جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سناریوهای مشابه برای منطقه‌ای پرتنش


سناریوهای مشابه برای منطقه‌ای پرتنش
«در هر زمانی كه نشستی جهت بررسی تحولات منطقه و در رأس آن فلسطین برگزار شده است؛ محقق ساختن منافع اسراییل و بررسی چگونگی مهیا ساختن امنیت لازم برای تل آویو در منطقه در رأس جدول كاری این نشست قرار گرفته است.
نشست شرم الشیخ این بار نیز بر این اساس با حضور محمود عباس (ابومازن) رییس تشكیلات خودگردان، ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن، حسنی مبارك، رییس جمهور مصر و بالاخره ایهود اولمرت، نخست وزیر اسراییل برگزار شد و اهداف اصلی این نشست نیز چون نشست های سابق چیزی جز تن دادن به خواسته های اسراییل و پیش شرط های تل آویو نبوده است و تنها چیزی كه در این نشست به صورت ریشه ای بررسی نمی شود قضیه فلسطین است؛ قضیه ای كه امروز در شرایط بسیار حساس و خطرناكی قرار گرفته است و اگر سابق دشمنان خارجی قضیه فلسطین را تهدید می كردند امروز دشمنان داخلی نیز به صف دشمنان خارجی پیوسته اند.»
عبدالباری عطوان، تحلیلگر روزنامه القدس العربی با ارایه تحلیلی تحت عنوان «نشست شرم الشیخ نشستی برای محقق ساختن اهداف مشترك اسراییل و آمریكا» می نویسد: «اهداف اصلی نشست چهارجانبه شرم الشیخ از همان آغاز مشخص بود. شاید سابق نشست شرم الشیخ برای حمایت از قضیه فلسطین در رویارویی با دشمن اشغالگر اسراییل برگزار شده باشد اما این نشست این بار به این هدف و حتی تحت این نام برگزار نشده است.
نشست چهار جانبه شرم الشیخ با هدف حمایت از ابومازن برای رویارویی با حماس انجام گرفته است. اگر بخواهیم دقیق تردر این باره سخن بگوییم باید بگوییم كه نشست چهارجانبه شرم الشیخ برای اولین بار به صورت رسمی و علنی تشكیل محور و یا ائتلاف مشترك اعراب و اسراییل جهت رویارویی با حماس و یا بنا بر اعتقاد تحلیلگران غربی ائتلاف اعراب و اسراییل برای رویارویی با سوریه و ایران در آینده نزدیك است.»
در ادامه این تحلیل آمده است: «جنبش فتح به بهانه رویارویی با جنبش حماس كه آن را جنبشی انقلاب گر می نامد دانسته یا نادانسته استراتژی جدیدی را به وجود آورده است. در این استراتژی جدید بسیاری از ابومازن حمایت مالی و نظامی خواهند كرد به گونه ای كه این حمایت های مالی و نظامی منجر به تبدیل كرانه باختری به منطقه ای سرسبز و پر رونق خواهد شد، منطقه ای كه تمامی بحران های اقتصادی، امنیتی و سیاسی آن به پایان خواهد رسید و در مقابل نوار غزه به فلوجه دیگری تبدیل خواهد شد.
فلوجه ای كه مردم آن از شدت گشنگی به جان یكدیگر خواهند افتاد. گویا امروز با توجه به این استراتژی جدیدی كه فتح سركردگی آن را به عهده گرفته است بسیاری از اصول و ضوابط قضیه فلسطین تغییر كرده است، امروز قضیه فلسطین دیگر قضیه مبارزه و رویارویی با شهرك های غیر قانونی صهیونیست نشین، دیوار حایل، پایان دادن به ایست های بازرسی اسراییلی كه منجر به جدا شدن تمامی مناطق فلسطینی از یكدیگر شده است و بالاخره باز گرداندن بیت المقدس و خاك های به اشغال رفته مردم فلسطین نیست، امروز مشكل و بحران اصلی در قضیه فلسطین حماس است.
فتح این بار خود را برای مبارزه با دشمن اشغالگر آماده نمی كند بلكه می خواهد به جنگ حماس رود و به ریشه كنی این جنبش اقدام كند.»عطوان همچنین می نویسد: «سناریوهایی كه در عراق و لبنان و امروز در فلسطین دنبال می شود سناریوهایی كاملا شبیه به یكدیگر است. آمریكایی ها امروز از طریق همپیمانان عرب خود همان سخنی را به فلسطینی ها می گویند كه در سابق به عراقی ها گفته اند.
امروز به فلسطینی ها گفته می شود كه مشكل اصلی عدم حل و فصل شدن قضیه فلسطین، حماس است و در سابق نیز به مردم عراق می گفتند كه صدام اساس و اصل تمامی بحرا ن ها در این كشور است. ما امروز نگران آن هستیم كه فلسطینی ها پایانی چون پایان عراقی ها و شاید هم بدتر داشتهباشند.عراقی ها امنیت، ثبات و وحدت ملی خود را از دست داد ه اند و این كشور امروز بیشتر به گورستانی برای طوایف مختلف عراق تبدیل شده است.
هزاران تن از مردم عراق به كشورهای همجوار برای تامین سلامتی جان خود پناه آورده اند اما فلسطینی ها چه؟ فلسطینی ها امروز تمامی دستاوردهای خود در نیم قرن گذشته را در معرض خطر گذاشتند. امروز فلسطینی ها وحدت، عزت و هویت مقاومت اسلامی خود را در صورت ادامه این بحران و محقق شدن استراتژی ابومازن از دست خواهند داد.»
تحلیلگر روزنامه القدس العربی همچنین می نویسد: «مقامات مسوول جنبش فتح می گویند كه حماس یك جنبش شورشی است كه از چارچوب قانون فلسطین خارج شده است و كودتایی علیه این قانون انجام داده است.
اگر بخواهیم كمی منصف واقع بین و واقع نگر باشیم می توانیم این مساله را این چنین بیان كنیم، آیا زمانی كه نیروهای امنیتی وابسته به تشكیلات خودگردان از همان آغاز علیه دولت منتخب و مردمی حماس قیام كردند و به عناوین مختلف دولت حماس را از انجام هر اقدامی جهت بهبود وضع فلسطین متوقف ساختند این افراد كودتای نظامی علیه دولت منتخب مردمی فلسطین انجام نداده اند و آیا این اقدام مستحق خشم رسمی كشورهای عربی و كشورهای جهان نیست و چرا رهبران منطقه و جامعه جهانی نسبت به این اقدامات جنبش فتح واكنشی رسمی اتخاذ نكردند بلكه رسما از جنبش فتح به واسطه حمایت های نظامی، سیاسی و مالی در این زمینه حمایت كردند؟
اما بازگردیم به كنفرانس شرم الشیخ. این كنفرانس چهار جانبه كنفرانس كسانی است كه از پیروزی جنبش حماس در سابق و امروز در هراسند. كنفرانس شرم الشیخ كنفرانس كسانی است كه نسبت به كرسی ریاست خود احساس نگرانی و ترس دارند. كنفرانس شرم الشیخ كنفرانس كسانی است كه به دنبال تامین امنیت اسراییل هستند، در این كنفرانس همان كسانی شركت كرده اند كه سابقاً با پیروزی دموكراتیك جنبش حماس در یك انتخابات مردمی آزاد مخالف بودند و امروز نیز همین افراد دور هم جمع شده اند تا برای حل و فصل شدن بحران فلسطین تصمیم گیری كنند.
چگونه ممكن است كسانی كه از آغاز بحران فلسطین تا به امروز تصمیمی مثبت برای این قضیه اتخاذ نكرده اند، امروز می خواهند تصمیمی مثبت كه به سود منافع مردم فلسطین است اتخاذ كنند؟ اصلا آیا این افراد صلاحیت تصمیم گیری درباره قضیه فلسطین را دارند؟»در ادامه این تحلیل آمده است: «مردم فلسطین باید نسبت به تمامی این وقایع موجود هوشیار باشند و هوشیار عمل كنند، این مردم امروز نباید به دشمنان خود اجازه دهند كه از آنها به عنوان برگه ای جهت محقق ساختن اهداف خود استفاده كنند.
امروز دشمنان منطقه می خواهند از فلسطین به عنوان برگه ای برای اعمال فشار به كشورهایی چون ایران و سوریه استفاده كنند. كنفرانس شرم الشیخ نیز در راستای محقق ساختن این اهداف انجام می گیرد. مردم فلسطین نباید اجازه دهند كه طرح های آمریكا برای هدف قرار دادن ایران و سوریه از طریق قضیه فلسطین محقق شود.
تمامی مسوولان كشورهای عربی كه با تشكیل كمیته تحقیق در زمینه حوادث اخیر غزه مخالفت كردند دلیل مخالفت خود را این چنین عنوان ساختند كه این كمیته می تواند بر وحدت ملی و آینده فلسطین تاثیر منفی گذارد اما ما به آنها می گوییم بهتر است كه بار دیگر فریب طرح های آمریكا را نخورند و این بار از قضیه فلسطین برای محقق ساختن اهداف آمریكا در منطقه استفاده نكنند. امروز همان اتهاماتی كه در سابق در قضیه عراق و لبنان مطرح شده است مطرح می شود و ایران به عنوان مسوول اصلی بحران در فلسطین آن هم از طریق حمایت مالی از حماس معرفی می شود در حالی كه ایران همان كمك مالی را به حماس ارایه داده است كه عربستان، قطر و مصر نیز به آن اقدام كرده اند.
اظهارات احمد ابوالغیظ وزیر امور خارجه مصر مبنی بر متهم ساختن ایران در حمایت از كودتای اخیر حماس علیه تشكیلات خودگردان و نیز تهدید امنیت ملی مصر كلام بسیار احمقانه ای است و نشان می دهد كه دولت مصر در جنگ آینده آمریكا علیه ایران مشاركت می كند زیرا اتخاذ این چنین موضع گیری هایی جز در راستای محقق ساختن اهداف كاخ سفید قابل تفسیر نیست. ایران هرگز پل هوایی برای ارایه سلاح و كمك های مالی به حماس در نوار غزه برقرار نكرده است بلكه تمامی سلاح ها و اموالی كه وارد نوار غزه شده است و یا در اختیار جنبش حماس قرار داده شده است از طریق دولت مصر انجام می گیرد.»
عطوان در پایان این تحلیل می نویسد: «اگر جنبش حماس توانست بر نوار غزه مسلط شود و این منطقه را از وجود نیروهای مزدور پاكسازی كند به خاطر آن است كه رهبران جنبش فتح هفته ها پیش از آنكه این بحران در مناطق نوار غزه از سر گرفته شود از این منطقه خارج شده اند و در هتل های گرانقیمت مصر مستقر شدند، به خاطر آنكه آنها از پیش از طرحی كه قرار بود در نوار غزه انجام گیرد باخبر بودند و خروج آنها نیز از نوار غزه كاملا سازماندهی شده و برنامه ریزی شده بود. ابومازن باید به عنوان یك رهبر فلسطینی سیاست های خود را تعریف كند.
رهبر فلسطین هرگز این حق را ندارد كه با اولمرت، دشمن فلسطین، به گفتگو بنشیند اما همزمان از انجام هر گونه گفت وگویی با اسماعیل هنیه، نخست وزیر فلسطین یا خالد مشعل، رهبر سیاسی فلسطین خودداری كند. رهبر فلسطین حق ندارد كه قانون اساسی فلسطین را بر اساس خواسته ها و اهداف شخصی خود تغییر دهد.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید