جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


نقش کم رنگ فرزندپروری در جامعه امروز


نقش کم رنگ فرزندپروری در جامعه امروز
● نقش «مادر» در تثبیت جایگاه پدر در خانواده
در دوره ای كه ما زندگی می كنیم، شرایط به گونه ای است كه والدین باید برای ایفای نقش والد بودن خود تلاش كنند، چون دنیا به صورتی شده است كه هر یك از دو والد بخصوص پدر مجبور است تا دیروقت سركار باشد، پس بنابراین به جای آنان كسان دیگری ایفای نقش می كنند و به بچه ها یاد می دهند چطور رفتار و بازی كنند، چگونه كتاب بخوانند و یا اوقات فراغت خود را سپری كنند. یا به طور كلی چه ارزشهایی را برایشان درونی كنند.
چنین والدینی فقط می توانند به عنوان پدری خوب و مادری موقر، هزینه ها را پرداخت كنند و در واقع نقش والد بودن خود را خواسته یا ناخواسته به دیگری اعطا كنند، كه معلوم هم نیست آیا آن فرد شایستگی ایفای این نقش را دارد یا خیر!
در شرایط امروزی دنیا، (زندگی ای كه سراسر تلاش و كوشش است) خانواده برخی از نقشها و كاركردهای اصلی خودش را از دست می دهد، كه یكی از این نقشها فرزند پروری است.
برای بررسی این مسأله ابتدا باید ببینیم آیا این مادر می تواند نقش خودش را درست ایفا كند یا خیر؟ زیرا خانواده ها ساختارهای گوناگونی دارند و به همان نسبت كاركردشان هم متفاوت است.
گروه اول، خانواده هایی هستند كه ناگهان و بدون برنامه نقش والد بودن را می پذیرند. بنابراین، به طور تصادفی می توانند در امر فرزندپروری و مسایل پیرامون آن موفق شوند. چون هیچ برنامه از قبل تعیین شده و یا دوره آموزشی برنامه ریزی شده ای را برای ایفای این نقش تدارك ندیده اند، ضمن اینكه ممكن است چنین زن و شوهرهایی در گذشته زندگی خود هم الگوهای مناسبی نداشته باشند، اگر هم الگوها مفید و مؤثر بوده اند، مناسب تربیت كودكان این دوره نیستند، زیرا امروزه ما با كودكانی سر و كار داریم كه بهره هوششان حداقل ۱۵ نمره از میانگین هوش فرزندان گذشته بالاتر است.
به همین دلیل اغلب والدین شیوه كارآمدی برای تربیت كودكان امروزی ندارند. بنابراین وقتی پدر و مادر با نقش والد بودن رو به رو می شوند به علت نداشتن الگوهای مشخص واقعاً نمی دانند چگونه باید والد باشند و دانش مناسب آن چیست؟
● كسب اطلاعات در مورد نقش خود
به اعتقاد همین كارشناس، ممكن است والدین مطالبی جسته و گریخته مثل قطعات گمشده پازل در اختیار داشته باشند، ولی اطلاعاتشان خوب و منسجم نیست تا این نقش را بیافرینند این مسأله موضوع را بسیار پیچیده تر می كند، چون با این شرایط نه تنها مادر در تثبیت نقش پدر نمی تواند موفق باشد، بلكه در تثبیت نقش خودش هم كارآمد به شمار نمی آید. چون خانواده دقیقاً مثل یك سیستم عمل می كند و در تأثیر و تأثر مدام و متقابل با یكدیگر قرار می گیرند، یعنی اجزا اگر تغییر می كنند یا انحرافی در كاركرد خود به وجود می آورند، این تغییر و انحراف در اجزای دیگر هم تأثیر می گذارد.
چون هر كدام از اعضای خانواده رفتارشان تابعی از رفتار سایر اعضای خانواده است. پس بسیار مهم به نظر می رسد كه اگر می خواهیم نقش یك پدر در خانواده حفظ شود، باید خود پدر هم دانش رفتار مؤثر داشتن را فرا بگیرد و اطلاعات موردنیاز برای ایجاد این نقش را داشته باشد و مادر هم اطلاعاتی در مورد نقش مادر بودن كسب كرده تا بتواند در مورد تثبیت نقش پدر مؤثر باشد.
● نقش تأثیرگذار «مادر» در خانواده
برای اینكه والدین دانش «فرزندپروری» را در اختیار داشته باشند، باید بدانند كه فرزندانشان چه ویژگیها و تواناییهایی دارند؟
پس اگر بگوییم: «وظیفه مادر است كه نقش پدر را در خانواده تثبیت كند كافی نیست»، زیرا هر دو والد باید شناخت درباره فرزند پروری، تواناییهای كودكان و همچنین ویژگیهای خودشان را داشته باشند، تا بتوانند به صورت مؤثری عمل كنند. وقتی كه همه این اطلاعات یعنی دانش در قبال نوع رفتار، شناخت فرزندان و مهمتر از همه شناخت خودشان به عنوان زن و شوهر فراهم شد و هم راستا با یكدیگر بودند، آنگاه مادر می تواند نقش تأثیرگذار خود را در خانواده نشان دهد.
● مادر كمال طلب كیست؟
به گفته دیلمی گروه دوم، گروهی هستند كه متأسفانه پدر اصلاً نقش مؤثری در خانواده ندارد و اگر هم مؤثر است، نقش مادر آنقدر كارآمد به نظر می رسد كه نقش پدر را محو می كند. یعنی به خاطر حساسیتها و نداشتن دانش مادر، نقش پدر كاملاً نادیده گرفته می شود. چون والد مادری كه بسیار كمال طلب است، دوست دارد همه كارها را بدون عیب و نقص انجام دهد، پس ناخودآگاه جلوی ایفای نقش پدر را می گیرد.
● نقش تكمیلی در خانواده
به عقیده این كارشناس دسته سوم والدینی هستند كه هر دو معتقدند باید همراه و به كمك یكدیگر نقش والدی را ایفا كنند، یعنی مرزی قایل نیستند و نمی گویند من پدرم و تو مادر هستی، بلكه برای یكدیگر نقش تكمیلی قایلند، به همین دلیل اینها والدین بسیار كارآمدی هستند كه فرزندانی مسؤول پرورش می دهند.
● ائتلاف مخرب در خانواده
گاهی در سیستم خانواده پدیده ای به نام «ائتلاف» اتفاق می افتد. یعنی والد مادر بچه ها را به سمت خودش می كشد و با آنها به یك ائتلاف می رسد. در این ائتلاف پنهان كاری اتفاق می افتد. البته ائتلاف دلایل گوناگونی از قبیل احساس ناامنی از سوی مادر، یا عدم اطمینان از نقش كارآمد خود در خانواده می تواند از دلایل این موضوع باشد.
در هر صورت، مادر بچه ها را به سمت خودش می كشد تا پناه و جبهه ای قوی داشته باشند. زیرا در یك خانواده آشفته و ناكارآمد بحث منازعه قدرت مطرح است.
هر كسی می جنگد تا قدرتی بیشتر و جبهه ای قوی تر داشته باشد. بنابراین مادری كه احساس عدم امنیت می كند با پدیده ائتلاف به قدرتمند كردن جبهه خودش می اندیشد از همین رو بسیاری از مسایل را از دید پدر مخفی كرده و مستقیم یا غیرمستقیم با قواعد و قوانینی كه پدر آنها را وضع كرده مخالفت می كند.
چون در اینجا رابطه احساسی و عاطفی مادر با فرزندان قوی تر است، البته در نهایت این روند بی تردید به ضرر خود مادر خواهد بود، چون بچه ها از ناهماهنگی و تضاد و تعارضی كه بین والدین وجود دارد برای رسیدن به هدفهای خود استفاده می كنند. یعنی احساس ناامنی مادر را در برهه ای دیگر از زمان (طول زندگی) تشدید خواهند كرد. پس این ائتلاف را علیه مادر تغییر مسیر می دهند، زیرا این الگوی شایع و بارزی است كه خود مادر به آنان آموزش داده و آنها آموخته اند هر كسی كه هدفهای آنان را تحت تأثیر قرار داد علیه او ائتلاف كنند.
● ائتلاف یا اتحاد؟
ائتلاف با اتحاد متفاوت است. هیچ اشكالی ندارد كه اعضای خانواده با هم متحد باشند، زیرا به خاطر یك هدف مشترك با هم پیمان بسته اند. ولی در ائتلاف هدفها مشترك نیست، بلكه هر كسی به دنبال هدفهای شخصی خودش می باشد.
● بن بست مضاعف
در یكی دیگر از ساختارهای خانواده ناكارآمد، پدیده ای به نام «بن بست مضاعف» شكل می گیرد.
در «بن بست مضاعف» والد مادر تقاضاهایی از فرزندانش دارد كه عملاً خلاف آن را نشان می دهد، به عنوان مثال ظاهراً از بچه ها درخواست می كند از پدرشان حرف شنویی داشته باشند، ولی در عمل خودش چیزی خلاف این قضیه را انجام می دهد و خلاف آن را از بچه ها تقاضا می كند.
افرادی كه در بن بست مضاعف قرار می گیرند، رفتارهای ناسازگارانه و نابهنجار دارند، زیرا مادر در یك سطح از آنان چیزی می خواهد، ولی در سطح دیگر به طور پنهان آن را نفی می كند. اما نمی داند از این طریق رفتارهای نابهنجار را به فرزندانش آموزش می دهد.
● بچه ها عشق را از نگاه والدین می آموزند
باید این اصل را بپذیریم كه بچه ها دیدگاههای ما را یاد می گیرند و از طریق دیدگاههای ما زندگی می كنند. آنان متوجه می شوند ما چه تصوری نسبت به خود و چه تصوری نسبت به همسرمان داریم. اگر این تصوری كه نسبت به همسرمان داریم حاكی از افكار و احساساتی معطوف به احترام باشد، آنها نیز می آموزند كه به ما و به پدرشان و همه افراد جامعه در سطح دنیا احترام بگذارند. حتی اگر آن فرد افكار و رفتارش مطابق میل او نباشد. زیرا بچه ها عشق را از نگاه والدین می آموزند.
اگر والدین نگاهی معطوف به عشق، علاقه و پذیرش بی قید و شرط نسبت به یكدیگر داشته باشند، فرزندان عشق، علاقه و پذیرش بدون قید و شرط را می آموزند و آن را به عنوان رفتار شایع زندگی خود استنباط می كند. یعنی دست به نمونه برداری ادراكی می زنند و از طریق داده های این نمونه برداری تعمیم می دهند و می آموزند این رفتار را نسبت به انسانهای مهم زندگی خود (همسر آینده شان) داشته باشند.
● همكاری و همدلی والدین
اولین ملاك در مورد تثبیت جایگاه پدر در خانواده توسط مادر این است كه والدین با هم همكاری و همدلی داشته باشند و یك درك متقابل بین آنان به وجود آید، پدر نقش حمایت كننده و سطح اتكای خوبی برای اعضای خانواده است و مادر نیز ضمن حفظ ارزشهای پدر، این موضوع را بپذیرد كه در تمام اركان زندگی برای موفقیت تك تك افراد خانواده می تواند بسیار مؤثر و مفید باشد.
برای این منظور مادر باید تصویر یك حامی از پدر بسازد و پدر نیز باور داشته باشد كه مادر نقش سازنده و مفیدی در زندگی مشتركشان دارد و از جایگاه ویژه ای برای رشد فكری - عاطفی، جسمی و اجتماعی افراد خانواده برخوردار است.
اگر والدین در راستای فرزند پروری با یكدیگر هم سنگ و همدل باشند، بسیار موفق خواهند بود و زندگی سرشار از عشق و عطوفتی به فرزندانشان عرضه می كنند. در صورتی كه اگر والدین با هم اختلاف سلیقه و نظر داشته باشند، هر كدام سعی می كند نقش خود را قوی تر جلوه دهد و شیوه های رفتاری و تربیتی متفاوتی را اعمال كند چون هدفشان این است كه نقش خود را پررنگ تر از نقش والد دیگر در حضور فرزندان مطرح كنند.
در این صورت زندگی به میدان رقابت تبدیل می شود كه حتماً باید یك برنده و یك بازنده داشته باشد. در حالی كه والدین می توانند با همفكری و تشریك مساعی، در كمال احترام به یكدیگر به هدفهای موردنظر در زندگی مشترك و تربیت صحیح فرزندانشان اهتمام ورزند.
اعظم طیرانی
ندا دیلمی؛
بهروز باغستانی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید