پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

شکست سازمان فوتبال


شکست سازمان فوتبال
پیروزی و افتخار را برنامه ریزی و مدیران بافكر پی ریزی می كنند و مسلماً شكست حاصل نوعی بی برنامگی و فقدان مدیریت است.
فوتبال ما دوران بدی را طی كرد تا به مالزی برسد، تعلیق و سپس انتخاب سرمربی تیم ملی بر اساس خرد جمعی محصول این نوع مدیریت و این طرز تفكر به انتخاب قلعه نویی منتهی می شود. كمیته انتقالی هم به جای نظارت جدی بر روند كار بیشتر به دنبال تثبیت موقعیت خود و وزن كشی سیاسی بود و با كمترین دخالت بر تیم ملی به یك نظاره گر صرف تبدیل شد.
در همین آشفتگی و بی ثباتی فوتبال ما قلعه نویی می خواست یك تنه به جنگ مشكلات رفته و افكار سنتی و تجربی خود را در جام بزرگی مثل جام ملت ها به منصه ظهور برساند. شكست قلعه نویی در واقع شكست سازمان فوتبال ما است. او یكی از خانه ها و به اصطلاح خودش یكی از قطعات پازل شكست است.
او به گمان اینكه می تواند با افكار خلق الساعه و تركیب و سیستم های متفاوت به جام برسد، حالا فهمیده كه در دنیای علم و برنامه ریزی چه خبر است. او باید پاسخگوی سؤالات بسیاری باشد، اینكه چطور در مسابقاتی چنین بزرگ با یك مدافع چپ به نام زندی وارد مسابقات می شود؟ او چطور در یك بازی عنایتی را در گوش چپ و سپس رسول را در یك بازی به عنوان نوك كلاسیك به كار گرفته و در یك دیدار دیگر در پشت ۲ مهاجم از او استفاده می كند.
قلعه نویی باید در مورد به كارگیری ۱۲۰ دقیقه ای از رسول خطیبی و نیمكت نشینی محض جواد كاظمیان مقابل كره جنوبی پاسخگو باشد؟ خیلی سؤالات دیگر از او باید پرسید. از برنامه ۱۲۰ صفحه ای و دیدار تداركاتی با جاماییكا و غنا كه به جای سود برای فوتبال ما برای افرادی خاص منفعت مالی داشته، حالا همه آنهایی كه اعتقاد به مربی ایرانی دارند باید جوابگوی انتخاب خود باشند.
تعویض دیرهنگام طالب لو با رودباریان هم توجیه فنی ندارد اما نمی شود تمام عوامل باخت را به فقدان دانش فنی، كمبود تداركات و نبود نظارت كادر فنی نسبت داد. می توان به ضیافت پنالتی و بخت و اقبال اشاره كرد و خیلی راحت گفت كه ما در پنالتی باختیم، نه در جریان بازی آن هم به حریف صاحبنامی مثل كره جنوبی.
فوتبال ما برای خروج از این بن بست و انجماد فكری نیاز به افراد بادانش و برنامه ریز در فدراسیون فوتبال دارد. دوره برتری با فوتبال آنارشی و بدون برنامه گذشته، دیگر نمی توان با فوتبال مبتنی بر سنت و تجربه به جنگ حریفان رفت. شاید این نوع تفكر در لیگ برتر و باشگاه ها جوابگو باشد اما در صحنه بزرگی مثل آسیا كه همه حریفان برنامه ریزی كرده و زحمت كشیده اند نیاز به تفكرات حرفه ای است.
جام ملت های آسیا محل آزمایش، تركیب شناسی و كسب تجربه نبوده و نیست اما فوتبال ما به همان دلایلی كه ذكر آن در بالا رفت همچنان به مسیر تكراری آزمون و خطای خود ادامه می دهد و حالا در مرثیه این شكست می توان تركیب، سیستم و تعویض های تیم ملی را مورد ارزیابی قرار داد و حاصل آن را برای بعد از این به كار گرفت اما چه سود كه از شكست ها درس عبرت نگرفته و همچنان به دنبال اعمال سلیقه فردی به جای برنامه ریزی و آینده نگری هستیم.
جالب اینكه همگان در این شكست بیشتر قلعه نویی، طالب لو، رسول خطیبی، علی كریمی و عنایتی را مقصر می دانند اما دایره آن وسیع تر از این نام هاست و باید قبول كنیم كه همه اینها هم به دنبال این بودند كه با درخشش روی نیمكت و داخل زمین تیم ملی به شرایط مالی بهتری برسند. تیم ملی ایران از نظر وجهه و جایگاه در مرتبت بالایی قرار دارد و اداره و مدیریت این تیم نیازمند یك سرمربی بزرگ و با اقتدار است و به تبع آن اداره یك مربی بزرگ هم نیاز به فدراسیون و مدیرانی جامع نگر دارد اما فوتبال تهی از همه چیز ما چگونه می تواند به موفقیت برسد.
علی قراخانلو
منبع : روزنامه ایران ورزشی


همچنین مشاهده کنید