جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جایی برای پولدار شدن


جایی برای پولدار شدن
واژه بورس (bours) در واقع کلمه ای فرانسوی است که در اصل به معنای کیف پول می باشد. اما این مفهوم امروزه به معنای وسیع تر به کار می رود و بورس اوراق بهادار یک بازار متشکل سرمایه است که در آن سهام شرکت های خصوصی و دولتی طبق قانون خاص خرید و فروش می شود و از سویی محلی برای جمعآوری پس انداز و نقدینگی بخش خصوصی به منظور انجام پروژه های سرمایه گذاری بلندمدت است و مرجعی است برای مردم که وجوه مازاد خود را برای سرمایه گذاری در شرکت ها به کار انداخته و از سود آن برخوردار گردند.
اولین بورس اوراق بهادار در دنیا در شهر آمستردام و توسط اولین شرکت چند ملیتی به نام «کمپانی هند شرقی هلند» راه اندازی شد. بورس آمستردام در سپتامبر ۱۶۰۲، شش ماه پس از تشکیل شرکت «کمپانی هند شرقی هلند» تاسیس شد. و در حقیقت این اولین فرصت در تاریخ برای سهامداران بود که بتوانند از spo منتفع شوند. نمایان شدن اولین نشانه های حباب قیمتی، ارزش سهام تحت تاثیر داد و ستد ابزار آتی به حد انفجار رسید تا جایی که قیمت سهام شرکت به ۱۲۰۰ درصد نرخ اولیه آن افزایش یافت. در اواخر قرن ۱۸، یعنی نزدیک به ۲۰۰ سال بعد از شروع فعالیت شرکت، نشانه های سقوط آن پیدا شد. این شرکت ورشکست گردید و دولت هلند با وارد عمل شدن، بدهی های آن را برعهده گرفت. در حالی که تاریخ این شرکت رو به زوال گذاشت، لیکن تاریخچه بورس های اوراق بهادار تازه در ابتدای راه قرار داشت.
پیدایش اولین بورس های اوراق بهادار را به طور خلا صه می توان به تشکیل آن در هلند، انگلستان و فرانسه در قرن ۱۸ نسبت داد و در حالی که اقتصاد در ایالا ت کشور نوپای آمریکا به شدت تحت کنترل بریتانیا قرار داشت، اولین بازار حراج غیررسمی در سال ۱۷۵۲ در نیویورک تاسیس و در سال ۱۷۹۲ با امضای قرارداد بین کارگزاران، بورس اوراق بهادار در نیویورک به طور رسمی معرفی گردید.
اندیشه و تفکر برخورداری از بازار اوراق بهادار و سرعت بخشیدن به فرایند صنعتی شدن کشور ایران به دهه ۱۳۱۰ بازمی گردد. در آن هنگام گروهی در بانک ملی ایران به مطالعه موضوع پرداختند . گزارشی که در سال ۱۳۱۷ تکمیل شد شامل جزییات مربوط به تشکیل بازار اوراق بهادار بود. آغاز جنگ جهانی دوم و رخدادهای سیاسی و اقتصادی متعاقب آن راه اندازی بورس اوراق بهادار را تا سال ۱۳۴۶ و زمانی که قانون بورس اوراق بهادار تصویب شد به تاخیر انداخت. بورس اوراق بهادار تهران در فروردین ماه ۱۳۴۷ گشایش یافت. این سازمان از پانزدهم بهمن ماه آن سال فعالیت خود را با انجام چند معامله بر روی سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی آغاز کرد. در پی آن شرکت نفت پارس، اوراق قرضه دولتی، اسناد خزانه، اوراق قرضه سازمان گسترش مالکیت صنعتی و اوراق قرضه عباسآباد به بورس تهران راه یافتند. طی دوران فعالیت بورس تا پیش از انقلا ب اسلا می در ایران تعداد شرکت ها و بانک ها و شرکت های بیمه پذیرفته شده از ۶ بنگاه اقتصادی با ۶/۲ میلیارد ریال به بیش از ۱۵۰ میلیارد ریال سرمایه در سال ۱۳۵۷ افزایش یافت. در سال های پس از انقلا ب اسلا می و تا پیش از نخستین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، دگرگونی های چشم گیری در اقتصاد ملی پدید آمد که بورس اوراق بهادار تهران را نیز دربر گرفت. نخستین رویداد، تصویب لا یحه قانون اداره امور بانک ها در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ توسط شورای انقلا ب بود که به موجب آن بانک های تجاری و تخصصی کشور در چارچوب ۹ بانک شامل ۶ بانک تجاری و ۳ بانک تخصصی ادغام و ملی شدند. چندی بعد و در پی آن شرکت های بیمه نیز در یکدیگر ادغام شده و به مالکیت دولتی درآمدند و همچنین قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران در تیر ماه ۱۳۵۸ باعث شد تعداد زیادی از بنگاه های اقتصادی پذیرفته شده در بورس از آن خارج شوند. به گونه ای که تعداد آنها از ۱۰۵ شرکت و موسسه اقتصادی در سال ۱۳۵۷ به ۵۶ شرکت در پایان سال کاهش یافت. بدین ترتیب طی این سال ها تجدید ساخت اقتصاد و در پی جنگ عراق با ایران کنترل بخش عمومی بر اقتصاد را ناخواسته گسترش داد و از اشتراک سرمایه بخش خصوصی کاست و در نتیجه این حوادث بورس اوراق بهادار تهران وارد دوره توقف فعالیت شد و دوران افت خود را آغاز کرد که تا پایان سال ۱۳۶۷ ادامه یافت.
از سال ۱۳۶۸، در چارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تجدید فعالیت بورس اوراق بهادار تهران به عنوان زمینه ای برای اجرای سیاست خصوصی سازی، مورد توجه قرار گرفت. بر این اساس سیاست گذاران در نظر دارند بورس اوراق بهادار با انتقال بخش هایی از وظایف تصدی های دولتی به بخش خصوصی، جذب نقدینگی و گردآوری منابع پس اندازی پراکنده و هدایت آن به سوی مصارف سرمایه گذاری، در تجهیز منابع توسعه اقتصادی و انگیزش موثر بخش خصوصی برای مشارکت فعالا نه در فعالیت های اقتصادی نقش مهم و اساسی داشته باشد. در هر حال، گرایش سیاست گذاری های کلا ن اقتصادی به استفاده از ساز و کار بورس، افزایش چشمگیر شمار شرکت های پذیرفته شده و افزایش حجم فعالیت بورس تهران را دربر داشته است.
صاحبان سرمایه می توانند براساس قوانین بورس اقدام به خرید سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس کنند. بدین ترتیب سهمی از دارایی و اموال شرکت در تملک سهامدار می شود و از سود ناشی از فعالیت شرکت بهره خواهند برد. اگر سهام شرکت انتخابی در اثر تولید یا اقتصاد یا سیاست کشور در وضعیت بهتری قرار بگیرد علا وه بر سودی که از فعالیت شرکت نصیب سهامدار می شود، با بالا رفتن تفاضای خرید سهم شرکت مذکور، قیمت خود سهم نیز بالا می رود و بدین منوال بازده مناسبی را به سهامدار می دهد. با وجود این که هیچ قاعده مشخصی برای خرید و فروش بازار سهام وجود ندارد، ولی قواعد خاصی وجود دارد که قابل رد کردن نیست و چند قاعده عمومی که می تواند به سرمایه گذاران درک بهتری از شرایط بازار با دید بلند مدت بدهد را می توان بدین گونه بیان نمود که معمولا سرمایه گذاران، سهامی که افزایش قیمت پیدا می کند می فروشند ولی سهامی را که با کاهش قیمت مواجه شده اند به امید بالا رفتن قیمت نگهداری می کنند. اگر سرمایه گذار زمان صحیح برای فروش سهام که با کاهش قیمت مواجه شده اند را تشخیص ندهد ممکن است که سهام پس از مدتی کاملا بی ارزش شود. البته نگهداری سهام ارزشمند و فروش سهام بی ارزش از نظر تئوریک ایده جالبی است ولی در عمل مشکل است. اگر سیاست سرمایه گذار برای سبد سهام، فروش سهام پس از یک میزان افزایش مشخص باشد ممکن است هرگز در بازار سهام موفق نباشد و ترصیه می شود سهامی که آینده خوبی دارند را به واسطه سیاستهای غلط شخصی دست کم نگیرد. اگر سرمایه گذار درک خوبی از پتانسیل سرمایه گذاری خود داشته باشد ممکن است سیاستهای غلط او باعث محدود کردن سودش گردد و در مورد سهامی که با کاهش قیمت مواجه می شوند باید واقع بین بود و در عین حال پتانسیل های مهم را نیز در نظر گرفت. مهم این است که اگر در تشخیص سهامی که انتظار آینده خوب برای آن را داشته است، دچار اشتباه شد واقع بین باشد واز فروش سهام زیانده نترسد زیرا ممکن است برای جبران ضرر زمان را از دست بدهد. در هر صورت مهم اینست که شرکتها را با توجه به امکانات و توانمندیهایشان ارزیابی کرد و فقط به خاطر داشت که اجازه نداد ترس بازده باعث محدودیت شده یا باعث زیان بیشتر شود. سرمایه گذار شایعات موجود در بازار را نباید جدی بگیرد حتی اگر از طرف دوست و یا شخص مطلع در بازار باشد زیرا هیچ کس نمی تواند پیش بینی درستی از آینده یک سهم داشته باشد. زمانی که سرمایه گذار سهمی را برای خرید انتخاب می کند مهم این است که دلیل انجام این کار را بداند. تحقیق کند و شرکت مورد نظر را ارزیابی کند. تکیه بر شایعات دیگران به نوعی شبیه قمار است.
پیش از تصمیم برخرید ممکن است در برخی موارد تکیه بر صحبت های دیگران سودمند باشد ولی این عمل فرد را از تبدیل شدن به یک سرمایه گذار مطلع باز می دارد واین آگاهی تنها رمز موفقیت دراز مدت است. همیشه به عنوان یک سرمایه گذار با دید بلند مدت، نگران تغییرات قیمت در کوتاه مدت نباید بود. باید به خاطر داشت که به جای نگرانی نسبت به نوسانات اجتناب ناپذیر در کوتاه مدت، به سرمایه گذاری خود مطمئن بود. یک سری از سرمایه گذاران از نوسانات روزانه سهم به دنبال سود هستند، ولی سود بلندمدت وابسته به تغییرات دیگری در بازار است که ممکن است چند ماه به طول بینجامد. پس می بایست دید خود را بر روی نظرات و تحقیقات خود متمرکز کرد. افراد مختلف روشهای مختلفی برای خرید یا فروش سهام در بازار بر می گزینند. روشهای مختلفی در بازار وجود دارد و روش هیچ کس بر دیگران ارجحیت ندارد، سرمایه گذاری که روش مشخص برای خرید سهام نداشته باشد ممکن است در بلند مدت با زیان مواجه شود. سخت ترین بخش سرمایه گذاری در بازار سهام این است که سرمایه گذار تصمیماتی را اتخاذ می کند که نتایج آن در آینده مشخص می شود. نکته ای که باید در نظر داشت این است که با وجود استفاده از اطلا عات گذشته برای تصمیم گیری،آینده همه چیز را مشخص می کند. اگر پس از این که سهام یک شرکت با رشد قیمت مواجه شد این سوال پرسیده شود که آیا این سهم می تواند بالا تر رود، این سوال سرمایه گذار را گمراه می کند. در حالی که سرمایه گذار باید با بررسی وضعیت شرکت نسبت به خرید آن اقدام کند. سودهای کوتاه مدت اغلب باعث گمراهی سرمایه گذاران جدید می شود و داشتن دید بلند مدت برای یک سرمایه گذار ضروریست. این بدان معنی نیست که خرید و فروش سهام منجر به کسب سود نمی شود. ولی سرمایه گذاری در بازار سهام و مبادله در بازار سهام روشهای متفاوتی برای کسب سود هستند. مبادله نیاز به ریسک پذیری بالا دارد و باید در نظر داشت که این گونه مبادلا ت نیاز به منابع مالی، دانش و ریسک پذیر ی بالا دارد. نقد شوندگی عامل بسیار مهم دیگریست که یک سرمایه گذار هرگز نباید مورد غفلت قرار دهد. این فاکتور متاثر ازپارامترهایی مثل حجم معاملا ت شرکت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خریدار و ... می باشد. نقد شوندگی به صورت رتبه ای مطرح می شود و رتبه ۱ به معنای بالا ترین میزان نقد شوندگی است. و رتبه های ۲ و ۳ و ... به ترتیب نقد شوندگی کمتری دارند. لازم به ذکر است که رتبه نقد شوندگی در یک محدوده زمانی قابل محاسبه است مثلا یکساله، شش ماهه، یک ماهه ... اما بیشتر موارد نقد شوندگی ۳ ماهه استفاده می شود. موردی که در سرمایه گذاری می بایست مدنظر قرار داد این است که میزان سهام در دست سهامداران عمده هر چه کمتر باشد و سهم یک شرکت بیشتر در دست مردم و سهامداران جزو باشد بهتر است. چرا که در اینجا عرضه و تقاضای واقعی است که میزان قیمت را تعیین می کند و در صورتی که قسمت اعظمی از سهام یک شرکت در دست سهامداران عمده باشد به همان نسبت آنها می توانند کنترل بیشتری را بر آن سهم اعمال کنند و در این بین سهامدار جز» است که ضرر می کند. سرمایه گذار همواره می بایست در اخبار داخلی و خارجی توجه داشته باشد تا بتواند در برخی موارد روند بازار را پیش بینی نماید و همین طور صنایع خاصی را مورد توجه قرار دهد. ضمنا سرمایه گذار می بایست به دنبال اخبار و اطلاعات شرکت مورد نظر بر آید که آیا شرکت طرح توسعه، افزایش سرمایه، پروژه های آتی دارد یا خیر؟ مسلما انتخاب شرکتی که موارد مذکور را دارد به جای شرکتی که مدت هاست افزایش سرمایه ندارد، پروژه جدیدی اجرا نکرده و طرحی برای آینده ندارد عاقلانه تر است. مضافا اینکه سرمایه گذار می بایست همیشه سبد سهام درست کند، با این کار ریسک پایین می آید و به قول معروف همه تخم مرغ ها را داخل یک سبد نخواهد گذاشت و در تشکیل سبد، تعداد و تنوع شرکت، وضعیت و... را فراموش نباید کرد. یکی دیگر از پرپسامدترین اشتباهاتی که سرمایه گذاران غیرحرفه ای مرتکب می شوند خرید سهام صرفا به اتکای P/E بالا یا پایین است. باید توجه کرد که ارزشیابی سهام، تنها با تکیه بر شاخص های ساده ای مانند P/E ساده انگارانه و نادرست است. P/E بالا ممکن است به معنی پیش نمایی ارزش سهم باشد و هیچ تضمیمی وجود ندارد که بعدا به سرعت پایین نیاید. ضمنا باید توجه داشت که حتی اگر ارزش سهمی کم نمایی شده باشد ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد تا بازار ارزش آن را اصلاح نماید. در هر صورت تجزیه و تحلیل سهام امری بسیار پیچیده تر از دانستن چند نسبت ساده است.
به عبارت دیگر هر چند کلیدی برای معمای ارزش گذاری سهام است اما تمام آن نیست. P/E همه چیز یا به عبارتی حرف آخر را درباره ارزش سهام نمی گوید اما برای مقایسه شرکت های یک صنعت، کل بازار با رونده تاریخی P/E یک شرکت سودآور است. P/E یک نسبت است و از تقسیم قیمت روز سهم به سود هر سهم (EPS) به دست می آید که البته سه نوع EPS به نام های EPS دنباله دار، آینده و میانگین وجود دارد.از لحاظ نظری P/E یک سهم به ما می گوید که سرمایه گذاران حاضرند چند ریال به ازای هر ریال سود بپردازند و می شود گفت تفسیر بهتر P/E این است که آن بازتاب خوشبینی بازار از رشد آینده یک شرکت است و P/E در مقایسه با قیمت بازار شاخص بهتری برای ارزش گذاری یک سهم است. بدون در نظر گرفتن نرخ های رشد صنعت، صحبت از بالا یا پایین بودن P/E یک شرکت بی معناست. P/E عموما در زمان تورم حاد پایین تر می آیند. در نهایت تفاسیر بسیاری پیرامون دلیل پایین بودن P/E یک شرکت وجود دارد و تنها به اتکای ضریب P/E اقدام به خرید وفروش سهام صحیح نمی باشد. همچنان که در شرایطی که اقتصاد کشور تورم بالایی را تجربه می کند طبعا کالاها و هزینه های استهلاک به دلیل بالا رفتن هزینه های جایگزین کالاها و تجهیزات در مقایسه با سطح عمومی قیمت ها کم نمایی می شود. بنابراین در زمان های تورمی P/E ها عموما پایین تر می آیند زیرا بازار سودها را که به صورت ساختگی به بالا گرایش دارد تخریب شده می بیند. بررسی P/E همانند تمامی نسبت ها در گذر زمان برای پی بردن به روند آن ارزشمند است و تورم این بررسی را دشوار می کند زیرا اطلاعات گذشته در امروز فایده مندی کمتری دارند. آنچه در بحث بالا بدان پرداخته شد رشد شرکت هاست. قیمت سهام بازتاب انتظارات سرمایه گذاران از ارزش رشد آینده شرکت است. اما باید توجه داشت که اندازه سود (EPS) معمولا مبتنی بر سودهای (EPSهای) گذشته است. اگر شرکتی انتظار رشد دارد بنابراین انتظار داریم که سودش نیز رشد کند. در نتیجه تفسیری بهتر از P/E آن است که خوشبینی بازار از آینده رشد یک شرکت را بازتاب می دهد. اگر P/E شرکتی بالاتر از میانگین بازار یا صنعت باشد بدین معنی است که بازار در ماه ها یا سال های آینده انتظارات بزرگی از سهم این شرکت دارد. شرکتی با P/E بالا باید سودهای فزاینده ای ایجاد کند، در غیر این صورت قیمت سهمش سقوط خواهد کرد.
در دنباله بحث بر شاخص کل و بازده پرتفوی می پردازیم بدین شکل که یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری در بورس و حتی سرمایه گذاری های غیر مالی، شاخص های بورس و به خصوص شاخص کل تلقی می گردد. در حال حاضر غالب سرمایه گذاران نهادی و انفرادی در بورس اوراق بهادار تهران، حرکت و جهت بازار را به صورت دوره ای با این معیار اندازه گیری می کنند. هر چند بورس اوراق بهادار تهران شاخص های متعددی را به صورت روزانه محاسبه و منتشر می کند اما توجه اصلی استفاده کنندگان بر شاخص کل است. در مفهوم می توان گفت شاخص یک معیار آماری است که تغییرات حرکت و جهت یک اقتصاد با یک بازار سهام را نشان می دهد.
در بازارهای مالی اساسا شاخص یک پرتفوی فرضی از اوراق بهادار است که شامل کل بازار مربوطه یا بخشی از آن است. مثلا شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران پرتفوی فرضی از کلیه سهام پذیرفته شده است در حالی که شاخص مالی در برگیرنده پرتفوی فرضی از شرکت های سرمایه گذاری و هولدینگ است. هر شاخص دارای متدولوژی محاسباتی خاصی است که معمولا بر حسب تغییر از یک ارزش مبنا بیان می شود. مثلا شاخص کل بورس تهران بر مبنای فرمول لا سپیوز با کمی تعدیل و برپایه ارزش یکصد محاسبه می گردد. اما باید توجه داشت که ارزش عددی شاخص، بار اطلا عاتی چندانی ندارد. به عنوان مثال اگر بدانیم که شاخص کل بورس تهران در پایان سال ۱۳۸۲ عدد ۱۱۳۷۹ است، اطلا عات مهمی از آن به دست نمی آید، اما در صورتی که بدانیم شاخص بورس طی سال ۱۳۸۲ معادل ۱۲۴ درصد رشد داشته است احتمالا به عملکرد مناسبی در سال فوق پی خواهیم برد. شاخص کل بورس اوراق تهران که به آن تیپکس می گویند شامل پرتفوی فرضی از کل سهام پذیرفته شده در بورس است. این شاخص همانند شاخص های مالی و صنعت تنها بیانگر تغییرات قیمت سهام طی یک دوره زمانی می باشد. البته باید توجه کرد که این شاخص ها بیانگر بازده واقعی سهام مندرج در پرتفوی آنها نیست. از این رو شاخص کل، معیار اندازه گیری بازده نیست زیرا در محاسبه شاخص مذکور اثرات عوامل اثرگذار در بازده همچون سود سهام پرداختی در نظر گرفته نشده است.
شاخص کل بورس تهران در ابتدای سال ۱۳۸۲ معادل ۵۰۷۱ بود که در پایان سال ۱۳۸۲ به عدد ۱۱۳۷۹ رسید. (توجه داشته باشید که عدد شاخص فاقد واحد است) تغییرات سال گذشته این شاخص بیانگر آن است که شاخص مذکور رشدی معادل ۱۲۴ درصدی داشته است و در اولین نظر ممکن است تصور کنیم که اگر پرتفویی شامل کلیه سهام بورس تهران داشتیم بازدهی معادل ۱۲۴ درصد به دست می آوریم. این نتیجه گیری نادرست است زیرا محاسبات بازده کل بورس در سال ۱۳۸۲ نشانگر حدود ۱۴۲ درصد بازدهی است. این تفاوت از کجا ناشی می شود؟
دلیل این تفاوت به صورت مفهومی ناشی از عدم لحاظ نمودن اثر کلیدی پارامترهای اثرگذار بر بازده شاخص کل شامل مالیات خرید و فروش سهام، بستر بودن محدوده نوسان قیمتها، عدم توجه به اثر تورم به ارزش های پولی شاخص و مهمتر از همه عدم درج سود سهام پرداختی است. از این رو شاخص کل را نمی توان به عنوان ابزار سنجش عملکرد پرتفوی انفرادی یا شرکتی به کار گرفت. به عبارت ساده تر نمی توان گفت بازده بورس طی سال ۱۳۸۲ معادل ۱۲۴ درصد بوده است بلکه این معیار تنها نشانگر جهت مثبت بازار در سال ۱۳۸۲ می باشد.
از آنجا که شاخص قیمت و بازده، سود سهام پرداختی شرکت ها را نیز در محاسبه شاخص درج می نماید رشد آن طی سال ۱۳۸۲ (معادل ۱۳۸ درصد) به نرخ بازدهی کل بسیار نزدیک است به هر ترتیب، شاخص ها ابزارهای سودمندی برای ردیابی روندهای بازار هستند. شاخص های بورس معمولا به عنوان یکی از معیارهای مهم رونق یا رکود اقتصاد داخلی نیز به کار می روند.
تحلیل گران مالی معتقدند که درک شاخص و تغییرات آن می تواند بر سرمایه گذاران در تصمیمات سرمایه گذاری مناسب تر یاری رساند. از این رو کارایی شاخص، بخشی از کارایی بورس سهام تلقی می شود. بنابراین استفاده کنندگان شاخص ها به خصوص سرمایه گذاران سهام در تحلیل های خود باید توجه داشته باشند که غالب شاخص ها از جمله شاخص های کل، صنعت و مالی در بورس تهران بر مبنای سرمایه بازار موزون، محاسبه می شوند.
یعنی سهامی که سرمایه بازار بالا یی دارد وزن و اثر بیشتری بر تغییرات شاخص دارد. در عوض، تغییرات سهام شرکت های کوچک چندان اثری بر شاخص ندارد. همچنین به دلیل تغییر در تعداد و جوانب شرکت های مندرج در یک شاخص، روند یک شاخص نمی تواند الگوی معاملا تی پرتفوی شاخص در میان مدت و بلند مدت باشد. از این رو خبرگان مالی برآنند که شاخص ها تنها حافظه کوتاه مدت بازار هستند. نتیجه گیری این مقوله آن که شاخص ها ابزارهای سودمند اندازه گیری جهت و حرکت بازار به خصوص در کوتاه مدت هستند. این ابزار هنگامی سودمندی خود را نشان می دهد که سرمایه گذاران بدانند شاخص چه چیزهایی را ارائه می کند و همچنین چه چیزهایی را ارائه نمی کند. آنچه را که از طریق شاخص های کل صنعت و مالی نمی توان دریافت بدین گونه می توان بیان داشت که شاخص ها دلا یل حرکت قیمت ها را نشان نمی دهند، معیار سنجش عملکرد پرتفوی سرمایه گذاران نیستند و فاقد قابلیت مقایسه در بلندمدت بوده ولی در نهایت هر قدر شاخص ها به صنایع و طبقات مربوطه خردتر شوند، سودمندی بیشتری در تصمیمات سرمایه گذاری دارند.
در پایان و به جهت آشنایی بیشتر خوانندگان، برخی اصطلا حات و واژه های مورد استفاده در بورس در ذیل بیان می گردد:
▪ شرکت سهامی عام: به موجب ماده ۱ قانون تجارت شرکت سهامی عام شرکتی است که سرمایه آن به سهام مساوی تقسیم شده و مسوولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست.
▪ بازار پول: بازاری است که درآن اسناد خزانه - اوراق مشارکت یا قرضه (بانک ها) و گواهی های سپرده عرضه می شود و دوره اینگونه بازار یک سال یا کمتر است.
▪ بازار سرمایه: بازاری است که در آن سهام شرکت های سهامی عام عرضه و مورد معامله قرار می گیرند.
▪ بازار اولیه یا IPO: بازاری است که در آن شرکت ها برای اولین بار اقدام به عرضه سهام و پذیره نویسی می نمایند.
▪ بازار ثانویه: در این بازار سهام عرضه شده در بازار اولیه مورد معامله مکرر قرار می گیرد. بازار ثانویه باعث تسهیل عمل جذب سرمایه در بازار اولیه می گردد.
▪ بورس: محلی است برای معامله و داد و ستد سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس.
▪ سرمایه اولیه: عبارت است از مبلغی که موسسین برای شروع فعالیت تعیین کرده و قسمتی از آن را از طریق فروش سهام به غیر (پذیره نویسی) تامین می کنند.
▪ قیمت اسمی: در ایران این قیمت برای هر یک برگ سهام ۱۰۰۰ ریال تعیین شده است و در هر زمان تعداد سهام هر شرکت از تقسیم سرمایه بر این مبلغ به دست می آید که آن را قیمت پذیره نویسی نیز می نامند.
▪ قیمت تابلو: قیمتی است که براساس عرضه و تقاضای موجود در بازار برای هر سهم تعیین می شود و ارزش روز هر شرکت بر مبنای این قیمت محاسبه می شود.
▪ عرضه: اعلام آمادگی برای فروش سهام یک شرکت در یک قیمت (یا در یک محدوده قیمتی) توسط دارنده (کارگزار) آن سهام.
▪ تقاضا: اعلام آمادگی برای خرید سهام یک شرکت در یک قیمت (یا در یک محدوده قیمتی) توسط خریدار.
▪ نقد شوندگی: عبارت است از درجه سهولت معامله روی یک سهم. هر چه سهم از نقد شوندگی بیشتری برخوردار باشد امکان بلوکه شدن سرمایه کاهش می یابد.
▪ شاخص: عددی است که جهت و سرعت حرکت بازار را نشان می دهد. انواع آن که در ایران محاسبه می شود عبارت است از شاخص کل قیمت (tebpix) - شاخص بازده نقدی (tebpix) - شاخص بازده نقدی و قیمت (tebpix) شاخص پنجاه شرکت فعال - شاخص ملی و شاخص صنعت - که شاخص کل قیمت به دلیل موزون بودن، در دسترس بودن و جامع بودن بیشتر نشان دهنده وضعیت کلی بازار است.
▪ کارگزار: شخصیتی است حقوقی که عمل خرید و فروش سهام در بورس اوراق بهادار را برای مشتریان انجام می دهد و در ازای آن کارمزد دریافت می کند.
▪ قیمت باز: در مواقعی که خریدار یا فروشنده تعیین قیمت را به کارگزار واگذار می نمایند کارگزار دارای دستور معامله با قیمت باز می باشد.
▪ قیمت محدود: در مواقعی که خریدار یا فروشنده حداکثر یا حداقل قیمتی را برای معامله تعیین می نماید کارگزار دارای دستور معامله با قیمت محدود می باشد.
▪ قیمت معین: در مواقعی که خریدار یا فروشنده قیمت ثابتی را برای انجام معامله تعیین می نمایند کارگزار دارای دستور معامله با قیمت معین می باشد.
▪ در خواست خرید: اولین گام جهت خرید سهام یک شرکت پس از مراجعه به کارگزاری تکمیل فرم درخواست خرید می باشد که می بایست به طور کامل و صحیح پر شود. مهمترین قسمت های آن عبارتند از نام کامل و تعداد سهام شرکتی که قصد خرید آن را داریم. نحوه پرداخت و تعیین قیمت (باز - محدود - معین) و ذکر آدرس پستی دقیق جهت ارسال اطلاعیه های شرکت می باشند.
▪ درخواست فروش: این قسمت دارای دو فرم می باشد یکی تکمیل فرم وکالتنامه که کارگزار بتواند حق فروش داشته باشد و دیگری تکمیل فرم درخواست فروش است که تقریبا شبیه فرم درخواست خرید است.
▪ اعلامیه خرید: سندی است که جزئیات خرید سرمایه گذار را منعکس می کند.
▪ دوره مالی: عبارت است از زمانی که شرکت ها برای انجام عملیات مالی خود در نظر می گیرند. این زمان در ایران معمولا یک سال تعیین می شود و شرکت ها موظفند در پایان این دوره صورت های مالی و سود و زیان خود را به بورس تحویل دهند.
▪ EPS پیش بینی شده: عبارت است از سود هر سهم که شرکت برای سال مالی که در پیش است پیش بینی می کند.
▪ EPS تحقق یافته: عبارتست از سود هر سهم که در دوره مالی گذشته به هر سهم تعلق گرفته.
▪ DPS: عبارتست از سودی که پس از پیشنهاد هیات مدیره و تصویب در مجمع عمومی به هر سهم پرداخت می شود که رابطه عکس با قیمت سهم دارد.
▪ PIE: به زبان ساده عبارتست از تقسیم قیمت یک شرکت بر سود پیش بینی شده آن که دوره بازگشت سرمایه را نیز نشان می دهد.
▪ مجمع عمومی سالیانه: که با حضور سهامداران- بازرس- حسابرس و مدیران شرکت ها هر سال یکبار و حداکثر ۴ ماه بعد از پایان سال مالی تشکیل می شود و در آن موارد مختلفی از جمله تصویب صورت های مالی سال قبل و تصمیم در مورد نحوه تقسیم سود انجام می گردد.
▪ مجمع عمومی فوق العاده: در مواقعی که نیاز بر تصمیم گیری در مورد به خصوصی باشد که نیاز به تصویب مجمع دارد مانند تصمیم در مورد افزایش سرمایه یا تغییر در اعضای هیات مدیره و غیره مجمع عمومی فوق العاده تشکیل می شود.
▪ اطلاعات میان دوره ای: اطلا عاتی است که در دوره های فصلی و ماهانه اعلا م می شود و جریان مالی شرکت را به صورت واقعی نشان می دهد با مقایسه این اطلا عات، با بودجه شرکت می توان درصد خطای پیش بینی شرکت را به دست آورد.
▪ افزایش سرمایه: شرکت ها معمولا برای انجام طرح ها و برنامه های سودآور و بعضا برای جبران کمبود نقدینگی اقدام به افزایش آخرین سرمایه ثبت شده خود و در نتیجه تعداد سهام شرکت می نمایند که اینکار با پیشنهاد هیات مدیره و تصویب در مجمع عمومی و تایید سازمان بورس عملی می باشد. و از طرق مختلف انجام می گیرد که عبارتست از آورده نقدی- سهام جایزه و صرف سهام.
▪ حق تقدم: در هنگام افزایش سرمایه یک شرکت و انتشار سهام جدید از سوی شرکت سهامداران نسبت به سایر خریداران اولویت دارند به همین دلیل ابتدا شرکت به سهامداران قبلی خود به نسبت سهامشان پیشنهاد استفاده از حق تقدم یا صرف نظر کردن از آن را می دهد.
▪ سبد سهام: عبارتست از تقسیم سرمایه بین سهام چند شرکت مختلف جهت کاهش یک سرمایه گذار.
نویسنده : پیمان جنوبی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید