شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به سلطان گل زرد؛حضور وقایع غایب


نگاهی به سلطان گل زرد؛حضور وقایع غایب
افسانه‌ها آن‌قدر به دنیای كودكان و نوجوانان نزدیك است كه اغلب بدون اینكه كاری به محتوا یا فرم افسانه‌ای داشته باشند، بر آن برچسب كودكان و نوجوانان می‌زنند و بسیاری بر این گمانند كه <افسانه> ژانری است كودكانه و نوجوانانه.این گمان البته چندان هم بیراه نیست. برخی از منتقدان و پژوهشگران به بحث درباره رابطه افسانه و كودكان و نوجوانان پرداخته‌اند و این پرسش را پیش كشیده‌اند كه <افسانه‌ها چرا مورد استقبال بچه‌ها قرار می‌گیرد؟>
برای این پرسش، پاسخ‌های متعددی داده شده است و در میان پاسخ‌ها به ساختار ساده افسانه‌ها اشاره كرده‌اند و به خط پررنگی كه میان ویژگی‌های آدم‌های افسانه است و برخی این بحث را پیش كشیده‌اند كه افسانه‌ها مربوط به كودكی انسان است و به همین خاطر با كودكان ارتباط برقرار می‌كند.
افسانه‌ها همواره یكی از ژانرهای پرمخاطب ادبیات كودكان بوده‌اند، با این همه این ژانر بی‌مخالف هم نبوده‌ و در دوره‌ای از تاریخ ادبیات تحت‌تاثیر علم‌باوری، افسانه‌ها با خرافه یكسان پنداشته شده و به عنوان ژانری طردشده از سوی عده‌ای از منتقدان معرفی شده است، اما چندان طولی نكشیده است كه چنین مخالفت‌هایی رنگ باخته است. اما همین مخالفت‌ها تاثیری از خود در ادبیات جهان بر جای نهاده است كه نمی‌توانیم از نقش آن در آفرینش داستان‌های فانتاستیك، غفلت كنیم.
یكی از بزرگ‌ترین تاثیرات چنین نقدهایی، تحول در ژانر افسانه است. اگر در گذشته نویسندگانی چون برادران گریم به جمع‌آوری و بازنویسی افسانه‌ها می‌پرداختند، نویسندگانی رفته‌رفته به این نتیجه رسیدند كه می‌توان در ساختار و روایت افسانه‌ها نیز تغییراتی به وجود آورد و به آفرینشی دست زد، چیزی كه از آن به عنوان <بازآفرینی> در مقابل بازنویسی یاد می‌شود. در ایران اگرچه از اصطلا‌ح <بازآفرینی> بسیار استفاده شده است اما آثاری كه بتوانیم بی‌دغدغه بر پیشانی‌شان این اصطلا‌ح را بچسبانیم بسیار اندكند. در سال‌های اخیر می‌توانیم از رمان <من و پارسیان> نام ببریم كه نویسنده بیشتر از اینكه افسانه‌ها را مدنظر داشته باشد به بازآفرینی رمانی بر اساس اسطوره‌های ایرانی یا درست‌تر بگوییم تاریخ اسطوره‌های ایران دست زده است. محمدرضا یوسفی نیز تجربه‌ای پیش از او در این زمینه داشته است اما آنچه به بحث ما نزدیك باشد، اثر جعفر توزندجانی <افسانه سه پادشاه> است كه در كتاب سال پكا از آن تقدیر شد. ‌
با این مقدمه می‌خواهم به كتاب تازه‌ای اشاره كنم كه در این حوزه منتشر شده است؛ <سلطان گل زرد> نوشته الهه رهرونیا. سلطان گل زرد اولین تجربه الهه رهرونیا در حوزه رمان نوجوان است كه توسط نشر مركز منتشر شده است. در این رمان نویسنده افسانه شاه‌مار را دستمایه‌ای برای نوشتن رمانی در ۱۲۶ صفحه قرار داده است. افسانه شاه‌مار در اصل بسیار كوتاه است. افسانه‌ها روایتی كلی دارند كه در آن جزئیات نقش چندانی ندارد. با آوردن جمله‌ای یا حتی گاه كلمه‌ای بسیاری از اتفاقات مهم كه در پیشبرد ماجراها نیز می‌تواند نقشی داشته باشد، عبور می‌شود. نویسنده در سلطان گل زرد، به همین جاهای خالی توجه كرده است و <از وقایع غایب در اصل افسانه> سخن گفته است. حضور وقایع غایب باعث شده است كه تصویری نو از داستانی قدیمی آفریده شود. ‌
در روزگاران قدیم، خاركنی در بیرون از شهر با دخترش زندگی می‌كرد كه به جای ازدواج و رفتن به خانه بخت، یار و همراه پدر بود. پدر روزی در میان بوته‌های خار، ماری می‌بیند و این مار شاهزاده دیوهاست و برای نویسنده بهانه‌ای برای راه یافتن به جهان دیوها. در روایت رهرونیا از این افسانه نیز مثل بیشتر افسانه‌ها با پایانی خوش روبه‌روییم و از زندگی خوش و خرم دیوها و آدم‌ها در كنار هم سخن گفته می‌شود. این زندگی خوش و خرم كه در افسانه‌های ایرانی وجهه شخصی و در انحصار قهرمانان داستان است در روایت رهرونیا جنبه‌ای عمومی‌تر به خود می‌گیرد و به همان آرزوی قدیمی بشر راه می‌برد، به همان آرمانشهری كه اندیشمندان بسیاری از آن گفته‌اند و نوشته‌اند.نویسنده می‌كوشد روایتی شاعرانه ارائه كند، روایتی شاعرانه و متناسب با حال و هوای افسانه‌های ایرانی، اما در عین حال او با افزودن جزئیات و با آفرینش فضاهای جدید گروه سنی افسانه را نیز كه كودكان مخاطب آنند، بالا‌ برده و روایتش مناسب با نوجوانان است.نویسنده در زبان رمانش از نثری توضیحی و گاه نصیحت‌گر و نزدیك به زبان رسمی مورد توجه بزرگسالا‌ن سود می‌جوید كه این می‌تواند از جذابیت كار بكاهد، به‌خصوص كه شخصیت‌ها، هم در افسانه اصلی و هم در این روایت، فاقد جنبه‌های شیطنت‌آمیزی‌اند كه مورد توجه نوجوانان است.
هلیا آبادی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید