پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نابغه‌های مقیم کوالالامپور


نابغه‌های مقیم کوالالامپور
یک کارشناس فوتبال می گوید؛ «اینها مثل بچه های باهوشی هستند که تا شب امتحان لای کتاب را باز نمی کنند.» اشاره او به ناهماهنگی میان ستاره های تیم ایران است که اگرچه به مرحله بعد صعود کرده اند، اما هنوز در ارتباط تیمی دچار اشکالات فراوانی هستند. ایران که بدون انجام بازی تدارکاتی قابل قبول پای به رقابت ها گذاشت، تازه در طول جام ملت ها مشغول رفع و رجوع اشکالات تاکتیکی است و این همان اتفاقی است که تغییرات در ترکیب ایران را باعث شده. یک عکاس می گوید؛ «بعد از دو حمله همه بازیکنان به زننده ضربه آخر اعتراض می کردند که چرا پاس ندادی و مرا ندیدی،»
اتفاقی که نشانگر ناپختگی در ترکیب و سیستم جدید تیم ایران است که دوران جدیدی را پس از برانکو ایوانکوویچ تجربه می کند. آنچه در پی می آید، مروری است بر شرایط فردی بازیکنان تیم ملی ایران که فردا در حساس ترین مرحله رقابت ها مقابل کره خواهند ایستاد و ما باز امیدمان به قبولی نابغه هاست که حتی با یک مرور سریع کتاب در شب امتحان نمره قبولی را می آورند...
● وحید کوتاه آمد
وحید هاشمیان با صورت مرتب و تراشیده روی مبل های کرم رنگ طبقه اول هتل پرنس نشسته و با یکی دو ایرانی مقیم امریکا گپ می زند؛ عشق فوتبال هایی که آی دی کارت خبرنگاری دارند، اما در اصل خبرنگار نیستند و بنابراین بدون نگرانی می شود با آنها به گفت وگو نشست. او که هنوز پایش به گلزنی باز نشده، دلایل دیگری هم برای ناراحتی دارد، مثلاً چاپ گفت وگویی بلند در روزنامه جهان فوتبال که اعصاب او را به هم ریخت و این بازیکن آرام جنتلمن فوتبال ایران را وادار به واکنش کرد.
جهان فوتبال به نقل از هاشمیان درباره دودستگی در اردوی تیم ملی نوشته بود، اما وحید هرگونه مصاحبه را از بیخ تکذیب می کند. این در حالی است که نماینده اعزامی این روزنامه به مالزی، گفت وگویی با وحید نداشته است و ظاهراً گفت وگو به صورت تلفنی و از تهران انجام شده است. از آنجا که اصل بر برائت است، بعید به نظر می رسد مصاحبه زاییده تخیل یک خبرنگار باشد اما در عین حال هاشمیان با جدیت به زبان آوردن کوچک ترین کلمه در مخالفت با تیم ملی را انکار می کند. وحید می گوید؛ «واقعاً احمقانه است که من در این شرایط علیه تیم ملی فوتبال ایران حرف بزنم؛ من که بازیکن ثابت هستم و همه جا گفته ام این بهترین جو تیم ملی در چند سال گذشته بوده است.» او که در سابقه اش هرگز به گفت وگوهای این چنینی برنمی خوریم، بازیکنی است که روی کوچک ترین کلمه ای که بر زبانش جاری می شود فکر می کند و تقریباً شکی نیست که او گوینده این جملات نبوده است.
وحید که در واکنش به چاپ این مصاحبه تا پایان تورنمنت هیچ مصاحبه ای انجام نخواهد داد، دیروز با خبرنگار جهان فوتبال در مالزی برخورد دوستانه ای داشت و در کمال آرامش حرف های او را شنید و حق را به او داد؛ چرا که این احتمال وجود دارد کسی به جای هاشمیان- و به قصد سرکاری- حرف زده و خبرنگار جهان فوتبال در تهران را گمراه کرده است. به هرحال از یاد نبریم این روزنامه «ذاتاً» جزء جریده های پر سر و صدا و جنجالی نیست و مسائلی مثل این در روزهای پرتب و تاب و پراسترس یک تورنمنت مهم فوتبال مثل جام ملت های آسیا اتفاق می افتد.
● مهرزاد نوبتش می رسد
مهرزاد معدنچی. اگر مشتری هتل پرنس باشید می توانید هر روز این ستاره تیم پرسپولیس در لیگ امسال را ببینید که با تی شرت قرمز تیم ملی در لابی راه می رود و با علی کریمی روز را شب می کند. مهرزاد که از زمان جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان با علی کریمی اخت شده و حالا رفیق فابریک او محسوب می شود، بعد از قرارداد با الشعب، به جای پاسخ دادن به مدیران پرسپولیس، منتظر لحظه ای است که امیر قلعه نویی او را به زمین بفرستد. معدنچی می گوید؛ «فرصت پیدا کنم، خودم را نشان می دهم.»
او که از معدود چپ پاهای تیم است و به نظر با توانایی بازی درگیرانه و گریزهای متوالی به عمق می تواند به چپ کم فروغ تیم ملی انرژی تازه ای بدهد، در حالی پا به پای بقیه تمرین می کند که مثل روز برایش روشن است اگر به زمین بیاید چه اتفاقی خواهد افتاد. «من دوست دارم بازی کنم. مثل همه بازیکنان تیم. البته صددرصد موفقیت تیم مهم تر است اما آرزوی من این است که تیم با حضور مهرزاد معدنچی موفق شود.»
وقتی با مهرزاد درباره ترافیک بازیکن در خط میانی حرف می زنیم، جواب می دهد؛ «این هم از شانس ماست. اما من امیدوارم و عقیده دارم هیچ چیز بعید نیست.» این دو جمله به این معناست که او نشانه های مثبتی در رفتار قلعه نویی دیده و امیدوار است بالاخره به عنوان یک بازیکن ثابت به میدان برود؛ به عنوان یک گوش چپ کلاسیک با ماموریت هجوم و حمله.
این اتفاقی است که بیش از بقیه علی کریمی را خوشحال خواهد کرد که ظاهراً اعتقاد دارد با حضور معدنچی چپ تیم هم فعال خواهد شد و فشار از جناح راست برداشته می شود. مهرزاد که بعد از بازی با مالزی از بیرون ماندن خود دلخور بود و اخم هایش درهم به نظر می رسید، از پنجشنبه جدی تر تمرین کرده تا دل امیر قلعه نویی را به دست بیاورد؛ چه بسا که اتفاقاً اتفاقی در پیش باشد.
● جناب آقای کاپیتان
از هر کس که بپرسید درباره مهدی مهدوی کیا با احترام حرف می زند؛ کاپیتان تیم ملی ایران که از مشهورترین ایرانیان حاضر در مالزی است و نزدیک به ۱۱ سال پس از آنکه به عنوان «جوان ترین» جام ملت ها را تجربه کرد؛ حالا بزرگ تر تیم است گرچه جاه طلب و عشق نشان دادن تمایز خود با بقیه نیست.
مهدی که شاید به همین دلیل یک «کاپیتان» کلاسیک نیست، با اخلاق خوش و چهره مهربانش همه را جذب خود کرده و احترام و تحسین همه را برمی انگیزد؛ او کاپیتانی است که نه تنها کسی در توانایی فوتبالی اش شک ندارد بلکه حتی بازیکنان و هم نسلان او مثل هاشمیان و تا حدودی علی کریمی، بزرگ تری او را پذیرفته و با علاقه از بودن مهدی در این کسوت حمایت می کنند. حضور مهدی بخش مهمی از جو یکپارچه تیم ملی است و امیر قلعه نویی از این بابت باید ممنون اقبال خوبش باشد.
اما اگر تا به اینجا تحت تاثیر مطلب گل و بلبلی ما اشک شوق در چشمتان حلقه زده باید به اطلاعتان برسانیم درباره جناب آقای کاپیتان چیزهای دیگری هم وجود دارد؛ از جمله اینکه یا او در فرم عالی سه سال پیش خود نیست یا جابه جایی های مکرر سرمربی و بازی در دفاع باعث کاهش فروغ این بازیکن همیشه درخشان شده است.
کیا که به همراه کعبی و کریمی باعث صعود ایران به مراحل بالا شده در بازی مقابل مالزی کمتر صاحب توپ شد و به ندرت با سانترهای بی نقص اش تیم را صاحب موقعیت کرد. او که به تازگی به اینتراخت فرانکفورت پیوسته، در بازی با کره احتمالاً به پست سابق اش برمی گردد تا نشریات آ لمانی یک روز بعد از صعود ایران به نیمه نهایی درباره درخشش بازیکن سابق هامبورگ در جام ملت های آسیا بنویسند. حقیقت این است که پست هافبک تیم منتخب آسیا ۲۰۰۷، فقط باید به مهدی برسد. «کیا»یی که حالا باید اثرات مثبت بیرون از زمین خود را به داخل زمین منتقل کند.. ما منتظریم جناب کاپیتان.
‌● با هم پشت ما کوهه
جواد نکونام و آندو تیموریان دو بازیکن بسیار مهم تیم ملی اند که بارها درباره رابطه نامناسب میان شان نوشته شده؛ دو هافبک دفاعی تیم برانکو در جام جهانی ۲۰۰۶ که با ورود قلعه نویی و آرایش تیم با تفکرات او کمی دچار مشکل شده اند.
آندو که در بولتون در پست هافبک راست بازی می کند، کشف بزرگ برانکو در دوران حضورش در فوتبال ایران است؛ کسی که زوج او و نکونام در سطح فوتبال ایران کمترین نقص را داشت. دو بازیکن پرتلاش و باهوش که یکی میل به جلو دارد و دیگری مثل شیر پشت سر آن یکی را پوشش می دهد. آندو و جواد در نیمه اول بازی ایران- مکزیک کیفیت عالی خود را نشان دادند و هر دو نیز پس از جام به اروپا مهاجرت کردند.
با این حال امیر قلعه نویی به ۱-۳-۲-۴ برانکو اعتقادی ندارد و آرایشی را که سرمربی قبلی برای تکمیل اش سال ها وقت گذاشته بود، تغییر داده. در شرایط جدید جواد هافبک دفاعی کلاسیک ماست و آندو در پست بازوی راست خط میانی باید علاوه بر فشار به خط میانی و دفاع حریف و پرس از جلو در کارهای هجومی نیز حضور فعال داشته باشد. او اتفاقاً از نظر آماری بد کار نکرده و با یک پاس گل و یک گل از باارزش ترین های ایران است. درست مثل جواد که با دو گل (شامل یک ضربه سر و یک پنالتی) گلزن اول ایران است و دوبار جایزه بهترین بازیکن میدان را برده.
منصور ابراهیم زاده که همیشه از نمایش بازیکنان تیم در پست های بعضاً نامانوسی که در آن قرار دارند، دفاع می کند درباره آندو می گوید؛ «او عادتاً متمایل به مرکز است اما برخلاف حرفی که شما می زنید، از نظر آماری در توپ گرفتن و هجوم جزء خوب های ایران است.» وقتی با او درباره رابطه کدر آندو با نکونام سوال می کنیم، جواب می دهد؛ «ما هم چیزهایی شنیده ایم، اما هرگز تاثیرش را در زمین ندیده ام. البته آرزوی ما این است که این دو در این مسابقات بیشتر به هم نزدیک شوند.»
اولین نشانه های بهبود روابط میان آندو و جواد در بازی مالزی ظهور کرد. زمانی که ستاره مسیحی تیم ایران پس از به ثمر رسیدن پنالتی توسط جواد نکونام اولین بازیکنی بود که این گل را به جواد تبریک گفت. این دو سپس در جریان بازی و در اوج خشونت مدافعان و هافبک های مالزیایی چند بار پشت هم درآمدند و حتی نزدیک بود به خاطر هم دعوا کنند،این دو بازیکن مهم تیم ملی که در بازی آینده تیم ملی بیش از دو بازی گذشته نزدیک به هم بازی می کنند، از کلیدی ترین مردان قلعه نویی برای فتح بازی با کره اند؛ دیداری که در مرحله حذفی برگزار می شود و ما در آن حتی الامکان حق گل خوردن نداریم.
سه سال پیش مهدی مهدوی کیا در اوج اختلاف با علی دایی در پاسخ به خشونت بحرینی ها روی دایی، به سمت آنها رفت و با ایشان درگیر شد؛ حرکتی که برای مهدی بازیکن همیشه خوش اخلاق ایران قیمتی در حد یک کارت قرمز داشت. آن روز اکثریت فوتبال نویسان تصور کردند رابطه این دو چهره بزرگ تیم ملی رو به بهبود می رود، اما کیا و دایی نهایتاً به جایی رسیدند که یکی در تلویزیون بگوید؛ «توی چشم های من نگاه می کرد و به من پاس نمی داد،»
از مواهب دشمن مشترک این است که همه را با هم متحد می کند. این یک اصل مهم هندسی است که مو لای درزش نمی رود؛ اصلی که جواد و آندو باید در بازی با کره جنوبی بر آن صحه بگذارند. طبق این اصل وقتی جواد مثل همیشه سهل انگارانه به قلب دفاع کره می زند، آندو آن عقب مراقب ضدحمله کره ای ها است... البته برعکسش هم ممکن است.
● داسایف باش حسن
همه می خواهند بدانند این پسر خوش قیافه همانی است که با یک سیو تماشایی شوت سوخور از مالزی را به کرنر فرستاد یا آن دروازه بانی که جلوی چین پدر تیم را درآورد. خلاصه اینکه حسن آقای عزیز، جنابعالی کدامش هستی؟ دروازه بان یا تماشاگر؟ قلعه چی یا چرخ پنجم درشکه؟
وقتی از سرمربی سوال کردند چرا در بازی با مالزی از دروازه بان دیگری استفاده نکردی فقط به طرف چشم غره رفت. او عقیده داشت با این کار فقط روحیه رودباریان را از بین می برد؛ «ما به حسن اعتقاد داریم و روی اعتقادمان هم هستیم.» اما خب قلعه نویی که دو شاگردش در استقلال را پشت خط نگه داشته تا حسن پیراهن شماره یک آبی تیم ملی را به تن کند با ارسال هر توپ خطرناک روی دروازه ایران دست به دامن دعا می شود و این احتمالاً همان احساسی است که مدافعان نیز دارند.
حسن رودباریان که امسال در پاس زیر سایه یک دروازه بان ارمنی قرار گرفت و سرانجام از تیم کنار گذاشته شد، دوره پیش در تمرینات آنقدر جدی بود که فکر می کردی اگر کوچک ترین میدانی به او بدهند دور را از دروازه بان شماره یک سابق تیم ملی بگیرد، اما با گذشت سه بازی از جام ملت های آسیا هیچ کار خارق العاده ای نکرده.
او که سابقاً در تمرینات حتی از خوردن یک گل- از روی نقطه پنالتی- عصبانی می شد در جام ملت های آسیا سه گل بد خورده... اما خب حتی اگر قضاوت مان را کرده باشیم بهتر است برای صدور حکم صبر کنیم. چون ممکن است همین حسن آقای نامطمئن که آب و هوای مالزی به تیپش ساخته، مقابل کره جنوبی جزء بهترین های ایران باشد و از دلایل صعود ما. کریم بوستانی مربی گلرها که شماره یک بودن رودباریان با نظر او اتفاق افتاده، می گوید دروازه بان ها روزهای خوب و بد دارند و روز خوب حسن در راه است. این در حالی است که همه اطمینان دارند اگر او همان باشد که در غرب آسیا بود، جای ما در فینال است.
● کاش چند تا بودی، فری
اگر «بی حاشیه» می خواهید، فریدون زندی. اگر «بچه خوب» می خواهید، فریدون زندی. اگر «حرفه ای» می خواهید، فریدون زندی. اگر دنبال بازیکنی می گردید که به رغم کارنامه خوب و سابقه بازی در بوندس لیگا، هیچ ادعا و دردسری ندارد، همین فریدون زندی. اگر کسی باشد که از پست اصلی اش ده ها متر دور باشد، اما مثل آدم بازی اش را بکند و برای تیم عرق بریزد... بله، فریدون زندی.
هر چه که گذشته امیر قلعه نویی بیشتر به فریدون زندی علاقه مند شده. کسی که در اصل باید جای علی کریمی بازی کند، اما دفاع چپ تیم ملی است. «فری» که به دلیل گذراندن دوران فوتبال پایه در آلمان یک بازیکن استاندارد و نرمال است، در سه بازی گذشته در حد انتظارات سرمربی نشان داده است، گرچه به نظر می رسد، در صورت رویارویی با یک هافبک یا مهاجم سریع، دچار مشکل می شود.
امیر قلعه نویی که استفاده از زندی در دفاع چپ، کار شخص اوست در پاسخ به خبرنگاران که عقیده دارند فری به درد این پست نمی خورد اعلام کرد زمان مشخص می کند که حق با کیست. او عقیده دارد زندی نه تنها در تاکتیک فعلی خوب کار کرده، بلکه در صورت تغییر تاکتیکی به دلیل تاکتیک پذیری اش به درد تیم خواهد خورد.
ضمناً او کم حرف و بی دردسر است و کاش امثال او در تیم ملی تکثیر می شدند. زندی که پس از بازی با مالزی در mixed zone، گیر خبرنگارها افتاد و با همان لهجه بانمک به چند سوال آنها پاسخ داد، در بازی مقابل کره جنوبی، احتمالاً یک تغییر تاکتیکی را تجربه خواهد کرد. امیر قلعه نویی که روی تجربه زندی در فوتبال آلمان حساب باز کرده، از پای چپ فریدون استفاده بیشتری خواهد کرد. پای چپ هنرمندی که در بازی چین گره را با یکی از زیباترین گل های تورنمنت باز کرد.
● شاید بفرمایند روی نیمکت
رضا عنایتی که مرده اش در جام جهانی به مکزیک و پرتغال گل می زد، زنده اش در جام ملت های آسیا به هیچ درد تیم ملی نخورده. حقیقتش این است که اینجا تعداد کسانی که دوباره یار علی دایی افتاده اند، کم نیست.
در حالی که همین ها فکر می کردند چرا سرمربی قبلی دایی را تعویض نمی کند تا امثال عنایتی در تیم بازی کنند و بدرخشند. عنایتی بعد از یک فصل متوسط در امارات و در شرایطی که به نظر با روزهای درخشان حضور در خط حمله استقلال فاصله دارد، حتی کمتر در موقعیت گلزنی قرار گرفته است. گرچه اگر بدشانس نبود به مالزی گل می زد. او که سرمربی، ناکامی اش در گلزنی را با حضور در برنامه های دفاعی تیم از جلو و دوندگی بی امانش توجیه می کند، خودش را در اتاق حبس کرده و تا گل نزند از لک بیرون نمی آید.
اما بعد از گذشت سه بازی، ممکن است امیر قلعه نویی از او دلسرد شده باشد و اگر دیدید او در میان ۱۱ نفر اصلی بازی با کره نیست هیچ تعجب نکنید، چون اساساً جابه جایی عنایتی با یک مهاجم تکنیکی و با توانایی های متفاوت به نفع تیم ملی است که نقاط قوت تیم برانکو را کشته، اما با همان نقطه ضعف ها بازی می کند.
نکته این است که قبلاً، ما ضرر حضور توامان دایی و هاشمیان در خط حمله تیم ملی را دیده ایم و حالا عنایتی با همان خصوصیات جانشین دایی شده است... ضمن اینکه به هر حال او علی دایی نیست،اگر قلعه نویی در بازی با کره، از یک بازیکن دیگر در پست عنایتی استفاده کرد تا ترکیبی شبیه دایی - خداداد در جام ملت های ۱۹۹۶ یا دایی - کریمی در جام ملت های ۲۰۰۴ تکرار شود، تعجب نکنید. یادتان باشد در سال ۲۰۰۰ که دایی - هاشمیان زوج خط حمله تیم جلال طالبی بودند چقدر از نمایش تیم عصبی شدیم...،
● سر به هوا
وقتی به رحمان می گوییم بعد از فوتبال باید به دنبال مدلینگ باشد از ته دل می خندد و می گوید؛ «چشم هایتان قشنگ می بیند.» اما حقیقت این است که زندگی در ایتالیا روی ظاهر آدم اثر می گذارد و باعث خوش تیپی است. در این شرایط این انتظار طبیعی از رحمان وجود دارد که تاثیرات بازی در ایتالیا - مهار فوتبال دفاعی دنیا- را به نمایش بگذارد و عنصر اصلی دفاعی تیمی باشد که حتی در بازی مالزی چند باری لرزید.
رحمان رضایی که قصد داشته بعد از جام ملت های آسیا خداحافظی کند، بازیکن مورد اعتماد و قابل تکیه برانکو و سپس امیر قلعه نویی بوده است که روی چیدمان دفاع چهارنفره روی توانایی او حساب شده، اما خب در این تورنمنت از آن رحمان «بتنی» هنوز خبری نیست.
کسی که پرش های در جایش مثل روزهای اوج «مارسل دسایی» مدافع سابق میلان و تیم ملی فرانسه بود و روی زمین نیز اجازه نفس کشیدن به مهاجم حریف نمی داد. اما رحمان که اشتباهات سریالی اش در این مسابقات کادر فنی را حتی به فکر استفاده از مدافع آخر و به هم زدن سیستم های دفاع خطی انداخته هنوز تمرکز لازم را به دست نیاورده و این باعث نگرانی است چرا که کره - بالقوه- تیم خطرناکی است و اهمال و سهل انگاری هر یک از ملی پوشان می تواند قیمت وحشتناکی داشته باشد.
البته رحمان همواره در خاطرات خوب ما جایی دارد و ترجیح ما به یاد آوردن صحنه هایی است که او همانی است که بود؛ «رحمان رضایی» اولین مدافع ایران که به اروپا رفت... و البته تنها بازیکن ایرانی که به ایتالیا رفت و در آنجا دوام آورد. کسی که خداحافظی اش در تیم ملی توی دل ما را خالی می کند.
● تسخیرناپذیر
خدا پدر کسی که جلال حسینی را کشف کرد بیامرزد. کسی که یادمان نیست اسمش نصرت ایراندوست بود یا رنه سیموئز. سیدجلال که با گل به موقع اش در بازی با ازبکستان ایران را از شوک بیرون آورد و راه فتح دروازه را به مابقی بازیکنان نشان داد، به مرور تبدیل به نقطه اتکای بازیکنان و حتی سرمربی تیم شده و طوری نمایش داده که قلعه نویی دست به ترکیب اش نخواهد زد.
او که از شانس خود- مصدومیت محمد نصرتی- نهایت استفاده را برده است، پدیده تیم ملی در جام ملت هاست؛ بازیکنی که علاقه دارد در تمرینات پیراهن بی آستین بپوشد. سیدجلال که آب و هوای کوالالامپور او را به یاد زادگاهش شمال می اندازد، می گوید؛ «به بازی در زمین خیس عادت دارم. از بازی در هوای شرجی هم لذت می برم.» او که کمترین زحمت را در تطبیق شرایط بدنی با مالزی کشید، ادامه می دهد؛ «البته چند سالی هست که تهرانم و بدنم به شرایط این شهر عادت کرده بود.»
اما خب، شمالی، شمالی است. این مدافع گیلانی که اولین زوج گیلانی - مازنی تیم ملی را ساخته اند، مثل رحمان قوی و سرپنجه است و در آسمان کم نمی آورد، اما به هر حال باید مراقب سرعت تیمی کره بود؛ «دفاع مقابل تیم های سریع روش خاص خود را دارد. وقتی شما با تیمی مثل کره جنوبی بازی می کنید باید فشرده تر باشید و از احتیاط غافل نشوید.» او که حتماً بازیکن فیکس تیم ملی در بازی با کره جنوبی است، از تجربه نیمه اول بازی با چین حرف می زند و اینکه این بار باید دقت کنیم به هنگام حرکات سریع آنها از گوش و عمق غافلگیر نشویم. چیزی که آرزوی ما و وظیفه سیدجلال است، یک مدافع با هیبتی عجیب که پیش از این نیز نشان داده آدم مسوولیت پذیری است. خدا را شکر که او هست،
● با تو من بهارم
نوشته بودیم که علی کریمی نشانه هایی از بازگشت را نشان داد. او در نیمه دوم بازی با مالزی از لاک خود بیرون آمد و گوشه هایی از نبوغش را به نمایش گذاشت. علی که همه خبرنگاران منتظرند در بازی با کره جنوبی شمه هایی از آنچه او بدان مشهور است را نمایش بدهد، در روزهای گذشته در جلسات خصوصی مخاطب سرمربی بود.
قلعه نویی در گفت وگو با کریمی به او تاکید کرده هر کاری می کند تا او راحت تر بازی کند و تغییر پست او از چپ به وسط - در بازی با مالزی - به همین دلیل بوده است. بازیکن سابق بایرن که در نبود علی دایی باید خودی نشان دهد، عقیده دارد بزرگترین مشکلش در مالزی زمین ناهموار بوکیت جلیل است؛ «من اول باید زمین را دریبل بزنم.
چمن اینجا ناهموار است و بین بلوک های چمن فاصله است که با ماسه سبز پرش کرده اند. از شانس ما قبل از هر سه بازی هم باران آمده و برای حداقل من یکی سخت است که در این زمین آن طور که دوست دارم بازی کنم.» علی که با بازگشت ابوالفضل جلالی مدیر برنامه هایش به دوبی در گفت وگوها او را کنار خود نخواهد داشت، آماده است که دوباره همه کره ای ها را دریبل بزند، گرچه حتی خود جلالی عقیده دارد کریمی در شرایط بدنی و روحی سه سال پیش که بهترین بازیکن آسیا شده نیست. البته به عقیده جلالی در کل تیم حتی یک بازیکن در حد خود بازی نکرده و علی هم از این قاعده کلی مستثنی نیست.
کسی که بازیکنان کره از دیروز صبح مرتب او را با دست به هم نشان می دهند و درباره اش حرف می زنند. به عقیده لی، فوتبال نویس اهل کره، کریمی شناخته شده ترین و خطرناک ترین بازیکن ایران از نظر کره ای ها است. شماره ۸ ایران که امیدواریم زنجیر از پا باز کرده و پرواز آغاز کند؛ کسی که اگر روی فرم باشد، در مقابل نقشه های تاکتیکی پیم فربیک و افشین قطبی روئین تن خواهد بود. کسی که منتظر حلول دوباره فرشته در ساق هایش هستیم؛ علی کریمی،
● این پسران اماراتی
ایمان مبعلی و جواد کاظمیان هر کدامشان تنها در یک مسابقه بازی خوبی انجام داده اند و در سایر بازی ها یا بازی نکرده اند و یا اگر هم به میدان آمده اند نمایش قابل دفاعی نداشته اند.
این اتفاقات هم از بدبیاری شان ناشی می شود که ستاره هایی مثل مهدوی کیا، کعبی، آندو، نکونام و کریمی در تیم ملی ایران حضور دارند و هم از نوسان زیاد آنها در مسابقات ملی. اگر بودن آن بازیکنان بزرگ مجال زیادی به خودنمایی این دو نفر نمی دهد، در عین حال مبعلی و کاظمیان خودشان نیز کم تقصیر نیستند که تا به امروز نتوانسته اند خود را بر تیم ملی و کادر فنی آن تحمیل کنند. در معدود فرصت های داده شده به این دو بازیکن خیلی کم پیش آمده که تیم ملی از نعمت بازی شان بهره برده باشد.
این مساله البته متوجه کادر فنی تیم ملی در این دوره و دوره های پیشین نیز می شود که کمتر به آنها اجازه بازی داده اند.
طبیعی است که امتداد نیمکت نشینی ها هر بازیکنی را متزلزل و بدون اعتماد به نفس می کند. بودن در شرایط مسابقه و هماهنگ شدن با سایر بازیکن ها خود نیمی از مسیر موفقیت بازیکن ها است. ضمناً در تورنمنت هایی مثل جام جهانی و یا جام ملت ها که فشار روانی زیادی روی کلیه اعضای یک تیم است، خیلی کم پیش می آید که یک بازیکن در هر بازی و به هنگام هر تعویض نهایت کارایی اش را نشان دهد. حتی اگر در تاریخ فوتبال نمونه هایی از این دست وجود داشته اند، همیشه استثنا محسوب شده اند.
به همین دلیل نمی توان انتظار داشت که کاظمیان هر بار به هنگام ورود به زمین مثل بازی با ازبکستان باشد و یا اینکه مبلعی نمایش خوبش در برابر چین را در تمام بازی های دیگر تکرار کند. این نکته منفی باید پیش از شروع تورنمنت های اصلی مثل جام ملت ها رفع و رجوع می شدند وگرنه در کوران رقابت ها نمی توان چنین توقعی داشت. منتها نباید فراموش کرد که بخشی از این مشکل به روحیه و سطح بازی این دو نفر نیز برمی گردد. سطح کیفی این دو به هر حال در سطح فوتبال امارات است.
اماراتی که در همین دوره از مسابقات کیفیت فوتبالش اثبات شد و کارشناسان دریافتند تمام سروصدای حول و حوش لیگ این کشور بیشتر بازارگرمی بوده است. اگر در این مدت این دو بازیکن مستعد می توانستند با مربیان با دانشی کار کنند یا اگر سرمربی تیم ملی فوتبالمان در این چند ساله مربیانی مثل میلان ماچالا یا ایویکا اوسیم بود، آن گاه شاید امروز این دو بازیکن جوان حسابی جای ستاره های هم پست شان را تنگ کرده بودند.
کاظمیان و مبعلی البته با تمام ضعف های خویش و با وجود اینکه کاملاً از روحیه بازی های ملی برخوردار نشده اند، می توانند در مسابقات بعدی ما مثل مسابقه با کره جنوبی کمک حال تیم ملی باشند. این اتفاق البته بستگی به نظر کادر فنی تیم ملی، عملکرد ستاره های هم پست با آنان و نیز قوام شخصیت ملی این دو بستگی دارد و اینکه اگر باز هم مثل بازی با ازبکستان یا چین فرصت نصیب شان شد باید غنیمت بشمارند. الگوی زنده برای این دو نفر آندرانیک تیموریان است که از کوچک ترین مجال بهره برد و در حال حاضر از ارکان اصلی تیم ملی به شمار می آید.
● انتظار بی پایان بچه لسترسیتی
به عقیده یکی از دوستان امیر قلعه نویی، غیرممکن است که قلعه نویی یا هر مربی دیگری به حسین کعبی اعتقاد نداشته باشد، چرا که حسین آنقدر خوب هست که هیچ کس نتواند از اسم او بگذرد. اما او که در جام جهانی گذشته یکی از بهترین های ایران در سه بازی بود و در تمام ۵-۴ سال گذشته در پست دفاع راست ثابت بازی کرده، به جز یک ۴۵ دقیقه مقابل چین، هرگز مورد استفاده قرار نگرفته و این اتفاقی است که اعصاب هر بازیکنی را به هم می ریزد؛ چه برسد به حسین که هرچه باشد همیشه آنقدر خوب و بی نوسان بوده که حق خود بداند جزء ۱۱ نفر اصلی باشد.
حسین در بازی ایران- مالزی در تمام ۹۰ دقیقه روی نیمکت نشسته بود و فقط یک بار برای آماده کردن صندلی برای نشستن وحید هاشمیان از جای خود بلند شد و سرمربی تیم حتی برای تعویض ها نیم نگاهی به او نینداخت، در حالی که اکثریت عقیده دارند در صورت حضور کعبی در زمین، لزومی نداشت آندرانیک تیموریان به عنوان هافبک راست ۹۰ دقیقه به دنبال اثبات خود در زمین باشد.
حسین که در پرسپولیس در پست هافبک - مهاجم راست واقعاً درخشان بازی کرد، حتی می توانست دفاع راست تیم ملی باشد تا مهدوی کیا با خیال آسوده در زمین جولان بدهد.
کعبی در هتل پرنس با یک انگلیسی ساکن شهر لستر نیز آشنا شده که کرم فوتبال است و سرنوشت حسین در جام ملت ها را تعقیب می کند. او که برای بیزینس به مالزی آمده در این باره می گوید؛ «او کوچک اندام است و در نگاه اول به نظر به درد فوتبال انگلیس نمی خورد، اما خب من جدیداً گزیده بازی او مقابل پرتغال را دیدم و متوجه شدم عجب بازیکن محکمی است.
کسی که آن طور با لوئیس فیگو بجنگد در هر لیگی موفق می شود.» اما این حرف ها فقط نمکی روی زخم حسین است که اگر سرمربی به او بازی بدهد احتمالاً هیچ کس ضرر نخواهد کرد. کاش این اتفاق بیفتد تا سگرمه های حسین هم باز شود...
پژمان راهبر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید