سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

مشارکت مدنی، نیاز جامعه پویا


مشارکت مدنی، نیاز جامعه پویا
فرآیند شکل گیری سازمان های غیردولتی و نهادهای مدنی پس از انقلاب در ایران را می توان به دوره های مختلفی تقسیم کرد.عضو هیات مدیره انجمن توانیاب معتقد است هم اکنون سازمان های مدنی در ایران دوره تمهید را سپری می کنند.فاطمه فرهنگ خواه دوران فعالیت این سازمان ها در ایران را اینگونه تقسیم بندی می کند
۱) « دهه اول؛ دوران جنگ ایران و عراق؛ در این دوران دسته ها و گروه هایی برای کمک رسانی به نظامیان و افراد داوطلبی که به جبهه های جنگ اعزام می شدند، شکل گرفت. اکثریت این گروه ها دارای ساختاری سنتی و خیریه بودند. در همین ایام گروه هایی با رویکرد ایدئولوژیک پا به عرصه گذاشتند که بیشتر تلاش آنها ترویج فرهنگ اسلامی و ارتباط با کشورهای اسلامی برای ایجاد پلی بین حکومت ایران و سایر کشورهای اسلامی بود.
۲) دهه دوم؛ دوره اول سازندگی؛ در این دوران علاوه بر تشکل های خیریه و سنتی، نهادهایی توسط وابستگان به قدرت تاسیس و به تدریج بر سپهر عمومی سر برآوردند که می توان آنان را تا حدودی نهادهای مدرن و با اهدافی نزدیک به مقتضیات و شرایط زمانی آن دوره محسوب کرد. این نهادها معمولاً با اطلاع از ردیف کمک های مردمی در بودجه های دولتی از آنها استفاده می کردند و البته نقش موثری در مرحله گذار از فعالیت های انجمنی سنتی، به سوی فعالیت های سازمان یافته، مدرن و توسعه یی ایفا کردند.
دوره دوم سازندگی؛ در این مرحله شکل گیری نهادهای تخصصی تر آغاز شد. امکان حضور افرادی از سازمان های غیردولتی در کنفرانس ها و نشست های بین المللی، منطقه یی و حتی ملی مهیا شد. بنابراین شناسایی منابع اعم از داخلی یا خارجی و آشنایی با موضوعات مختلف توسعه یی، اجتماعی، بهداشتی، محیط زیستی و غیره فراهم شده و مورد توجه افراد علاقه مند به فعالیت های اجتماعی قرار گرفت. حضور در کنفرانس های مختلف را می توان نقطه عطفی در پذیرش نهادهای مدنی مدرن در داخل و توجه به این پدیده جهانی در خارج به حساب آورد. به تدریج نزدیکی نهادهای دولتی به غیردولتی، نشستن در کنار یکدیگر، آشنایی با دیدگاه ها و نقطه نظرات و گاهاً نوآوری های نهادهای مدنی به پذیرش و رشد این نهادها در داخل کمک کرد. شاید بتوان این دوران را دوران رشد بیشترین(GO- NGOs) یا سازمان های غیردولتی دولت ساخته به حساب آورد.
۳) دهه سوم؛ دوران پس از دوم خرداد؛ در این دوران به دلیل تسلط گفتمان مردم سالاری و جامعه مدنی در سطح ملی و دولت، فرصت های مناسبی فراروی نهادهای مدنی قرار گرفت، تکثر و تنوع نهادهای مدنی مدرن بیش از پیش چشمگیر شد. در این دوران حضور نیروهای کنشگران داوطلب جوان خون تازه یی به رگ های جامعه مدنی ایران جاری کرد که این خود نویدبخش کاهش فاصله بین نسلی و ایجاد فرصت مشارکت سرمایه عظیم جوانان به سوی خدمات اجتماعی و پذیرش مسوولیت مدنی شد.
دولتمردان نیز مشارکت مردم را بیشتر باور کرده و از حضور نهادهای مدنی به عنوان یکی از بازیگران عرصه اجتماعی در کنار دولت و بخش خصوصی استقبال کردند. شکل گیری مثلث دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی، بدون تردید تعریفی مشخص از جایگاه هر یک از این بازیگران برای ایفای نقش موثر و فعال در توسعه کشور را می طلبید. غالب بودن شعار جامعه مدنی در گفتارها و نبود برنامه ریزی مدون برای پایداری این نهادها از جمله خلأهای قابل توجه در این مقطع زمانی است.نکته حائز اهمیت دیگر در این دوران، ضرورت زمانی و تحولات جامعه جهانی مدنی بود، که زمینه مناسبی برای تقویت این پدیده در عرصه عمومی کشور به وجود آورد زیرا بحث مشارکت مردم در امور و کوچک کردن دولت از جمله سیاست هایی بود که دنبال می شد.
بنابراین باید زمینه برای این اتفاق فراهم می آمد. با وجود کانون های مقاومت، کم کم نوع جدیدی از نهادهای مدنی و مناسبات بین دولت و ملت شکل گرفت. در این مرحله نهادها بحث ترویج و مذاکره را از مسائل کلیدی، در عمومی کردن موضوعات و اشاعه آن در سطح مسوولان و مردم دنبال می کردند. بعضاً در برخی از این نهادها بحث آزادی های اجتماعی و فردی و تغییر قوانین حتی در مواردی انتقاد از عملکرد نهادهای دولتی در دستور کار قرار گرفت. با تجربیات به دست آمده به تدریج شبکه های موضوعی و فراگیر وارد عرصه فعالیت های مدنی شدند که در برخی موارد تاثیرگذاری قابل توجهی داشتند. در این دوران آژانس های بین المللی چون UN،UNICEF، UNESCO، UNHCR و دیگر نهادها و NGO های بین المللی فعال شده و در قالب اجرای پروژه با سازمان های غیردولتی همکاری هایی را آغاز کردند.
۴) دوران دولت نهم؛ در این دوران به دلیل نگاه محدود دولت، نهادهای مدنی که به تدریج وارد فاز تثبیت می شدند، با چالش های جدی یی رو به رو شده اند، با وجود پذیرش این نهادها در سخن دولتمردان، در عمل مانع رشد و ادامه حیات آنان می شوند. در این دوران با وجود شعارهای عدالت محورانه حرکت به سوی عدالت اجتماعی احساس نمی شود، زیرا این حرکت نیاز به ملزوماتی دارد که نه تنها چشم انداز روشنی برای آن تعریف نشده است که پس از گذشت چند ماه نهادهای مدنی به عنوان نماد کوچکی از حرکت های مردم محور با اتهامات متعددی چون براندازی نرم، دریافت پول از کشورهای خارجی، جاسوسی، ابزار دشمن و غیره مواجه شدند، بدین ترتیب شاهد به حاشیه رانده شدن این نهادها در سپهر عمومی هستیم. در این مدت همواره انگشت اتهام مسوولان به طرف نهادهای مدنی نشانه رفته است.
بدین ترتیب در حال حاضر نهادهای مدنی دوران تمهید را سپری می کنند، بدین معنا که چگونه خود را در حاشیه امن حفظ کنند تا این موج عبور کند. لذا نیروهای فعال مردمی که سبقه حضور مدنی آنان به دهه های قبل بازمی گردد، در سند چشم انداز بیست ساله و برنامه های مختلف توسعه اقـتصادی، اجتـماعی و فرهنـگی کشـوری خصـوصاً برنـامه چـهارم تــوسعـه دیده شده اند، نمی توان با خلاصه کردن آنان در مساجد، تکایا و در خوش بینانه ترین حالت نیروی بسیج، پاسخی درخور برای نیازهای مدنی جامعه در حال گذار ایران محسوب کرد.»
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید