جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

جلوه های علمی قرآن کریم


جلوه های علمی قرآن کریم
در دهه های اخیر تحركی مهم درباره موضوعات و نشانه های علمی قرآن كریم ایجاد شده است. اولین فعالیت ها در این زمینه از زمان اندیشه و تفكر عقلانی و میل به تطابق بین نظریات علمی و پدیده های طبیعی با نشانه هایی كه در همین زمینه در قرآن كریم آمده است، شكل گرفت. به این ترتیب، نویسندگان پیرو این میل و رغبت تمامی توجهات خویش را در اثبات عظمت و بزرگی خدای قادر متعال، متمركز كردند. و برای این كار از تفكر و اندیشه پیرامون آفرینش جهان و محتویات آن برای ایضاح صحت و درستی این آفرینش و پیچیدگی اش استفاده كردند و از همین راه صحت و درستی را كه قرآن كریم از این آفرینش نشان می دهد، به اثبات رساندند. اولین آثار اختصاص داده شده به این حیطه عبارت بودند از:
۱) كتابی به نام «در فلك همراه با خدا» نوشته احمد زكی.
۲) «تفسیر علمی آیات و نشانه های جهان» نوشته احمد حنفی.
۳) بروشورهایی از مصطفی محمود، مثل مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی اش كه در زمان خودش پژواك وسیعی یافت. این عمل در نوع خود قابل تمجید و ستایش می باشد، زیرا تعداد زیادی از مردم عادی، به وجود اختلاف سطح عبارات و اصطلاحات علمی و عقلانی قرآن كریم پی بردند. نتیجه این كار تحكیم اعتقاد و ایمان برخی و یا تقویت ایمان برخی دیگر از راه ارزش دهی به قرآن كریم بود.
متاسفانه، این فعالیت یك جهت گیری نامناسب را اتخاذ كرد، و آن برخورد با قرآن به عنوان كتابی كه ظرف همه علوم می باشد، بود. در بین آن هایی كه مشغول به شرح و توضیح آن چه كه «معجزه علمی قرآن» می نامیدند، برخی به ارایه آیات قرآن كریم، تنها از بعد علمی شروع كردند. برای مثال، تئوری های منسجم علمی و برای همیشه منطبق با زمان ما را ارائه كردند. خطری كه دربردارنده چنین نظریه ای می باشد، به قدری آشكار است كه دست كم در پذیرش و اقبال امروزی اش مورد قبول نبوده است.
گذشته از این، به همان اندازه ناگوارتر این است كه اغلب عملكردها و فعالیت هایی كه درباره موضوع معجزه قرآنی صورت گرفته تخصصی نمی باشند، یا حداكثر از متخصصان مستعاری است كه اطلاعات علمی شان را به سطح خواننده آثار، ساده و قابل فهم كرده اند، و یا نقل قول های روزنامه ای بدون دقت و موشكافی و سرشار از بررسی های اغراق آمیز می باشد. به عنوان مثال اثری را كه تداعی كننده معجزه می باشد با موضوعی در حیطه ستاره شناسی می یابیم، با همراه داشتن توصیفی مشخص و دقیق از آفرینش ستارگان و پیشرفت نظام های ستاره ای، اما نویسنده این اثر تنها یك روانكاو است.
این فرد یكی از علاقه مندان به ستاره شناسی است. شاید، این فرد اطلاعات خویش را درباره این رشته (نجوم) در مدت اوقات فراغتش در اتاق كار خویش به دست آورده باشد. همچنین آثار دیگری را در باب زمین شناسی، اقیانوس شناسی و هیدرو دینامیك خواهید یافت كه توسط یك پزشك كارورز نگاشته شده اند؛ باید گفت این افراد بدهكار تحقیقاتشان، می باشند.
بدین ترتیب، موضوع اعجاز از این به بعد، توسط افرادی كه هیچ صلاحیت علمی ندارند بررسی شده است. بدترین وضع، زمانی است كه متخصصان با نام مستعار، چرندیاتی، بدون ارتباط با علم دقیق و موشكافانه می نویسند، زیرا آن ها اطلاعات تخصصی را در اختیار ندارند و به خود ا جازه می دهند، تا مسایلی را كه بدان رسیده اند، یادآوری كنند.
البته، محتویات قرآن در اطلاعات گوناگون والا و فصیح می باشد و هیچ اثر انسانی به این علت كه منبع قرآن الهی و مطلق می باشد به سطح آن نایل نشده است، اما به هیچ وجه قرآن یك كتاب علمی تخصصی نیست و نظریات علمی را شامل نمی شود، قرآن كریم نه تنها فرهنگ لغت نمی باشد، بلكه دانشنامه ای هم برای یك رشته علمی نمی باشد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كه در راس افشاء ]حقایق جهان[ قرار دارد، یك دانشمند یا فیلسوف و یا میانجی اجتماعی نیست. او پیش از ابلاغ ماموریت الهی اش خواندن و نوشتن نمی داند. مسلم است كه قرآن در نزد مردم مراجعه به عقل و اندیشه را برمی انگیزد، و مردم را برای در پیش گرفتن راه الهی ترغیب می كند، و به ویژه توجه ایشان را به دقت در آفرینش جهان، زیبایی و مظاهر انسان جلب می كند.
گذشته از این، قرآن آن ها را در وظیفه و تكلیف، تدبر و تعمیق درخصوص مفهوم آفرینش و دلایلی كه تحت پوشش آن است، به اطاعت وامی دارد. برروی این حقیقت تاكید می شود كه قرآن كریم از آیاتی كه در آن ها انسان هایی را كه تعقل می كنند، آیات برای انسان هایی كه تدبر می كنند و آیات اختصاصی برای آن هایی كه از زیرنظر بودن آگاهند، سرشار می باشد. علاوه بر این، قرآن كریم با یادآوری، كوه ها، رودها، درختان، صخره ها، گیاهان، ستارگان، شب و روز، و همه ویژگی ها و خصوصیاتشان، توجه انسان را به موجودات زنده و غیرزنده جلب می كند.
قرآن كریم توسط خدای قادر متعال به زبانی قابل فهم، واضح و قابل قبول برای همه و در همه دوران ها و با وجود اختلاف سطح فكری مردم و با وجود رشد و توسعه معلومات و اطلاعات اكتسابی و ذهنی ایشان وحی شده است.
هدف وحی، تحكیم ایمان و اعتقاد صحیح و به حق و نیرومند كردن قانون عدل الهی بر روی پایه ها و اصول مستحكم می باشد، خداوند از بیم آن كه مردم با تبعیت از راه جهالت در زیان و اضمحلال كشیده شوند، در مقابل جهان و جهانیان مهربان و رحیم ظاهر می شود. از این حقیقت معلوم می شود كه قرآن كریم كورسو و راهنمایی تدارك دیده شده توسط خدای قادر متعال می باشد، كه انسان باید آن را به عنوان چراغی برای یافتن صراط مستقیم به كار بندد تا در تحقق بخشی اهداف متعالی زندگی كه همانا شناختن پروردگار قادر متعال است، آماده شود.
این بدان علت است كه ما با اعتماد به نفس، تصدیق كنیم كه هیچ مشكلی بین اسلام و علم وجود ندارد. در طول تاریخ اسلام هیچ تضاد و تعارضی، آن هایی را كه از مذهب تبعیت می كنند و نیز آن هایی را كه روش ها و تفكرات علمی را به كار می بندند، رودرروی هم قرار نداده است؛ و اختلافاتی كه گهگاه بین این دو حیطه وجود داشته به حساب جهالت و تفسیر غلط می باشد. دلیل علمی حد و مرز حوزه های منافع علم و دین را تعیین می كند؛ دین ذاتاً اصول متافیزیكی مسلم و معینی را با خود دارد و علم از اصول عقلانی قابل بحث و مطیع در برابر تحقیق و بررسی نشات می گیرد، بنابراین علم در حال تغییر و اصلاح می باشد.
در این صورت داوری و قضاوت بین این دو مقوله غیرقابل قبول است. علم پایه بسیار وسیع و گسترده ای را از وضعیت ذهن انسان می سازد، در حالی كه دین فضای بسیار پهناوری را از، تأمل و تفكر معنوی و فراطبیعی می سازد كه از بیم و ترس به عواملی كه شامل فضای مادی نمی باشد، منتهی می شود. كسانی علت و منطق حقیقی را در تعمق و تفكر نمی بینند كه به توهم عقلانی توجه می كنند.
سایر روشنفكران و اندیشمندان مثل استیون هاوكینگ، از پذیرش وجود عوالم دیگر غیرمادی امتناع می كنند (كه نتیجه معادلات ریاضی شان می باشد.)
افراد دیگری مثل استیون وینبرگ، چنین عواملی را از آن باب كه آن ها در بررسی، غیرممكن به نظر می رسند، رد می كنند. آن ها به طور ضمنی بر روی نظریه ارائه جهان آخرت با علم و نیز متافیزیك با فیزیك اصرار می ورزند.● در واقع علم دو سطح دارد:
۱) سطح قیاسی و منحصراً عقلی
آن سطحی است كه انسان به وسیله مشاهده، تجربه و تفكر و تعقل عقلانی و با هدف نایل شدن به دلایل، علت ها و اسباب كسب می كند. در اینجا بحث برسر علمی است كه بر روی اثبات، قیاس (استنتاج) و تحقیق پایه گذاری شده، علمی كه در معرض تغییر و اصلاح می باشد. اما دانشی است به عنوان راه و شیوه عمومی كه انسان از آن برای كشف و مشاهده مخلوقات جهان و علت های آن ها و همچنین شناخت مشخصات و استعدادهایشان بهره می گیرد.
با اتخاذ راه صحیح و روش شناسی مناسب، این علم تنها می تواند به راه معرفت و شناخت الهی هدایت كند، زیرا كه این علم با هدف اندیشه، تامل و تحقیق پیرامون مخلوقات الهی می باشد. و این مخلوقات وجود، یكتایی و همه صفاتی را كه در اسماء الهی متجلی می شوند، تاكید می كنند.
۲) علم ملهم و صاحب وحی:
این علم مسلم و بی چون و چرایی می باشد كه هیچ اشتباهی نمی تواند آن را لكه دار كند، علمی كه تغییرپذیر نیست و نمی تواند تغییر یابد و نیز به اصول انحرافی علمی (علیت، توالی دلایل، استدلال، اثبات) وابسته نمی باشد. بیشتر بحث بر سر یك داده وحیانی است كه بدون تهیه و اندیشه قبلی ناگهان ظاهر می شود. داده ای كه به مداخله و تاثیر اختیار انسانی احتیاجی ندارد، زیرا كه به دانش الهی تعلق دارد (و لزومی از دانش الهی است) آن چیزی كه قرآن شامل آن می باشد، مثال و نمونه ای از این دانش الهی می باشد.
مسلماً، قرآن كریم شاخص های نظم علمی را در مقیاس وسیعی از اهمیت دربردارد و از این گذشته بسیار شایسته تفكر، تحقیق، تامل و تدبر می باشد.
این محتوای قرآن بیش از حد از منظر ظاهر و محتوا با اناجیل متفاوت می باشد (به رغم شباهت هایی كه متون مقدس در شروع وحی دارند) با این وجود این محتوا (قرآن كریم) مجموعه ای است كه در ابعاد و جنبه های متنوع ظاهر می شود. موضوع ایزوتوپ ها و مفاهیم یكی از مسائلی است كه پیشگامانی كه علاقه مند به مطالعات قرآنی می باشند آن را مطرح می كنند و درباره آن ها چندین اثر نگاشته اند.
بحث برسر آن چیزی است كه قرآن را متشابه می نامد. خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید:
«اوست خدایی كه قرآن را به تو فرستاد كه برخی از آن كتاب آیات محكم است كه آن ها اصل و مرجع سایر آیات كتاب خواهند بود و برخی دیگر آیاتی متشابه است تا آن كه گروهی كه در دلشان میل به باطل است، از پی متشابه رفته و امتحان شوند تا به تاویل كردن آن در دین راه شبهه و فتنه گری پدید آرند، در صورتی كه تأویل آن را كسی جز خداوند نداند و اهل دانش گویند ما به همه آن كتاب گرویدیم كه همه ]آیات[ محكم و متشابه قرآن از جانب پروردگار ما آمده و بر این دانش و بر این معنی تنها خردمندان عالم آگاهند.» (آل عمران، آیه ۷)
مسلم این است كه به وسیله صفت تمثیلی و متشابه، ما به آن چیزی كه مبهم و گنگ است اشاره می كنیم. برای ما ساده است فهمیدن حقیقت صحیح و دقیقی كه وجود ابهام را ثابت خواهد كرد. آن هنگام كه به یاد می آوریم قرآن كریم سخن خداوند متعال است. علمی الهی مطلق و مسلم است ولی چرا محتوای برخوردی قرآن كریم باید قانونی و دقیق باشد؟ اما چگونه صحت، اعتبار و توضیحات این محتوا اندازه گیری و سنجیده می شود؟ ملاك باید از آن فرد مطلق و تمام عیار باشد.
اما به جا خواهد بود از خود بپرسیم چگونه می توانیم، ملاك مطلق را بشناسیم در حالی كه ما تنها معرفتی اكتسابی را كه هر روز تغییر و تحول می یابد در اختیار داریم؟
من فكر می كنم (در مورد خودم) كه ما نمی دانیم و این كه هرگز ویژگی مطلق معرفت و شناخت را حل نخواهیم كرد، اما ادراكات معین و مشخص را در یك دوره معمولی كه معارف عصر ما را می سازد، می توانیم بفهمیم. محتوای عقلانی و فكری واژه ها و عبارت های قرآن كریم، ارتباطی دوستانه میان خو یش و ترس و دلهره ما برقرار می سازد. معانی كه ما می توانیم از الفاظ و لغات قرآن كریم باز كنیم، لزوماً از مفاهیم متغیر و ناپایدار می باشند كه با معارف و باز نمودهای ما از جهان پیشرفت می كنند.
اینجاست كه محل تلاقی بین آن چیزی كه علم مطلق متشكل از شكل حروف و عبارت های زبان شناختی غیرقابل انتقال در شكل و صورت، و معانی (معنی كه از آن ها مفهوم تحول و پیشرفت قطع نمی شود) كه این حروف و عبارت ها را بر جای می گذارند، یافت می شود. این پیوند از تلاقی است كه به معارف و دانش پیشرونده، تصاعدی و متغیر ما اجازه دستیابی به تسلط بر این علم مطلق و تمام عیار را می دهد، با این حال این تسلط بدون هستی و وجود در روندش پهن می شود، هر بار كه دوایر معرفت ما پهن می گردند و همان طور هم معانی واژه ها غنی تر می شوند.
● آیا این تحول و پیشرفت معنی و مفهوم در ذهن و دایره های معرفتی ما كه درباره انسان ثبت شده، نمی باشد؟
پاسخ نمی تواند مثبت باشد، زیرا كه دانش مطلق دانشی نیست كه بتوان بدان نایل شد، بلكه دانشی است كه به خود خدای عالم مطلق و بسیار دانا برمی گردد. دانش ما به ما اجازه پرده برداری از محتویاتی را كه متن می تواند براساس قواعد زبانی تحمل كند، و مفاهیمی كه می تواند پذیرش بعضی واژه ها داشته باشد و معنی اجازه داده شده به وسیله متن را می دهد. ما علوم استدلالی خویش را در همه حیطه های ممكن، معتبر و قابل قبول به كار می بریم و برای فهم مسایل و خاتمه دادن به داوری ها، از هدایت قرآن كریم و سنت پیروی می كنیم و نیز استدلال را در چارچوب این هدایت به كار می بریم، (و این موضوع بعد از به كار بستن همه جوانب موضوع تفكر و تعقل می باشیم).
و در همین بافت و متن تفكر و تماشای آیات جهان و ستارگان قرار دارد و حقیقت این است كه این راه بهترین راه برای در پیش گرفتن می باشد. برای قانع كردن (نسبت به این راه) شرح و توضیح برای سایر مردم لازم است، تا به پیروی از صراط مستقیم در اعتقاد و قانون خویش دعوت كنیم. برای این كه آن ها خود را برروی پایه ها و اصول محكم استوار نگاه دارند، لازم خواهد بود كه نخست ما پایه های شیوه و روش در پیروی در تفسیر علمی را ثابت كنیم، سپس شروطی را برای احترام نسبت به آنهایی كه می خواهند، با جدیت به تفسیر بپردازند، تعیین كنیم، به این منظور كه به آن ها اجازه فراهم آوردن یك سطح عادلانه را بدهد تا ایشان را در یك سطح قرار دهد. با این عمل تلاش هایشان سازنده و راهگشا خواهد بود، و مانع ارتكاب آن ها به خطا (كه نتایج آن شوم است) می شود.
معرفی ما از محتوای قرآن كریم نباید به هیچ وجه توجیه (مبتنی بر یك نگرش لمی ]مقدم بر تجربه[ غیرقابل انتقال كه اختلافات را تحمل نمی كند) به نظر بیاید.
برعكس نكته مهم این است كه ما ابهام را می دانیم و این كه متن قرآنی (تحت همه سطوح) كه زبان و متن را جایز می شمارند را بررسی می كنیم. و آن گاه است كه، دیدگاه عقلانی ما با علوم زمان منطبق خواهد بود و از یك خرده كاری كه تنها هدفش تمجید از میراث فرهنگی (حتی اگر با واقعیت مطابقت نداشته باشد) است، دور می شود. در حقیقت، امروزه، برای ما اختیار شیوه های معارف علمی برای فهم عقلانی جهان به منظور انطباق الزامات علم، زندگی واقعی و مادی اجباری باشد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید