سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


در خانه چه کسی حرف اول را می زند


در خانه چه کسی حرف اول را می زند
بنیان اصلی هر جامعه یی را خانواده تشکیل می دهد. با وجود این مانند سایر جنبه های زندگی اجتماعی تفاوت های زیادی در الگوی خانواده و چگونگی ارتباط اجزای آن در میان فرهنگ های گوناگون وجود دارد.
مورگان مردم شناس مکتب تکامل گرایی در بیان نظریه خود درخصوص مراحل شکل گیری جوامع انسانی و تطور خانواده مراحل زیر را مشخص می کند.
۱) اختلالات آزاد بین دو جنس
این دوران را مربوط می داند به گروه های انسانی ابتدایی که روابط میان انسان ها تعریف نشده و خارج از هر قاعده و قانونی بود.
۲) چندشوهری یا مادرسالاری
در این دوره زنان به عنوان نیروهای اعجاب برانگیز تولید مثل دارای قدرت و نفوذ بودند. فرزندان نسبت خود را از مادر می گرفتند وشوهران مادر همگی در تربیت فرزند نقش داشتند.
۳) چندهمسری
با وارد شدن به زندگی یکجانشینی و کشاورزی و به وجود آمدن مفهوم مالکیت مردان قدرت را به دست گرفتند و برای اشاعه قدرت خود زنان را نیز به عنوان همسر به تملک خود در آوردند.
۴) تک همسری
با رشد صنعت و واردشدن به دوران مدرن شکل پذیرفته شده خانواده در اکثر جوامع محدود شد به زن و شوهر و فرزندان.
طبق این تقسیم تطور خانواده وابسته است با شیوه های تولید در هرجامعه یی. تغییری که ما در جامعه خود شاهد آن بوده یعنی؛ گذر از خانواده های گسترده است که تقریباً دربرگیرنده سه نسل می شد که عبارت بود از پدربزرگ و مادر بزرگ زن وشوهر و فرزندان. در این خانواده ها پدر خانواده رئیس خانواده محسوب می شد و زنان و کودکان تقریباً دارای هیچ حقوقی نبودند این شکل قالب خانواده ها در ایران و سایر جوامع سنتی را دربرمی گرفت.
این شکل رابطه تعمیم پیدا می کرد به کل جامعه به شکلی که شاه پدر مردم بود و کشور را بر همان نظام پدرسالارانه خود اداره می کرد، اما با تحولات اجتماعی و اقتصادی که بعد از انقلاب صنعتی به وجود آمد خانواده ها نیز دستخوش تغییرات شدند.
گیدنز منشاء تغییرات را در شیوه تولید بیان می کند. او معتقد است نقش خانواده به عنوان کانون اصلی تولید کالا از حدود قرن هفدهم در اروپا از بین رفت و به جای آن واحدهای تولیدی دیگری همچون کارخانجات به وجود آمد. این تغییرات خانواده های دودمانی باز در میان همه طبقات از هم پاشید و سرانجام وضعیتی پدید آورد که در آن خانواده هسته یی محدود کم و بیش جهانی شد.
برای درک بهتر این تغییرات بهتر است به دید کارکردگرایانه به کارکردهای خانواده در جوامع سنتی نگاهی بیندازیم.
▪ کارکردهای خانواده شامل؛
۱) تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد
۲) مراقبت و محافظت از کودکان، ناتوانان و سالمندان
۳) اجتماعی کردن فرزندان
۴) تثبیت و جایگاه اجتماعی
۵) فراهم آوردن امنیت اقتصادی(بروس کوئن۱۳۷۸ ص۱۳۱)
با گسترش نظام تقسیم کار و رشد تفکیک یافتگی بین اجزا جامعه این وظایف به نهادها و مراکز دیگری سپرده شد.
رشد آموزش و پرورش رسمی،گسترش پایگاه های اکتسابی، خدمات تامین اجتماعی و... نقش خانواده ها را کم رنگ تر کرده است.
از بین بردن وظایف خانواده و سپردن آن به نهادهای اجتماعی تفکری بود که افلاطون نیز در آرمان شهر خود در نظر گرفته بود، اما دلیل بقای خانواده در پیشرفته ترین کشور ها و ارزش قائل شدن برای آن کارکردمنحصر به فرد آن است یعنی همان نیاز برخورداری از روابط عاطفی ناب.
در خانواده های امروزی با توجه به رشد فردیت و کاهش نظارت اجتماعی، هنجارها و ارزش های اجتماعی انتخاب زوج کمتر شده است و عموماً ازدواج وقتی شکل می گیرد که فرد به دنبال برقراری یک رابطه عاطفی ناب باشد.
جامعه شناسان معاصر کوتاه شدن زمان ازدواج ها را به دلیل سطحی شدن روابط میان افراد و کاهش فشارهای اجتماعی در آزاد گذاشتن فرد درچگونگی برقراری رابطه با جنس مخالف ذکر می کنند.
● اما روابط افراد خانواده بر چه اساسی تنظیم می شود؟
الگوی مردسالارانه دیگر در اکثر خانواده های امروزی آن قدر کم رنگ شده که دیگر نمی توان نامی از آن برد. زنان و فرزندان از قدرت اجتماعی و قوانین حمایتی برخوردار شده اند و تصمیمات و مدیریت خانواده طی یک رقابت مستمر بین زن و مرد یا بر پایه همکاری متقابل شکل می گیرد.
فرزندان در این میان پیروز خانواده اند.در اکثر خانواده های ایران امروزی اکثر منابع مالی و عاطفی خرج فرزندان می شود و همان گونه که در عرف بیان می شود(دوره، دوره فرزند سالاری است)، اما فرزندان در قبال برخورداری از این موقعیت تعهد خاصی نسبت به خانواده خود احساس نمی کنند.
گسترش مراکز نگهداری سالمندان و تنهایی والدین در اکثر جوامع غربی گروهی را به این فکر واداشته که همان طور که قوانینی جهت حمایت از کودکان وضع شده است و والدین را ملزم به رعایت آن می کند قوانینی مطرح کنند که از حقوق والدین نیز حمایت کند.
ف - موسوی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید