جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نوروز جشن فراملتی


نوروز جشن فراملتی
در جهان کمتر قومی را می‌هٔوان یافت که به‌گونه‌ای فرا رسیدن بهاران و سبزینگی مجدد زمین را گرامی ندارد و نسبت به آمد و شد نرگس و نسرین بی‌تفاوت باشد. به قول سعدی:
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب (هیزم) است
اما بهار در میا اقوام آرائی که با طبیعت و دگرگونی‌های آب و هوا پیوند معنوی دیرپائی برقرار کرده‌اند جایگاهی کم‌نظیر دارد، به‌طوری‌که آغاز سال نوی خورشیدی با اولین جلوه‌های بهار هم‌زمان گردیده است. شاید مهر ناگسستنی این اقوام به زیبائی‌های عناصر چهارگانه آب، آتش، خاک و هوا بوده که نوروز و دیگرجشن‌های فصلی آریانا مانند مهرگان، سده و یلدا را خلق کرده است. در میان این جشن‌ها نوروز بی‌گمان به‌گونه‌ای خودوش به بخش مهمی از هویت ملی، میراث فرهنگی و وجه تمایز این اقوام بدل گشت.
علت سخت‌جانی و پایداری نوروز در درازنای تاریخ را باید در همین باورهای بومی و فرهنگ مشترک مردمان نجد ایران جستجو کرد. حتی حملات ویرانگر اعراب و مغولان هم نتوانست ریشه‌های تنومند آن را بخشکاند. عجبا که اقوام ایرانی زیرکانه توانستند مهاجمان حاکم را جذب فرهنگ خود کنند و آنان را با نوروز، پیک مهر و عشق، آشتی دهند. پس نوروز ماندنی که شد هیچ، حتی در بخش وسیعی از مسیر جاده ابریشم نیز گسترش یافت.
● نوروز جشن فراملتی
کشورهای حوزه نوروز که یکی از مراکز مهم تمدن جهان محسوب می‌شوند در محدوده بسیار وسیعی از خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز و شبه جزیره هند و حتی در جزیره زنگبار (شرق قاره آفریقا) پراکنده‌اند. هر چند مراسم جشن نوروز در میان مردمان این جوزه بر حسب تنوع و زیبائی‌های قومی، فرهنگی و ویژگی‌های اقلیمی رنگ و بوی متفاوتی دارد، ولی نزد همگان روح و انگیزه‌ای یگانه دارد. مهم این بوده که نوروز نماد شادی و هم‌زیستی، تعامل و تفاهم باشد. هیچ فرمول مشترکی برای شکل و محتوای مراسم و سفره نوروزی وجود ندارد. هر قومی بسته به ذوق و هنر و خلاقیت خود به آن هویتی بومی داده است. برای مثال در شبه جزیره هندوستان که نوروز به نام ”هولی“ مشهور است، بهار را با مراسم آب‌پاشی (جشن آب‌ریزان) و پراکندن پودرهای رنگی آغاز می‌کنند.
جشن آبریزان که در فرهنگ زرتشتی ریشه دارد و مظهر پاکی است در زمان ساسانیان یکی از رسوم رایج بوده و هنوز در پاکستان، آسیای میانه و در نقاطی از ایران هم رواجه دارد. مردم هندوستان نخستین روز بهار را در کنار آتش جشن می‌گیرند. نوازندگان می‌نوازند و حاضرین به وجد آمده پای‌کوبی می‌کنند. پارسیان هند که از همه اقوام ساکن شبه جزیره در برگزاری نوروز کوشاترند، در آتشکده‌ها با دیدار خویشاوندان و دوستان و دود کردن جوب صندل شادمانه به استقبال نوروز می‌روند. و با نیایش، توبه و طلب آمرزش سال جدید را آغاز می‌کنند. در پاکستان که نوروز جشن ”عالم افروز“ نام دارد به‌خصوص نزد شیعیان عزیز است. آنان به نوروز رنگ مذهبی داده‌اند، جرا که معتقدند حضرت علی در نوروز به خلافت رسیده است. البته پیوند دادن نوروز با خلافت امام اول و حادثه غیر خم در بخشی مهم از جهان تشیع مرسوم بوده و هست. در ادبیات فارسی هم شاهد چنین نگرشی هستیم:
نوروز از آن شد پر شعف هم صاحب عز و شرف
کانروز سالار نجف، آمد به تخت سروری
ریشه این‌گونه باورها را باید در سلسله صفویه و تلاش‌های محمد باقر مجلسی برای منطبق ساختن این عید با اسلام و آئین شیعه جستجو کرد. اهل تشیع پاکستان مراسم خود را با خواندن دعا و قرآن شروع می‌کنند و حتی سفره نوروزی را که از هفت میوه خشک و کلوچه تشکیل می‌شود، ”سفره امام علی“ می‌نامند. در شهر مزارشریف، در استان بلخ افغانستان هم در آرامگاهی که منسوب به حضرت علی، است میله (جشن) گل سرخ برگذار می‌کنند. اعتقاد به اینکه حضرت علی در این مکان دفن شده به‌حدی است که در بالای دروازه شهر این بیت را حک کرده‌اند:
گویند که مرتضی علی در نجف است
در بلخ بیا ببین چه بیت الشرف است
در نزدیکی زیارتگاه بیرقی به نام ”زنده“ را که با پارچه‌های سبز و سرخ تزئین کرده‌اند برای چهل روز برافراشته می‌کنند و مردم به‌ویژه معلولین و بیماران حتی از ایران و تاجیکستان برای شفا و معجزه به آنجا می‌روند و با نذر و دعا کنار علم جمع می‌شوند و نوروز را جشن می‌گیرند. در ماه فروردین، استان بلخ پر از لاله‌های سرخ‌رن است و با زیبائی حیرت‌انگیزی بهار را مژده می‌دهد. بومی‌های منطقه بر این باورند که این گل‌ها هرساله از خون امیرمومنان رنگین می‌شوند. این داستان کشته شدن سیاوش و روئیدن لاله‌های سرخ روی مزارش را به یادها می‌آورد. در کابل هم مردم به دامنه کوه سخی شاه می‌روند. جشن و پای‌کوبی‌های آنجا زبانزد مردم افغانستان است.
در آسیای میانه نوروز یکی از ارکان هویت ملی به‌شمار می‌رود که در زندگی اجتماعی آنان نقش به‌سزائی دارد. همین نیاکان تاجیکان در زمان سامانیان بودند که پس از حمله اعراب نوروز را به سبک ساسانیان زرتشتی زنده کردند.
هنوز باورهای زرتشتی میان آنان مرسوم است. برای مثال برخی از تاجیک‌ها هنگام نوروز برای نیایش بر سر آرامگاه رفتگان خود می‌روند. زرتشتیان معتقدند که فروهرها یا روح درگذشتگان به مدت پنج روز پیش از نوروز به دیدار عزیزان خود به زمین برمی‌گردند. مردم تمدن باستانی سغد که در آسیای میانه از جمله در تاجیکستان کنونی زندگی می‌کردند، در ماه دوازدهم برای مردگان غذا و نوشیدنی می‌گذاشتند. در تاجیکستان نوروز با مراسم نوروز به دامنه کوه‌ها و تپه‌ها می‌روند و گل‌های سیه‌گوش و بایچیچک تازه روئیده را می‌چینند و در حالی‌که ترانه‌ای در وصف بهار می‌خوانند به شهر یا ده خود برمی‌گردند. اهل خانه به‌ویژه مسن‌ترها گل‌ها را می‌گیرند، بوسه‌ای بر آن می‌زنند و سپس روی چشمانشان می‌مالند و به پیام‌آور بهار، گندم، نخود، نسک (عدس) و کمی پول هدیه می‌ٔهند.
در حین جشن همه به خیابان‌ها و مراکز تجمع سرازیر می‌شوند. مسابقه‌های کشتی با زورآزمائی دو پهلوان سالخورده شروع می‌شود ودر محوطه‌ای بازتر بُزکشی برگزار می‌شود. دختران با لباس‌های رنگارنگ و موهای بلند و بافته می‌رقصند. شایسته‌ترین دختر نوروزی انتخاب می‌شود که سوار بر ماشینی پر از گل‌های بهاری در خیابان‌های شهر می‌گردد. با همراهی دهل و سرنا عروسی‌های دست‌جمعی برپا می‌کنند. عده‌ای تمام شب را با موسیقی و پای‌کوبی بیدار می‌مانند و سمنک (سمنو) می‌پزند و هرکس خوابش ببرد بر او آب می‌پاشند یا با ذغال سیاهش می‌کنند.
و اما پیام‌آور آغاز بهار در شهرهای سمرقند و بخارا، مکه و مدینه فارسی‌زبانان، درناها و لک‌لک‌هائی هستند که در نوروز از سرزمین‌های گرمیسر به آن‌سوی کوچ می‌کنند. بدنی دلیل یکی از ترانه‌های بهاری چنین شروع می‌شود:
برفا همه آب شود بهار می‌آید
لک‌لک به هوا قطار قطار می‌آید
پیران کارآزموده به تماشای پرواز این پرندگان می‌نشینند و از ارتفاع پرواز آنها پیش‌بینی می‌کنند که سال نو تا چه حد پر برکت و پرمحصول خواهد بود. کدبانوها به‌جزء سمنو، نان و کلوچه‌های بسیار متفاوتی می‌پزند که در آسیای میانه شهرت دارند. یهودیان این دو شهر ازبکستان که اکثراً فارسی زبان می‌باشند در کنار دیگر باشندگان نوروز را در فضائی صمیمی و شورانگیز جشن می‌گیرند. نوروز نژاد و آئین و مرزهای سیاسی نمی‌شناسد. این جشن نشانه پیوستگی و وابستگی انسان با طبیعت است. مردم قزاقستان که زندگی‌شان با اسب پیوند ناگسستنی دارد حتی برای پختن ”کوجه“، غذای نوروزی خود، از گوشت اسب استفاده می‌کنند. شیر و ماست را که نماد سپیدی و نیکی است در سفره نوروزی م‌گذارند.
به نوزادهائی که در اوایل بهار زاده می‌شوند، نام ”نوروز بیک“ می‌دهند و ترکه خاصی را دود می‌کنند تا ارواح خبیث را از خانه و کاشانه خود دور نگه‌دارند. در قرقیزستان فرارسیدن نوروز را زنان و مردان پیر مژده می‌دهند و سپس دهقانی به‌صورتی نمادین با گاوی به شخم و کشت زمین می‌پردازد. بازار عید نوروز برپا می‌کنند و گروهی از زنان و مردان هنرمندانه اسب سواری می‌کند. در جمهوری آذربایجان، سرزمین نظامی گنجوی و خاقانی شروانی، نوروز مسلماً غریبه نیست، بلکه بخشی از میراث فرهنگی و بومی منطقه است.
در آذربایجان، سرزمین آتشکده‌ها، مراسم چهارشنبه سوری با شور و شوق بیشتری برگزار می‌شود. یکی از رسم‌های این منطقه ”کله گردانی“ است. کودکان و نوجوانان کلاهی کنار در خانه همسایه می‌گذارند تا آنان کلاهشان را از شیرینی پر کنند. در حالی‌که ایرانی‌ها سبزه را پس از سیزده روز در آب روان می‌اندازند، آذربایجانی‌ها آن را روی سنگ مزار رفتگانشان می‌گذارند. در مناطق کردنشین عراق، ترکیه و سوریه، مردم روی کوه‌ها آتش برپا می‌کنند و پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک ماردوش را که نماد استبداد و ستمگری است، جشن می‌گیرند. به باور کردان، کاوه از تیره کردها بوده که برای پایان دادن به نسل‌کشی کردها توسط ضحاک قیام کرده است. به این جهت نمایش حماسه کاوه آهنگر بخش مهمی از مراسم نوروزی آن دیار است.
به‌جزء کشورهای حوزه نوروز در بخش کوچکی از قاره آفریقا جای پای این جشن و رسم‌های مرتبط با آن نمایان است. بازرگارانان شیرازی که از سده دهم میلادی به سواحل شرقی آفریقا و به‌ویژه به جزیره زنگبار (Zanzibar) رفتند، بخشی از فرهنگ آریانا از جمله نوروز را در این مطنقه رواج دادند. بار دیگر پارسی‌های زرتشتی که در اوایل قرن بیستم از گجرات هند به زنگبار مهاجرت کردند، در بزرگداشت این جشن در این جزیره کوشیدند، به‌طوری‌که مردم زنگبار هنوز نوروز را با مراسم خاص خود از جمله آتش‌افروزی برگزاز می‌کنند.
● ویژگی نوروز نزد همسایگان
جالب توجه است که مراسم نوروز در خارج از ایران، همانند دوره‌های هخامنشیان، ساسانیان و حتی صفویه، جنبه‌ای همگانی و دسته‌جمعی دارد و بیشتر جشنی خیابانی است. مردم دسته‌دسته در مرکز شهر و ده خود در فضائی باز کنار هم جمع می‌شوند، راهپیمائی می‌کند، موسیقی می‌نوازند، پایکوبی می‌کنند، در گوشه و کنار شهر سمنوپزان راه می‌اندازند و شیرینی و غذا می‌خورند. نوروز در افغانستان بیشتر به سیزده به‌در ایران شبیه است. مردم برای ”رفتن به فضای سبز“، یعنی هواخوری و استقبال از بهار به کوه و دشت می‌روند و با هم در دامن طبیعت به جشن و پایکوبی می‌پردازند. در مزار شریف حامد کرزای، رئیس‌جمهور افغانستان، هم به‌گونه‌ای سمبولیک در مسابقه بزکشی شرکت می‌کند.
در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برامی مراسم نوروز به ”پارک دوستی“ می‌روند. حتی مقامات دولتی و رئیس‌جمهور در جشن خیابانی و مسابقه کشتی شرکت می‌کنند. یکی از رسوم فرخنده نوروز نزد تاجیکان پیوند زناشوئی بین دختران و پسران دم بخت است که دست‌جمعی، دست در دست در خیابان‌ها قدم می‌زنند و مردم برایشان آرزوی خوشبختی و تندرستی می‌کنند. در قرقیزستان مردم از پگاه به میدان مرکزی شهر می‌ریزند و با اسب سواری، نمایش و موسیقی غلغله برپا می‌کنند. هندی‌ها در کنار آتش تمام شب را بیدار می‌مانند و لباس‌های رنگی پای‌کوبی می‌کنند. اینها همه در حوالی است که نوروز ایران، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، بیشتر یک جشن خانوادگی و خصوصی است، هر چند که دید و بازدیدها به آن جنبه اجتماعی می‌دهد.
● رستاخیز نوروز
تحولات پر آشوب قرن بیستم موجودیت نوروز و مراسم گوناگون مرتبط با آن را بار دیگر مورد تهدید خطرناکی قرار داد. البته پرواضح بود که چنین غول فرهنگی‌ای در برابر ناخردی‌ها و دشمنی‌ها حکومت‌گران این قرن هم زانو خم نکند. نوروز در افغانستان دو سه دهه جنگ و خونریزی را پشت سر گذاشت و در زمان طالبان حتی ممنوع شد، ولی محبوب ماند. عصبیت طالبان تا حدی بود که تقویم خورشیدی را که با نوروز آغاز می‌شود به نفع تقویم قمری باطل کردند. نوروز در آسیای میانه و قفقاز با کوته‌اندیشی و ذهن ایدئولوژیکی کشور شوراها که طرد علایق و رسوم خلق‌ها را به‌ویژه در زمان استالین در برنامه خود قرار داده بود، روبه‌رو شد ولی با اجراء سیاست فضای باز گرباچف و استقلال کشورهای آسیای میانه و قفقاز در اوایل سال‌های نود رسمیت پیدا کرد و دوباره با شکوه بیشتری برگزار شد.
البته برژنف در سال‌های هفتاد سعی در کاهش سخت‌گیری در برگزاری نوروز داشت، به‌طوری‌که در پیامی از نوروز به‌عنوان ”جشن مذهبی مردم آسیا میانه“ نام برد. جالب اینجاست که در دوران شوروی سیاستمداران این جمهور‌ی‌ها برای پاسداری از نوروز که بخشی از هویت ملی آنان را تشکیل می‌دهد، سعی کردند تا برای پذیرش این جشن توسط مسکو به آن رنگ سوسیالیستی دهند. برای مثال تاجیکان تلاش کردند که به نوروز نام ”جشن دهقانان“ بدهند تا از حساسیت آن نزد حاکمان بکاهند. دختر شایسته نوروزی را هم به‌جای ۲۱ مارس در ۸ مارس، روز زن در کشورهای بلوک شرق، انتخاب کردند تا از ممنوعیت آن جلوگیری کنند.
در ترکیه هنگام نوروز درگیری‌هائی بین کردان و ارتش و نیروهای انتظامی ترکیه به‌وجود می‌آمد. نوروز نزد کردها جنبه سیاسی پیدا کرد و مظهر مبارزه علیه ستم و اختناق حکومت ترکیه شد، به همین جهت دولتمردان ترکیه نوروز با برگزاری این جشن‌ها مخالفت شدید می‌کردند. مقاومت کردها باعث شد که حکومت‌گران استراتژی خود را عوض کردند و نوروز را به‌عنوان جشن ملی تمام اقوام ترکیه پذیرفتند.
آنان درا ین حرکت زیرکانه نوروز را که تهدیدی برای منافع ملی و تمایمت ارضی خود می‌پنداشتند به فرصت تبدیل کردند. این حرکت سیاسی آنکارا، ترکیه را با مردم ترک‌زبان آسیای میانه و قفقاز که نوروز را جشن می‌گیرند، نزدیک‌تر می‌کرد. بدین‌گونه آنان نوروز را از انحصار کردها درآوردند و به آن هویت فراقومی دادند. البته نگاه اقتصادی ترکیه به نوروز هم جای تأمل دارد. فستیوال یا کارناوا نوروز در این کشور می‌تواند جهانگردان غربی را در فصل بهار به ترکیه سرازیر کند. به‌علاوه مناطق توریستی ترکیه می‌توانند پذیرای ایرانیانی نیز باشند که می‌خواهند درفضائی دیگر، نوروز را جشن بگیرند. پایان سخن اینکه همه گزارش‌ها در سال‌های اخیر حکایت از رستاخیز نوروز در همسایگی ایران دارد. فراموش نکنیم که میلیون‌ها نفر از مهاجران کشورهای حوزه نوروز این جشن را در اروپا، آمریکا، و دیگر نقاط جنهان نیز پاس می‌دارند.
به امید اینکه سازمان بین‌المللی یونسکو جشن نوروز را به‌زودی به‌عنوان شاهکار و میراث فرهنگ شفاهی به ثبت برساند تا با پشتیبانی این سازمان یکی از سرمایه‌های معنوی جهان در رویاروئی با روند جهانی شدن محفوظ بماند.
● شعرهای حاجی‌فیروز
▪ حاجی فیروزه،
سالی یه روزه،
همه می‌دونن،
منم می‌دونم،
عید نوروزه.
▪ ارباب خودم سلام‌علکیم،
ارباب خودم سر تو بالا کن،
ارباب خودم منو نیگا کن،
ارباب خودم لطفی به ما کن.
ارباب خودم بزبزقندی
ارباب خودم چرا نمی‌خندی؟
▪ بشکن بشکنه بشکن،
من نمی‌شکنم بشکن،
اینجا بشکنم یار گله داره،
اونجا بشکنم یار گله داره!
این سیاه بیچاره چقد حوصله داره.
سپهر یوسفی، استاد دانشگاه اتریخت (هلند)
منابع فارسی
۱) گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان؛ همراه با آئین‌ها و مراسم برگزاری و شرح سنت‌ها و باورهای کهن از روزگار باستان تا امروز، هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران ۱۳۷۱.
۲) آداب و رسوم نوروز در میان تاجیکان آسیای مرکزی، سیدمهدی حسینی اسفید واجانی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال دوم، شمارهٔ ۳، زمستان ۱۳۷۲.
۳) نوروز در ایران و سرزمین‌های دیگر، قربانعلی سولقانی، گروه فرهنگی طوبا،
http://www.toobaa.ir/toobaa.asp?page=view&id=۹۶
۴) مجموعه مقالاتی درباره نوروز در صفحه ویژهٔ نوروز ۱۳۸۳، بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی،
http://www.bbc.co.uk/persian/news/cluster/۲۰۰۴/۰۳/۰۴۰۳۱۶_s_norouz.shtml
۵) مقالات گوناگون درباره نوروز در پایگاه اطلاع‌رسانی نوروز، پژوهشکده مردم‌شناسی (سازمان میراث فرهنگی)
http://www.nowruz.ir/
۶) نوروز، نشان همبستگی ایرانیان، ح.نظری (غازیانی)، کلن، اسفند ۱۳۷۰.
۷) نوروز و جهانی شدن، خبرگزاری سینا، تهران چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۳.
۸) نوروز را پاس داریم، نجم‌الدین کاویانی www.zendagi.com
● منابع انگلیسی:
۱) The Persian New Year Celeberation Nouruz, by Charles Perry, Times Staff Writer,
http://www.uuottawa.com/new_year_persia.htm
۲) Jashn-e Norooz (Norooz Festival), by Farhang Mehr, in Persian Outpost,
Http://www.persianoutpost.com/htdocs/JashneNoroz/html
۳) Noruz in Kyrgyzstan, India, Chian nd among Truks, Payvand&#۰۳۹;s Iran News, March ۲۰,۲۰۰۱,
http://www.payvand.com/news/۰۱/mar/۱۱۰۳.html
منبع : مجله بازی رایانه ای


همچنین مشاهده کنید