پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

همیشه آلن دلون


همیشه آلن دلون
● در حاشیه شکست های مکرر آرژانتین
بازی های آرژانتین در تورنمنت های مهم مثل فیلم های آلن دلون است. پر از هیجان، پر از حادثه با یک قهرمان خوش تیپ و خوش صدا (،) که همیشه در یک قدمی موفقیت با گلوله ای از پشت از پای درمی آید. خب این کمی شبیه سرنوشت فوتبال ایران در عرصه آسیا هم هست و ما به این گونه فیلم ها و پایان ها عادت کرده ایم. (در مثل مناقشه نیست اما اگر فیلم آرژانتینی ها را در حد نجات سرباز رایان بدانیم مال ما همان اخراجی هاست.)
دیگر عادت کرده ایم که آرژانتین همه را مسحور خود کند، شیفته کند و همه یک صدا به تحسینش بپردازند و بهترین و پرشکوه ترین بنامندش و ناگهان با لبخندی پرافتخار به خاک بیفتد.
حداقل در چهار جام جهانی اخیر و دو دوره کوپاآمه ریکا (۲۰۰۴ و ۲۰۰۷) و یک دوره جام جهانی کوچک (آلمان ۲۰۰۵) این اتفاق تکرار شده است. در تمام این مسابقات آرژانتین بهترین بازی ها را ارائه می دهد اما هرگز به موفقیت دست پیدا نمی کند.
در همین دوره زمانی رقیب اصلی آرژانتین، یعنی برزیل، دوبار قهرمان جهان شده، دوبار کوپا آمه ریکا را برده، یک بار نایب قهرمان جهان شده و در جام جهانی کوچک هم اول شده، تنها در سه سال اخیر، ۵ بار آرژانتین را شکست داده (و البته یک شکست ۳-۱ در بوئنوس آیرس را هم در کارنامه دارد) که سه بار آن در فینال بوده (فینال کوپا آمه ریکا ۲۰۰۴، فینال جام جهانی کوچک ۲۰۰۵ و با یک پیروزی خردکننده ۴-۱ و حالا هم فینال کوپا آمه ریکای ۲۰۰۷ با یک پیروزی خردکننده دیگر).
به نظرم به عنوان یک هوادار قدیمی آرژانتین باید با خودم روراست باشم. این تیم برای بهترین بودن نقاط ضعف فراوانی دارد. آنها پرهیجان، پراستعداد و حتی جادویی هستند اما در تمام خطوط دچار مشکل هستند.
طی این سال ها آنقدر شیفته فوتبال آرژانتین بودیم و سرگرم رجز خواندن برای رقبا، که فراموش کردیم مثلاً آیالا به رغم تمام ویژگی هایش، کارنامه ای دارد پر از اشتباهات مرگبار، گل به خودی، خطاهای منجر به پنالتی و اخطار و اخراج، آنقدر به ستایش از ریکلمه پرداختیم که نادیده گرفتیم که او مرد بازی های بزرگ نیست. او از نسل بازیکنان شکست خورده است.
(کافی است فیزیک صورتش را با معدنچی و جمشیدی مقایسه کنید،) چشم بستیم به نقایص بازی هاینتزه، یا نخواستیم اذعان کنیم که ته وس به رغم تمام هیاهوی دور و برش از نسل همان تکنیکی های کم هوش و اعصاب خردکنی است که نمونه اعلایش را در قامت اورتگا دیده بودیم، اعتراف نکردیم که سال ها است هیچ دروازه بان ممتازی در آرژانتین ظهور نکرده و اینکه چطور می شود بازیکن به آخر خط رسیده ای مثل ورون همچنان در ترکیب اصلی قرار بگیرد و کجا ببریم این سرشکستگی را که در خط میانی تیم محبوب مان باید شاهد حضور توامان کامبیاسو و ماسکرانو باشیم؟
دیگر مجبوریم بگوییم که آرژانتینی ها در تداوم نسل فوتبالیست هایی که مدام کوچک تر و کوتاه تر می شوند توانایی غلبه بر تیم های قدرتمند و فیزیکی را ندارند.
تراژیک ترین صحنه بازی یکشنبه شب، تلاش دلخراش ته وس و مسی برای حرکت در میان مدافعان غول پیکر برزیلی بود،نه، در شکست های متوالی آرژانتین در تورنمنت های بزرگ، رازی وجود ندارد. آنها به اندازه کافی خوب نیستند.
این پایان یک نسل شکست خورده فوتبال آرژانتین است. کاپیتان زانتی کبیر و همبازیان بداقبالش باید در حسرت موفقیت های ملی، جا را برای نسل جدیدی باز کنند که در دورنمای پیش رو، به جز لیونل مسی، هیچ استعداد شگرفی برای عرضه ندارند. فوتبال آرژانتین در آستانه ورود به تاریکی قرار گرفته است و این بدترین خبر برای فوتبال دوستانی است که همواره در تماشای جادوی آبی - سفیدها، چیزی ورای حساب و تناسب های مرسوم زمین چمن می دیدند.
آرش خوشخو
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید