی و رادیکال گسترده شده است . ظهور فرقه‌هایی چون طالبان، اخوان المسلمین، وهابیت، گروه سپاه صحابه و... در کشورهای اسلامی چون افغانستان، مصر، عربستان، پاکستان و... و اقدامات خشونت بار آنها در راستای اعلام موجودیت و خود بودن، همگی وجود این طرز تلقی را در اسلام به نمایش می‌گذارد. .( ۱۲)
كه ایران نیز باید با زمینه سازی و آگاهسازی نسل های قبل و غنی سازی اندیشه های نسل نو از بوجود آمدن مشكلات كشورهای مذكور جلوگیری كند .
● نتیجه :
راهکاری که برای مقابله منطقی و اصولی با جهانی شدن درایران می‌توان ارائه داد به اختصار عبارتنداز اینکه:
۱) به گونه‌ای مناسب با تضادهای سیاسی و فرهنگی ایران با جهان برخورد شده و سعی در حل و فصل و یا بازبینی در آن مقوله‌ها شود.
۲) به زیر ساخت‌های داخلی در عرصه‌های مختلف از آموزش و پرورش گرفته تا به توسعه نهادهای مدنی و اجتماعی (جامعه مدنی) همت گمارده شود.
۳) بجای درگیریهای سیاسی، ایدئولوژیک و لفظی با جهان، در داخل کشور به اجماع و وفاقی سیاسی بین جریان‌های مختلف فکری پرداخته شود.
۴) در پست‌های اجرایی و عملی از نخبگان ودانشگاهیان و افرادی استفاده شود که جهانی شدن را آنگونه که هست می‌شناسند و از نزدیک با جهان و مراکزی که در فرایندهای جهانی تاثیرگذار هستند آشنایی عمیق داشته باشند.
۵) باید باب هر نوع تعامل و ارتباط با جهان را از رسانه و ارتباطات ‌تکنولوژیک گرفته تا تعاملات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گشود و نگاههای عام جهانی را بعنوان مبنای خرد جمعی جهانی بر نگاههای صرفاً محدود و محصور داخلی و ایدئولوژیک در این تعامل تفوق داد.
«پیترایوانز» یکی از محققان برجسته در حوزه مسائل توسعه، در تعامل کشورهای جنوب با کشورهای شمال به مواردی اشاره می‌کند که می‌تواند راهکاری مناسب برای چالش‌های فراروی ایران در برخورد با جهانی شدن باشد. او معتقد است در تعامل و چانه زنی میان نهادهای شمال و جنوب، هرکدام قوی‌تر و کارآمدتر باشند می‌توانند بهره‌های اقتصادی زیادی را ازهم داشته باشند.
ماتریس فوق بخوبی نشان میدهد که کشورهای جنوب برای افزایش قدرت چانه‌زنی خود چاره‌ای جز توانمند کردن بخش‌های مختلف داخلی خود ندارند که اگر این مهم تحقق یابد می‌توانند امتیازات زیادی را از کشورهای شمال به واسطه جهانی شدن و ابزارهایی که این پدیده در اختیار می‌گذارد عاید کشورشان نمایند، چیزی که در تجربه کشورهای در حال توسعه برتری چون چین، هند، برزیل، کره جنوبی، تایوان، مالزی و ... مشاهده شد. جمهوری اسلامی ایران نیز باید ضمن تغییر بینش و تلقی معرفتی خود به جهانی شدن از تجربیات دیگر کشورهای در حال توسعه با توجه به فرهنگ و تاریخ پرفروغ خود بهره جوید.(۱۳)
در اجرا و عمل نیزدروازه هاباید در ابتدا بسته شود تا صنایع داخلی پابگیرند، ولی این امر باید دوره مشخص داشته باشد. نه اینكه تا ابد دروازه ها را ببندیم زیرا این كار هم باعث ضربه به صنایع می شود و هم دودش به چشم مصرف كننده می رود. شاید اگر ما بازارهایمان را باز كنیم، بخشی از صنایع ما ورشكست شوند. اما ورشكستگی صنایعی كه توجهی به تحقیق و توسعه ندارند، صنایعی كه در جا می زنند و به ابتكار توجهی ندارند، امری طبیعی و مشروع است ورشكستگی این صنایع مقدمه توسعه است. چه لزومی دارد بخشی از درآمدخانوار ایرانی صرف پرداخت سوبسید به صنایعی شوند كه قدرت تحقیق و توسعه و رقابت ندارند.
اتفاقاً ورود به WTO یك حسن دارد و آن اینكه باعث برداشته شدن حمایتهای غیر معقول از صنایع داخلی می شود. صنایعی كه در حقیقت باعث هدر رفتن منابع مالی كشور و لطمه به قشر مصرف كننده بویژه مصرف كننده كم در آمد می شود. بسیاری از مدیران ما می گویند ما باید صنایع داخلی را تقویت و حمایت كنیم و دروازه ها را ببندیم و تعرفه گمركی سنگین بر واردات وضع كنیم تا صنایع ما جان بگیرند. این فكر در نگاه اول برای هر شنونده ای زیبا وقشنگ است، ولی وقتی به این تفكر توجه بیشتری می كنیم می بینم كه در عمل این كار باعث توسعه نشده است. در حال حاضر چند دهه است دروازه های ایران به روی ورود كالاهای خارجی بسته است. چه اتفاقی افتاد؟ آیا باید تا ابد دروازه های كشور را ببندیم تا صنایع داخلی قدرتمند شوند؟ پس مصرف كننده در این بین چه جایگاهی دارد؟ آیا فقط عده معدودی تولید كنندگان مطرح اند؟ و آیا نباید به كشاورزان، كارمندان و اقشار كم درآمد نیز توجه شود؟ وقتی ما دروازه ها را می بندیم به این منجر می شود كه اقشار كم درآمد باید یك پیكان ۵۷ را ۳ میلیون بخرند و نصف روز از آن استفاده كنند و نصف دیگر روز را به تعمیر آن بپردازند و هر چه هم در آوردند خرج آن كنند .
باز كردن دروازه ها نباید یكباره صورت گیرد و تمام تعرفه ها و عوارض گمركی را از پیش رو برداریم. مسلم است كه در این صورت تمام كارخانه های ما تعطیل می شوند زیرا تولیدات آنها توان رقابت نخواهند داشت. آزاد سازی بازار باید به صورت دوره ای و تدریجی صورت گیرد و مدیریت صنعتی ما باید یك دوره ۱۰ تا ۱۵ ساله را برای حمایت از صنایع تعیین كند و هر ساله در صدی از تعرفه های گمركی را كاهش دهد تا صنایع ما بتوانند خود را نوسازی كنند و از سوی دیگر یك استراتژی واحد تحقیق و توسعه باید در نظر گرفته شود. در ۵۰ سال گذشته دروازه های كشور بسته بوده و اگر این حمایت می توانست به توسعه صنعتی منجر شود تا حالا باید این اتفاق رخ می داد. .( ۱۴)
مجید خدمتی
منابع
۱) شاكری محسن (۱۳۸۵) - خبرگزاری مهر - مقاله جهانی شدن و جمهوری اسلامی
۲) زمانی هادی- ۱۳۸۴ ژوئن ۲۰۰۴-: فرصتها و چالشهای جهانی شدن ایران www.hadizamani.com/
۳) ۰ شعبانی احمد فروردین ۱۳۸۵ - فصلنامه علوم اطلاع‌رسانی ITIran.com ( استادیار دانشگاه اصفهان)
۴) زمانی هادی- ۱۳۸۴ ژوئن ۲۰۰۴-: فرصتها و چالشهای جهانی شدن ایران www.hadizamani.com
۵) زمانی هادی - ۱۳۸۴ ژوئن ۲۰۰۴-: فرصتها و چالشهای جهانی شدن ایران www.hadizamani.com
۶) مطیعی حسن (۲۷/۶/۸۴) روزنامه ایران - ورود به wto با چشمانی كاملا باز
۷) همان
۸) همان
۹) شاكری محسن (۱۳۸۵) - خبرگزاری مهر - مقاله جهانی شدن و جمهوری اسلامی
۱۰) مطیعی حسن (۲۷/۶/۸۴) روزنامه ایران - ورود به wto با چشمانی كاملا باز
۱۱) شاكری محسن (۱۳۸۵) - خبرگزاری مهر - مقاله جهانی شدن و جمهوری اسلامی
۱۲) همان
۱۳) همان
۱۴) مطیعی حسن (۲۷/۶/۸۴) - روزنامه ایران - ورود به wto با چشمانی كاملا باز


همچنین مشاهده کنید