پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


انرون، تجارت، سود و دیگر هیچ


انرون، تجارت، سود و دیگر هیچ
سقوط شرکت انرون هفتمین شرکت بزرگ آمریکائی عضو بورس بار دیگر نشان داد که اخلاق در قلمرو تجارت و جنگ حاکم نیست. زیرا در این دو حوزه سود و پیروزی به‌هر عنوانی تنها معیار موفقیت شناخته می‌شود در حالی‌که در حوزه اخلاق پای‌بندی به چارچوب حقوق عمومی اصل برترست. انرون تنها پدیده شاخته شده بازار سرمایه و کسب و کار با دارائی‌های موهم به نام ”فروش آتی و ابزارهای مالی“ نبوده و نخواهد بود کما اینکه آشکار شدن پدیده‌های ورلدکام ـ پارمالات و آدلفیا، فولکس واگن و... همه بعد از واقعه انرون و نشان از تکرار این فجایع آینده نیز دارد. در واقع ظهور پدیده مدیریت سود که بنیاد آن در جنگ نهاده شده نشان داد که بازارهای سرمایه تحت‌تأثیر عواملی قرار دارند که با ”سودسازی“ به‌هر قیمت حتی با ”دستکاری در حساب‌ها و حساب‌سازی“ نبض بازار را کنترل می‌نمایند: نظام نظارتی و کنترلی بازارها نیز چون تابع مکانیزم عرضه و تقاضا قرار گرفته کارآمدی محدودی را در قبال این‌گونه وقایع نشان می‌دهد کما این‌که همین نظام کنترلی در کلیت جامعه وقتی پای جنگ و منافع آن باشد نمی‌تواند مؤثر واقع شود.

بدون شک محاکمات انرون که به‌عنوان بزرگ‌ترین محاکمه تاریخ بازار سرمایه شناخته شده نتوانست عمق فاجعه انرون، ارتباط حادثه انرون و سقوط برج‌های تجارت جهانی پیرامون ارتباط القاعده و مافیای نفتی آمریکا)، تنگاتنگی حلقه مشاوران رئیس جمهور با شرکت‌های حوزه انرژی به‌ویژه انرون و ده‌ها پرسش بدون پاسخ دیگر را نشان دهد و مرگ کنت‌لی در چند روز گذشته نیز بر ابهام قضیه افزود. اما همین محاکمه نشان داد که کسانی‌که روزگاری به ضرب و زور رسانه‌های جمعی مدیران برتر و نمونه شناخته شده بودند جنایت‌کاران و دزدانی (نقل از رئیس دادگاه انرون) بودند که پس‌انداز ناچیز صندوق‌های پس‌انداز کارگران و کارمندان انرون و سایر صندوق‌های بازنشستگی را هدف قرار داده بودد. این‌گونه افراد با تشکیل پشت جبهه مطبوعاتی و خرید کارگزاران و تحلیل‌گران و تشکیل مصاحبه و میزگرد توانسته بودند افکار عمومی را فریب داده و سهام انرون را به قیمت ۹۰ دلار برسانند در حالی‌که پس از افشاء رسوائی‌های مالی و حساب‌سازی‌ها این سهم حتی یک دلار هم ارزش نداشته است. اگر خردورزی جمعی بر جامعه مصرف‌زده آمریکا حاکم بود و اجازه می‌داد دادگاه حریم خط قرمزی‌ها را می‌درید آن‌گاه تصویر روشن‌تری از ثبت ناگهانی درآمد دو الی سه میلیارد دلاری در عرض دو الی سه ماه در انرون به‌دست می‌آمد.
فشار افکار عمومی آمریکا جهت روشن شدن ماهیت رسوائی انرون آن‌چنان بود که ”لسلی فیلپس“ سخنگوی کمیته سنای آمریکا ناچار شد اظهار کند ”هدف این تحقیقات دولت نیست. هدف انرون است. ما در جستجوی سوابق ارتباط انرون با دولت هستیم. با این هدف که از وقوع مجدد چنین مسئله‌ای جلوگیری کنیم.“ این اظهارات در زمانی گفته می‌شود که مرتباً وقوع تقلب و جنایت مالی در بازار سرمایه تکرار می‌شد (پارمالات، ورلدکام، ادلفینا، بیمه آجیب و...)
هنر حساب‌‌سازان و جنایت‌کاران مالی انرون در ثبت مکرر ”شرکت‌های تو در تو“ و بنگاه‌های مجازی بود که به‌منظور انتقال بدهی‌های واقعی انرون به آنها و همچنین سودهای کاذب این شرکت‌ها به انرون بود. (پدیده جهانی تقلب‌کاران که متأسفانه توسط همپالکی‌های انرون در بازار سرمایه ایران هم رواج داشته است) حجم این حساب‌سازی‌ها که در دو مقوله سودسازی کاذب و پنهان‌کاری مفاسد مالی خلاصه می‌شود به‌جائی رسیده بود که بانک فیدلتی آمریکا (بانک اصلی حساب‌های انرون) اظهار داشته بود ما اگر بقیه کارهای خود را رها کنیم و فقط سرمایه‌های انرون را مدیریت کنیم باز هم سوددهی خواهیم داشت.“ در آغاز موضوع کوشش شد که همه تقصیرها را به گردن حسابرس شرکت، مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن بخت‌برگشته بیاندازند و قضیه هم داشت جا می‌افتاد که ناگهان یکی از مدیران ارشد انرون خودکشی کرد و مدیر ارشد بعدی هم اقرار به گناه کرد. و این آخری هم آقای کنت لی ظاهراً دچار سکته قلبی گردید. به‌رغم آنکه به قول خبرنگار CNN مردم عادی از خود می‌پرسند چه شده که کنت لی مرده و پول‌های بر باد رفته کجاست؟
از آنجاکه بسیاری از مدارک عامدانه از بین رفته بودند دادستان‌ها بیشتر امید خود را به وقوف آندره فاستو از کارکردهای درونی سیستم مالی شرکت انرون دل‌بسته بودند. فاستو فاش کرد، تأسیس شرکت صوری و قلابی LGM برای مخفی کردن زیان‌های انرون از چشم سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران بازار سهام بود.
● بررسی روش‌شناسی انرون از دیدگاه حسابرسی
انتشار یک گزارش ویژه اقتصادی به نام ”چشم‌انداز اقتصادی سال ۲۰۵۰ جهان“ توسط مؤسسه حسابرسی پرایس واترهاوس کوپرز (PWC) در سال جاری نشان می‌دهد، تحلیل‌گران بازار سرمایه قادرند براساس یک سری مبانی و مفروضات گزارش‌هائی را تا پنجاه‌سال بعد به نمایش گذارند. بدون شک پشتوانه تجربه و دانش مؤسسه PWC باعث خواهد شد که افراد در صحت و سقم این‌گونه گزارشات کمتر کنکاش کنند و عده‌ای هم آن را ”وحی منزل“ نامند و بر همین اساس برنامه‌های آتی خود را انجام دهند. حال یک لحظه به دنیای واقعی برگردیم و فکر کنیم در جهانی که پیش‌بینی پنج ساله غیرممکن می‌شود چگونه می‌توان به گزارش‌های پنجاه ساله اتکاء کرد.
مدیریت انرون در واقع با استفاده از پیش‌بینی‌های کاذب و انعقاد قراردادهای صوری عمدتاً در بخش انرژی از طریق ”ابزارهای مالی با هدف خاص“ یا بازارهای معاملات آتی یا وجوه خارج از ترازنامه (نقل و انتقالات غیرقانونی) برای افزایش درآمدها و کاهش بدهی‌ها عمل می‌کردند به‌طور مثال آندرو فاستو مدیریت ارشد مالی شرکت که به‌طور شخصی درگیر معاملات و نقل و انتقالات مشکوک شده بود توانسته بود از این طریق ۳۰ میلیون دلار کسب کند. مرد پشت پرده معاملات نادرست انرون ”دیوید دانکان“ از مدیران ارشد مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن بود که در دادگاه کمتر از وی اسم برده شد که ارتباطات سرشاخه اصلی با مقامات ارشد نهادهای مالی در تاریک‌خانه باقی بماند. انرون نتیجه مستقیم ”کشف و استفاده از ابزارهای به‌اصطلاح جدید مالی است“ که فاقد پشتوانه تولید است فاجعه انرون هم فرضیه‌های بازار سرمایه حتی فرضیه بازارهای بسیار پیچیده را که مدعی است در حیطه فرضیه بازارهای کارا امکان حباب‌سازی یا حیله‌گری در بازار وجود ندارد، باطل کرد. در واقع مدیران انرون ثابت کردند که می‌توان بر سر بازار کلاه گذاشت. به‌همین علت هم بهای هر سهم انرون در سال ۲۰۰۰ از ۴۰ دلار در ماه ژانویه به ۸۵ دلار در ماه سپتامبر رسید.
باید بر این نکته تأکید کرد که کارآئی بازار به معنی بصیرت بازار نیست به این معنی که بازار منعکس‌کننده بهترین حدس‌ها و پیش‌بینی‌هائی است که بازیگران فعال بازار بر مبنای اطلاعات موجود در آن زمان می‌زنند لذا با ورود اطلاعات جدید (و یا تغییر اطلاعات قبلی و یا ارائه اطلاعات دروغین) ثابت می‌شود که راه بازار نادرست بوده است. این بدان تعبیر است که با توجه به تعریفی که از بازار کارا می‌شود بازار نمی‌تواند واکنش نشان دهد. مگر اینکه مطالبی بیاموزد که روز قبل از آن بی‌اطلاع بوده است.
برخی اوقات بازارهای اوراق بهادار در برابر گزارشات حسابداری مالی و حسابرسی در هنگام انتشار واکنش نشان نمی‌دهند که این امر بدان معنی است که این گزارشات به‌هر دلیلی اثرگذار نیستند. این اتفاق در زمانی رخ می‌دهد که گزارشات مالی صرفاً اطلاعات منتشر شده به‌وسیله سایر منابع را تأیید می‌کند و یا پیش‌بینی‌هائی را که براساس سایر اطلاعات دیگر صورت گرفته تأیید یا رد نمایند. در این‌باره و طبق فرضیه بازارهای کارا گفته می‌شود، اگر قرار است حسابداری در خدمت جامعه باشد منافع عمومی و منافع اجتماعی به‌بار آورد، باید بکوشد اطلاعات مالی اثرگذار را با سرعت هر چه بیشتر در اختیار عموم قرار دهد تا احتمال استفاده از اطلاعات محرمانه به حداقل ممکن کاهش یابد.
در واقع مدیران انرون با بهره‌گیری از افراد متخصص حرفه‌ای نظیر حسابداران، وکلاء، کارگزاران و تحلیل‌گران مالی کوشش کردند با بازی اطلاعات و افشاء اطلاعات نادرست و سودسازی، قیمت سهام شرکت را در سطح بالائی نگه‌دارند و از این طریق با سهم بازی منافع قابل توجهی را به چنگ آورند. تجربه انرون نشان داد که ائتلاف نامیمون بخشی از بازیگران سرمایه نظیر بانک‌های سرمایه‌ای، مؤسسات رتبه‌بندی شرکت‌ها، تحلیل‌گران مالی، کارگزاران و مدیران شرکت و احتمالاً افراد یا بخش‌هائی از بورس آمریکا از طریق یک نمایش مدت‌دار که بر پایهٔ تقلب و تبانی سه‌ساله توانسته بودند بازار را فریب دهند.
در این میان علی‌رغم آنکه تأکید زیادی بر نقش حسابرسان بر افشاء روش‌های ریاکارانه می‌شود در بیشتر مواقع افراد ریاکار و به‌ویژه مدیران متقلب از چنان شیوه‌هائی در حسابداری و فعالیت‌های اقتصادی بهره می‌جویند که حسابرسان هم گمراه می‌شوند. نمونه بارز این قضیه ارائه تأییدیه‌های الکترونیکی جعلی در مورد حساب‌های بانکی شرکت پارمالات ایتالیا بود که حسابرسان هم فریب خورده بودند.
● تاریک‌خانه (تاریخچه) انرون، راز آشکار
از زمان کشف اولین تقلب ۱۵ میلیون دلاری که توسط چارلز پوبنزی در سال ۱۹۰۷ تا تقلب ۵/۲ میلیارد دلاری در صندوق پس‌انداز و وام لینکلن در سال ۱۹۸۷ که پای عده‌ای از سناتورهای آمریکائی در میان بود پدیده انرون منحصر به‌فرد بوده است. انرون یک شرکت فعال در بخش انرژی بود که توسط کنت لی در هوستون آمریکا تأسیس شد شرکت انرون نورث و هوستون نچرال گس به‌وجود آمد و اندک اندک به بزرگ‌ترین دلال و تأمین‌کننده انرژی در جهان بدل شد که بیست و یک هزار کارمند را در سراسر جهان به خدمت گرفته بود و حتی در سال ۲۰۰۰ میلادی از سوی روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز (تایمز مالی) به‌عنوان شرکت انرژی سال انتخاب شد که از تأسیس آن به‌عنوان یکی از تصمیمات سرمایه‌گذاری موفق به نام برده بود.
جدول ذیل مقایسه درآمدهای اظهار شده و واقعی انرون طی سنوات ۲۰۰۰ ـ ۱۹۹۷ و همچنین جدول بهای سهام انرون در ۱۲ ماه سال ۲۰۰۱ است.
شرح/۱۹۹۷/۱۹۹۸/۱۹۹۹/۲۰۰۰
درآمد اظهار شده/۱۰۵/۷۳۳/۸۹۳/۹۷۹
درآمد بازبینی شده/۷۷/۶۰۰/۶۴۵/۸۸۰
بدهی واقعی/۷۷۱/۵۶۱/۶۸۵/۶۲۸
حقوق صاحبان سهام واقعی/۲۵۸/۳۹۱/۷۱۰/۷۵۸
ـ سال ۲۰۰۱
ماه/۱/۲/۳/۴/۵/۶/۷/۸/۹/۱۰/۱۱/۱۲
بهای هر سهم دلار/۶۵/۸۳/۶۲/۶۱/۵۵/۴۸/۴۱/۳۷/-/۱۵/۰.۰۴/۰.۰۳
در یک دوره ۱۶ ساله (۲۰۰۱ ـ ۱۹۸۵) این شرکت نسبتاً کوچک با استفاده از یک مشاور جوان خبره به نام جفری اسکلینگ به یک شرکت بزرگ انرژی در سطح بین‌المللی تبدیل شد تجربه اسکلینگ در بانکداری و مدیریت دارائی و بدهی‌ها بود. تداوم این فعالیت باعث شد انرون در سال ۱۹۹۰ مؤسسه اعتباری انرون را به ریاست جفری اسکلینگ تأسیس کند که مأموریت این مؤسسه تأمین مالی منابع گاز طبیعی و دسترسی به عرضه‌کنندگان انرژی گازی و انجام قراردادهای با قیمت‌های آتی بود. اسکلینگ خبره‌ترین فارغ‌التحصیلان رشته MBA و ایجاد یک ”بانک گاز“ در قالب شرکت خدمات انرژی انرون (EES) که هدف آن خرید مجازی منابع گازی از عرضه‌کنندگان و فروش مجازی آن به مصرف‌کنندگان بود فعالیت خود را شدت بخشید. در همین رابطه اسکلینگ در سال ۱۹۹۰ توانست آندره فاستو ۲۹ ساله را که فارغ‌التحصیل رشته MBA و دارای تجربه کار در زمینه کارائی بازار بود را کشف نماید. فاستو ۲۹ ساله به سرعت مدارج ترقی را طی نمود و در سال ۱۹۹۸ به رئیس کل امور مالی انرون منصوب شد. فاستو و اسکلینگ زوج تمام عیاری بودند که مسائل پشت پرده انرون را در اختیار داشتند. اسکلینگ توانست بیش از ۳۶۰ عنوان را برای انرون اخذ نماید.
در سال ۱۹۹۶ اسکلینگ به‌عنوان مدیر عملیاتی انرون منصوب شد. او کنت لی را متقاعد ساخت که مدل معاملات انرژی گاز (معاملات آتی) را برای انرژی الکتریکی به‌کار ببرند. آنها سراسر کشور و دور دنیا را پیمودند تا این مدل را به‌عنوان سرمایه‌گذاری آتی به‌خود مردم دهند. در واقع آنها ایده انرژی را فروختند به‌طوری‌که در سال ۱۹۹۷ شرکت انرون به عمده‌ترین خریدار و فروشنده گاز طبیعی آمریکا تبدیل شد و درآمد انرون در این رابطه از ۲ میلیارد دلار به ۷ میلیارد دلار رسید. در سال ۱۹۹۹ شرکت انرون شبکه اینترنتی خرید و فروش انرژی را راه‌اندازی کرد که درآمد سال ۲۰۰۰ آن به ۳۳۵ میلیون دلار بالغ شد. با کشف اینترنت شرکت انرون درصدد راه‌اندازی یک خط با سرعت بالای ارتباطات برآمد که قرارداد با هندوستان نیز در همین زمره بود. در اگوست سال ۲۰۰۰ قیمت سهام شرکت به‌طور متوسط ۸/۹۰ دلار بود که باعث شد این شرکت توسط مجله فورچون و سایر مطبوعات اقتصادی به‌عنوان شرکت برجسته‌ انرژی دنیا معرفی شود.انرون این‌گونه معاملات را در قالب ابزار مشتقه انرژی انجام می‌داد. موفقیت انرون یک پدیده شگفت‌انگیز بود. در سال ۱۹۸۸ این شرکت در ۸ رشته از جمله خدمات انرژی و سرمایه‌گذاری فعال بود. در سال ۲۰۰۰ درآمدهای شرکت بیش از ۱۰۰ میلیارددلار بود و ارزش بازار این شرکت در بورس اوراق بهادار به بیش از ۶۰ میلیارددلار رسیده بود. در قبل از فروپاشی این شرکت از یک شرکت فعال در بخش انرژی به یک شرکت فعال در ”تجارت انرژی و ابزارهای مالی“ بسیار برجسته تبدیل شد که مشتقات مالی و هم‌چنین قراردادهای انرژی را معامله می‌کرد و در کنار آن لوله‌گذاری گاز را اداره می‌کرد. در انرون موفقیت به‌حدی بود که کلمات روی سر در ورودی دفتر مرکزی در هوستون در اوایل سال ۲۰۰۱ از ”شرکت برجسته انرژی“ به ”شرکت برجسته دنیا“ تغییر پیدا کرد. نقش معاملات آتی و انعکاس سودهای کسب نشده در صورت‌های مالی انرون از سال‌های ۲۰۰۰ شدت گرفت.
به‌طور مثال انرون در یک مشارکت با شرکت Block buster video کل درآمد دوره مشارکت را که هفت سال بود یک‌جا در حساب‌های سال ۲۰۰۰ نمایش داد و یا سود انعقاد قرارداد توسعه انرژی و اینترنت با هندوستان را که طول مدت آن ۲۰ سال بود یک‌جا در حساب‌های یک‌سال عمل کردند و در اقدمی دیگر با حذف سه مورد بدهی درشت و متقابلاً هزینه‌ەای مرتبط با آن از طریق انتقال این وجوه به شرکت‌های مجازی که توسط مدیران ارشد انرون تأسیس شده بود به سودسازی و حساب‌آرائی پرداخته بود و به‌همین علت به ناگهان انرون تأسیس شده در سال ۱۹۸۵ در سال ۲۰۰۱ به هفتمین شرکت بزرگ آمریکا تبدیل شد که همین رتبه‌بندی نیز امروز مورد تردید قرار گرفته است. از آنجا که درآمد اظهار شده سال ۲۰۰۰ میلادی انرون بالغ بر یکصد میلیارد دلار بود که به همین علت انرون یکصدهزار دلار به جبهه انتخاباتی غارتگران نفت پرداخت کرد. در واقع افزایش درآمدهای انرون که ناشی از زد و بندهای سیاسی آنان با محافل قدرت بود باعث شد در فاصله ۲۰۰۰ـ۱۹۸۹ انرون حدود یک‌میلیون دلار به هر دو حزب اصلی پرداخت کند.
موضوع فروپاشی انرون از آنجا شروع شد که قرار شد انرون را به یک شرکت انرژی بفروشند اما بررسی تجزیه و تحلیل حساب‌های انرون نشان داد که شرکت عملاً ورشکسته می‌باشد لذا شرکت انرژی نیز از تصمیم خود منصرف شد و به‌همین علت انرون در دوم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی درخواست ورشکستگی خود را به مقامات قضائی تسلیم نمود. از سوی دیگر از آنجا که صورت‌های مالی سال‌های گذشته انرون نیز مورد تردید قرار گرفته بود همه به مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن که حسابرسی انرون را انجام می‌داد مشکوک شدند و این شک وقتی به یقین تبدیل شد که مؤسسه حسابرسی مذکور اعلام کرد برخی از مدارک مالی شرکت انرون توسط کارکنان این مؤسسه حسابرسی از بین رفته‌اند! شباهت این ماجرا با مفقود شدن پرونده ”وایت تایر“ در زمان کلینتون حساسیت موضوع را دوچندان کرد.
وقتی پرونده انرون به دادستانی ارجاع شد مشخص گردید جناب دادستان آقای جان اشکرافت نیز از دریافت‌کنندگان کمک‌های انتخاباتی سال ۲۰۰۰ شرکت انرون بوده لذا بی‌صلاحیتی دادستانی اعلام و آقای الیوت پتیرز به‌عنوان دادستان پرونده معرفی شد. اوایل قضیه چندان مهم نبود به‌ویژه با خودکشی یکی از مدیران ارشد انرون کوشش شد همه تقصیرها را به گردن مرده بیاندازند و قال قضیه را بکنند اما حجم تقلبات و بدهی ۶۷ میلیارد دلاری قابل چشم‌پوشی نبود به‌ویژه آنکه بازرسان ویژه دریافتند که هر سه مدیر ارشد انرون (آندره فاستو ـ رئیس امور مالی، کنت‌لی و جف اسکلینگ) قبل از ظهور علنی بحران حدود یک‌میلیارد دلار سهام خود را به قیمت‌های بالای هر سهم ۷۰ دلار فروخته‌اند و پس از برملا شدن بحران نیز اجازه فروش سهام وکالتی کارکنان را نداده‌اند و موجب ضرر و زیان هنگفت به کارکنان و صندوق پس‌انداز آتیه کارکنان شرکت شده‌اند! در اوایل افشاء ماجرا و دستگیری مدیران در پی یک توافق نانوشته اما آشکار هر سه مدیر به‌استناد اصل پنجم قانون اساسی از ”حق سکوت“ در پرسش‌های دادستانی استفاده کردند اما با اعترافات و افشای برخی مسائل توسط خانم شرون واتکینز قائم‌مقام بخش توسعه تجاری انرون که اظهار داشت وی قبلاً به‌صورت یک نامه بدون امضاء آقای کنت‌لی را در جریان فعالیت‌های مشکوک انرون قرار داده و همچنین خودکشی آقای کلیفورد باکستر از مدیران ارشد انرون در حالی‌که یک گلوله به مغز وی اصابت کرده بود.
موضوع انرون را به‌طور بسیار جدی در دستور کار قضات و حسابرسان بازرس قرار داد. اما بازرسان ویژه که خود از حسابرسان قهار خبره بودند با ارائه اسناد و مدارک مستند آن‌چنان عرصه را بر آنها تنگ کردند که ”آندره فاستو“ یا شیاد مالی شرکت حاضر به شهادت شد. دادستان‌ها برای ترغیب فاستو به افشای تاریک‌خانه انرون (اتاق تجاری تقلبی) قبول کردند که در مجازات وی تخفیف ویژه قائل شوند و آن‌گاه بود که فاستور رمز و اسطرلاب انرون را بازشکافت. به موجب اعترافات فاستو و اسناد و مدارک مثبت و روشن، انرون نه تنها یک شرکت رتبه هفتم آمریکائی نبوده بلکه بیشتر به یک ”قمارخانه هیأت مدیره‌ای“ شبیه بوده که با ترفند، دروغ‌گوئی، مصاحبه‌های رنگارنگ، قراردادهای صوری و کاذب، سودسازی می‌کرده و بدهی‌های واقعی خود را به شرکت‌های زیرمجموعه‌ای مجازی که توسط مدیران تأسیس شده بود انتقال می‌داد یعنی با ایجاد یک رابطه دو طرفه سودسازی از پائین به بالا و انتقال زیان از بالا به پائین طی مدت پنج‌سال بورس آمریکا را به بازی گرفته بود.
مسئولان بورس آمریکا هم که مثل همه مسئولان بورس دنیا وقتی شاخص بالا می‌پرد خوشحال می‌شوند مدیران انرون را ”نمونه“ معرفی می‌کردند. کار به‌جائی می‌رسد که یک روز مدیران انرون مسئولان بورس، کارگزاران، نمایندگان مؤسسات رتبه‌بندی... را به طبقه ششم ساختمان انرون که مرکز کلاه‌برداری بود دعوت و در پی برگزاری یک ”شو زنده فریبنده“ چنان توهمی را برای این حضرات ایجاد می‌کنند که بازتاب آن معرفی انرون به‌عنوان برجسته‌ترین شرکت انرژی جهان که قصد انجام قرارداد انتقال گاز ترکمنستان ـ افغانستان به پاکستان Grand oil plan قرارداد توسعه اینترنت و توسعه انرژی با هندوستان و... (که همگی صرفاً روی کاغذ مطرح بودند) را دارد. در واقع شگرد مشترک آندره فاستو و دیوید دانکن (شیاد معروف سهام وال‌استریت) توانست با همکاری و همراهی برخی رسانه‌های اقتصادی همچون فورچون زمینه تقلب جهانی را برای مدیران انرون فراهم سازد. انرون زائیده استراتژی جدید لیبرالیسم نو ظاهر شده پس از نظم نوین جهانی است که اولین آن بود ولی آخرین آن نخواهد بود. تجربه انرون نشان داد که در عصر جهانی شدن بازار سرمایه توسط مدیران و مشاورانی تهدید می‌شوند که با آخرین استانداردهای حسابداری و حسابرسی، ترفندهای صورت‌های مالی و حساب‌سازی و سودسازی کاذب مسلط بوده و از طریق تبانی زمینه تقلب را فراهم می‌سازد.
بسیاری بر این عقیده هستند که بین سقوط برج‌های تجارت جهانی و سقوط انرون یک رابطه منطقی وجود داشته و مقاله پر سر و صدای ”چه کسانی پشت انرون هستند“ "Who was behind Enro" در همین رابطه مدت‌ها مورد بحث قرار داشت.
جالب آنکه پس از شکستن همه کاسه‌ها روی سر حسابرسان شرکت ”مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن“، سال گذشته دادگاه ایالتی آمریکا مجرم بودن این مؤسسه را در رابطه با از بین بردن مدارک شرکت را نقض و این مؤسسه را از این اتهام مبری ساخت. بعدها نیز مشخص شد که علیرغم سهل‌انگاری و قصور حسابرسان، مدیران ارشد انرون که خود دارای اطلاعات و تجارب مفید و ارزنده‌ای از حساب‌سازی، دغل‌کاری و تقلب بوده‌اند توانسته‌ بودند بدهی‌های انرون را با ترتیب دادن معاملات پیچیده مالی از چشم بازرسان حسابرسی نیز مخفی نمایند که اگر اعترافات و همکاری مدیر مالی انرون ”آندره فاستو“ نبود شاید ماجرای انرون ختم به خیر می‌شد! هیئت منصفه در ماه پیش سرانجام پس از یک‌دوره جنجالی دادگاه آقای کنت‌لی را در تمام شش مورد اتهام و آقای اسکلینگ را در ۱۹ مورد اتهام مقصر و محکوم کردند. اما واقعیت چه بود؟
در زمان آقای کلینتون سیاست ”حمایت اجباری برای کمک به شرکت‌های آمریکائی در قراردادهای خارجی“ پی‌گیری می‌شد به این طریق که CIA و آژانس امنیت ملی کوشش کنند قراردادهای بین‌المللی به شرکت‌های آمریکائی واگذار شود پیامد همین سیاست بود که انرون کوشش نمود در هندوستان، افغانستان و موزامبیک به قراردادهای انتقال انرژی و خط لوله دست یابد اما آنگاه که موفق نشد پیش‌نویس قراردادها و یا موافقت‌های اولیه این قراردادها را به‌جای قرارداد قالب کرد و سودهای کاذب غیرواقعی کل دوره قرارداد را در یک دوره دو ساله در صورت‌های مالی نمایش داد تا صعود سهام شدت یابد.
”ارزش‌گذاری سهام انرون از سوی بورس آمریکا، ظرف مدت یک‌سال از ۷۰ میلیارد دلار عملاً به صفر رسید. این شرکت با تلف کردن پس‌اندازهای کارمندان خود و در معرض نابودی قراردادن پس‌اندازهای میلیون‌ها نفر از کارگران دیگر که صندوق‌های بازنشستگی آنان در انرون سرمایه‌گذاری کلان کرده بودند، تصویری از یک شبکهٔ پیچیدهٔ کلاه‌برداری تار عنکبوتی را به نمایش گذارد که از دفاتر مرکزی شرکت‌های بزرگ شروع شده و از طریق صنایع بانکداری، حسابداری و بیمه، گسترش‌یافته و تا واشنگتن عمیقاً ریشه دوانده بود. کاشف به‌عمل آمد که حداقل ۲۱۲ نفر از ۲۴۸ عضو کنگره که در کمیته‌هائی خدمت می‌کردند که مأمور تحقیق و رسیدگی به این رسوائی مالی شده بودند، از شرکت انرون پول گرفته بودند.“
این تصویر کلی و مجمل نظامی است که لیبرالیسم نو، چه با فشارهای اقتصادی و چه با فشارهای سیاسی و نظامی در پی گسترش و تحمیل آن بر همهٔ جهان است و مصادیق بارز آن در خاورمیانه سقوط بازارهای مالی در کویت، عربستان سعودی، دوبی و... است که میلیاردها دلار ثروت جابه‌جا شد.● نقاط ضعف انرون
۱) مشکلات اخلاق سازمانی و فرهنگی
تیم مدیریت (هیئت مدیره و مدیرعامل) انرون متکبر، خودخواه، بلندپرواز، متملق و چاپلوس بودند. حتی برخی عقیده داشتند کنت‌لی (مؤسس شرکت) بیش‌تر شبیه رهبر یک فرقه بود که کارکنان برای هر حرف او چاپلوسی و تملق می‌کردند و مانند برده از او تبعیت می‌کردند. مدیرعامل و مدیرمالی هر دو حساب‌سازی و حساب‌آرائی می‌کردند و هیئت مدیره متشکل از افرادی بود که دارای شخصیت اخلاقی ضعیفی بودند و به انجام کارهای تقلب‌آمیز تمایل داشتند. این موضوع علت اصلی شکست حاکمیت شرکتی بود.
۲) مشکلات ساختاری هیئت ‌مدیره
قدرت نامحدود مدیرعامل یک مشکل بزرگ و یکی از علائم ضعف حاکمیت شرکتی بود. در شرکت انرون سمت و وظایف رئیس هئیت مدیره و مدیرعامل برعهده یک نفر بود. افزون بر آن مدیران غیرموظف فاقد ویژگی استقلال بودند و عملکرد آنها بسیار ضعیف بود. همین مشکلات به‌طور عمده از ضعف‌های عمده شرکت‌های بورس ایران نیز به‌شمار می‌روند به‌طوری‌که برخی اعضاء غیرموظف شرکت‌ها صرفاً چک حق حضور و پاداش را می‌شناسند و لاغیر. آقای فاستو مدیر ارشد مالی انرون در دادگاه اعلام داشت که انرون بیشتر شبیه یک هتل اداره می‌شده تا شرکت و به‌همین علت هم مطبوعات آمریکا آن را ”هتل انرون“ نامیده‌اند.
۳) مشکلات کنترل داخلی و گزارش‌گری
شرکت انرون کمیته حسابرسی داشت. لکن عملکرد ضعیف مدیران غیر موظف رویدادهای مالی تقلب‌آمیز را از طریق حسابرسی داخلی آشکار نمی‌ساخت. در واقع کمیته حسابرسی به‌علت ضعف اخلاقی اعضاء آن کاملاً در انجام وظیفه خود ناتوان بود. تضاد منافع جدی بین اعضاء کمیته حسابرسی انرون به‌وجود آمده بود. به‌عنوان مثال وندی گرام رئیس کمیته حسابرسی بود و همسر وی که یک سناتور بود از انرون مبالغ اهدائی سیاسی قابل توجهی دریافت می‌کرد. ”لرد ویک هام“ از اعضاء دیگر کمیته حسابرسی در همان موقع دارای قرارداد مشاوره‌ای با انرون بود. موارد مختلف تحریف و دستکاری صورت‌های مالی در انرون فراوان بود. به‌عنوان مثال این شرکت منابع یک فعالیت مشترک با شرکت Video Blockbuster که هرگز تحقق نیافت را شناسائی و در صورت‌های مالی انعکاس داد.
در اقدام دیگری در بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ به حساب‌آرائی و حساب‌سازی برای تحریف سود و اصلاح EPS اقدام کرد. این تحریف با حذف سه مورد بدهی و متقابلاً هزینه‌های ذیربط، صورت گرفت. اما در گزارشات کمیته حسابرسی هیچ‌گونه اشاره‌ای به این قضایا وجود نداشت. این امر نشان می‌دهد که وقتی تقلب همگانی شود حتی کمیته حسابرسی هم قادر به ایفای نقش خود نخواهد بود زیرا این کمیته نیز آلوده به فساد و تقلب و تبانی شده بود.
۴) حسابرس مستقل
در دسامبر ۲۰۰۱ آقای جوزف براردینو مدیرعامل مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن اذعان کرد، که ”حسابرسان ما، در مورد تلفیق یکی از شرکت‌های خارج از ترازنامه که توسط انرون ایجاد شده بود قضاوت نادرستی کرده‌اند. در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۲ مؤسسه حسابرسی اندرسون مجرم شناخته و از جرگه مؤسسات حسابرسی حذف شد. بعدها معلوم شد که در سال ۲۰۰۰، مؤسسه حسابرسی اندرسون ۲۷ میلیون‌دلار برای خدمات مشاوره‌ای و ۲۵ میلیون‌دلار برای حسابرسی صورت‌های مالی دریافت کرده بود. کمیته حسابرسی شرکت انرون نظارتی بر حسابرس مستقل شرکت نداشته و مؤسسه حسابرسی اندرسون به مدد مدیریت ارشد شرکت به‌عنوان حسابرس انتخاب شده بود. بسیاری از اعضاء حسابرسان داخلی و رؤسای حسابداری واحدهای شرکت من‌جمله خانم شرون وایکینر از کارکنان سابق مؤسسه حسابداری آرتور آندرسن بودند و این موضوع باعث ارتباطات خاص بین حسابرسان و کارکنان شرکت شده بود. دیوید دانکان مدیر کل حسابرسی ارتباطات خاصی را با مدیران انرون به‌عمل آورده بود که عملاً باعث می‌شد تقلبات با چشم‌پوشی حسابرسان میسر شود. تقلبات با چشم‌پوشی حسابرسان میسر شود.
در حادثه انرون یک‌بار دیگر ثابت شد که تقلب صرفاً از طریق تبانی امکان‌پذیرست. چه تبانی مدیران با یکدیگر (حدود ۱۹ مدیر ارشد انرون حکم محکومیت گرفتند) و چه تبانی مدیریت ارشد با مدیر کار حسابرسی (دیوید دانکان). به‌نظر می‌رسد سهامداران عمده هیچ‌گونه توجهی به نقطه‌نظرات سایر سهامداران در مورد انتخاب حسابرس ننموده بودند علیرغم آنکه مستندات نشان می‌دهد که وسوسه سود سهام و افزایش سهام چنان بازار سرمایه را در مدهوشی فرو برده بود که کسی به این قضایا توجه نمی‌کرد. جالب توجه آنکه دادگاه ایالتی آمریکا در سال ۲۰۰۴ مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن را از اتهام سوزانیدن و از بین بردن مدارک انرون تبرئه کرد اما این برائت نیز نتوانست حیات مجدد آرتور آندرسن را به ارمغان آورد. تجربه انرون و سقوط آرتور آندرسن به حسابرسان آموخت که در پی مشتریانی باشند که شایسته ارائه خدمت باشند یعنی در واقع ”مشتری‌گزینی“ نیز به یکی از موارد منشور اخلاقی حسابرسان افزوده شد.
خانم باربارا کیپ مدیر اخلاق حرفه‌ای مؤسسه حسابرسی پرایس واتر هاوس کوپرز می‌گوید: ”ما در پی آنیم که تنها به مشتریانی خدمت کنیم که شایسته خدمت به آنها هستیم، کسانی‌که به خدمات ما ارج می‌گذارند و استانداردهای مربوط به درست‌کاری و قانون‌گرائی را می‌پذیرند“. آیا این به آن معنی است که قصد نداریم برای مشتریانی که این استانداردها را رعایت کنند کار کنیم؟ بلی کاملاً همین‌طور است.
ما یک برنامه تصویب شده سخت و محکم در مورد ”ریسک و کیفیت“ داریم. ما سعی می‌کنیم مشتری را قبل از پذیرش کار ارزیابی کنیم، از جمله نهایت سعی خود را به‌کار می‌بریم تا کیفیت و درست‌کاری شرکت و مدیریت آن را بسنجیم. به‌علاوه، سعی داریم مشتریان موجود را هر ساله به‌منظور تصمیم‌گیری درباره ادامه خدمات به آنها، بررسی کنیم. اگر لازم شد تعهدات را کاهش می‌دهیم و یا از کار کناره می‌گیریم.“ (حسابرس ۳۲ ـ بهار ۱۳۸۵).
۵) ارتباطات مشکوک
از دیگر نقاط ابهام ماجرای انرون ارتباط آن با برنامه انرژی دولت بوش بود که توسط دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور طراحی شده و به‌اجراء درآمد. از اعتراضات گسترده گروه‌های حفاظت محیط زیست به این طرح پرجنجال نیز اگر چشم‌پوشی شود نمی‌توان از جلسات غیرعلنی متعدد چنی با مقامات شرکت‌های انرژی صرف‌نظر کرد که شش مورد از این ملاقات‌ها با مقامات انرون بوده است که برخی معتقدند مفاد برنامه انرژی به‌گونه‌ای طراحی شده بود که ادامه حیات انرون را ممکن سازد ولی علیرغم این مساعدت دولت و کاهش صد میلیارد دلاری مالیات‌ها که بخش اعظم آن مشمول شرکت‌های بزرگ از جمله انرون می‌شد باز هم انرون نتوانست به حیات خود ادامه دهد و عاقبت ناچار به اعلام ورشکستگی شد.
انرون، یکی از بزرگ‌ترین فروشندگان انرژی در جهان که دومین ورشکستگی بزرگ ایالات متحده را به نامش ثبت کرده‌اند، پذیرفت یک‌میلیارد و پانصد و بیست میلیون دلار جریمه شود تا از اتهام حساب‌سازی در بحران انرژی سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ تبرئه شود.
یک‌روز پس از آن که جان اشکروفت دادستان کل آمریکا اعلام داشت به‌دلیل آن که او نیز چون بوش، رئیس‌جمهور آمریکا برای تأمین هزینه‌های انتخاباتی خود از انرون کمک دریافت داشته است نمی‌تواند مسئولیت نظارت بر روند رسیدگی به اتهامات مدیران ارشد این شرکت را بپذیرد و از آنجا که گمان می‌رفت بین شرکت مذکور و اعضاء دولت بوش ارتباطاتی نزدیک و تنگاتنگ وجود داشته وزارت دادگستری آمریکا اعلام داشت جاشوآ هاشبرگ رئیس دایره کلاهبرداری دادستانی کل آمریکا را به‌عنوان ناظر پرونده رسیدگی به اتهامات مالی انرون منسوب ساخته است.
آنچه ماجرای انرون را پیچیده و بغرنج کرده است سوءاستفاده‌های مالی گسترده مقامات ارشد این شرکت و روابط نزدیک هیئت مدیره آن با اعضاء ارشد کابینه جورج بوش و همچنین شخص رئیس‌جمهور آمریکا است.
مدیران اجرائی ارشد انرون در مظان اتهام کلاه‌برداری ۲۵ میلیارد دلاری قرار داشتند. از قرار معلوم علی‌رغم اشراف داشتن مدیران انرون به مشکلات مالی شرکت که از دید سهام‌داران پنهان مانده بود و بدهی سیزده میلیارددلاری که هیچ‌گاه به اطلاع مدیران بازار بورس، رسانه‌ها و سهامداران نرسید آنان نسبت به فروش میلیون‌ها سهم جدید اقدام کرده‌اند که این اقدام موجب شد پس از شروع سیر سقوط ارزش سهام انرون سهامداران شرکت میلیون‌ها دلار متضرر شوند، در پی اعلام ورشکستگی انرون در سال ۲۰۰۴ برخی سهامداران بزرگ مثل بانک آمالگامتید علیه مدیران اجرائی ارشد انرون اعلام جرم کردند و اکنون این افراد که در بین آنان چهره‌های سیاسی مثل همسر فیل گرامز سناتور تگزاس، لورد ویکهام از وزراء سابق دولت انگلستان و نیز... به‌چشم می‌خورند به اتهام کلاه‌برداری تحت تعقیب قرار دارند.
علاوه بر بانک‌ها، شرکت‌های تولید و توزیع انرژی و شرکت‌های سرمایه‌گذاری که انرون سرمایه‌گذاری کرده بودند و یا طرف قرارداد این شرکت بودند، کارکنان انرون نیز از زمره بازندگان اصلی این تراژدی بودند که نه تها کار خود را از دست دادند بلکه از آنجا که براساس سیستم پرداخت دستمزد انرون ناچار به خرید ماهانه تعداد محدودی سهام بودند اکنون سرمایه‌گذاری خود را نیز از دست رفته می‌بینند. ظاهراً مشکلات انرون از سال ۱۹۹۷ آغاز شده بود لیکن مدیرکل این شرکت ضمن پنهان ساختن میزان بدهی‌ها در مورد سود حاصله اغراق کرده‌اند و این مشکلات تا پایان نیمه اول سال ۲۰۰۱ میلادی ادامه داشته است و در این برهه بود که شرکت حسابرسی اندرسون که طرف قرارداد انرون بود و حسابرسی عملکرد مالی انرون را بر عهده داشت اعلام کرد انرون دچار مشکلات مالی است و خواهان رسیدگی دقیق به دارائی‌ها، سود و بدهی‌های خارجی انرون شد. انتشار اخبار مربوطه به افتضاح مالی انرون موجب شد سهام این شرکت از ۸۳ دلار به حدود یک دلار سقوط کند و در پی این سقوط غیرمترقبه بازار بورس نیویورک انرون را از چرخه معاملات سهام حذف کرد.
دوستی دیرینه کنت‌لی رئیس مدیره انرون با جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا به هیئت معضلی برای وی تبدیل شده و موجبات آسیب‌پذیری سیاسی وی را فراهم آورده است. بوش در جهت کنار کشیدن خود از این بلوا اعلام داشت ماجرای انرون به دقت در دادگاه مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تأکید کرد تلاش می‌کند مانع تکرار حوادثی از این دست در آینده شود. آنچه حساسیت افکار عمومی و اعضاء کنگره آمریکا را در مورد انرون و عملکرد مالی این شرکت برانگیخته اقدامات سئوال برانگیز انرون در فروش بی‌ضابطه سهام، ممانعت از فروش سهام به اجبار فروخته شده به بیست‌هزار کارمند این شرکت و همچنین روابط نزدیک بوش و برخی اعضاء کابینه وی با مدیران ارشد این غول انرژی آمریکا بوده است.قاضی دادگاه معتقد بود ماجرای ورشکستگی انرون در واقع طراحی یک بازی استراتژیک بوده است که با آن مالیات‌دهنده‌ها را بچاپند، در آن موقع دادگاه قبول کرد که انرون باید ۵/۴۷ میلیون دلار از این پول را نقد و کامل بپردازد و یک‌میلیارد و چهارصد و هفتاد و پنج‌میلیون دلار بقیه را با توجه به ورشکستگی‌اش از قرار دلاری بیست سنت.
در سال ۲۰۰۳ انرون پذیرفت با پرداختن جریمه موضوع را فیصله دهد. انرون قصد داشت با پرداختن درصدی از مطالبات طلبکارانش موقعیت را برای به‌اجراء درآوردن طرح نهائی انحلال خود آماده کند. درست مثل هر ورشکسته‌ای که چک‌های خودش را از طلبکاران با قیمت یک‌پنجم می‌خرد و خودش را از زندان رفتن و طلبکارانش را از انتظار تا روز قیامت خلاص می‌کند.
البته این‌کار برای انرون چندا هم ساده نبود، داج ویلسون که سرمایه‌گذاری و مدیریت ۵/۲ میلیارد دلار پول شرکت‌های مختلف را به‌عهده دارد، وقتی اسم انرون را می‌شنود، می‌گوید: ”اسم انرون یک جوریه که انگار توی غرب هرکس رو که ببینی علیه‌اش شکایت کرده. انرون سمت غلط هر چیزی بوده.“
جالب این‌جا است که انرون حتی پیش از این‌که به حساب‌سازی‌های فراوان و چند لایه متهم شود، حدود ۴۷ میلیارد دلار بدهی داشت و در عین حال هفتمین شرکت در بورس سهام ایالات متحده بود. اما بورس آمریکا با همه کبکبه و دبدبه و کنترل و نظارتش در آن زمان توجه خاصی به این موضوع نداشت!
روزنامه آمریکائی نیوزدی در تاریخ ۲۲ فوریه ۲۰۰۲ با انتشار مقاله‌ای تحت عنوان ”بوش بهتر است انرون را تهدید جدی قلمداد کند“ ماجرای انرون را یکی از مهمترین موضوعاتی دانست که توجه رسانه‌های آمریکا را به‌خود جلب کرده است. نیوزدی اعلام کرد که روزنامه واشنگتن‌پست تا ژانویه ۲۰۰۲ تعداد ۱۱۹ عنوان مطلب را طی دو هفته گذشته به چاپ رسانده که در آنها به موضوع انرون پرداخته شده است و با اشاره به اینکه انتظار می‌رود بوش از این ماجرا آسیب ببیند آورده است: ”نباید فراموش کرد که واشنگتن‌پست ماجرای واتر گیت را که افتضاحی بی‌اهمیت و دست سوم محسوب می‌شود به یکی از موضوعات روز بدل کرد که به استیضاح رئیس‌جمهور وقت آمریکا انجامید و به همین جهت نباید موضوع را دست کم گرفت.
تا سال ۲۰۰۲ بدهی‌های انرون صرفاً به مطالبه ۱۵ میلیارد دلاری بانک امالگامتید نیویورک محدود نمی‌شد و شرکت‌های طرف قرارداد انرون نیز مدعی مطالبه حدود ۴ میلیارد دلار از این شرکت بودند و مجموعه طلبکاران انرون مترصد توقیف دارائی‌های این شرکت بودند که اکنون در اختیار وزارت خزانه‌داری و وزارت دادگستری آمریکاست. حکایت انرون مجدداً تهدیدات سرمایه‌های مالی و بازارهای نوظهور را به مسئله روز جهان سرمایه‌داری تبدیل کرد.
سرمایهٔ مالی به‌طور اعم و ”بازارهای نو پدید“ و ”ابزارهای مالی جدید“ و روش‌های تازه‌ای که طی دو دههٔ اخیر ارائه شده به‌طور اخص، بر متقلبانه‌ترین و انگلی‌ترین شکل روابط اقتصادی مبتنی است که در تاریخ روابط اقتصادی وجود داشته است. این نظام از طریق سرمایه‌گذاری‌هائی که زیر سلطهٔ بازارهای سهام قرار دارد و نیز فعالیت بازارهای بین‌المللی اسناد قرضه (که در آن‌جا بدهی‌های کشورها خرید و فروش می‌شود و از این طریق حاکمیت‌های ملی، کشورهای بدهکار را زیر فشار می‌گذارند و هر روز آنها را آسیب‌پذیرتر می‌سازند) عمل می‌کند. در فعالیت‌های سرمایهٔ مالی دیگر تولید و تجارت مطرح نیست، بلکه عرصهٔ این فعالیت مانورهای متقلبانه مالی است که ابزارهای اجراء آنها اوراق بهادار و اوراق ”مشتقهٔ مالی“ یعنی مشتی کاغذ است که غالباً فاقد پشتوانهٔ اقتصادی واقعی به‌شکل دارائی‌های مشهود بوده و تنها وسائلی برای کسب درآمدهای قماری و کازینوئی است.
اگر پیچیدگی‌های لفظی و توجیهات شبه‌نظری که برای این نوع سفته‌بازی‌ها می‌تراشند را کنار بگذاریم، سرمایهٔ مالی در بیان ساده و صادقانه ”سرمایهٔ مفت‌بری است“ که با استفاده از این شیوه‌ەا و این ابزارها بخش اعظم ثروت اقتصادی تولیدشده به‌وسیلهٔ دیگران را که خود در تولید آنها هیچ‌گونه نقش و دخالتی نداشته است، جذب و تصاحب می‌شود.
از آنجا که سرمایهٔ مالی، خود اهل فعالیت تولیدی نیست اما ولع کسب سود آن به مراتب از سرمایهٔ تولیدی بیشتر است، می‌کوشد هر چیز ممکنی ـ حتی شرایط طبیعی احتمالی آینده ـ را به یک دارائی مالی و به اوراق بهاداری تبدیل کند که بتوان آن را خرید و فروش کرد. کار این ”اوراق بهادارسازی“ طی دو دههٔ اخیر بدان‌جا رسید که شرکت انرون ـ یکی از غول‌های مالی دوران لیبرالیسم نو ـ در زمرهٔ سایر ابزارهای مالی، آب و هوای آتیه را هم ابداع کرد و آن را وسیلهٔ کسب سود قرار دارد. شرکت دانه گاز در دوبی هم منافع آتی قراردادی را به فروش رساند که اصل قرارداد زیر سئوال قرار داش! سرنوشت شرکت انرون که یکی از طلایه‌داران اقتصاد نولیبرالی ”وال استریت“ بود، نمونهٔ معرف کل فعالیت سرمایهٔ مالی در دوران حاضر است.
استراتژی جدید لیبرالیسم نو مخصوصاً برای اقتصادهای ضعیف‌تر، زیان‌بارتر است و باز شدن اقتصاد این کشورها به روی سرمایه‌های مالی لطمات جدی به آن وارد می‌سازد، زیرا این سرمایه‌ها بدون آنکه نقشی جدی در تولید داشته باشند، رمق این اقتصادها را می‌مکند. آندره فاستو سخنگوی تقلب در آمریکا اظهار داشته: ”هدف ما باد کردن درآمدهایمان بود و فکر نمی‌کنم می‌خواستیم کسی بفهمد که چه‌کار می‌کنیم.“ وی گفت که آقایان کنت لی و اسکلینگ پای اسناد این‌گونه معاملات را امضاء و فعالیت‌های او را تشویق می‌کرده‌اند (زنده باد فساد). مدیران انرون اعتراف کردند، بدهی‌های این شرکت را با ترتیب دادن معاملات پیچیده از چشم حسابرسان پنهان نگاه داشته‌اند.
در جریان دادگاه انرون مطبوعات آزاد جهان به‌ویژه مجله ”لوموند دیپلماتیک“ با افشاء مدارک مستند نشان داد که حضرات آقای دونالد رامسفلد و رابرت زدلیک نماینده تجاری انرون از مقامات دولت بوش جزء از سهامداران انرون بوده‌اند مضافاً بر آنکه آقای توماس وایت معاون رئیس سابق انرون از بازیگران بازار سهام آمریکا در حال حاضر به‌عنوان مشاور امور نظامی در دولت بوش حضور دارد. افشای رابطهٔ CIA و طالبان در آمریکا و به‌ویژه ظهور کرزای در افغانستان جا پاهای انرون را نشان داد که قرار بود در پیمان Cent Gas حضور داشته باشند و سود این قرارداد منعقد نشده که هیچ‌گاه هم منعقد نخواهد شد در صورت‌های مالی انرون نمایش داده شده است.
● اما واقعیت پشت پرده انرون
۱) تشکیل یک شرکت عرضه‌کننده انرژی به‌ویژه گاز با هدف استفاده از ابزارهای مالی و مشتقات به‌ویژه از ابزارهای با هدف خاص مثل فروش منافع قراردادهای آتی بود که بسیاری قراردادهای آن صوری بود. مشابه انرون یک شرکت در حوزه فعالیت انرژی در امارات متحده عربی بود که با سقوط سهام آن بازار دوبی به گل نشست.
۲) ارتباط وسیع علنی و نهانی مدیران ارشد شرکت با حزب جمهوری‌خواه به‌ویژه جناح جنگ‌طلب آن رامسفلد، چنی و بوش و رایس.
۳) استفاده از حسابداران متخصص و خبرگان بازار سرمایه نظیر دیوید دانکان نابغه تقلب و آندره فاستو و تحت‌تأثیر قرار دادن مدیران ارشد مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسن با انعقاد قراردادهای درشت خدمات مالی و به‌کارگیری عناصر سابق آندرستون در پست‌های خدمات مالی شرکت انرون.
۴) فرقه‌ای عمل کردن مدیریت شرکت از طریق یک دایره استبدادی بسته که به هیچ‌کس پاسخ‌گو نباشند.
۵) تشکیل شرکت‌های زنجیره‌ای و چرخشی صوری و مجازی با هدف انتقال سود از آنها به انرون و انتقاد زیان از انرون به آنها.
۶) فریب دستگاه نظارتی بورس از طریق بازدیدهای گمراه‌کننده در طبقه ششم ساختمان انرون (اتاق تقلب) یا ”تاریکخانه انرون“ و ارائه آمار و اطلاعات دروغین با همدستی برخی رسانه‌های گروهی فساد و کارگزاران مؤسسات مالی.
۷) همدستی با برخی مطبوعات و خبرنگاران به‌‌منظور پوشش خبری مرتب شرکت و عملکرد و برجسته و به‌ویژه مطرح کردن مدیران ارشد آن
۸) واگذاری سهام به کارکنان در جهت همراهی و همگامی آنان در جهت تاریکی هر چه بیشتر تاریک‌خانه مالی شرکت.
۹) پیوند سیاسی ـ اقتصادی (دیپلماسی و عملیات پنهانی) با بسیاری از کشورها به‌منظور تبلیغات اقتصادی در جهت افزایش قیمت سهام و سودسازی‌های کاذب از طریق قراردادهای صوری با این کشورها (قرارداد توسعه اینترنت و انرژی با هندوستان، انتقال خط لوله گاز افغانستان، قرارداد انتقال خط لوله موزامبیک تا آفریقای جنوبی).
بررسی موارد فوق نشان می‌دهد که پدیده تقلب همراه با تبانی از یک‌طرف و استفاده از عناصر ارشد مالی و بازار سرمایه که تسلط کامل به استانداردهای حسابداری و حسابرسی و راز و رمز مؤسسات حسابرسی هستند کشف تقلبات و ریسک‌های موجود را بسیار مشکل کرده است. نقش مدیران ارشد انرون که فاجعه را تحقق داده بودند همانطوری که رئیس دادگاه انرون به‌درستی اظهار داشت: انرون دزدی و کلاهبرداری بوده و هدف آنها غارت ثروت مالیات‌دهندگان آمریکائی بوده است.
مهمترین نکته‌ای که انرون به بازار سرمایه آمریکا و جهان آموخت تفکیک وظایف حاکمیتی از وظایف تصدی‌گری بود. در دادگاه انرون ثابت شد که فضای تقلب در انرون زمانی شکل گرفت که مدیران انرون توانسته بودند لابی‌گری خاصی را با اعضاء ارشد دولت به‌عمل آورند و در واقع سپر حمایتی دولت آنها را در زمینه تقلب و فساد گستاخ کرده بودند. جالب اینکه در روز دادگاه نه‌تنها هیچ‌یک از دولتی‌های متهم به همکاری با انرون توانستند به یاری کنت لی و مدیران فاسد بشتابند بلکه همه آنان برای تبرئه از اتهام کوشش کردند هر چه ممکن است نتیجه دادگاه سنگین باشد تا چهره کثیف حامیان پشت پرده انرون افشاء نشود. برخی مطبوعات موضوع سکته قلبی کنت لی رئیس هیئت مدیره شرکت انرون را مشابه خودکشی مدیر ارشد قبلی ارنون مشکوک تلقی می‌کنند و معتقدند که با مرگ کنت لی و احتمالاً سکته بعدی فاستو و اسکلینگ صورت مسئله انرون و مسائل ناگفته آن برای همیشه مدفون خواهد شد.
آنچه باید حساسیت حسابداران رسمی و دستگاه نظارت بورس را افزایش دهد اینست که عدم رعایت برخی مفاد مواد قانونی (به‌ویژه در مورد مؤسسات خاصی نظیر بانک‌ها و مؤسسات مالی اعتباری) و همچنین انجام قراردادهای خاص درون گروهی چون موجبات سودسازی کاذب را فراهم می‌آورد و از آنجا که شرکت‌ها با علم به این قضیه دست به این‌کار می‌زنند از مصادیق بلامعارض تقلب محسوب می‌شود که متأسفانه به‌دلیل فقدان ساز و کار مناسب در سال‌های گذشته بسیاری از شرکت‌ها در این‌گونه فعالیت‌های مشارکت داشته‌اند و جامعه‌ای که هدفمند و توسعه‌ای باشد نمی‌توان نسبت به این قضایا و این‌گونه مدیران بودن عکس‌العمل و مجازات باقی بماند لذا برخورد قاطع و مبتنی بر مستندات و استفاده از کارشناسان مالی که احاطه به این قضایا داشته باشند لازمه تداوم بازار سرمایه به‌شمار می‌رود.
غلامحسین دوانی
منابع:
۱) پشت صحنه سقوط انرون و پیامدهای آن، دکتر موسی بزرگ اصل، حسابرس شمارهٔ ۲۰ تابستان ۱۳۸۲.
۲) مقاله Who was behind Enron در مجله فاینانس.
۳) مسئولیت حسابرسان برای کشف تقلب، دکتر قاسم بولو، حسابرس شمارهٔ ۲۰، تابستان ۱۳۸۲.
۴) ظهور و سقوط انرون، مجله حسابداری ارگان انجمن حسابداران خبره آمریکا آویل ۲۰۰۲.
۵) نقش انرون در بازار سرمایه آمریکا وب گاه BBC اقتصادی.
۶) حاکمیت شرکتی و تأثیر آن بر گزارشگری، دکتر یحیی حساس یگانه.
منبع : مجله بورس


همچنین مشاهده کنید