پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نقدی بر «نقاب» به کارگردانی کاظم راست گفتار بدون تیتر!


نقدی بر «نقاب» به کارگردانی کاظم راست گفتار بدون تیتر!
«نقاب» فیلمی است كه بر محور «فریب» تماشاگر شكل گرفته است. غافل گیر كردن و به شگفتی واداشتن، نه براساس زمینه ای از كشف و شهود هنری، بلكه در بستری از گیج نمودن مخاطب در فضایی خودگریز و متوحش انجام می شود. زمینه ای كه در پایان، جز غفلت زدگی و گریز از حقیقت گرایی درونی (معنوی) و بیرونی (اجتماعی) ثمره دیگری ندارد. لازم نیست كه حتما صحنه های پرنو را ترسیم كرد تا فیلم را مستهجن نامید، بلكه می توان با قرینه سازی و حذف برخی تصاویر، تخیل بیننده فیلم را به بازی گرفت و او را بی اختیار به دام شیطان كشاند. به همین دلیل «نقاب» نه فقط از جنبه شكستن قواعد و هنجارهای اخلاقی، كه به لحاظ روانشناختی نیز فیلمی آسیب زاست.
با دقت در روایت و نحوه روی دادن اتفاقات، كه توسط پیمان قاسم خانی بافته شده اند، این نكته عیان است كه طرح و چارچوب فیلمنامه، شبیه به تخیلات روان نژند و عقده های فرو خفته نوجوانان تازه بالغ است. و كاظم راست گفتار هم به عنوان كارگردان، تا توانسته بر غلظت آن افزوده.
یك ایرانی مقیم دبی روزی تصادف می كند و از قضا طرف، دختر است و اتفاقا یك ایرانی پولدار. همه مسایل به طور اتفاقی پیش می روند تا آن دو با هم وصلت كنند و در ادامه ناگهان و بدون هیچ علت موجهی مرد سر به جنون می گذارد و با عكس العمل هایی دیوانه وار زنش را كتك می زند و به او فحاشی می كند و تا نهایت ممكن همسر بسیار مهربانش را بی هیچ دلیلی مورد بدترین آزار و اذیت ها قرار می دهد.
تا این كه رفیق صمیمی مرد كه برخلاف شوهر، بسیار مهربان و دوست داشتنی است خود را به زن نزدیك می كند و آنچه نباید پیش بیاید، می آید!
اما همه این ها یك بازی بوده است، چون آن دو مرد دستشان در یك كاسه برای وارد كردن دخترهای پولدار به یك حیله نا جوانمردانه و بهره كشی اقتصادی از آنان است. غافل از این كه اتفاقا زن هم در حال فریب آنان برای گرفتن انتقام خواهرش كه پیش از این قربانی آن ها شده بوده است.
همان طور كه از این خلاصه روایت مشخص است، اتفاقات به شدت اغراق آمیز و غیرعادی روی می دهند و عدم منطق موجود در فیلم و درجه بالای آن، جاذبه ای كاذب را پرورانده است.
مشخص نیست كه اگر زن با نقشه خود را به مرد رسانده است، پس چرا آن ها تصادفی با یكدیگر برخورد می كنند؟ در كدام فیلم ساختارمند در سطح اول سینمای جهان، نقشه از قبل طراحی شده، با اتفاق آغاز می شود؟
چطور حیله شوم دو پسر در طول سه سال عینا شبیه هم پیش رفته به طوری كه در تمام موارد، كنش ها و واكنش ها دقیقا مثل هم رخ داده اند؟ مگر نه این كه انسان ها به لحاظ ویژگی های روحی و روانی با یكدیگر متفاوتند، پس با چه توجیهی تمام دختران برخوردی یكسان داشته اند و بی هیچ تفاوتی، حتی در شكل، فریب خورده اند؟ چگونه زن انتقام جوی فیلم نیز به صورت تضاربی نقشه خود را اجرا می كند، بی آنكه حتی كوچك ترین دست اندازی پیش رویش به وجود آید؟!
فیلم پر از تقطیع سكانس است و با بازگشت و برگشت به زمان گذشته و حال درهم و برهم شده است.
هر چند لحظه یك بار با عبارات دو هفته بعد، دو روز بعد، یك ماه بعد، سه سال قبل! و... زمان و مكان فیلم تغییر می یابد و این كار ساختار فیلم را ناهمگون و نامتعادل نموده است. فیلم علاوه بر این شاخصه های فرمی، به لحاظ محتوایی به شدت فقیری است. یك فیلم از سر بی دردی كه آمار آثار فاقد مضمون تأثیرگذار را در سینمای ایران افزایش داده است. یك فیلم تابوشكن كه بر جریان فرهنگی و هنری جامعه ما اثری منفی و تضعیف كننده می گذارد. سینما، هنر- صنعت و رسانه ای قدرتمند است كه به راحتی می تواند در مناسبات فرهنگی و معرفتی یك جامعه جریان سازی كند. به همین دلیل، تابوشكنی در فیلم های سینمایی، رفته رفته موجب كمرنگ شدن خط قرمزها و جابه جا كردن ارزش ها می شود.
برداشت نماهای فیلم هدفی كاملا سودجویانه و آفت وار دارند. به گونه ای كه بی هیچ الزام دراماتیك و ساختاری و با وسواس تمام بر صحنه هایی كه موجب شرمساری هر انسان با وجدانی می شود تمركز می كند. نحوه دكوپاژ نیز به همین ترتیب است. به خصوص تمهیداتی كه برای به نمایش درآوردن صحنه های غیراخلاقی تلویزیون امارات، یا تأكید بر بازنمایی صحنه های سانسور شده (نسخه موجود در ایران) فیلم كازابلانكا به كار برده شده است.
عجیب این كه این صحنه های فیلم از زیردست «اداره كل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی» در رفته است. »!
به طور طبیعی در چنین زمینه ای است كه پرداختن به معضلات اخلاقی، نه تنها موجب درس آموزی مردم، بلكه به بدآموزی و گسترش موضوع مورد نظر فیلم می انجامد. نقاب یك فیلم هنجارشكن درباره نوع خاص عشق های مثلثی، روابط نامشروع، آن هم با زن متأهل است كه باعث از بین بردن قبح چنین مسئله ای می شود.
نكته تأسف بار دیگر جنبه تبلیغاتی فیلم است. درست در دوره ای كه برخی دولت های حقیر با پشتیبانی ابرقدرت ها دم از خلیج عربی(!) می زنند و با اینكه تا همین چند سال پیش نامی در نقشه ها نداشتند مدعی تصاحب بخشی از خاك عزیزمان هستند! آن وقت گروه فیلمسازی كه قدر فرصت ها را می دانند، دوربین خود را به خدمت آن ها درمی آورد به همین دلیل نقاب یك فیلم ضد ایرانی است كه علاوه بر تبلیغی یك ساعت و نیمه برای شركت های اقتصادی وابسته به آمریكا و صهیونیست دبی، به هویت و ساختار اخلاقی جامعه حمله می كند.
● بعد از تحریر:
عده ای گفتند كه با انتقاد و برشمردن زشتی های فیلم نقاب، آب به آسیاب آن ها ریخته می شود و خود به خود باعث تبلیغ آن می شود. اما باید تلنگر زد به مدیریتی كه عزم راسخی دارد، اما در این میان برخی غفلت ها، و «فشارهای» ناخواسته راه رسیدن به سینمای ملی و آرمانی را پرسنگلاخ می كنند.
آرش فهیم
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید