پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

پرخاش با بیمار


پرخاش با بیمار
مرد جوان می گوید؛ «آقای دکتر، شما بهش بگید، ایشون که دیگه نمی تونه بره سر کار، با این شهر شلوغ و آلودگی هوا.»
خانم میانسال می گوید؛ «آقای دکتر داروهای شما خوبه. ایشون رعایت نمی کنه. می گم آنقدر گوشت قرمز نخور. سرخ کردنی نخور. شما بهش بگید.»
دختر جوان می گوید؛ «اینها که چیزی نیست آقای دکتر. استرس، استرس. هرچی می گیم توی موضوعات مختلف که برات استرس داره وارد نشو، گوشش بدهکار نیست. می خواد توی هر مطلبی وارد بشه.»
پیرمرد روی مبل در جایگاه تقصیر روبه روی من کز کرده و کلامی در دفاع بر زبان نمی آورد. خودش هم به این همه گناه معترف است و از خود شاکی، ولی خوب چطور می شود مغازه یی را که یک عمر برایش زحمت کشیده یی به دست جوان های سربه هوایی بسپاری تا همه چیز را به باد دهند؟ یا چطور می شود در یک عروسی از لذت یک سیخ کباب با آن مخلفات گذشت؟ از همه بدتر وقتی یک نامردی دارد دختر آدم را بی خانمان می کند، چطور می شود دخالت نکرد؟
با گردن جلوآمده یی که حرکت نمی کند و چشم های خیره یی که به ندرت پلک می زنند، مستقیم به من می نگرد. اول خیال می کنی توی باغ نیست. اما به سرعت درمی یابی که به خوبی و بیش از همه «در باغ» است. وقتی سنش را می پرسی باید گوش تیز کنی و او تکرار کند تا بفهمی گفته «با شب هاش؟» چند سالی است پارکینسون گرفته و حالا همه می دانند که بیماری او این است.
یک سال است که بیماری اش شدید شده و به تنهایی نمی تواند از خانه خارج شود. از خوف اینکه من چه خواهم گفت، مستقیم در چشم های من نگاه می کند.
راستی، چرا همه ما تمایل داریم گناه بیماری را- حداقل تا حدودی- به گردن بیمار بیندازیم. چرا تمایل داریم مرض را از طریق سختگیری درمان کنیم؟ در مورد پزشکان می توان علت ها یی را گمان زد و ردیف کرد. وقتی که قطعیت چندانی در کتاب ها نیست، وقتی آموختن و به کار بستن همان ها هم کار دشواری است و به شرط فراگیری گاه حوصله و امکانی برای این تمهیدات نمانده و تازه وقتی هم که همه اینها را به کار انداختی باز هم رضایتی ندیدی، چه راهی بهتر از همین بیرون افکندن مشکلات از خود، دور کردن آنها و فرود آوردن همه آنها بر دانه هندوانه یا پوست خربزه یی که بر بالین بیمار یافت شده.
اما در مورد مردم و همراهان درک موضوع پیچیده تر است. اگرچه باید پذیرفت در اکثر موارد این سختگیری و پرخاش از راه دلسوزی واقعی است، اما نمی توان کتمان کرد که در بسیاری موارد، شایبه های دیگری نیز بر این دلسوزی سایه می افکند. وقتی که از بیمار به خاطر بیماری اش شاکی هستی که چرا بیمار شده و وقت تو را تلف کرده، تویی که باید از او مراقبت کنی، شایشد راهی بهتر از این نوع پرخاش نیابی. وقتی می خواهی کاری کرده باشی تا رفع مسوولیتی باشد در این وانفسای گرفتاری که نمی توانی بنشینی و به ملاطفت با بیمار همدردی کنی؟ چه راهی بهتر از این سختگیری ها؟
چه راهی بهتر از بازافکندن گناه بیماری برخود بیمار؟ و به راستی آیا بیماران نیازمند فکرند؟ واقعیت این است که بیماری نه تنها عقل را زایل نمی کند، بلکه گاه فراستی می دهد که در تمام عمر نداشته یی؛ فراستی که در آن به یک نظر زندگی یی را می نگری. و اگر بیمار جلوی این سختگیری درنمی آید اولاً به خاطر همان فراست است که محبتی بی دریغ نسبت به فرزند و همسر در او دمیده و ثانیاً به این واسطه است که خود نیز در بسیاری از این تصورات شریک است و شاید بارها دیگران را بر این چوب شماتت رانده.
واقعیت این است که در یک کلام بخش مهمی از مشکلات بیماران به واسطه بستگان و توصیه ها و سختگیری های آنها است.
اگر مادران مبتلایان به اپی لپسی (صرع) همه مراقبت های محبت آمیز خود از قبیل رژیم های غذایی سرد و گرم، اجتناب از کار با کامپیوتر و تماشای تلویزیون و کنترل دقیق ساعت خواب و توصیه به اجتناب از «استرس» کذایی و... هزار توصیه جانفرسای دیگر را فراموش کنند و فقط مراقب مصرف داروی فرزندشان باشند نه تنها فرزند آنها امروز زندگی راحت تری خواهد داشت و از روزهای غیرقابل تکرارش لذت بیشتری خواهد برد بلکه اعتماد به نفس بیشتری خواهد یافت و همواره در یادش نخواهد ماند که آدم دیگری است و تصمیمات زندگی اش تحت الشعاع این احساس قرار نخواهند گرفت.
اگر فرزندان سالمندان مبتلا به سکته مغزی، پارکینسون و... دستورات را محدود به دستورات پزشک معالج کنند - و نکوشند به زور در دهان پزشک چیزی را که دوست دارند، بگذارند - این بیماران نیز سال های آخر عمر راحت تری خواهند داشت. در مورد کار و فعالیت و رژیم های غذایی متداول تکلیف روشن است اما در مورد دستورات علمی مثل پرهیز از چربی و قند نیز باید توجه کرد که اولاً این پرهیزها قبل از وقوع حادثه اهمیت بیشتری دارند تا زمانی که سکته یی به وقوع پیوست و هرچه که سن بالاتر می رود این اهمیت کمتر می شود و نه بیشتر. ثانیاً یکی از محاسن دارودرمانی جدید این است که به بیمار امکان رژیم غذایی آسان تری می دهد.
دکتر بابک زمانی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید