جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تعویض هایی که به هدر رفت


تعویض هایی که به هدر رفت
تمام شد؛ به سادگی آب خوردن حذف شدیم. ۱۲۰ دقیقه مثل اسپند روی آتش بالا و پایین پریدیم و در نهایت خلاص! حذف شدیم و با جام وداع كردیم. با جام كه نه، با همان مقام نصفه و نیمه ای كه در سال ۲۰۰۴ به دست آ مده بود، وداع كردیم۱۲۰. دقیقه زیر توپ زدیم و دل خوش كردیم به لحظه ای كه نوبت زدن پنالتی ها می رسد.
مقابل حریفی كه انصافاً روی اوج هم نبود و كمتر از چین و ازبكستان هم فشار آورد، دفاع كردیم و به آنها اجازه دادیم تا حمله كنند و پیش بیایند. پاها آماده بود برای ضربه زدن به زیر توپ و گوش ها در انتظار شنیدن سوت پایان وقت اضافه دوم، كه چه بشود؟!
كه به پنالتی ها برسیم. رسیدیم اما در پنالتی زدن هم شاخ غولی شكسته نشد.دروازه بانی كه قرار بود پنالتی گیر ما باشد، ۴ بار به یك سمت پرید و ۲ بازیكن دیگر هم توپ را به دست و پای دروازه بان كره ای كوبیدند تا بازی به پایان برسد و كره جنوبی راهی نیمه نهایی شود.آخر هم نفهمیدیم كه اصلاً چرا تمام نیروی تهاجمی خود را رو نكردیم و زیر توپ زدن را برگزیدیم؟ اگر برای رسیدن به پنالتی بود پس چرا در پنالتی زدن هم مثل زیر توپ زدنمان، شتابزده، بی دقت و از سر رفع تكلیف ضربه زدیم؟!
چرا به جای آنكه بردن در وقت های قانونی را انتخاب كنیم و به فكر شكست دادن تیمی باشیم كه در زمان ۹۰ دقیقه آسان تر و راحت تر از وقت تلف شده شكست می خورد، به این فكر كردیم كه حتماً حریف را در ضربات پنالتی شكست دهیم؟!
شكست مقابل كره جنوبی ربطی به اما و اگر و شانس و اقبال و نفرین ضربات پنالتی ندارد. در ۲ دوره پیاپی جام ملت های آسیا با ضربات پنالتی حذف شدیم و درهر ۲ دوره نیز نه به خاطر بخت و اقبال كه به دلیل ترسو بودن باختیم. باختیم چون ترسو بودیم، چون ترس را انتخاب كرده بودیم.این شكست در درجه اول باید به پای سرمربی تیم ملی نوشته شود.
به دلیل انتخاب تركیبی كه بر مبنای رویا پایه گذاری شده بود. تركیبی شكل گرفته بر مبنای این توهم كه رسول خطیبی قرار است از سرعت مهارناپذیر و تكنیك محیرالعقولش استفاده كند و در ضد حملات، دفاع تیم تمام تهاجمی كره را قال بگذارد و صحنه گلزنی خداداد به استرالیا را تكرار كند، غافل از اینكه كره بیشتر از ماترسیده بود.
آنها آنقدر احمق نبودند - یا آنقدر كه سرمربی ما فكر می كرد احمق نبودند - كه بی محابا حمله كنند و به بازیكنان سرعتی ما - مثل كعبی و كاظمیان - میدان بدهند. این شد كه رسول خطیبی در طول ۱۲۰ دقیقه حضور در زمین كار مفیدی انجام نداد درست مثل پنالتی كه زد و پای دروازه بان كره را تا مرز شكستن پیش برد!
امیر قلعه نویی دیروز یك اشتباه بزرگ دیگر هم انجام داد و آن انجام دادن ۳ تعویض كاملاً اشتباه بود. قلعه نویی كه در دور اول به لطف تعویض های سرنوشت سازش اسم و رسمی برای خود دست و پا كرده بود، دیروز بدترین تعویض های عمر خود را انجام داد. او معدنچی با انگیزه، جوان و آماده برای ادامه دادن بازی را بیرون كشید تا فریدون زندی را با دستور نفوذهای بیشتر از جناح چپ و ارسال های موقعیت ساز وارد زمین كند.
زندی هم وارد زمین شد اما نتوانست جناح چپ را به یك اتوبان تبدیل كند! معدود دفعاتی هم كه زندی تنها مجال عبور از سد ۲ بازیكن چپ پای كره را پیدا می كرد، كسی نبود كه سانترهای او را با سر وارد دروازه كند.ژنرال در ادامه بازی ۲ تعویض دیگر را هدر داد.حضور رضا عنایتی به جای وحید هاشمیان انتخاب بدتری بود چرا كه عنایتی غیر از یك باری كه در محوطه جریمه خودی ضربه كرنر كره ای ها را دفع كرد، در دیگر دقایق بازی نه سری زد، نه شوتی كرد و نه قدم مفیدی برداشت كه حضورش در زمین را توجیه كند. واقعاً عنایتی به چه دلیل وارد زمین شد؟!
تعویض سوم ریسكی بود كه سودی نداشت. شاید اگر كاظمیان با انگیزه، گلزن، گلساز، سرعتی، تكنیكی و دریبل زن وارد زمین می شد، می توانست نتیجه بازی را پیش از آغاز ضیافت پنالتی ها تغییر دهد. شاید اگر مبعلی با آن قدرت حمل توپ بالا و سرعت مناسبش وارد زمین می شد، می توانستیم روی راه افتادن جناح چپ تیم ملی حساب كنیم جایی كه زندی تازه نفس هم حضور داشت و دنبال كسی می گشت كه بتواند به او پاس بدهد.اما متأسفانه سرمربی خوش فكر تیم ملی ترجیح داد كه طالب لو را وارد زمین نماید تا وحیدباجهش های خودتیم ملی را از باتلاق كره بیرون بیاورد ... كه نیاورد!
باختیم و حذف شدیم. به قول فیروز كریمی این باخت چیزی از ارزش های فنی ما كم نمی كند. ارزش هایی مثل عدم گلزنی مهاجمان ما در مسابقات این دوره و ناكامی خطیبی در باز كردن دروازه حریف از روی نقطه پنالتی! ارزش هایی مثل تركیب های عجیب و غریب كادر فنی كه تا پایان مسابقات حتی نتوانست جناح چپ تیم ملی را ا حیا كند!ارزش هایی مثل فروپاشی جناح راست تیم ملی كه در تمام سالهای اخیر نقطه قوت تیم ملی بود اما در این مسابقات ...!
بله، باختن چیزی از ارزش های كلیدی تیم ما كم نمی كند. ارزش هایی مثل به تساوی كشاندن بازی با چین در لحظات آخر، مثل پیروزی غرور آفرین مقابل مالزی!
قصه ما بسر رسید و كلاغه هم طبق روال این چند سال اخیر به خانه اش نرسید. هیچ كس هم نیست كه بگوید این كلاغ بیچاره دلش برای خانه اش تنگ شده، خسته شده از نرسیدن، از حذف شدن، از باختن و از گریه كردن.كسی نیست كه بپرسد پس كی نوبت ما می رسد؟ پس كی قرار است ما برسیم، شاد شویم، شادی كنیم.كسی هست كه برای این سؤال جوابی داشته باشد؟
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید