پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تاملی در ویرانگری ما


تاملی در ویرانگری ما
تخریب بنای یکی از هتل های قدیمی تهران را که در جنوب شرقی پل سیدخندان واقع است، بسیاری از مردم محل و نیز رهگذران از این قسمت شهر دیده اند و هر روز می بینند. شاید بسیاری با خود بگویند چه بهتر که تکلیف این ساختمان، سرانجام روشن می شود.
شاید بسیاری باشند که در خراب شدن این بنای چنددهه یی حس غریب غربت کرده اند و بر آنچه در جنوب شرقی پل قدیمی می گذرد حسرت خورده باشند، اما دیدن هر روزه جریان تخریب آن هتل قدیمی تهران پرسش دیرینه یی را دوباره به ذهن می آورد؛ «به راستی ما چه کسانی هستیم؟» باید گفت آنچه بر هتل انترناسیونال سابق می رود تکرار مکرر است، یعنی روزی نیست که در این دو دهه اخیر در خیابان ها و کوچه و پس کوچه های شهر شاهد نباشیم که عده یی کارگر به سراغ بنای دیگری رفته اند و آن را خراب می کنند.
بناهایی که خراب می شود هم در خیلی از موارد مستحکم و هنوز قابل استفاده است با این حال به تدریج به شهرستان ها هم سرایت کرده و گویی سرتاسر کشور به این تکرار مکرر دچار شده است، اما مشاهده جریان تخریب یکی از هتل های قدیمی پایتخت تامل برانگیزتر است و معنادارتر.به صراحت باید گفت در تخریب آن هتل قدیمی می توان خویشتن جمعی ما را دید که به ویرا نگری مشغول است. وقتی ملاحظه می شود که کارگران دستگاه ویژه یی به دست گرفته اند تا سقف ها یا پایه های ساختمان را تخریب کنند، می شود بهتر و واضح تر دید که آن خویشتن جمعی حتی از آلات و ادوات موجود هم کمک می گیرد تا بی زحمت تر، کامل تر و سریع تر تخریب کند.
در میان جمع ما است که ساختمانی به آن استحکام و به آن بزرگی و گنجایش از سال ها به این طرف خالی و بلااستفاده می ماند و سرانجام تنها راه کنار آمدن با آن نابودکردنش است.هتل قدیمی انترناسیونال نماد همه دارایی های ما است و آنچه بر آن رفته و می رود نیز نماد رفتار همه ما است.
آیا جای شگفتی ندارد که بنایی به آن بزرگی و کارآمدی در این همه سال به چشم سرمایه دیده نشد و نتوانستیم برای آن کارکرد و وظیفه یی تعریف کنیم تا سرانجام به فکر نابودکردنش افتادیم. می توان نتیجه گرفت در آنجا که سرمایه ها دیده نمی شود و به حال هرز و هدر رفته می ماند، اصلاحگری مغلوب و منکوب است.
آنجا که دارایی و موجودی باید نابود شود تا بتوان پس از نابودی برای آن وظیفه و کاربری تعریف کرداصلاحگری مغلوب و منکوب است. برعکس، آنجا که اندیشه و حزم غالب باشد، نمی توان تصور کرد که سرمایه یی راکد بماند تا چه رسد که نابود شود. هتل انترناسیونال از سال پایان جنگ هم که بگیریم تا به امروز - حدود ۲۰ سال- می توانست آموزشگاه، مدرسه، بیمارستان، نوانخانه و... باشد که نشد.
آن فرد، سازمان یا اداره محترمی که امروز هم سرنوشت آن بنا را در اختیار گرفته، می توانست در همین ظرفیت مستحکم و وسیع بسیاری از کارها را تعریف کند. اینها در صورتی بود که اصل بر صرفه جویی و حزم می بود ،اما گویا ما مردمی هستیم که باید چیزی را خراب کنیم، نابود کنیم و دوباره از نو از اول بنا کنیم تا بتوانیم مورد استفاده قرارش دهیم. این یعنی سلیقه ما قابلیت کنار آمدن با آنچه هست را ندارد. این یعنی نمی توانیم آنچه هست را بشناسیم و باور کنیم و از آن بهره دلخواه ببریم. یعنی ما چیزی را می خواهیم که خود به وجود آورده باشیم و با آنچه بوده به مشکل برمی خوریم و آن را نمی خواهیم. معنای سیاسی این احوال، بیگانگی با اصلاح و تعمیر است. در خراب کردن بنای قدیمی هتل انترناسیونال تهران نشانه خوبی ندیدم.
این حرفی از جنس سخنان کاهنان قدیم نیست. این عمل نشانه بیگانگی ما با اصلاحگری است و اینکه نمی توانیم و قدرت نداریم آنچه هست را همان طور که هست بپذیریم و اگر اشکالی در آن می بینیم به اصلاح آن همت کنیم و به دنبال ویران کردن و از نو ساختن نگردیم. حافظ هم اگر به امروز می آمد از دیدن هزینه های هنگفت ویران کردن ها تاسف می خورد و اندیشه در انداختن طرح نو از سر به در می کرد.
گمانم نیمای امروزی و متجدد ما هم اگر سر از خاک آن روستای سینه البرز برآورد به صدای بلند توصیه اش را پس خواهد گرفت و دیگر از عشق بر آنچه رونده است، نخواهد گفت. اعتراض و ویرانگری و خشونت طلبی کهنه شده است. نوخواهی و تجدد نیست. زمان آن است که از تجدد هم گامی فراتر نهیم.
فاضلی بیرجندی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید