پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


با اعداد و ارقام بازی‌ می‌کنند


با اعداد و ارقام بازی‌ می‌کنند
كنیث راگوف، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد است. او از سال ۲۰۰۱ میلادی تا انتهای سال ۲۰۰۳ مشاور اقتصادی دپارتمان پژوهش صندوق بین‌المللی پول بود.
راگوف تحصیلات خود را در رشته دكتری در دانشگاه‌های بركلی و پرینستون تا مقطع دكتری ادامه داد و هم‌اكنون یكی از بزرگ‌ترین منتقدان اندیشه‌های نئولیبرال در صندوق بین‌المللی پول است.
وی تاكنون چندین كتاب و مقاله منتشر كرده و در نوشته‌های اخیرش به تبعات منفی جهانی‌سازی اشاره كرده است.
راگوف در كتاب اخیر خود به سیاستمداران و مدیران ارشد صنعتی هشدار داد كه بی‌ثباتی‌های سیاسی می‌تواند باعث تضعیف زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی شود و توزیع ناعادلانه ثروت را در میان طبقات مختلف بیشتر كند.
مساله سرمایه‌‌داری یكی از مسائل بسیار بااهمیت در اقتصاد امروز جهان است. بسیاری نظام سرمایه‌داری و لجام‌گسیخته را برای اقتصاد مخرب می‌دانند اما برخی دیگر با این نظریه مخالف هستند. سایت اشپیگل اخیرا مصاحبه‌ای با كنیث راگوف،‌ استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد درباره پیامدهای سرمایه‌داری در اقتصاد آمریكا انجام داده است كه در زیر می‌خوانید:
▪ پروفسور راگوف! در سال‌های اخیر نرخ رشد اقتصادی آمریكا بالا بود و جورج بوش هم جشنی برپا كرد تا بر این مساله صحه بگذارد. این در حالی است كه اغلب مردم آمریكا بر این باورند كه در دوران ركود به سر می‌برند و بهبود در شرایط زندگی‌شان ایجاد نشده است. به نظر شما دولت درست می‌گوید یا اینكه عقیده مردم صحیح است؟
ـ در اینكه اقتصاد آمریكا در سال‌های اخیر رشد داشته، شكی نیست اما مساله این است كه وضعیت مردم آمریكا در سال‌های اخیر تغییری نكرده است. طی ۱۰۰ سال گذشته سهم نیروی كار از درآمد ملی آمریكا ثابت باقی مانده است یعنی با وجود تغییرات اقتصادی مثبت در آمریكا هیچ سودی به نیروی كار نرسید.
شرایط كنونی آمریكا تاكیدی دیگر بر نظریه ماركس است مبنی بر این نكته كه تنها سرمایه‌داران در دنیای سرمایه‌داری سود می‌برند و كارگران هیچ نفعی از این تحولات به‌دست نمی‌آورند اگرچه نمی‌توان گفت كه نیروی كار استثمار می‌شوند.
▪ اما امروز بسیاری از كارگران و كارمندان آمریكا این نظریه را قبول ندارند؟
ـ در ۲۰ سال گذشته در اغلب كشورهای ثروتمند جهان سهم نیروی كار به كل جمعیت كاهش یافته است كه اصلی‌ترین دلیل آن خروج شركت‌ها و كارخانه‌ها از آمریكا و انتقال آن به چین و هند و دیگر كشورهای آسیایی و آمریكای لاتین است. در سال‌های اخیر دنیای سرمایه‌داری آمریكا، ثروتمندان هر روز ثروتمندتر می‌شوند و درآمد كارگران و كارمندان نیز افزایش می‌یابد ولی نه با نرخی كه ثروتمندان رشد درآمد را تجربه می‌كنند.
▪ پس نظریه ماركس درست است؟
ـ خیر. اگرچه نرخ رشد درآمد نیروی كار در آمریكا كمتر از سرمایه‌داران بوده است اما بدون شك این قشر مورد استثمار نیستند و در سال‌های رشد شاهد افزایش درآمد هستند. هرچند این افزایش درآمد كمتر از رشد اقتصاد و رشد درآمد سرمایه‌داران بوده و البته این طبیعت دنیای امروز است.
بدون شك خروج كارخانه‌ها از كشور آمریكا باعث شد تا امنیت شغلی كارگران و كارمندان جزء آمریكا به خطر نیفتد. امروزه كارگران این كشور وضعیت خوبی ندارند. آنها هر لحظه به تعطیل شدن كارخانه‌هایی می‌اندیشند كه در آن مشغول هستند ولی این مساله اجتناب‌ناپذیر است.
▪ در این سال‌ها مدیران ارشد شركت‌ها و بانكداران وال‌استریت درآمدهای كلانی به‌دست آوردند و همه انتظار دارند این روند ادامه پیدا كند. به نظر شما این انتظار منطقی و معقول است؟
ـ به نظر من هم‌اكنون این قشر شرایط بهتری برای كسب درآمد دارند. میزان درآمدی كه صاحبان شركت‌های خصوصی یا مدیران ارشد دیگر شركت‌ها در سال‌های اخیر به‌دست آوردند از حد تصور بسیاری از مردم خارج است.
با احتساب این مبالغ و اختصاص آنها به قشر خاصی از مردم روشن می‌شود كه سهم مردم عادی از رشد اقتصادی آمریكا و درآمدهای به‌دست آمده در این سال‌ها بسیار اندك است. در راس این گروه‌های سرمایه‌داری بوش و اطرافیانش قرار دارند كه می‌توانند به‌راحتی با اعداد و ارقام بازی و هر طور كه می‌خواهند آنها را ثبت كنند.
▪ با توضیحاتی كه شما ارائه دادید در شرایط فعلی هیچ قشری آسیب نمی‌بیند و تنها مساله تفاوت در میزان سودی است كه هر گروه به‌دست آورده است؟
ـ بله. چندی پیش من به فرزندم گفتم كه سرمایه شخصی مردی مثل بیل گیتس حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است اما آنها حتی نتوانستند این ثروت را تصور كنند. من برای توضیح بیشتر به آنها گفتم كه درآمد گیتس بیشتر از درآمد كل بعضی از كشورهای جهان است.
با توجه به این تفاوت‌های چشمگیر در میزان ثروت افراد مختلف و حتی كشورهای مختلف وضع قوانینی كه به توزیع بهتر درآمد در میان مردم جهان كمك كند بسیار مفید خواهد بود. از جمله این قوانین مالیات بر ارث است كه باید در كشور آمریكا اجرا شود و بخشی از ثروت افراد پس از مرگ میان اقشار كم‌درآمدتر توزیع شود.
▪ اما نه تنها این طرح دوباره تصویب نشده است بلكه در سال‌های گذشته قانون حذف مالیات بر ارث افرادی كه درآمدهای كلان دارند نیز با جدیت اجرا شده و پیش‌بینی می‌شود در سال‌های آتی نیز ادامه یابد. آیا حذف مالیات‌های میلیارد دلاری از ثروتمندان به معنای ایجاد فضای رشد برای همه اقشار است؟
ـ این طرح تنها به ثروتمندتر شدن ثروتمندها یا افزایش درآمد كل اقتصاد كمك می‌كند اما نفعی به دیگر طبقات نمی‌رساند و حتی باعث بیشتر شدن فاصله طبقاتی خواهد شد.
▪ آیا این بی‌عدالتی‌ها در توزیع درآمد هزینه‌ای است كه باید اقتصاد به دلیل نرخ پایین بیكاری و نرخ بالای رشد اقتصادی بپردازد؟!
ـ در حال حاضر سرمایه‌داری در سطح وسیعی در آمریكا گسترش یافته است ولی به دلیل توابعی كه در اقتصاد دارد نمی‌توان انتظار داشت مدت زیادی دوام بیاورد. سرمایه‌داری گسترده در آمریكا زمینه‌ساز شورش‌ها و تنش‌های بسیاری خواهد شد و اگر در پنج سال آینده هم همچون پنج سال اخیر از این سیاست حمایت شود ما شاهد آغاز اعتراضات و شورش‌های زیادی در كشور خواهیم بود. در حال حاضر بی‌عدالتی و اختلاف طبقاتی در آمریكا بیداد می‌كند و باید سیاست‌هایی برای كنترل آن تدوین شود.
▪ آیا این مسائل از تبعات جهانی‌سازی است یا مزایایی است كه مدیران ارشد به دلیل موفقیت خاص اجتماعی به آن دست یافتند؟
ـ اگر این سوال را از مدیران بپرسید آنها به شما می‌گویند كه ما در مقابل نیروهای بازاری عكس‌العمل نشان می‌دهیم و تلاش زیادی برای حفظ مشاغل می‌كنیم. آنها دلیل عصبانیت مردم را نمی‌دانند ولی مردم كه هیچ اطمینانی به آینده شغلی خود ندارند هر روز بیشتر با دید منفی به آنها می‌نگرند.
در سال ۲۰۰۶ میلادی به یك مدیر ۵۰ میلیون دلار داده می‌شود تا همچنان در این پست باقی بماند در حالی كه پنج هزار كارگر بدون هیچ دغدغه‌ای از طرف مسوولان از كار بیكار می‌شوند. چنین مسائلی همیشه اتفاق می‌افتد و ما هر روز شاهد چنین وضعیتی در میان اقشار مختلف مردم هستیم. این وضعیت دوپهلو است.
از یك طرف نشان می‌دهد كه آمریكا سیستم اقتصادی انعطاف‌پذیری دارد و می‌توان تغییراتی را در برخی از بخش‌های آن ایجاد كرد و از طرف دیگر در كشور تنش و تشنج به‌وجود می‌آورد.
▪ آیا شركت‌ها و افرادی كه با ایده جهانی‌سازی مخالف هستند به خود آسیب وارد نمی‌كنند؟
ـ پاسخ این سوال چندان آسان نیست. بدون شك ملی كردن تمام صنایع در آمریكا به معنای نقطه آغاز تخریب آن صنایع است اما كسانی كه می‌گویند اقتصاد آمریكا با سرعت در حال رشد است و هیچ مشكلی اقتصاد را تهدید نمی‌كند افرادی هستند كه تمایلی به دیدن ضعف‌های سیستم سرمایه‌داری ندارند.
البته در چین نیز وضعیت مشابهی حاكم است كه ریشه در تحولات چین در قرن هجدهم میلادی دارد. در قرن هجدهم میلادی سرمایه‌داری در چین شكل گرفت و به‌تدریج در تمام بخش‌ها رسوخ كرد. هم‌اكنون چین نیز موقعیتی مشابه سال‌های گذشته آمریكا دارد.
▪ طبق نظریه اقتصاددان انگلیسی قرن نوزدهم میلادی، دیوید ریكاردو تجارت آزاد برای همه مفید است. طبق این نظریه، ملت‌های ثروتمند و صنعتی می‌توانند به‌راحتی روی رشد تكنولوژیكی كشورشان متمركز شوند تا جبران ضعف‌های خود در بخش‌های دیگر را بكنند. آیا شما با این نظریه موافق هستید؟
ـ ریكاردو هیچ زمانی نظریه درستی ارائه نداد. مطمئنا در یك تجارت آزاد، شمار برندگان بیشتر از بازندگان است و میزان سودی كه برندگان این بازی تجاری به‌دست می‌آورند بیشتر از زیانی است كه بازندگان خواهند دید. اما این ادعا كه در تجارت آزاد همه سود می‌برند كاملا نادرست است.
▪ پس شما با افزایش تعرفه گمركی با كاهش تجارت با دنیای خارج موافق هستید؟
ـ خیر، افزایش تعرفه گمركی راه‌حل مساله نیست. ما نمی‌توانیم زمان را به عقب برگردانیم و از روش قرن گذشته در تجارت استفاده كنیم. اما نظام سرمایه‌داری در سطح گسترده مشكلات زیادی را به‌وجود می‌آورد. بدون شك كاهش سطح نظارت دولت بر نظام تجاری از قدرت سیاسی آنها می‌كاهد و در درازمدت آسیب جدی به نظام سیاسی یك دولت وارد می‌آورد.
▪ اگر تمامی صنایع به كشورهای خاور دور انتقال پیدا كنند چگونه مشاغل تازه برای به‌كارگیری مردم آمریكا در غرب ایجاد می‌شود؟
ـ افرادی كه در صنایع‌ های‌- تك فعالیت می‌كنند طی سال‌های اخیر سود زیادی به‌دست آوردند و با توجه به رشد روزافزون این تكنولوژی در جهان، انتظار می‌رود در سال‌های آینده موقعیت شغلی آنها ارتقا یابد. اینان هیچ‌وقت كار خود را از دست نمی‌دهند و هر روز هم بیشتر پیشرفت می‌كنند.
اما كارگر ۵۰ ساله‌ای كه در كارخانه‌های فولادسازی كار می‌كند نمی‌تواند شغلش را ارتقا دهد. در آمریكای كنونی مشكل مردم این نیست كه مردم نمی‌توانند كار پیدا كنند بلكه مشكل پیدا كردن شغلی است كه متناسب با موقعیت اجتماعی آنها باشد و دستمزد و مزایای خوبی برای كارگران داشته باشد.
سرمایه‌داران تنها در پی كسب درآمد بیشتر صنایع را از آمریكا خارج كردند و اگر كنترلی روی این وضع صورت نگیرد آمریكا باید منتظر شورش‌های بزرگ و اعتراض قشر كارمند و كارگر در این كشور باشد كه تبعات منفی اقتصادی و سیاسی بسیاری را به همراه خواهد آورد.
مونا مشهدی‌رجبی
منبع: Spiegel
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید