چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


زیر سایه وسوسه


زیر سایه وسوسه
● درباره«چرت کوتاه» نوشته لیلی دقیق
«لیلی دقیق» در مجموعه داستان «چرت کوتاه» ما را در مقابل فضاهای متنوعی از جهان داستانی خود قرار می دهد. در داستان اول این مجموعه او به درگیری های ذهنی زن کارگری به نام قدسی می پردازد که در مسیر بازگشت به خانه دائماً خودش را مورد عتاب و خطاب قرار می دهد. این نهیب ها از آن جهت خط روایتی خواندنی می سازند که در داستان به شکلی آزاردهنده ظاهر نشده اند.
داستان «چرت کوتاه» با بهره مندی از زاویه دید سوم شخص محدود به ذهن قدسی تمام اسباب و لوازم خود را به اندازه ای که لازم می نماید طرح می کند و شرح می دهد. در این قصه کوتاه نویسنده بر فضای شهری هم تا حدی مانور می دهد.
این نوع پرداخت به نظر می رسد در شکل فعلی اش مکفی باشد ولی اگر «لیلی دقیق» روی این فضا و حرکت شخصیت در بستر اجتماعی ای که او به آن تعلق دارد، تاکید بیشتری می کرد، داستان به فضایی دیگر منتهی می شد. فضایی که در آن داستان ضمن ارائه برش های روانشناسانه فعلی به لایه های اجتماعی و طبقاتی کاراکتر اصلی داستان می پرداخت. در چنان شکلی ما صرفاً با داستان کوتاه موقعیت مواجه نبودیم، بلکه داستان کوتاهی داشتیم که در آن هم قدسی و مسائل ذهنی اش دغدغه ما بود و هم بستری که او در آن زندگی می کند، مساله ذهنی مان می شد.
این توضیحات به معنای ناقص بودن داستان «چرت کوتاه» نیست بلکه اشاره به پتانسیل هایی است که نویسنده به طور ناخودآگاه به ذهن متبادر می کند. در شکل فعلی، روایت با ارائه برش ها یا تکه هایی از پازل ذهنی قدسی می خواهد ما را درگیر خود کند. این تکه ها هر چند تا حدی جذابند ولی نویسنده اگر روی وسوسه های شخصیت اصلی تمرکز بیشتر می کرد، باز حاصل کاری بود شفاف تر و خواندنی تر. از دیگر داستان های این مجموعه که باز به مسائل ذهنی زنانه می پردازد، داستان «سهم ما از مادربزرگ» است.
در این قصه، راوی اول شخص در کنار خواهر خود، به طرح مسائلی پیرامون زندگی مادربزرگشان می پردازند. پیرزنی که خود را به دست شعله های آتش سپرده است. اینکه چرا او خودش را سوزانده است، نکته ای است که نویسنده روی آن تاکید چندانی نمی کند. انگار که خواسته باشد به تخیل ما مجال حضور و ظهور دهد.
اما از آن جایی که در سال های اخیر از این جنس مضامین در ادبیات داستانی ما بسیار بوده و گفته شده به نظر می آید بهتر است داستان هایی با این دغدغه از مناظری تفاوت و نه چندان آشنای ذهن خلق و نقل شوند. شخصیت مادربزرگ در این داستان، جنبه محوری پیدا کرده است و راوی و خواهرش گویی بهانه هایی هستند برای ساخته شدن او.
پیرزنی که به نظر می آید علاقه خاصی به دخترها و زن ها دارد. هرچند که خود گویی قربانی شرایط خانوادگی و اجتماعی اش است ولی همچنان به دلیل تنهایی درونی خود علاقه مند به داشتن نوه های دختری است و جالب این جاست که نهایتاً راوی و خواهرش به دلیل دلبستگی های نهانی به مادربزرگ، خود درگیر وسوسه بوییدن نفت می شوند و به طریقی در خوانشی که بر دلالت های ضمنی استوار است، تمایل پنهانی به خودسوزی دارند.
دلیل این تمایل پنهانی برای ما روشن نمی شود ولی به نظر می رسد که نویسنده خواسته است از پدیده ای که ریشه در ناخودآگاه جمعی جنسیتی زنانه و شرقی دارد، سخن بگوید. این میل خود را به شکل وسوسه نشان می دهد. نوعی از وسوسه که گویی شبیه به وسوسه های ذهنی قدسی است.
اما داستان زیبا و موجز این مجموعه «از آن طرف آب» است. نویسنده با رودررو کردن زنی غربی با زن شرقی سعیً برساختن هسته دیالکتیک اثر خود را به معرض نمایش می گذارد. هسته ای که در آن به نوعی بر قربانی شدن زن ها در ارتباطات عاطفی تکیه دارد. فضاسازی این داستان در عین برخورداری از نشانه های عینی و واقعی به طریقی به پرداخت نمادها و نشانه ها اشاره می کند.
حضور نشانه هایی از قبیل ماهی، صید شدن، غذاهای دریایی، موج و دریا هرگز نمی تواند اتفاقی باشد. دیالوگ های این قصه به برجسته شدن درونمایه روایی منتج شده است. ولی داستان متفاوت این مجموعه که اتفاقاً اسباب شکست فضاهای طرح شده در دیگر بخش های کتاب را فراهم می کند، قصه کوتاه «چطور یادت نیست؟» بوده که در آن عنصر طنز به بهتر دیده شدن شخصیت راوی اول شخص روایت، منتهی شده است.
راوی اول شخصی که مرد بوده و از این منظر با توجه به زن بودن نویسنده چالشی درخور را ایجاد می کند. «لیلی دقیق» در این داستان توانایی خود را در پرداخت ذهنیت مردانه تا حد قابل قبولی به اجرا می گذارد. هر چند که این اجرا به زعم نگارنده می توانست بهتر و دقیق تر باشد. یعنی ارائه جزئیاتی مانند گاز گرفتن مچ راوی و حساسیت او بر پنهان کردن جای زخم چندان مردانه نیست. این جزئیات معمولاً برای زن ها مهم است.
شاید بیشتر مردها به لحاظ روانشناسی ترجیح می دهند که زخم دندان کودکانه دختری که دوستش می داشته اند، دیده شود و از این دیده شدن هم واهمه ای ندارند. ولی طراوت شخصیت ترانه و طنز حضورش تا حد زیادی بر این دست ذهنیات راوی سایه انداخته است. ترانه دختری است که بی محابا هر آنچه به ذهن اش می رسد، بر زبان می آورد و از قضاوت شدن هراس ندارد.
کتاب «چرت کوتاه» برای «لیلی دقیق» عرصه تجربه و طبع آزمایی در ژانرهای مختلف ساختاری است اما آنچه این تجربه ها را به شکلی نامرئی به هم وصل می کند، دغدغه نویسنده ای است که گویی از کنار وسوسه های انسانی نمی تواند بی تفاوت عبور کند.
لادن نیکنام
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید