جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مسجد جمکران


مسجد جمکران
به مردم بگو به این مكان (مسجد مقدَس جمكران) رغبت كنند و آنرا عزیز دارند.
(از فرمایشات حضرت مهدی علیه السلام به حسن بن مثله جمكرانی)
مسجد مقدس جمكران در نزدیكی شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیرای زائرینی از نقاط مختلف ایران و جهان می باشد. این مكان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم(اوراحنا فداه) قرار دارد و آن حضرت از شیعیانشان خواسته اند كه به این مكان مقدس روی آورند، چرا كه این مكان، دارای زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است ......
لذا سزاوار است كه زائرین عزیز، از بركات این مكان مقدس، حداكثر استفاده را ببرند و مراقب باشند كه مسائل فرعی توجه شان را به خود جلد نكند و خود را در برابر حضرت مهدی (اوراحنا فداه) حاضر ببینند و از انجام اعمالی كه قلب مبارك آن حضرت را آزده می سازد خودداری كنند.
شایان توجه است كه علما و شیفتگان آن حضرت استفاده های فراوان از این مسجد مقدس برده اند. بنابر این سعی كنید در این مكان مقدس، لحظاتی را با عزیز خلوت كرده و خالصانه برای ظهور مقدس حضرتش دعا كنید، چرا كه بر طرف شدن گرفتاریها تنها با ظهور آقا امكان پذیر است.
شما ای زائران عزیز كه به این محل نورانی مشرف می شوید! در نظر داشته باشید كه مسجد مقدس جمكران، محل رفت و آمد امام مهدی (اوراحنا فداه) است و آن حضرت بر اعمال همه ما در این مكان نظارت دارند. لذا بگونه ای در این مسجد باشیم كه آقا از ما خشنود شود و الطاف و عنایاتش شامل حالمان گردد.
● تاریخچه
شیخ حسن بن مثله جمكرانی میگوید: من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارك رمضان سال ۳۷۳ هجری قمری در خانه خود خوابیده بودم كه ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار كردند و گفتند:
برخیز و مولای خود حضرت مهدی علیه السلام را اجابت كن كه تو را طلب نموده است.
آنها مرا به محلی كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نیك نگاه كردم، تختی دیدم كه فرشی نیكو بر آن تخت گسترده شده و جوانی سی ساله بر آن تخت، تكیه بر بالش كرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، حضرت خضر علیه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدی علیه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:
برو به حسن مسلم (كه در این زمین كشاورزی میكند) بگو: این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است، و دیگر نباید در آن كشاورزی كند.
عرض كردم: یا سیدی و مولای! لازم است كه من دلیل و نشانه ای داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمیكنند، آقا فرمود:
تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هایی برای آن قرار میدهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن (یكی از علمای قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمین به دست آورده است، وصول كند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا نماید.
● نماز امام زمان علیه السلام
به مردم بگو: به این مكان رغبت كنند و آنرا عزیز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.
▪ دو ركعت اول:
به نیت نماز تحت مسجد است، در هر ركعت آن یك حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده میشود و در حالت ركوع و سجود هم هفت مرتبه ذكر را تكرار كنند.
▪ دو ركعت دوم:
به نیت نماز امام زمان علیه السلام خوانده میشود، بد ین صورت كه سوره حمد را شروع كرده و آیه (ایاك نعبد و ایاك نستعین) صد مرتبه تكرار میشود و بعد از آن، بقیه سوره حمد خوانده میشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط یك بار خوانده و به ركوع رفته و ذكر (سبحان ربی العظیم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار میشود.
و سپس به سجود رفته و ذكر (سبحان ربی الاعلی و بحمده) نیز هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار میشود.
ركعت دوم را نیز به همین ترتیب خوانده، چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یك بار گفته میشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگویند: (اللهم صل علی محمد و آل محمد).
آنگاه امام علیه السلام فرمودند: هر كه این دو ركعت نماز را در این مكان (مسجد مقدس جمكران) بخواند مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.
چون به راه افتاد م، چند قدمی هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
بزی در گله جعفر كاشانی است، آنرا خریداری كن و بدین مكان آور و آنرا بكش و بین بیماران انقاق كن، هر بیمار و مریضی كه از گوشت آن بخورد، حق تعالی او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمكرانی میگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند یشه بودم، تا اینكه نماز صبح را خوانده و به سراغ علی المنذ ر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل كردم و با او به همان مكان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم كه طبق فرموده امام علیه السلام حدود بنای مسجد را نشان میداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسید یم، خادم او گفت: آیا تو از جمكران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصی به من گفت:
حسن به مثله، از جمكران نزد تو میآید، هر چه او گوید، تصدیق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد نكن.
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف كردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیك روستای جمكران رسید یم، گله جعفر كاشانی را دید یم، آن بز از پس همه گوسفندان میآمد، چون به میان گله رفتم، همینكه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد كرد كه این بز در گله من نبوده و تاكنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح كرده و هر بیماری كه گوشت آن تناول كرد، با عنایت خداوند تبارك و تعالی و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.
ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمكران را ینا كرد و آن را با چوب پوشانید.
سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی كه خود را به آن زنجیرها میمالید، خدای تعالی او را شفای عاجل میفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر كسی آنها را ندید.
(تلخیص از كتاب نجم الثاقب، ص ۳۸۳ تا ۳۸۸)
منبع : به سوی نور


همچنین مشاهده کنید