پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


مجموعه مطالبی درباره هری پاتر و محفل ققنوس


مجموعه مطالبی درباره هری پاتر و محفل ققنوس
خیلی طبیعی است که یک فیلم پرسروصدا از یک مجموعه مشهور میان منتقدان سینمایی موضع گیری های متضادی را برانگیزد. «هری پاتر و محفل ققنوس» دو سال بعد از قسمت چهارم مجموعه هری پاتر به نمایش درآمده و برخی منتقدان آمریکایی زبان به تحسین آن گشوده اند و برخی آن را اثری ضعیف قلمداد کرده اند.
طرفین برای دیدگاه خود استدلال هایی دارند، اما وجه مشترک همه نقدهای مثبت و منفی، اشاره به دنیای تیره ای است که دیوید ییتس کارگردان بریتانیایی در «محفل ققنوس» خلق کرده است و این که بیش از اکشن و حادثه، فیلم صحنه طرح ها و نقشه هایی است که دو قطب خیر و شر ماجرا علیه یکدیگر شکل می دهند. همچنین تبدیل شدن بلندترین داستان جی.کی .رولینگ به کوتاه ترین فیلم مجموعه تا به حال نیز مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.
برای پی بردن به بخشی از استدلال های موافقان و مخالفان، از هریک از طرفین یک نقد انتخاب شده است؛ جیمز براردینلی یکی از همراه ترین منتقدان فیلم است که نوشته اش سراسر تحسین از کارگردان و فیلمنامه نویس و گروه بازیگران است.
او به فیلم درجه «-A» داده از سوی دیگر کرک هانیکات با اهدای نمره «-C» یکی از منفی ترین مطالب را درباره «محفل ققنوس» نوشته است. البته تجربه نشان داده که قضاوت آنی درباره آثاری از نوع سری هری پاتر نمی تواند خیلی ماندگار باشد و باید تا نمایش قسمت آخر صبر کرد. از سوی دیگر همواره خطر مقایسه فیلم ها با یکدیگر وجود دارد که راه را بر نگاه به هر یک از فیلم ها به عنوان اثری مستقل می بندد.
جیمز براردینلی؛ مجموعه هری پاتر در پنجمین قسمت به سطح عالی تری ارتقا یافته است. علاوه بر فراهم کردن حادثه و ماجراجویی کنترل شده و خوش آهنگ، «هری پاتر و محفل ققنوس» توانسته حماسه اثیری را که در چهار فیلم قبلی- به خصوص دو قسمت آخر- شکل گرفته بود، تکمیل کند.
با این فیلم احساس می کنیم در کنار چیزی عظیم، تیره و بدشگون نشسته ایم. از زمان فیلم اول که توسط کریس کلمبوس ساخته شد، فیلم ها به تدریج تیره تر شده اند. «محفل ققنوس» به جرات سیاه ترین آنها است و نمی تواند برای بچه های کوچک مناسب باشد.
احتمالاً این اولین فیلم هری پاتر است که نمی تواند به خود متکی باشد. ارجاع های زیادی به وقایع گذشته و شخصیت های بسیاری از فیلم های قبلی وجود دارد و احتمالاً برای تماشاگران تازه کار دردسر ایجاد می کند. این یک پیشرفت خوشایند است که نشان می دهد مجموعه از مقدمه چینی عبور کرده و به درون رویارویی خیر و شر رسیده است. اگرچه «محفل ققنوس» پایان داستان نیست و این حس را می دهد که توفان تازه ای در راه است. باید شکرگزار باشیم که تنها ۱۸ ماه طول می کشد تا قسمت بعدی به نمایش در آید.
این نخستین فیلم هری پاتر است که توسط استیو کلووس اقتباس نشده است (او فیلمنامه شاهزاده دورگه را می نویسد). مایکل گلدنبرگ در فیلمنامه «محفل ققنوس» کار قابل تحسینی انجام داده و داستان پر از جزئیات رولینگ را به یک بسته فشرده تبدیل کرده که تنها دو ساعت و ربع طول می کشد و در عین حال هیچ یک از خطوط پلات اصلی را از دست نداده است. مطمئناً خیلی چیزها کنار گذاشته شده، اما طرفداران کتاب متوجه می شوند که فیلم به داستان وفادار است، هرچند که بیش از حد اسیر داستان نیست. برای آنها که هری پاتر را تنها از طریق سینما دنبال می کنند، فیلمنامه واضح است و با سرعت زیاد حرکت می کند و احتیاجی به خواندن داستان برای فهمیدن خط داستانی نیست.
دیوید ییتس چهارمین نفری است که روی صندلی کارگردانی مجموعه می نشیند. در میان چهار کارگردان، او سابقه تاثیرگذار کمتری دارد و بیشتر دوران کاری خود را در تلویزیون بریتانیا گذرانده است. دیدگاه او به دنیای هری پاتر بسیار شبیه به مایک نیوول سازنده «جام آتش» است؛ فضایی خاکستری و افسرده که تاریکی بر همه چیز سایه انداخته است. حیرت و شعف از جادوی دو فیلم اول رفته و حالا جادو بیشتر به چیزی خطرناک و ترس آور شبیه شده است.
در «محفل ققنوس» خطوط نبرد میان لرد ولدمورت (رالف فاینس) و لژیون مرگ خواران او از یک طرف و هری پاتر (دانیل رادکلیف) و دوستانش در محفل رسم شده است. هری توسط برخی همکلاسی ها و بزرگسالان عضو محفل حمایت می شود، اما کسانی هم هستند که به اعلام هری مبنی بر بازگشت لرد ولدمورت بدگمان اند.
وزارت سحر و جادو در ورای این ماجراها توطئه ای می بیند و دلورس آمبریج (ایملدا استانتون) را به عنوان بازرس به هاگوارتز می فرستد تا امور را بررسی کند. پس از ربودن مقام دامبلدور او نگاهش را بر هری متمرکز می کند. اما نیروهای شیطانی گسترده شده اند و هری باید به دوستانش آموزش دهد که چگونه از خود دفاع کنند یا خطر نابودی را به جان بخرند. آمبریج می خواهد درس های جادویی مخفی هری را متوقف کند و هر کاری لازم است برای این هدف انجام می دهد. این درحالی است که نقشه های ولدمورت ریشه دوانده اند.
«محفل ققنوس» شخصیت پردازی را که در کتاب های گذشته بود، ادامه می دهد. شخصیت ها به تدریج پیچیده تر شده اند و منافع، خشم و حسادت در درونشان رشد کرده است. فیلم هرگز به ورطه رمانس یا فیلم های بعد از مدرسه ای نمی افتد، اما شخصیت ها چیزهای بیشتری از بر زبان آوردن وردهای لاتین و رام کردن حیوانات جادویی دارند که انجام دهند.
در مرکز داستان رفاقت میان هری، رون و هرمایونی قرار دارد، نه نبرد با ولدمورت. این سه دوست حالا نوجوان شده اند و مناسبات شان با فیلم های اول متفاوت است. اما گذر سال ها پیوندشان را محکم تر کرده است.
دانیل رادکلیف و روپرت گرینت (در نقش رون ویزلی) به بازیگران خوبی ارتقا یافته اند. رادکلیف فرصت یافت تا سطح کار خود را روی صحنه تئاتر نشان دهد و گرینت استعدادش را در فیلم «درس رانندگی» صیقل داد. اما واتسون (در نقش هرمایونی گرنجر) حلقه ضعیف بازی در فیلم است و با دو بازیگر دیگر هماهنگی ندارد. تنها نقشی که او تا به حال بازی کرده است، هرمایونی است. مانند همه فیلم های هری پاتر ترکیب بازیگران بزرگسال فهرستی از بزرگان سینمای بریتانیا است؛ مایکل گامبون، مگی اسمیت، رالف فاینس، اما تامپسون و آلن ریکمن در کنار ایملدا استانتون و هلنا بونهام کارتر، که هردو برای اولین بار در هری پاتر بازی می کنند. ریکمن بار دیگر ثابت می کند ابهام می تواند موثرتر از شرارت خالص باشد.
اسنیپ با بازی او از ولدمورت با بازی فاینس خیلی ترسناک تر است. اما وقتی پای برانگیختن نفرت مخاطبان در میان باشد، هیچ کس این کار را بهتر از ایملدا استانتون نمی کند. بخشی از این کار به دلیل آن است که لبخند او به ندرت محو می شود.
به گمان من فیلم های هری پاتر به شکل تصاعدی بهتر شده اند. در آغاز فیلمسازان بسیار مرعوب کتاب ها بودند. با گذشت زمان، آنها آزادی عمل به دست آورده اند و اجازه داده اند فیلم ها هویت مستقلی به دست آورند که هر چند به داستان های بسیار موفق جی.کی.رولینگ وابستگی دارد، اما اسیر آنها نیست. شنیده ام عده ای گفته اند «محفل ققنوس» یکی از ضعیف ترین داستان های هری پاتر است، اما با استدلال می توان گفت بهترین فیلم مجموعه همین «محفل ققنوس» است.
هرچند سبک ییتس با کار آلفونسو کواران (زندانی آزکابان) برابری نمی کند، اما استحکام بیشتری دارد. فیلم در جریان است و حرکت می کند. این حس دست می دهد که پیشرفت وقایع قابل پیش بینی نیست. جلوه های ویژه هرچند در میان فیلم های تابستان امسال بهترین نیستند، اما بهتر از حد کافی کار خود را می کنند و چندین نما نفس را در سینه حبس می کنند. وقتی از سالن بیرون آمدم تجربه ای فراتر از له شدن زیر صحنه های انفجار بی احساس و روبوت های بی روح داشتم.
وقتی «هری پاتر و سنگ جادو» در سال ۲۰۰۱ به نمایش درآمد، حسی مانند سقوط از آبشار ایجاد کرد، نسخه کودکانه «ارباب حلقه ها» شش سال بعد از تریلوژی تالکین به پایان رسید، اما سریال طولانی رولینگ هنوز گام برمی دارد. با «محفل ققنوس»، هری پاتر واقعاً به خودش آمده و به عهدی که با «زندانی آزکابان» و «جام آتش» بسته بود، عمل کرده است.
این فیلم ها دیگر داستان های جذاب ساحران و جادو و چیزهایی که در شب منفجر می شوند، نیستند، بلکه داستان های سیاه هستند، جایی که تم ها و موجودات مدام از ریخت می افتند، در حالی که قاب ها با سروصدا کج می شوند. «محفل ققنوس» از زمان آغاز مجموعه سینمایی هری پاتر بهترین پیشنهاد است و یکی از معدود دلایلی که طی تابستان ۲۰۰۷ می توان ریسک رفتن به مالتی پلکس ها را به جان خرید.
علی مصلح حیدرزاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید