شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


ساعاتی در پشت صحنه فیلم «دیوار» ساخته محمدعلی طالبی


ساعاتی در پشت صحنه فیلم «دیوار» ساخته محمدعلی طالبی
«محمدعلی طالبی» از آخرین فیلمسازان جشنواره یی است که در طیف آثار دهه شصت و نیمه هفتادی عباس کیارستمی فیلم می سازد و هنوز هم حضور دارد و شاید آخرین بازمانده جریانی باشد که در سال های گذشته جوایز فراوانی را نصیب سینمای ایران کرده است. در سال های پیش «طالبی» با «چکمه»، «تیک تاک» و حتی «کیسه برنج» جزء سردمداران جایزه بگیرها بوده است.
او که فیلمسازی را به طور مشترک با مرضیه برومند در فیلم بسیار موفق «شهرموش ها» آغاز کرد (و در این اولین تجربه کارگردانی مشترکش موفقیت اقتصادی عظیمی را تجربه کرد)، پس از آن با فیلم هایی چون«خط پایان»، «چکمه»، «تیک تاک»، «کیسه برنج»، «بید و باد» و «تو آزادی» راهش را در زمینه فیلم هایی با محوریت کودکان، ولی با داستان هایی نه چندان مناسب این گروه سنی ادامه داد.
«خط پایان» البته فیلمی متفاوت تر و اثری متوسط بود که اقبالی نسبی هم از آن به عمل آمد اما موفقیت اصلی «محمد علی طالبی» پس از ساخت «چکمه» و «تیک تاک» رخ داد که این فیلم ها موفقیت های بین المللی فراوانی را به دست آوردند.
«کیسه برنج» که با سرمایه تهیه کننده یی ژاپنی ساخته شده بود، اگرچه در جشنواره های خارجی همچنان نسبتاً موفق عمل کرد، ولی در داخل کشور نه تماشاگران و نه منتقدان نتوانستند ارتباطی در خور با این فیلم برقرار کنند. «بید و باد» و «توآزادی» هم، در همان راستا، ولی با موفقیت های کمتری در زمینه جشنواره ها، خبر از پایان مسیری می داد که به نظر می رسد با «دیوار» این مسیر مسدود شده و «محمدعلی طالبی» که کاربلدی اش در زمینه کار با کودکان را نشان داده در پی آغاز یک مسیر دیگر است.
«محمدعلی طالبی» زمانی با کارگردانی مجموعه پرطرفدار «گل پامچال» محبوبیت فراوانی به دست آورد، محبوبیتی که همواره در عرصه سینما از او دریغ شده است. احتمالاً «طالبی» در آستانه پنجاه سالگی این کمبود را حس کرده و به همین دلیل سراغ قصه یی جذاب تر و بازیگری پرطرفدارتر رفته است.
قصه «دیوار» درباره دختری به نام «ستاره» است که پدرش با موتوسیکلت حرکات مهیج انجام می دهد و از این طریق معاش خانواده اش را تامین می کند. پدر در حادثه یی کشته می شود و زندگی خانواده رو به متلاشی شدن است، ولی ستاره همراه برادرش تصمیم می گیرد حرفه پدر را ادامه دهد. گلشیفته فراهانی، محمد کاسبی، آزیتا حاجیان، مهرداد صدیقیان، معصومه میرحسینی، فرحناز منافی ظاهر، ابراهیم آبادی و منوچهر آذری نقش آفرینان فیلم تازه محمدعلی طالبی هستند که فیلمبرداری آن به تهیه کنندگی هارون یشایایی از هفته سوم اردیبهشت ماه در تهران آغاز شد .
ورسیون اولیه فیلمنامه «یک ذره امید» نام داشت که پس از چندین بار بازنویسی «طالبی» عنوان «دیوار» را برای قصه اش انتخاب کرد. البته پیش از شروع فیلمبرداری ناگهان سروکله یک نفر پیدا شد که ادعا می کرد طرح اولیه فیلمنامه «دیوار» ایده او است ولی بعدها معلوم شد که طرح و ایده یی در کار نبوده و آقای مدعی فقط یک نفر را که با موتوسیکلت حرکات عجیب و غریب انجام می داده به «طالبی» معرفی کرده و وقتی خلاصه قصه «یک ذره امید» را خوانده به فکر شکایت از نویسنده اش افتاده است.
خلاصه وقتی قضیه به شورای داوری خانه سینما کشیده می شود کذب بودن ادعای این فرد مشخص شده و «طالبی» با خیال راحت به فکر تکمیل کردن فیلمنامه اش و پیدا کردن تهیه کننده می افتد. سرانجام «هارون یشایایی» تهیه کننده باسابقه و مدیر شرکت «پخشیران» بعد از حدود چهارده سال دوری از عالم فیلمسازی و تهیه کنندگی وظیفه تولید فیلم را به عهده می گیرد و از اوایل امسال فیلم وارد مرحله پیش تولید شده و با مشخص شدن بازیگران و عوامل فنی فیلمنامه «دیوار» جلوی دوربین می رود.حضور «گلشیفته فراهانی» در نقش اصلی «دیوار» باعث شد تا خبرنگارهای سینمایی توجه ویژه یی را معطوف خبرهای مربوط به فیلم کنند و درصدد تهیه گزارش از پشت صحنه آن برآیند.
بالاخره در آخرین روزهای فیلمبرداری و دقیقه نود توانستیم به پشت صحنه فیلم برویم و شاهد ثبت دو سکانس از فیلم باشیم. یکی در دفتر کوچک آژانس هواپیمایی سپهر واقع در میدان شیراز ونک و دومی در دفتر روزنامه یی ورزشی که در یکی از اتاق های شرکت «پخشیران» بازسازی شده بود. در سکانس اول گلشیفته فراهانی (ستاره) و مهرداد صدیقیان (شهاب) و یک نفر در نقش مرد شیک پوش جلوی دوربین بودند.
دیالوگ های مرد شیک پوش را حسین فلاح دستیار اول طالبی ادا می کند. «گلشیفته» روسری نخی کرم رنگ، مانتوی یشمی و شلوار جین پوشیده بود و با صورت بی آرایش شباهت چندانی به چهره واقعی خودش نداشت. مهرداد صدیقیان بازیگر نوجوان و با استعداد فیلم های «عصر جمعه» و «اتوبوس شب» که در این فیلم نقش «شهاب» برادر «ستاره» را ایفا می کند آخرین روز بازی اش است و با لباس هایی ساده کنار «ستاره» نشسته و با مرد شیک پوش صحبت می کند.
محمدعلی طالبی که شلوار جین و تی شرت اسپورتی پوشیده به آرامی در حال هدایت آنها است. فضای پشت صحنه به شکل عجیبی خلوت و ساکت است و خیلی با پشت صحنه هایی که قبلاً رفته ام فرق می کند. به نظر می آید هرچه فیلم هنری تر باشد عواملش هم آرام تر و فضا خلوت تر خواهد بود. این سکانس که مرد شیک پوش در حال کل کل کردن با خواهر و برادر است با چند برداشت مورد قبول «طالبی» و حسین جعفریان فیلمبردار واقع می شود و گروه با همان آرامش مشغول جمع کردن وسایل و ترک محل می شوند.
● روایت اول؛ دفتر روزنامه ورزشی
قرار بود این سکانس را در آخرین روز فیلمبرداری در تحریریه یکی از روزنامه ها بگیرند. حتی «طالبی» از من درباره تحریریه روزنامه اعتماد پرسید که وقتی فهمید همه سرویس ها در یک سالن بزرگ همانند روزنامه های کیهان و ایران قرار نگرفته اند منصرف شد. دستیار اول او با یکی دو نفر از بچه های خبرنگار که آشنا بود تماس گرفت و قرار شد سکانس مورد نظر را در تحریریه روزنامه آنها فیلمبرداری کنند اما ظاهراً به نتیجه یی نرسیده بود چون وقتی با من تماس گرفتند که سر صحنه بروم آدرس دفتر پخشیران را دادند، وقتی وارد دفتر شدم برای لحظه یی احساس کردم وارد تحریریه یک روزنامه ورزشی شده ام چرا که قسمتی از سالن ورودی و یکی از اتاق های آنجا را با بریده روزنامه های ورزشی طوری طراحی کرده بودند که شبیه تحریریه واقعی شده بود.
محمدعلی نقی کنی مدیرتولید باسابقه و قدیمی گفت که در کار فیلمسازی همیشه از این مشکلات پیش می آید فقط باید کمی صبر و حوصله به خرج داد تا کارها درست شود. «کنی» با اشاره به اینکه کار آنها طبق برنامه و حتی یک روز هم زودتر تمام شده به حضور تیمی عالی و حرفه یی در این کار اشاره کرد و درباره همکاری اش با هارون یشایایی گفت؛ من قبلاً فیلم «اجاره نشین ها» و «در مسیر تندباد» را با ایشان کار کرده بودم و به واسطه همین شناخت وظیفه تولید فیلم «دیوار» را هم برعهده گرفتم و به رغم برخی سختی ها که در همه کارهای سینمایی است تولید این پروژه با نظم و آرامش پیش رفت.
«کنی» که در فیلم هایی چون «طبیعت بی جان» سهراب شهید ثالث، «خانه یی روی آب» بهمن فرمان آرا، «مزرعه پدری» رسول ملاقلی پور و حدود دوازده فیلم از ساخته های مهرجویی به عنوان مدیرتولید حضور داشته معتقد است که اگر آدم به کارش عشق داشته باشد همه مسائل و مشکلات حل می شود.
به قولی کوه بی ستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد.«گلشیفته فراهانی» و سروش ستوده (بازیگر نقش خبرنگار) و تعداد زیادی هنرور در این سکانس حضور دارند. «گلشیفته» با همان لباس و گریم سکانس آژانس در این صحنه بازی می کند.او در حالی که روزنامه یی در دستش دارد با حالتی پریشان وارد اتاق مسعود (خبرنگار) می شود.همسر «گلشیفته» که از بازیگران تئاتر است با لباس هایی سرتاپا مشکی و شالی بر دور گردنش در گوشه یی از صحنه دیده می شود، او که سر فیلم «باباعزیز» در قبرس با گلشیفته آشنا شده با چهره یی خندان از طریق ویدئو اîسیس بازی همسر هنرمندش را نظاره می کند و در مواقعی که نگاه شان با هم تلاقی پیدا می کند لبخندی بر چهره هر دوی شان نقش می بندد.
«طالبی» در فاصله یکی از برداشت ها خطاب به «ستوده» که قبلاً در فیلم «کافه ستاره» نقش جوان بیلیاردباز را ایفا کرده، می گوید؛ کمی به لحنت حالت ترس بده، اینقدر مونوتن صحبت نکن، چون به هرحال این دختر کولی است و می تواند اینجا را به هم بریزد و تو می ترسی که این کار را انجام بدهد.
● روایت دوم، اشک های «ستاره»
«ستاره» از کنار تصویر بزرگ خودش که بر سر در شهربازی هنوز آویزان شده و روی آن رنگ پاشیده اند، عبور می کند، باران شروع به باریدن می کند. ستاره وارد شهربازی می شود...
هیچ کس در شهربازی نیست. باران بر تاب ها و چرخ و فلک ها می بارد... ستاره خسته از کنار دریاچه که سطح آن را قطرات باران پوشانده رد می شود و برای رسیدن به محوطه دیوار مرگ از مسیری پر از گل و لای عبور می کند...
«ستاره» که همه لباس ها و دست و صورتش از گل و لای پوشیده شده و خیس از باران است به طرف محوطه دیوار مرگ می رود. در آنجا می بیند که روزنامه ها و عکس هایش روی زمین پراکنده اند و باران می خورند. او که تاکنون هرگز گریه نکرده نمی داند چرا قطرات اشک به یکباره از چشمانش جاری می شود...
لحظه یی در جلوی دیوار بزرگ و مهیب مرگ می ایستد. او را همچون نقطه یی در مقابل دیوار می بینیم، همانجا می ایستد و قدری به دیوار خیره می شود... ستاره به چیزی فکر می کند، باران اشک هایش را می شوید...
● گلشیفته فراهانی؛ ستاره می خواهد زندگی کند
کوچک ترین عضو خانواده هنرمند «فراهانی» حالا دیگر آنقدر محبوب و معتبر شده که منتقد با سابقه یی مثل هوشنگ گلمکانی در شماره ویژه نوروز ۸۶ ماهنامه فیلم یک صفحه کامل درباره اش بنویسد و او را موهبتی برای سینمای ایران بداند؛ «میمچه خانم جغله بازیگوش عاشق کش باغ دماوند در درخت گلابی، که آن همه محمود نوجوان حساس و عاشق نازک دل را بی آنکه قصدش را داشته باشد حسرت داد و چزاند، حالا برای خودش - و البته برای سینمای ایران - خانمی شده که نگو و نپرس. او حالا جزء ستاره های این سینما است...»
البته این نوشته ها می تواند کار هر بازیگری را سخت تر کند و حالا گلشیفته فراهانی با ایفای نقش «ستاره» در معرض یک آزمون تازه قرار گرفته است. او پیش از این در نقش های اًتی (بوتیک)، سپیده (میم مثل مادر) و هانیه (سنتوری) در این آزمون برنده شده است و شاید نقش «ستاره»ی «دیوار» هم برگ برنده دیگری برای «گلشیفته» باشد.او با چهره یی ساده و بدون آرایش (گریم ستاره) روبه رویم می نشیند و درباره پذیرفتن این نقش می گوید؛ کلاً در تمام کارهایی که می کنم مفهوم کلی کار و پیامی که می دهد خیلی برایم مهم است. پیامی که فیلمنامه دیوار می دهد خیلی بزرگ و تاثیرگذار است. می گویم از این نظر که به قشر پایین جامعه می پردازد؟ می گوید؛ نه، اصلاً فیلم به قشر پایین جامعه نمی پردازد بلکه یک موضوع خیلی کلی را مطرح می کند که به همه آدم های جامعه می تواند مربوط باشد و هر کسی می تواند جای این دختر (ستاره) باشد.
می گویم هر بازیگری با حضورش ویژگی هایی به نقش اضافه می کند، تو چطور به قالب این نقش رسیدی؟ می گوید؛ فیلمنامه «دیوار» بازنویسی شد و در نوشتن دوباره آن من در واقع ستاره را پیدا کردم، در جلساتی که قبل از فیلمبرداری داشتیم من شخصیت ستاره را بهتر شناختم. «ستاره» شخصیتی کاملاً متفاوت با همه نقش های قبلی ام دارد. البته کلاً همه کارهایی که کرده ام با هم متفاوت هستند.
ستاره هم یکی از همین نقش ها است.از «گلشیفته» می پرسم حتماً «ستاره» از آن دخترهایی است که روحیه سرکش دارد و می خواهد کار متفاوت انجام دهد؟ می گوید؛ نه، ستاره اصلاً نمی خواهد کار متفاوت کند، بلکه می خواهد زندگی کند و کاری را که دوست دارد انجام دهد مثل خیلی از جوان هایی که دوست دارند کاری را که می خواهند انجام دهند ولی نمی توانند. ستاره هم در یک کاری استعداد دارد و می خواهد استعدادش شکوفا شود. بازیگر نقش «اتی» بوتیک درباره ویژگی های کار با محمدعلی طالبی می گوید؛ آقای طالبی خیلی مرد هوشمند و خوش ذوقی هستند و من واقعاً توی این کار خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم.
«گلشیفته» ادامه می دهد؛ ما گروه خیلی خوبی داشتیم. من نمی دانم این شانس من است که در همه کارهایی که می کنم گروه ها بی نظیر هستند، شاید همه گروه های سینمایی بی نظیر هستند. من نمی دانم. به هر حال گروه تولید این فیلم خیلی فوق العاده بودند و من از آنها خیلی آموختم. بازیگر نقش «هانیه» سنتوری درباره بازی در کنار محمد کاسبی، آزیتا حاجیان و مهرداد صدیقیان می گوید؛ آقای کاسبی واقعاًî نازنین مردی هستند که همتایی برایش وجود ندارد، ایشان آنقدر خوب و صبور و مهربان هستند و با وجودی که این کار نسبتاً سختی بود و به لحاظ فیزیکی شاید به ایشان فشار می آمد ولی همیشه سرزنده بودند و به ما کمک می کردند. خانم حاجیان هم واقعاً عالی بودند و من از ایشان تشکر می کنم. در این کار واقعاً همه به هم و به خصوص همه به من خیلی کمک کردند.
«گلشیفته» درباره بازیگر نقش برادرش مهرداد صدیقیان با شعفی خاص می گوید؛ من فکر می کنم مهرداد صدیقیان یکی از نوابغ سینمای ایران است که هنوز خوشبختانه یا بدبختانه کسی به این قضیه پی نبرده است. او آینده درخشانی در پیش دارد و من امیدوارم که مسیر خوبی برود. به خاطر اینکه بیشترین بازی من توی این کار در کنار مهرداد بود. واقعاً کار کردن با او یکی از بزرگ ترین لذت های عمرم بود و واقعاً مهرداد یکی از بهترین پارتنرهایی بود که تا حالا داشته ام.
«فراهانی» ادامه می دهد؛ الان مهرداد ۱۸ سال دارد و ۳ تا فیلم بازی کرده ولی انگار ۳۰ کار انجام داده است. واقعاً امیدوارم سینمای ایران قدر مهرداد صدیقیان را بداند و حفظش کند.
او در مورد نوع گریمش در این فیلم با توجه به اینکه از گریمش در «میم مثل مادر» چندان راضی نبود می گوید؛ من نگفته بودم آن گریم را دوست ندارم یا می خواهم چهره ام دست خورده شود، مشکلی هم با این قضیه ندارم. در این فیلم هم قرار نیست یک دختر زیبا باشم و در کل فیلم سبیل دارم و ابروهایم خیلی پهن است.
«گلشیفته» در مورد اینکه نقش «ستاره» چقدر شبیه نقش «اتی» در «بوتیک» است می گوید؛ جالب است که من سر بوتیک ابروهایم خیلی نازک بود و سر این فیلم ابروهایم خیلی پهن است یعنی حتی به لحاظ گریم هم ربطی به هم ندارند. چون هر موقع که من نقش دختری را بازی می کنم که زن نیست و سن بالا نیست همه آن را یک جوری با درخت گلابی و بوتیک مقایسه می کنند ولی دیگر از من گذشته، الان من ۲۲ سال دارم. در حالی که وقتی بوتیک را بازی می کردم ۱۷ سالم بود.
از گلشیفته می پرسم آیا در صحنه های موتورسواری همه اش بدلکار داشته است؟ می گوید؛ در برخی صحنه ها بدل داشتم و یک بخش هایی را خودم چرخیده ام. می پرسم آیا تعلیم موتورسواری دیده اید؟ می گوید؛ تعلیم که نه، خودم موتورسواری را یک جوری از قبل یاد گرفته بودم و به هر حال سفر هم زیاد می رویم و آنجا موتورسواری برای خانم ها آزاد است و من زیاد سوار موتور می شوم. سر این فیلم هم کمی کار کردم و حتی روی دیوار هم چرخیده ام و به نظرم خیلی هم کار شق القمری نیست.
● هارون یشایایی؛ به دنبال قصه مناسب بودم
هارون یشایایی که بیشتر به عنوان تهیه کننده آثار فرهنگی مطرح است بعد از مدت ها دوباره با فیلم «دیوار» به عرصه کار تهیه کنندگی بازگشته است. او در مورد اینکه چرا در این مدت کار نکرده است می گوید؛ گرفتاری های شخصی ام باعث دوری من از تهیه کنندگی شد، چون من مسوولیت هایی در جاهای دیگر داشتم و اصلاً فرصت کار برایم پیش نیامد. در این مدت هم سعی می کردم یک قصه مناسب پیدا کنم و تعجیلی نداشتم که حتماً کاری را تهیه کنم. تا اینکه امسال بالاخره فیلم «دیوار» را تهیه کردم.
از یشایایی می پرسم یعنی در طول این همه سال قصه مناسبی پیدا نکردید؟ می گوید؛ نه اینکه واقعاً قصه مناسبی نبود بلکه مجموعه شرایط طوری پیش رفت که نتوانستم کاری تهیه کنم و گرفتاری های شخصی و غیرحرفه یی هم دلیل اصلی این اتفاق بود. البته ما کارمان را در زمینه پخش فیلم انجام می دادیم و چندان هم از سینما دور نشده بودم.
یشایایی درباره همکاری اش با «طالبی» می گوید؛ ما با هم در هر زمینه یی تبادل نظر و مذاکره می کردیم و هر کاری مشکلات خودش را دارد مخصوصاً کار سینما که زمان بر است و ما هم همان مشکلاتی که به طور معمول در این حرفه وجود دارد را داشتیم ولی همه چیز به خوبی پیش رفت.
تهیه کننده فیلم های «اجاره نشین ها» و «کیمیا» درباره تولید این کار و سکانس مربوط به حمل ونقل دیوار مرگ ۶۰ تنی به پارک می گوید؛ ما یک بخش خیلی مشکلی داشتیم که واقعاً به عنوان تهیه کننده تدارکی خارج از استاندارد بخش خصوصی برای آن دیدیم چون بخش خصوصی همیشه سعی می کند که مختصر و کم هزینه کار کند ولی یک بخشی از این فیلم جدای از هزینه اش خیلی پردردسر بود.
حالا فیلم آماده می شود و می بینید که چقدر برای آن ۸-۷ دقیقه فیلم تدارک و هزینه کرده ایم و چقدر سیاهی لشگر و بدلکار آورده ایم که در حد یک کار کاملاً حرفه یی در سینمای ایران است که معمولاً بخش خصوصی چنین ریسک هایی نمی کند. یشایایی در مورد زمان نمایش فیلم می گوید؛ ما قصد داریم که فیلم را به جشنواره برسانیم چون چند سال هم است که از سینما دور بوده ایم و ترجیح می دهم که فیلم در جشنواره بیاید و دیده شود.
نگار باباخانی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید