شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

قابلیت های فناوری اطلاعات


قابلیت های فناوری اطلاعات
● در گفت و گو با فریدون قاسم زاده (عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف)
فناوری اطلاعات (Information Technology) به عنوان یكی از سه فناوری نوین متحول كننده در سالیان اخیر است. این فناوری كاربردها و قابلیت هایی دارد كه تا حد زیادی از دید ما مغفول مانده و یا حداقل شرایط لازم را فراهم نیاورده ایم تا از این قابلیت ها بهره گیریم. در گفت و گو با دكتر فریدون قاسم زاده، استاد دانشگاه صنعتی شریف به سطح و میزان استفاده جامعه ما از این دستاورد بشری توجه شده است. گفت و گو با او درپی می آید.
فناوری اطلاعات به همراه سایر فناوری های نوین درتحول و پیشرفت جهان، نقش مهمی ایفا كرده است.
▪ در این زمینه، فناوری اطلاعات از ابتدا تاكنون چه روندی را تجربه كرده كه هم اینك گفته می شود، انقلاب اطلاعاتی به وقوع پیوسته است؟
به طور كلی عملكرد سازمان ها اعم از بنگاههای اقتصادی و دولت ها كه وظایف ملی را به عهده دارند، با دو عنصر اثر بخشی (Effectiveness) و كارایی (Efficiency) ارزیابی می شود. اثربخشی به این معنا است كه یك سازمان به اهداف ازپیش تعیین شده دست یابد.
برای مثال ممكن است هدف یك شركت خودروسازی تولید ۱۰۰ هزار دستگاه خودرو در سال باشد. اگر این شركت به این سطح از تولید برسد، اثربخشی آن صددرصد است. تحقق آن هدف، شرط لازم است ولی شرط كافی نیست. شرط كافی این است كه این شركت بتواند محصولاتش را با قیمت مناسب به بازار عرضه كند. اگر دراین زمینه هم شركت مذكور موفق عمل كند از كارایی لازم برخوردار است.
جالب است بدانید تئوری های نوین مدیریت صرفاً به این دو عنصر اكتفا نمی كنند.
بنابراین بعد سومی هم مطرح می شود كه با استفاده از متدولوژی علمی جدیدی طراحی شده و به آن كارت امتیازی متوازن یا B.S.C (Balanced Score Card) می گویند. اگر ما برای تحقیق و توسعه بودجه اختصاص ندهیم، آموزش و رفاه افراد سازمان را نادیده بگیریم، به دلیل كاهش هزینه در كوتاه مدت، كارایی خود را افزایش داده ایم ولی در درازمدت رقبایی كه به آن موارد توجه كرده اند، محصولات جدیدی عرضه كرده و محصول ما را منسوخ می كنند.
از این رو، امروزه مدیران با استفاده از كارت امتیازی متوازن كه در دانشگاه هاروارد توسعه داده شده، سعی می كنند بین اهداف فردی، گروهی و سازمانی و اهداف كوتاه مدت، میان مدت و درازمدت سازگاری ایجاد كنند.
در اینجا باید پرسید، فناوری اطلاعات چه نقشی دراین میان دارد. اولین بار در اواسط قرن بیستم فناوری اطلاعات توسط شركت های بزرگی مثل «آی.بی.ام» مطرح شد و تولید نرم افزارهایی كه كارایی سازمان را بالا ببرد در دستور كار قرار داشت.
به همین دلیل نرم افزارهایی مانند سیستم انبارداری و سیستم پرداخت حقوق و دستمزد و یا سیستم حسابداری عرضه شد. با استفاده از این نرم افزارها هزینه سازمان كاهش یافته و درنتیجه كارایی آن افزایش می یافت.
در مرحله دوم حیات فناوری اطلاعات موضوع اثربخشی موردتوجه قرارگرفته و استفاده از این فناوری برای افزایش احتمال دسترسی به اهداف مطرح می شود و سیستم های اطلاعاتی جدیدی مثل سیستم های پشتیبانی تصمیم (DSS) و سیستم های خبره (ES) برای كمك به مدیران و تحلیلگران ارائه می شود. یك پزشك با استفاده از یك سیستم خبره مطمئن می شود كه درجریان مداوای بیمار موردمهمی از قلم نمی افتد.
در سالهای آخر قرن بیستم فناوری اطلاعات وارد مرحله سوم عمر خود شده و با ورود سیستم های اطلاعاتی استراتژیك، تحولی عظیم به وقوع پیوست.
در این مقطع، وضعیت به گونه ای شده كه سازمان ها بدون استفاده از این نوع سیستم ها قادر به رقابت نیستند و درنتیجه بی توجهی به آن، بعضاً دچار اضمحلال می شوند.
دراجلاس سران كشورهای جهان كه به ابتكار سازمان ملل و به مناسبت آغاز هزاره سوم برگزارشد، «اعلامیه هزاره» به تصویب رسید و بر نقش سازنده توسعه و ریشه كنی فقر تأكید شد. در سال ۲۰۰۱ مجمع عمومی سازمان ملل در اعلامیه ای، خواستار برگزاری اجلاس سران درمورد جامعه اطلاعاتی شد و براستفاده از فناوری اطلاعات در تحقق اهداف یادشده تأكیدكرد.
▪ درعرصه عمومی فناوری اطلاعات چه سیری را پیمود كه رسیدن به معیارهای جامعه اطلاعاتی تبدیل به دغدغه همه كشورها شد؟
استفاده از محاسن فناوری اطلاعات در گذشته به دلیل هزینه بسیار بالای كامپیوترها عمدتاً مورداستفاده شركت های بزرگ و متوسط بود. پروژه اینترنت هم ابتدا با مقاصد نظامی شروع شده و سپس مورداستفاده دانشگاهها قرارگرفت و در ابتدا هیچگونه مصرف تجاری درنظرنبود. درآن زمان كسانی قادر به استفاده از اینترنت بودند كه تحصیلات كامپیوتری داشته و اصولاً برای جلوگیری از فروپاشی شبكه به دلیل كمبود عرضه پهنای باند، استفاده از اینترنت در كار تجاری ممنوع بود.
اما وقتی كه «وب» ابداع شد و اینترنت كاربرد عمومی پیداكرد تحول عظیمی به وقوع پیوست. با این ابداع كه اواسط دهه ۱۹۹۰ توسط آقای تیم برنرز لی (Tim Berners-Lee) صورت گرفت، استفاده از اینترنت به دلیل سهولت به تجارت و مدارس و مهدكودك ها سرایت كرد.
این ورود به عصر جدید را بشدت افزایش داد. عصری كه به آن عصر اطلاعاتی یا جامعه اطلاعاتی می گوییم. قبل ازاختراع آقای گوتنبرگ هم، تكثیر كتاب ازطریق دست نویسی صورت می گرفت ولی با اختراع صنعت چاپ، دیگر نیازی به تكثیر ازطریق دست نویسی نبود. ما در عصر اطلاعات می توانیم یك فایل الكترونیكی از محتوای موردنظر درست كنیم و میلیون ها نفر از آن در آن واحد استفاده كنند، بدون اینكه نیازی به تكثیر داشته باشیم و یا با قطع درختان به محیط زیست صدمه واردكنیم.
ما وارد عصری شده ایم كه هركسی از هرجایی، در هر زمانی می تواند اكثر كارهایی را كه قبلاً باید در عالم فیزیكی با دشواری انجام دهد در عالم مجازی به سهولت همان كار را انجام دهد. این تغییر ناگهانی و درواقع یك انقلاب در زندگی بشر است. زیرا به سرعت، شكل زندگی بشر را تغییر داده است.
در جامعه اطلاعاتی، ما می توانیم وقتی درخانه مان هستیم ازطریق اینترنت از حساب خودمان در بانك پولی برداریم، قبض آب و برق و تلفن خود را پرداخت كنیم و نیازی به مراجعه به بانك نداشته باشیم. حتی می توانیم در هر ساعت از شبانه روز و حتی روزهای تعطیل اقدام به دریافت خدمات از دولت ازجمله اخذ ویزا كنیم و یا در هر زمان كه بخواهیم از بازار بورس، سهام دلخواه را بخریم.
در سال ۱۹۹۵ دركل جهان فقط چندهزار سایت وجودداشت و كلمه تجارت الكترونیكی - E _Commerce)) به مفهوم امروزی آن ابداع نشده بود. اصطلاح تجارت الكترونیكی امروزه به این دلیل رایج شده كه اینترنت تجارت از این طریق را دراختیار عموم مردم قرارداده است.
اصطلاح دولت الكترونیكی ( E _Government) حدوداً در سال ۲۰۰۰ ابداع شد. برخی از كشورهای توسعه نیافته تصور می كردند دولت الكترونیكی دولت آلترناتیوی است كه باید با آن مقابله كنند اما بعدها فهمیدند دولت الكترونیكی به مفهوم ارائه اطلاعات و خدمات به مردم ازطریق فناوری اطلاعات است. كشورهایی كه زمینه فرهنگی، فنی و زیرساختی لازم را به وجود آورده بودند به سرعت پیشرفت كردند ولی متأسفانه این اتفاق در بسیاری ازكشورها همچون كشور ما رخ نداد.
به اعتقاد من اگر می توانستیم با امكانات موجود به اندازه صد واحد پیشرفت كنیم، امروز كمتر از ۱۰ واحد پیشرفت كرده ایم و درنتیجه هرچند در بعد زیرساخت ها ضعف های جدی وجوددارد ولی عدم پیشرفت ما بیشتر به مسائل مدیریتی برمی گردد تا زیرساخت ها.
مسأله مهم دیگر درخصوص اینترنت این است كه امروزه در كشورهای توسعه یافته موضوع شكاف دیجیتالی پیش آمده است. زیرا كسانی كه دسترسی به اینترنت دارند، بیشتر از آن سود برده اند و درنتیجه فاصله بین فقیر و غنی افزایش پیداكرده است.
هیچ كشوری مایل نیست فاصله فقیر و غنی زیاد بشود چون این معضل باعث بی ثباتی حكومت می شود. براین اساس كشورهای توسعه یافته تدابیری اندیشیدند تا فقرا و اقشار كم درآمد نیز بتوانند به اینترنت دسترسی پیدا كنند. در دهه گذشته عرصه جهانی و بین المللی هم شكاف دیجیتالی میان كشورهای مختلف تشخیص داده شد. این شكاف دیجیتالی موضوع بسیاری از سمینارها و كنفرانس ها در سراسر جهان شد. ماحصل این مباحث این بود همانطور كه شكاف بین فقیر و غنی عامل بی ثباتی حكومت ها و كشورها می شود، به همین ترتیب، شكاف بین كشورهای فقیر و غنی در جهان باعث بی ثباتی در عرصه جهانی می شود و باید برای رفع آن تدابیری اتخاذ شود. به مصلحت نظام بین المللی هم نیست كه یك كشور، بسیار فقیر و كشوری دیگر بسیار غنی باشد.
زیرا اگر افراد به شدت فقیر شوند ممكن است سعی كنند از طریقی به دیگران ضربه بزنند. به همین دلیل خیرخواهی برای فقرا به نفع كشورهای غنی هم خواهد بود.
به هر حال اغنیا می خواهند زندگی با ثباتی داشته باشند. در نتیجه سازمان ملل هم به عنوان یك نهاد بین المللی تلاش كرد با تخصیص بودجه های مختلف به كمك كشورهای توسعه نیافته بشتابد و آنها را تحت پوشش قرار دهد.
ما در كشورمان در این زمینه كارهای محدودی انجام داده ایم ولی در سطح كشور برنامه ای جدی و منسجم برای اینكه فقرا به اینترنت دسترسی پیدا كنند و شكاف دیجیتالی در كشور شكل نگیرد نداشته ایم. در چند سال گذشته هم كه طرح توسعه كاربری فناوری ارتباطات و اطلاعات (تكفا) به اجرا درآمد، چنین اتفاقی نیفتاد و حتی هدفگذاری مشخصی نیز در این طرح برای كاهش شكاف دیجیتالی در كشور انجام نشده بود.
از آن پس در اسناد سازمان ملل از فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری برای ساختن دنیایی صلح آمیز، عادلانه تر و بهتر یاد شده است.
▪ به اعتقاد شما این فناوری به چه شكل می تواند در توسعه و فقر زدایی مؤثر باشد؟
با توجه به اینكه یكی از عوامل مؤثر بر فقرزدایی ایجاد اشتغال است، در چنین وضعیتی این سؤال مطرح می شود كه آیا فناوری اطلاعات، اشتغال زا است یا اشتغال زدا! برای پاسخ دادن به این سؤال باید تحولات مشابه در انقلاب صنعتی را بررسی كنیم. در عصر صنعتی وقتی بیل مكانیكی درست شد، آیا ساخت آن اشتغال زدا بود و یا اینكه اشتغال ایجاد كرد. تا وقتی كه بیل مكانیكی نبود امكان داشت دهها كارگر محدوده ای از زمین را ظرف یك روز حفر كنند و غذای بخور و نمیری برای خانواده شان تهیه كنند.
اما با اختراع بیل مكانیكی، نیازی به آن همه كارگر نداشتیم. در آن وقت نیاز به یك راننده بیل مكانیكی پیدا كردیم. بنابراین یك شغل ایجاد كردیم و دهها شغل را از بین بردیم. با ساده نگری می توان گفت بیل مكانیكی اشتغال زدا است و نباید آن را درست كنیم.تا كارگران از نان خوردن نیفتند.اما آدمها عاقل تر از این بودند كه دچار چنین اشتباهی شوند. چون ساختن بیل مكانیكی فرصت های جدیدی را ایجاد می كند.
اگر دیروز به كارگر بیل زن نیاز بود، امروز به راننده بیل مكانیكی و لودور نیاز است و به كسانی نیاز داریم كه در خط تولید و پشتیبانی و تعمیرات چنین ماشین آلاتی كار بكنند و در ضمن از معرفت و دانش انسانی بالاتری برخوردار باشند. كار حفاری را یك ماشین می تواند انجام دهد و ما هم باید بپذیریم كه شأن و منزلت انسانی در بیل زدن نیست.
پس تا این مرحله این فناوری اشتغال زدا است و اشتغال های كاذب و غیرلازم را از بین می برد. در عوض در جامعه اطلاعاتی نیازمند تخصص های جدید هستیم. راه اندازی یك وب سایت نیازمند انواع و اقسام تخصص های مرتبط با فناوری اطلاعات است. بنابراین برایند كار مثبت است و شغل های كم ارزش تر را از بین می برد و در عوض نیاز به شغل های ارزشمند ایجاد می شود. در جامعه جدید شغل هایی كه هوش و ذكاوت انسانی لازم دارند بیشتر مورد نیاز هستند. نمونه عملی اشتغال زدایی جدی ایجاد شده كشورهای هند، ایرلند، ایالات متحده، كانادا و امارات متحده عربی هستند. در این كشورها توسعه فناوری اطلاعات علاوه بر درآمدزایی بالا موجب ایجاد اشتغال زیاد شده است.
▪ گفته می شود، شركت زیبل در سالیان اخیر، هر ساله ۱۰ درصد از غیركاراترین كارمندانش را اخراج كرده است. این همان چیزی است كه اشتغال زدایی اش می نامند؟این اتفاق در هر شركتی و حتی در یك شركت نوشابه سازی هم می تواند رخ بدهد. فرض كنید اگر یك شركت بتواند با قیمت ۱۰۰ تومان خودكار تولید كند، می تواند بقای خود را در بازار تضمین كند. اما اگر این شركت نتواند آن خودكار را با آن قیمت تولید كند در نهایت از رقبا شكست می خورد و ممكن است ورشكست شود.
دراین اوضاع، دو راه حل وجود دارد. یكی اینكه درصد كمتری از افراد كه كارایی و انگیزه لازم را ندارند و یا دانش لازم را كسب نكرده اند از كار بركنار كنید و در عوض اكثر كاركنان بیكار نشوند و یا اینكه كسی بركنار نشود و محصول گرانتری تولید كنید. كه در این حالت مشتری هم نخواهید داشت و كل كاركنان با هم بیكار می شوند. مثال عینی این بحث را ما در ایران می بینیم. بسیاری از كالا و اجناس تولید كشور چین از كالاهای ایرانی مشابه آنها ارزانتر است.
چطور است كه كالایی كه در چین تولید می شود و بعد از حمل و نقل زیاد در بازارهای ایران به فروش می رسد، ارزانتر از كالای ایرانی است. چون چینی ها كارایی تولیدشان در سطح بالایی است و توانایی رقابت با رقبا را دارند از یك طرف هم دولت باید به فكر كسانی كه بیكار می شوند نیز باشد. در كشورهای توسعه یافته نظام تأمین اجتماعی كارآمد وجود دارد و درصدی از حقوق كارمندان و شاغلان به صندوق تأمین اجتماعی واریز می شود.
با چنین ابزاری می توان تا حدی شكاف فقیر وغنی را پر كرد و وقتی تعدادی از كار بركنار شوند تا دوره مشخصی كه كار پیدا كنند از منابع نظام تأمین اجتماعی بهره مند می شوند. در عین حال باید بگویم آدمهایی كه شخصیت و منزلت انسانی دارند، نمی توانند كار نكنند و سربار دیگران باشند. لذا این پول فقط مشكلات مادی آنها را حل می كند. در نتیجه ایجاد اشتغال حتی در جوامعی كه بیكاران مستمری دریافت می كنند موضوع مهمی است.
چند سالی است مطابق طرح و توسعه و كاربری فناوری ارتباطات و اطلاعات (تكفا) مقرر شد ایران به سمت و سوی جامعه دانایی محور سوق داده شود.
برخی از فعالان و صاحب نظران حوزه فناوری اطلاعات بر این باورند كه این طرح عمدتاً بر جنبه سخت افزاری تأكیدداشته و تا حدود زیادی جنبه نرم افزاری را نادیده گرفته است. با توجه به اینكه شما هم در عرصه نظری و تدریس فعال هستید و هم در عرصه عملی و حرفه ای این فناوری، نحو ارائه و اجرای طرح مذكور را چگونه ارزیابی می كنید؟
برای اینكه ما بتوانیم راجع به موفق بودن یا نبودن یك طرح قضاوت كنیم باید ببینیم چه اهداف كیفی و كمی برای آن مشخص شده و چه مقدار از اهداف طرح مذكور تحقق یافته است.
یكی از ویژگی های یك طرح خوب این است كه معیار اندازه گیری و ارزیابی به دست مجریان و دیگران بدهد تا بتوانند پیشرفت آن را مدیریت و در مورد آن قضاوت كرد. باید مشخص باشد كه در یك طرح در چه زمانی و به كجا باید برسیم.
یكی از اشكالات اصلی طرح تكفا و شاید بتوانیم بگوییم مهمترین اشكال این طرح این بود كه اصلاً هیچ هدف زمان بندی شده ای در آن مطرح نشده بود. انواع كلمات پرجاذبه مثل تجارت الكترونیكی و پول الكترونیكی در این طرح مطرح می شد ولی هیچ وقت مشخص نشد، قرار است به چه مقاصدی و در چه زمانی نایل شویم. برای مثال باید گفته می شد كه تا چه زمانی پرداخت الكترونیكی در كشور راه اندازی می شود و یا تا چه زمانی مثلاً ۳۰ درصد خدماتی كه دولت ارائه می كند از طریق اینترنت ارائه شود. هیچ وقت گفته نشد كه چند درصد ازمدارس ما قرار است در چه سالی به اینترنت دسترسی پیدا كنندو یا مشخص نشد كه میزان شكاف دیجیتالی میان افراد فقیر و غنی در ایران چقدر است و چه برنامه ای با چه زمان بندی مشخصی برای كاهش آن پیش بینی شده است.
این موارد معیارهایی هستند كه می توانیم مطابق آنها در مورد عملكرد یك طرح قضاوت كنیم. چون هیچ كدام از این معیارها مشخص نشده نمی توانیم اصولاً در این باره قضاوت صحیحی داشته باشیم و بگوییم میزان موفقیت طرح چقدر است. فقط می توانیم در مورد میزان هزینه ای كه این طرح به كشور تحمیل كرده و بدون هر گونه قضاوتی در مورد محصولات آن در مقایسه با اهداف طرح صحبت كنیم. چندی پیش چند شركت آمریكایی، چندین هزار سایت ایرانی را مسدود كردندو قرار است «گوگل» و «یاهو» هم دسترسی ایرانیان را به اینترنت مسدود كنند كه این نگرانی های جدی ایجاد كرده است.
بنابراین می توانیم بفهمیم طرح تكفا چقدر موفق بوده است. چون با این همه بودجه ای كه در سالهای گذشته در این طرح هزینه شد ما حداقل باید محتوا و پست الكترونیكی ملی را به دست می آوردیم. سؤال این است كه چرا چنین اتفاقی نیفتاده است. سؤال این است كه چند درصد از مدارس كشور و به ویژه در مناطق محروم به اینترنت وصل شده اند؟ اگر بتوانیم جواب این سؤالات را بدهیم آن وقت می توانیم در مورد میزان موفقیت طرح تكفا قضاوت كنیم.
طرح تكفا بحث فناوری اطلاعات را در جامعه برجسته كرد و تا حدی در مردم، هیجان و شور و نشاط اولیه به وجود آورد. امامردم منتظر ماندند و می خواستند ببینند چه تحولی رخ می دهد ولی وقتی در عمل، برنامه ریزی و اقدامات سنجیده ای انجام نشد به شكلی سرخورده می شوند. پس چه بهتر وقتی می خواهیم در مردم توقع و هیجانی ایجاد كنیم، قبلش طرح و برنامه مشخصی داشته باشیم. دولت جدید هم اگر برای توسعه فناوری اطلاعات در كشور برنامه مشخصی نداشته باشد، مشكلات ما با صرف زمان و هزینه زیاد تعمیق پیدا می كند. یك نوع بدبینی هم وجود دارد كه برخی ضمن اشاره به قدیمی بودن سیستم های اداری و بانكی، می گویند شرایط و وضعیت جامعه و دستگاه ها و نهادها برای استفاده از فناوری های جدید آماده نیست و ابتدا باید آن شرایط را به طور كامل فراهم كنیم.
برخی می گویند استفاده از فناوری اطلاعات در وضعیت فعلی جامعه ما مانند این است كه موتورجت را روی گاری سوار كنیم. سیستم اداری ما مانند كشورهای توسعه نیافته از كارایی لازم برخوردار نیست و سازمانها و ادارات و شركتهای دولتی در مقایسه با استانداردهای بین المللی به صورت كارآمد عمل نمی كنند و یا محصولات و كالاهایی با قیمت گران تر از بازار جهانی را تولید می كنند. اما این مشكلات نباید باعث شود، در مورد این موضوع یك حكم كلی صادر كنیم و بگوییم تا بسترهای لازم فراهم نشود، در زمینه استفاده از فناوری اطلاعات هیچ موفقیتی را نمی توانیم كسب كنیم.
برای مثال اگر من در مورد یك موضوع خاص آماری را می خواهم چه ضرورتی دارد حتماً به اداره آمار مراجعه كنم.
اگر اداره آمار كلیه اطلاعاتش را روی سایت خود داشته باشد، مردم حتی در روزهای تعطیل و یا ساعات غیراداری هم می توانند از طریق اینترنت به سایت آن مركز رجوع كنند و اطلاعات مورد نیاز را به دست آورند. همین دولت با همین سطح از كارایی می تواند خدماتی را به صورت اینترنتی به مردم ارائه و رفاه و رضایتمندی جامعه را ارتقا دهد. مردم اگر می خواهند اوضاع جوی و وضع آب و هوای كشور را در هفته آینده بدانند، باید بتوانند به وب سایت اداره هواشناسی مراجعه و اطلاعات موردنظر را دریافت كنند. من الآن برخی از جونان ایرانی را می شناسم كه از طریق اینترنت كسب درآمد می كنند. اصولاً چه عیبی داردكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای برگزاری نمایشگاه كتاب در یك مقطع خاص از سال كاری كند كه در همه ایام سال مردم بتوانند كتابهای خود را از طریق اینترنت خریداری كنند.
اگر خرید كتاب به صورت اینترنتی رایج شود، هر كسی می تواند در هر ساعت و هر روز سال و حتی در ایام تعطیلات هم كتاب بخرد و برای خرید كتابهای جدید به قیمت مناسب یك سال منتظر برگزاری نمایشگاه بین المللی كتاب نشود. اگر مردم بتوانند هر زمان كه احتیاج دارند، كتاب بخرند مجبور نمی شوند تمام سهمیه ارزی خرید كتاب خود را ظرف چند روز خرج كنند و برای مصرف آن یك سال فرصت دارند. ناشرین هم آخرین كتابهای منتشرشده خود را روی سایت عرضه می كنند و از این رهگذر همه منفعت می برند.
دست اندركاران طرح تكفا اعلام می كردند تا سال ۱۳۸۳ در كشور حدود ۱۵ میلیون نفر كاربر اینترنتی خواهیم داشت. چرا چنین موضوعی تحقق پیدا نكرد؟
در خوشبینانه ترین حالت گفته می شود كه ما الآن ۷ تا ۸ میلیون نفر كاربر اینترنتی داریم. باید توجه داشت یك وقت ما برنامه های عملیاتی برای رسیدن به یك هدف را مشخص كرده ایم و می دانیم می خواهیم به كجا برسیم. اما وقتی برنامه مشخصی وجود نداشته است نمی توان ارزیابی دقیقی به عمل آورد. در طرح تكفا هم چنین هدفی در نظر گرفته نشد و اهداف كمی طرح ارائه نشد.
این بحث مطرح است كه در جامعه ما كاربردهای استفاه از فناوری اطلاعات و اینترنت عمدتاً از حد لایه های سطحی و ابتدایی فراتر نمی رود...
بله؛ مطابق ارزیابی هایی كه ما داشته ایم حدود دو میلیون نفر در ایران افراد چت كننده داریم. اما اصلاً اینترنت برای چت درست نشده است. چت، یكی از پیش پا افتاده ترین امكانات اینترنت است.
چون ما وقتی برای استفاده از اینترنت برنامه ریزی و هدفگذاری درستی نداریم، آن وقت معایب فناوری جدید سراغ ما می آید و یا كاربردهای كم ارزش تر آن در كشور رایج می شودو نمی توانیم مانند دیگران از حسن هایش استفاده كنیم. یكی از بزرگترین محاسن و مزیت هایش تجارت الكترونیكی است و از این طریق، با هزینه كمتر و در عین حال راحتی بیشتر كسب درآمد كنیم. دولت ازاین طریق می تواند دولت الكترونیكی خدمات و اطلاعات لازم را به سادگی و به سرعت به مردم عرضه كند. در ایالات متحده، هدفگذاری شده كه تا سال ۲۰۰۸ میلادی صددرصد خدمات دولتی از طریق اینترنت ارائه گردد و در حال حاضر نیز سطح خدمات دولتی ارائه شده از راه اینترنت بیش از ۵۰ درصد است.
بانكداری الكترونیكی می توانیم داشته باشیم و بسیاری از خدمات بانكی امكان اینترنتی شدنش وجود دارد و در این صورت بسیاری از رفت و آمدها و مراجعات فیزیكی افراد به بانكها می تواند كاهش پیدا كند. ما حتی می توانیم پزشكی الكترونیكی داشته باشیم. بالاخره بسیاری از پزشكان متخصص نمی توانند در مناطق دور افتاده كشور كار كنند. اگر پرستاری باشد كه از یك بیمار در آن مناطق مراقبت كند یك پزشك از طریق اینترنت می تواند اطلاعات لازم را دریافت كند و از راه دور جان بیماری را نجات بدهد.
در حال حاضر دروس دانشگاه های مهمی مثل استانفورد و تورنتو از طریق اینترنت ارائه می شود و هركسی امكان دستیابی به آنها را دارد. حتی می توان به صورت رایگان از برخی منابع مذكور استفاده كرد. اینها بخشی از خوبی ها و مزیت های اینترنت است. اما شاید در حد پنج درصد هم در ایران از این قابلیت ها استفاده نمی شود و كاربردهای كم ارزشی مثل چت در ایران مورد توجه قرار می گیرد. در حالی كه ما می توانیم با ارائه آموزش های مناسب كاری كنیم كه جوان ما از طریق اینترنت برای خودش شغل ایجاد و كسب درآمد از راه مولد و مفید كند.
نكته ای كه باید متذكر شد این است كه در ایران، شركت ها هنوز به باروری نرسیده اند انواع مالیات های مختلف به آنها تحمیل می شود و موجب ورشكستگی آنها را از همان ابتدا فراهم می كند. الآن علاوه بر مالیات بر درآمد شركت ها، از آنها عوارض تجمیعی هم اخذ می شود. این كار باعث شده بسیاری از شركت های اینترنتی در آستانه ورشكستگی قرار بگیرند.
منبع : سایت آمل تک


همچنین مشاهده کنید