شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

قدس در نگاه قرآن


قدس در نگاه قرآن
«سرزمین» برای همه ملّت ها، یك نقش بنیادین دارد. گاه این نقش تا آن جا افزایش می یابد كه جزو هویت فرهنگی آن ملّت به شمار می آید; چنانچه آن جامعه را از «سرزمین» جدا كنیم، هویّت تاریخی فرهنگی خویش را از دست می دهد.
بسیاری از تمدّنها و فرهنگها به زمینی شناخته می شود كه در آن شكل گرفته و به تكامل و شكوفایی دست یافته اند. تمدنها از این رو به سرزمین ها نسبت داده می شود تا «هویّت» پیدا كند. چنانچه می گویم تمدّن بابلی یا تمدن بین النهرین.
چگونگی پیوند اقوام و تمدّنها به سرزمینها و نسبت این وابستگی موجب می شود كه تفاوت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ای در میان مردمی پدید آید. برخی از مكانها، فضاها، زمانها و سرزمینها قداست می یابد و به شكل «تابو» و محرّمات خود را نشان می دهد، به گونه ای كه ورود به محدود و حریم آن گناه بزرگ و بزه نابخشودنی به حساب آمده، مرتكب هتك حرمت را به سخت ترین كیفرها عذاب می دهند و یا جانش را می ستانند.
سرزمین «قدس» و «بیت المقدس» از جمله سرزمین و اماكنی است كه از قداست دینی و ملّی خاصّی برخوردار است; همه پیروان ادیان ابراهیمی آن را به دیده احترام می نگرند و برای او ارزش و قداستی ویژه قائل می شوند; تا آنجا كه نام سرزمین را به «قدس» همراه می سازند تا همواره احترام و ارزش آن را در اذهان زنده دارند. این احترام از نظر قوم «یهودا» از یك ویژگی دیگری نیز برخوردار است; آنان این سرزمین را یك «سرزمین ملّی» خویش نیز به حساب می آورند و از این رو «هویت قومی و دینی» خویش را با این سرزمین آمیخته اند.
در این نوشتار كوشش بر این است تا نگرش قرآن را به این سرزمین شناخته و پیرامون چگونگی، درستی و نادرستی ادعای ادیان الهی پیرامون قداست سرزمین و به ادعای ویژه قوم یهود به پژوهش بنشینیم.
خداوند در قرآن می فرماید: «واِذ قالَ موسی لِقَومِهِ یـقَومِ اذكُروا نِعمَهَٔ اللّهِ عَلَیكُم... * یـقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَهَٔ الَّتی كَتَبَ اللّهُ لَكُم ولا تَرتَدُّوا عَلَی اَدبارِكُم فَتَنقَلِبوا خـسِرینَ * قالوا یـموسَی اِنَّ فیها قَومًا جَبّارینَ واِنّا لَن نَدخُلَها حَتَّی یَخرُجوا مِنها فَاِن یَخرُجوا مِنهَا فَاِنّا دخِلونَ»
زمانی كه موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! نعمت خدا را بر خود یاد كنید... ای قوم من! به سرزمین مقدسی كه خداوند برای شما مقرر داشته است درآیید و به عقب باز نگردید كه زیانكار خواهید شد، گفتند: ای موسی! در آنجا مردمی زورمند هستند و تا آنان از آنجا بیرون نروند ما هرگز وارد آن نشویم. پس اگر از آن جا بیرون بروند ما وارد خواهیم شد.
در این آیه خداوند، سرزمین فلسطین را سرزمین مقدس نامیده است، با آنكه در آنجا مردمان زورمند و جبّار زندگی می كردند و قوم موسی را كه از مصر كوچ كرده بودند به آن سرزمین راه نمی دادند. این آیه به این نكته اشاره دارد كه این سرزمین از نظر «موسی و قوم او» مقدس بوده است و برای آن ارزش و اعتبار ویژه ای در حدّ حرمت و احترام قائل بودند.
پرسش این است كه این قداست و احترام برای این سرزمین در اندیشه یهودیان از كجا آمده و ریشه در چه چیزی دارد؟ با آن كه این قوم برای بار نخست به این سرزمین وارد شده اند. و به ظاهر هیچ عُلقه و پیوندی میان ایشان و سرزمینی كه می خواهند به آن وارد و به اشغال خود درآورند نیست.
اما با نگاهی به پیشینه تاریخی قوم موسی(ع) درمی یابیم كه میان ایشان و سرزمین قدس نوعی پیوند ملی ـ دینی برقرار است. می دانیم كه قوم موسی و اسباط دوازده گانه آن فرزندان یعقوب (اسرائیل(ع)) است و یعقوب فرزند اسحاق فرزند خلیل (ابوا الانبیاء) (ع) است. و می دانیم كه حضرت ابراهیم پس از آن كه از ظلم و بیداد نمرود از شهر «اور» در بین النهرین مهاجرت و كوچ می كند; به همراه سارا همسر و لوط پسر خاله اش به سوی سرزمین های پیرامون دریای مدیترانه حركت می كنند و آن حضرت در سرزمین فلسطین ساكن می گردد.
خداوند برای نخستین بار، سرزمینی كه حضرت ابراهیم به آن جا هجرت می كند به عنوان سرزمین مبارك می ستاید و می فرماید: وَنَجَّینـهُ ولوطًا اِلَی الاَرضِ الَّتی بـرَكنا فیها لِلعــلَمین .
ما ابراهیم و لوط را نجات دادیم به سوی سرزمینی كه آن را برای جهانیان مبارك گردانیده بودیم.
نكته جالب توجه در این آیه آن است كه خداوند سرزمین را به عنوان مكانی كه برای جهانیان مبارك قرار داده شده، توصیف و می ستاید; بنابراین آیه نمی پذیرد كه بركت زمین قدس ویژه یهودیان است. بلكه سرزمینی است كه برای همه انسانها بلكه جهانیان بركت و خیر است.
علت و سبب بركت این سرزمین برای عموم جهانیان جز به این نیست كه این سرزمین جایگاه پیامبران و مركز دعوت به توحید و یكتاپرستی است. بنابراین قداست سرزمین قدس به جهت بُعد دینی آن است نه ملّی آن.
از دیدگاه قرآن قومیت و اعتبارات ملی و قومی ارزشی ندارد و آنچه موجب ارزش است دین، تقوا، توحید و یكتاپرستی است: «یـاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـكُم مِن ذَكَر واُنثی وجَعَلنـكُم شُعوبًا وقَبائلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَ اللّهِ اَتقَیكُم اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر»
ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیم تا با یك دیگر شناسایی متقابل داشته باشید. در حقیقت معیار ارجمندی شما در نزد خدا تقواست. پس ارجمندترین شما پرهیزگارترین شماست، بی گمان خداوند دانای آگاه است.
بنابراین آن چه از دیدگاه خداوند موجب قداست و احترام می شود ابعاد دینی قضیه است نه ابعاد قومی و ملی آن به چنان چه یهود پنداشته اند; یهود بیشتر بر ابعاد ملی و قومی قضیه تكیه دارند و به ابعاد دینی آن توجه ندارند; چون اگر با معیار قداست دینی بنگریم، سرزمین قدس، قداست خاصی برای همه مؤمنان و دینداران جهان وارد و خاص قوم و دینی نیست; از سوی دیگر برای دانستن ارزش و قداست یك چیز در نزد دینی باید به میزان پایبندی آنان به ارزش های دینی و چگونگی برخورد اهل آن دین نسبت به موضوع نگاه شود.
با نگاهی به تاریخ و چگونگی برخورد یهودیان در می یابیم كه آنان هیچ قداستی واقعی برای قدس قایل نیستند; خداوند در سوره اسرا به یك سنت و قانون الهی توجه می دهد و بیان می دارد كه میزان در این امور، نحوه و چگونگی برخورد اهل یك دین به ارزش ها و باورهای دینی است به یهودیان در طول تاریخ نه تنها برای آن سرزمین ارزش واقعی قایل نشدند بلكه در رفتارهای ناهنجار خود موجبات هتك حرمت آن سرزمین را بارها و بارها فراهم آورند.
در بینش یهودی، سرزمین قدس، ارض موعود است كه در تورات بدان اشاره شده است و آنان در پی این مقصود همواره از هیچ كوششی دریغ و فرو گذار نكرده اند، با این همه هرگاه به آن مكان مقدس و مبارك درآمدند از هیچ كوششی در هتك حرمت و شكستن تابو و حرمت های آن نیز خودداری نورزیده اند. و در آن سرزمین مقدس به سركشی، نافرمانی و گناه پرداخته و حرمت های دینی را نقض نموده اند.
قرآن با توجه به نمونه اسرائیلی و یهودی شیوه برخورد با مقدسات به یك سنت الهی اشاره می كند كه بیان آن ما را به حقایق پیرامون جایگاه «قدس» در قرآن و نیز در باورهای یهودی و اسلامی رهنمون می سازد. پیش از ورود در این بحث به این نكته اشاره می شود كه قدس از دیدگاه مسلمانان از جایگاه ویژه دینی، ملّی و قومی برخوردار است. به نظر قرآن و مسلمانان، قدس سرزمینی است كه دری از درهای آسمان از آنجا باز می شود و معراج از آن مكان برای پیامبر امكان پذیر شده است. از دیدگاه قرآن «معبد قدس» یك «مسجد» است و بُعد خضوع و خشوع در برابر حق در آنجا حدّی است كه به وجود آن مكان پاك و مسجد شریف اقصی، سرزمینهای پیرامونی آن نیز مبارك و بركت یافته است; خداوند، می فرماید: «سُبحـنَ الَّذِی اَسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَی المَسجِدِ الاَقصَا الَّذی بـرَكنا حَولَهُ لِنُرِیَهُ مِن ءایـتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ البَصیر»
پاك و منزّه آن خدایی است كه شبی بنده اش را از مسجد حرام به مسجد اقصی كه پیرامونش را مبارك قرار داده سیر داد تا به او از آیات خود بنمایانیم، چون خداوند شنوا و بینا است.
در این آیه، خداوند نام دو مكان را با تقدیس، تبرك و احترام یاد می كند ذكر این دو مكان شریف در كنار هم از یك راز و رمز الهی خبر می دهد. خداوند بر معبد مقدس قدس نام مسجد می نهد و آن را قرین مسجد الحرام قرار می دهد. این نشان از تقدّس و ارزش آن از نظر خداوند تبارك و تعالی دارد. خداوند ابراهیم و لوط را به این سرزمین مبارك رهنمون می سازد تا عقیده توحیدی را از آن جا به همه جهان گسترش دهد. حضرت ابراهیم پس از سكونت در سرزمین مبارك قدس، به سوی حجاز حركت می كند و در آن جا بیت الله الحرام و خانه كعبه را بنا می گذارد تا یك حلقه اتصال قدسی میان این دو مكان پدید آورد.
شگفت آن كه روزی حضرت ابراهیم(ع) از قدس به حجاز سیر می كند و دیگر روز پیامبر خدا فرزند آن فریادگر توحید و یكتا پرستی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داده می شود. از این جا معلوم می شود كه ارتباط تنگاتنگ و استواری میان این دو مكان مقدس برقرار است.
خلیل منصوری


همچنین مشاهده کنید